Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78578

درمانى براى كاپيتاليسم

13 دسامبر 2013, 12:19, توسط دانا

محترم صبور، متاسفانه بسیاری از مردم را در بسیاری از کشور ها توهم و رویای امریکایی فرا گرفته است. مسایلی را که خود برشمرده ای متاسفانه بی بنیاد و بسته به خواب و خیال اند. من در مورد مارکس چیز نمی گویم جز اینکه تا زمانیکه در دنیا بی عدالتی و نابرابری است ما ناگزیر هستیم تا کراتا به مارکس سر بزنیم.

اما در بخصوص در رابطه با چند نکته ای که اشاره کرده ای مختصرا به چند نکته اشاره می کنم.

1- طبقه متوسط در امریکا به نسبت نفوس اش نسبت به تمامی کشور های اروپایی کم است. ربته امریکا بنا بر آخرین تحقیقات و برآورد های علمی و اکادمیک بیست و هفتم است. اگر چه تعریف مشخص طبقه متوسط مشکل است اما در این تحقیق درآمد میانگین را (median) معیار قرار داده اند. این البته برای خودت شاید غیر قابل باور کردنی باشد، اما واقعیت همین است که رویای امریکایی دیگر خریدار ندارد و بعد از آمدن ریگن این رویا به اسطوره تبدیل شده است. بعد از جنگ دوم رویای امریکایی تا حدی به تحقق پیوست که البته بسیار هم طبیعی بود چون روند تولید سرمایه داری و رشد فرآورد کار و ماشین درآمد ملیون ها امریکایی را افزایش داد این درست پروسه ی است که فعلا در بعضی کشور های در حال رشد، بخصوص چین، رخ می دهد.

2- مسئله ی تحرک یا جابجایی اجتماعی یا همان (social mobility) نیز در امریکا آنطوری نیست که شما گفته اید. در این رتبه بندی باز هم مقام امریکا نسبت به بسیاری از کشور های اروپایی پایین است. تحقیقات آخر از طرف سازمان کشور های پیشرفته (2012) نشان داده است که این تحرک در کشور های سکاندینوی بیشتر و در امریکا و بریتانیا کمتر است. جزیئات را ممکن نیست در این تبصره درج کنم. اما خودتان می توانید تا به این تحقیقات در انترنت دسترسی پیدا کنید. مسئله سفید و سیاه بسیار مهم نیست، مسئله ی اصلی بر جابجایی عمودی و تحرک پایین به بالای افراد در سطح کل جامعه است. در رابطه با سیاه پوست باز هم در اشتباه هستید. در این شک نیست که یک سیاه پوست در امریکا وزیر و غیره می شود و این باید هم چنین باشد چون اکثریت مطلق سیاه پوست در امریکا از لحاظ تاریخی باشندگان اصلی گفته می شوند. البته در اینجا قصدم از بومیان اصلی امریکا که سرخپوستان باشند نیست. منظور هم بعد از رفتن اروپایی ها به امریکا است که سیاه را نیز با خود داشته اند. و اما در کشور های اروپایی سیاه پوستان مثل من و خودت مهاجر اند. این مسئله را باید نادیده نگیریم. با این هم وضع سیاه پوستان و مردمان امریکایی لاتین در امریکا بسیار بدتر از مهاجران ترک مثلا در المان است. آما و ارقام را خودت می توانی در منابع مختلف پیدا کنی.

3- در این شک نیست که اکثر کشور های اروپایی مقروض اند، اما شاید فراموش کرده باشی که بخاطر همین ارتقای سقف قرضه در امریکا همین یک ماه پیش بخش از دولت فدرال امریکا بسته شد. قرض امریکا 67 در صد کل درآمد ملی اش است. در اروپا بزرگترین در ایتالیا است که بیشتر قروض داخلی است.

4- در رابطه با شرکت های چند ملیتی غول پیکر نیز در اشتباه هستید. اینجا من به جزیئات ساختار و قوانین این شرکت ها (corporate governance) نمی پردازم اما همینقدر اشاره می کنم که سهم شرکت های غول پیکر امریکایی ( corporations ) بیش از 80 فیصد کل ت درآمد ناخالص امریکا است. با وجودیکه این شرکت ها در حدود 19 فیصد ساحات تجاری را در برمی گیرند اما سهم شان در تولید و افزایش درآمد ملی چشمگیر است. این مسایل را نباید نادیده گرفت. اینجا من به جزیئات نمی روم چون جای اش نیست. اما این مسایل را حتی در کتاب های درسی دانشگاه های امریکایی نیز پیدا می توانید. مثلا رجوع کنید به کتاب های درسی در رابطه با کوپرت فایننس و یا هم جورنال های اکادمیک در رابطه با شرکت های چند ملیتی.

بهرحال، منظور م از ذکر این مسایل تایید اروپا و یا رد کامل امریکا نبوده است. اینجا تنها خواستم با توجه دادن تان به آمار و تحقیقات آکادمیک (نه مثل مقالات کابل پرس? وغیره مطبوعات افغانی) توضیح دهم که سرمایه داری لیبرال در اروپا انسانی تر از امریکا است. در بسیاری از کشور های اروپای غرب تحرک بیشتر است و همین سوید بیشترین تحقیقات اکادمیک نسبت به نفوس اش را انجام می دهد. جایگاه امریکا دوم است.

امیدوارم تا این مسایل را با مراجعه به تحقیقات اکادمیک و آماری پیگیری کنید والا رویای امریکایی شما را نیز رویایی می کند!

جستجو در کابل پرس