Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 78753

ده کرسی غصبی کوچی ها حذف و یک کرسی به اهل هنود و سیک داده شود

18 دسامبر 2013, 11:42, توسط ارمان

نه کن به هندوان و توريانيان و غير پشتونها ستم که اينها هستند مردمان باستانى کابلستان و گنداهارا و سمنگان و هزارستان!
نام هندوکش با کشتن هندوان سروکار ندارد, بلکه واژه "کش" (کوش) در فارسى قديم و در هندى هنوز "خوش’’ معنى مى دهد .
لغت نامه دهخدا
کش . [ ک َ ] (ص ) خوش . به معنی خوش و نیک باشد چنانکه گویند کش رفتار و کش گفتار یعنی خوش رفتار و خوش گفتار. (برهان ). به معنی خوب و خوش است و کشی مرادف خوبی است . (آنندراج ) :

کش ، در چمن رسول بخرامم
خوش ، در حرم خدای بگرازم .
سنائی .
به نخجیر شد شاه یک روز کش
هم اوخوش منش بود هم روز خوش .
نظامی .

  • کش خرام ؛ خوش خرام . یازان در رفتار. گرازان در رفتار :
    آن مرغ کش خرام کدامست در چمن
    از عنبرش سراغج و از مشک پیرهن .
    شمالی دهستانی (از آنندراج ).
    دیرخواب و زودخیز و تیزسیر و دوربین
    خوش عنان و کش خرام و پاکزاد و نیکخوی .
    منوچهری .
    رام زین و خوش عنان و کش خرام و تیزگام
    شخ نورد و راهجوی و سیل برّ و کوهکن .
    منوچهری .
    تازه رویی چو نوبهار بهشت
    کش خرامی چو باد بر سر کشت .
    نظامی .
    ماه چنین کس ندید خوش سخن و کش خرام
    ماه مبارک طلوع سرو قیامت قیام .
    سعدی .
  • کش گفتار ؛ خوش گفتار. خوش سخن . خوش کلام . (ناظم الاطباء). آنکه سخن خوش بگوید. آنکه کلام مورد توجه دیگران بر زبان راند.
    زیبا :
    نگاری با من و رویی نه رویی بلکه دیبایی
    از این خوشی از این کشی از این در کار زیبایی .
    فرخی .
    دلم مهربان گشت بر مهربانی
    کشی ، دلکشی خوش لبی خوش زبانی .
    فرخی .
    ما را دهی از طبعخوش حوران خوش ماهان کش
    چون داد سالار حبش مر مصطفی را جاریه .
    منوچهری .
    چون نزد رهی در آیی ای دلبر کش
    پیراهن چرب را تو از تن درکش .
    فردوسى که جايش است پردوس بهرين:
    پدر بود در ناز و خز و پرند‎
    ‏مرا برده سیمرغ بر کوه هند‎
    سوی کشور هندوان کرد رای‎
    سوی کابل و دنبر و مرغ و مای‎
    کوه بزکش و کوه فيل کش.
    واژه "کش" و "کشته" ديگر در فارسى نو بکار برده نه مى شود. فقط متل دخترکش هنوز در زبان فارسى به کارگرفته مى شود. "پراهن ات دخترکش است" يعنى پراهن ات باعث خوشى دختر است.
    "کوه حاجى کشته" بدين معنى نيست که کيسکه حج رفته است و مرده است.کوه است که درختان حاج دا
    را اند و بوى عطر حاج به مشام مى رسد.
    يک عرب مسافر بود بنام ‏أبو بطوطة‎ که هندوکش را تحت الفظى ترجمه کرد يعنى کوه که هندوان کشته شدند.
    ازنادانى!!!!
    بُنْدَهِش Bundahishn (در فارسی میانه «بندهشْن » ، به معنای اصل آفرینش ) یکی از مهمترین متون دینی ـ تاریخی زردشتی ، به خط و زبان پهلوی * . این اثر عمدتاً دربارة کیهانشناسی ، با فصولی در تاریخ کیانیان و جغرافیای ایرانشهر، بر پایة متون اوستایی و گزارشهای پهلوی و منابع تاریخی ، بخصوص خداینامه ، در 36 فصل است که مؤلف در دیباچة کتاب آنها را به سه بخش اصلی و کلی تقسیم کرده است :
    1) آفرینش اورمزد و دشمنی اهریمن
    2) چگونگی آفرینش مادی و این جهانی از آغاز تا انجام
    3) تاریخ و پیوند کیانیان و زیستگاههای آنان .
    مهمترین و بلندترین فصل آن همان نخستین فصل است دربارة چگونگی اورمزد و اهریمن و جدالشان با یکدیگر، و خلقت آفریدگان به صورت مینوی و مادی . گردآوری و تألیف این کتاب احتمالاً در اواخر دورة ساسانی و تدوین نهایی آن در قرن سوم هجری یا دیرتر صورت گرفته است . بعضی از فصول کتاب مانند مقدمة آن ، افزودة بعدی شناخته شده است . نام مؤلف اصلی آن دانسته نیست ولی نام مدوّن نهایی آن را در فصل مربوط به تبارنامة موبدان ، به احتمال ، فَرْنْبَغ دادِگی یا دادویه (دات ـ ویه یا دادگ ) خوانده اند ( بندهش ، ترجمة بهار، ص 6؛ تفضّلی ، ص 141؛ تاوادیا، ص 94).
    (ترجمه پارسی بندهشن )
    متن کامل بندهشن ترجمه مهرداد بهار (PDF)
    ترجمهٔ انگلیسی بندهشن هندی
    ترجمهٔ انگلیسی بندهشن ایرانی
    واژه بنياد از بُنْدَهِش گرفته شده

از سدهٔ هشتم میلادی نوشتن فرهنگ های پارسی آغاز شد. برخی ازبرجسته‌ترین آنهاعبارت است از:
فرهنگ قواس-
بحر الفضایل فی منافع الافاضل-
دستور الافاضل فی لغات الفضایل -
اداة الفضلا-
شرف نامه-
مفتاح افضلا-
تحفة السعادة-
مؤیدالفضلا-
تحفة الاحباب-
کشف اللغات-
فرهنگ وفایی-
فتح الکتاب-
مجموعة اللغات-
مدارالافاضل-
فرهنگ جهانگیری-
چهار عنصردانش-
جمع الجوامع-
لطایف اللغات-
برهان قاطع-
فرهنگ رشیدی-
سراج اللغات وچراغ هدایت-
محمود اللغات-
بهارعجم-
قسطاس اللغه-
شمس اللغات-
اصطلاحات شعرا-
هفت ملزم-
غیاث اللغات-
تسهیل اللغات-
بحرعجم-
ارمغان آصفی-
آنندراج-
آصف اللغات-
نقش بدیع-
فرهنگ نظام

•رساله ابوحفض سغدی (۴۶۵ قمری)•
•تفاسیر فی لغةالفرس (۴۶۵ قمری)•
•لغت فرس (اولین لغت‌نامه فارسی به قارسی)•
•فرهنگ قواس (۷۱۶ قمری)•
•صحاح‌الفرس (۷۲۸ قمری)•
•بحرالفضایل فی منافع‌الافاضل (اواخر قرن ۸ قمری)•
•شرف‌نامه (اوایل قرن ۹ قمری)•
•اداةالفضلا (۸۲۲ قمری)•
•مفتاح‌الفضلا (۸۷۳ قمری)•
•کشف‌اللغات (اوایل قزن ۱۰ قمری)•
•تحفةالسعاده (۹۱۶ قمری)•
•فرهنگ وفایی (۹۳۳ قمری)•
•فرهنگ تحفةالاحباب (۹۳۶ قمری)•
•فرهنگ شیرخانی (فواید الصنائع) (اواسط قرن ۱۰ قمری)•
•زبدة‌الفواید (خلاصه فرهنگ شیرخانی ۹۵۵ قمری)•
•فرهنگ میرزا ابراهیم (۹۸۶ قمری)•
•فتح‌الکتاب (۹۹۱ قمری)•
•مجمع‌اللغات (۹۹۴ قمری)

لغت نامه

۱۰۰۱ تا ۱۲۰۰ قمری

•مویدالفضلا (ابتدای قرن ۱۰)•
•مدارالافاضل (۱۰۰۱ قمری)•
•فرهنگ سروری (۱۰۰۸ هجری قمری)•
•مجمع‌الفرس (۱۰۰۸ هجری قمری)•
•فرهنگ جهانگیری (۱۰۰۵-۱۰۱۷)•
•چهار عنصر دانش (۱۰۱۴-۱۰۳۷ قمری)•
•جمع‌الجوامع (۱۰۳۹ قمری)•
•فرهنگ جعفری (۱۰۴۰)•
•لطایف الغات (۱۰۴۸ قمری)•
•برهان قاطع (۱۰۶۲)•
•فرهنگ رشیدی (۱۰۶۴)•
•محموداللغات (۱۱۵۰ قمری)•
•بهارعجم (۱۱۵۲ قمری)•
•فرهنگ شعوری (۱۱۵۵ قمری)•
•سراج‌اللغات (قرن ۱۲ قمری)•
•قسطاس‌اللغه (قرن ۱۳ قمری)

۱۲۰۰ قمری به بعد

•شمس الغات (۱۲۲۰ قمری)•
•فرهنگ عباسی (۱۲۲۵)•
•هفت قلزم (۱۲۲۹ قمری)•
•غیاث‌اللغات (۱۲۴۲)•
•برهان جامع (۱۲۵۰)•
•تسهیل‌اللغات (۱۲۵۹ قمری)•
•بحر عجم (کتاب) (۱۲۶۸ قمری)•
•فرهنگ انجمن‌آرا (۱۲۱۸-۱۲۸۸)•
•ارمغان آصفی (۱۲۹۰ قمری)•
•فرهنگ ناظم الاطبا(ابتدای قرن ۱۴ قمری)•
•فرهنگ معیار جمالی (۱۳۰۳ قمری)•
•فرهنگ آنندراج (۱۳۰۶ قمری)•
•نقش بدیع (۱۳۴۲ قمری)•
•آصف‌اللغات (۱۳۴۳ قمری)•
•فرهنگ نظام (۱۳۴۶-۱۳۵۸)

معاصر

•فرهنگ نوبهار (۱۳۰۸)•
•فرهنگ حییم (۱۳۰۸ جلالی)•
•لغت‌نامه دهخدا (۱۳۱۹)•
•فرهنگ عمید(۱۳۴۲ جلالی)•
•فرهنگ معین (۱۳۵۰ جلالی)•
•فرهنگ آریانپور (۱۳۵۳ جلالی)•
•فرهنگ معاصر هزاره (۱۳۸۰)•
•فرهنگ سخن (۱۳۸۸ جلالی)•
•فرهنگ فارسی معاصر (۱۳۶۹-ویرایش مجدد ۱۳۸۱)•
•فرهنگ زبان‌آموز فارسی (۱۳۸۸)

واژگان پارسى ويا فارسى وهندى سانسکريت از يک کنده سرچشمه گرفته است: ريگويدا و گاتهاى اويستا. اين مردمان از يک فاميل اند.
فارسى زبان مشترک مردمان ايرانى وتورانى اند. يعنى حوزه نوروز!!!!!!
پاش دادن رنگ سرخ در اول بهارو يا گلآب در حوزه هندوايران تصوير برجسته از هم فرهنگى توران وهندوايران اند.
آيا پشتونها در خيستگاه خود يعنى دورادور پشته سليمان کوه اصلن نوروزرا وياهولى را تجليل مى کنند ?

جستجو در کابل پرس