جناب میر هزار، به شدت از پیشنهاد و مقوله ای که مطرح فرموده اید، جانبداری میکنم. اما شعرفاصله دار ازو زن و قافیه، باید دارای یک هستهء مرکزی اندیشه ی نو و تابناک باشد،تا فقدان وسایل قدیمی شاعرانه( از قبیل وزن و قافیه و ردیف و...) را جبران کند.
من ، حرف حضرت عالی را تا حدی ملتفت میشوم. اما بافته ها، عربده ها، پرت وپلا هاو تولیدات عجیب الخلقه ای که به اسم شعر ، قلمداد و کشف و رونمایی میشود ، به حدی زیاداست که تشخیص چند مروارید اصلی ازین لجنزار، دشوار است.
از همه بدتر، وضع موسیقی امروز جوانان است که با کلمات،و واژگانی به شدت سست، رکیک و حتا مستهجن، تهیه و تنظیم و عرضه میشود. داورانی تجارت پیشه و لا ابالی نیز این بازار قلابی را، رنگ و رونق می بخشند!
اما، شاید روحیه اقتباس، تقلید ، التباس و حتا سرقت آثار ابداعی دیگران، در افغانستان، این وضع فاجعه آمیز ادبی را دامن زده است. خلق را تقلید شان برباد داد.احترام. شریف شاندیز
جناب میر هزار، به شدت از پیشنهاد و مقوله ای که مطرح فرموده اید، جانبداری میکنم. اما شعرفاصله دار ازو زن و قافیه، باید دارای یک هستهء مرکزی اندیشه ی نو و تابناک باشد،تا فقدان وسایل قدیمی شاعرانه( از قبیل وزن و قافیه و ردیف و...) را جبران کند.
من ، حرف حضرت عالی را تا حدی ملتفت میشوم. اما بافته ها، عربده ها، پرت وپلا هاو تولیدات عجیب الخلقه ای که به اسم شعر ، قلمداد و کشف و رونمایی میشود ، به حدی زیاداست که تشخیص چند مروارید اصلی ازین لجنزار، دشوار است.
از همه بدتر، وضع موسیقی امروز جوانان است که با کلمات،و واژگانی به شدت سست، رکیک و حتا مستهجن، تهیه و تنظیم و عرضه میشود. داورانی تجارت پیشه و لا ابالی نیز این بازار قلابی را، رنگ و رونق می بخشند!
اما، شاید روحیه اقتباس، تقلید ، التباس و حتا سرقت آثار ابداعی دیگران، در افغانستان، این وضع فاجعه آمیز ادبی را دامن زده است. خلق را تقلید شان برباد داد.احترام. شریف شاندیز