Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 79308

بررسی تولد زبان فارسی

1 جنوری 2014, 21:35, توسط كشف

ویژگی های زبان تورکی و مقایسۀ کوتاه بین تورکی و فارسی , متأسفانه در دورانپهلوی، به پیروی از افکار ملی گرایانه افراطی و شوونیستی، بیش از نیم قرن دراین باب سیاست جبر و تحمیل اعمال شد و از چاپ و انتشار هر گونه کتاب تورکیجلوگیری به عمل آمد و زبان فارسی هم بصورت زبان انحصاری دولتی و تحمیلی درآمد! در نتیجۀ این سوء تدبیر و انحصار طلبی و سیاست زور گویی، زبانهای غیرفارسی مردم ایران، بویژه تورکی رسماٌ ممنوع شد. البته اینگونه رویه و اعمالغیر انسانی و ضد مردمی بدون واکنش نماند و در مردمی که زبانشان ممنوعاعلام شده بود عکس العمل هایی نا مطبوع و گاهی کینه و نفرت برانگیخت وخواه و نا خواه از شیرینی لهجۀ فارسی هم در مذاق آنها کاسته شد!؟
بعد از سقوط رژیم پهلوی ورفع ممنوعیت دولتی در مدت کوتاهی کتاب و مجله و روزنامه به زبان تورکی چاپو منتشر شد و دیوانهای شعرای تورکی گوی قدیم و جدید تجدید چاپ گردید و زبانتورکی مجدداٌ ولو بطور نسبی فرصت و میدان هنرنمایی یافت.
در حال حاضر 25 لهجه یازبان تورکی در مناطق مختلف شوروی سابق، ترکستان شرقی(چین)، ترکیه و بالکانزبان رسمی مردم است و در حدود 20 لهجه یا زبان تورکی دارای کتابت و ادبیاتکتبی است.
ادبیات شفاهی تورک هابسیار غنی است و در هر منطقه ضمن ویژگی های عمومی و قدیمی خصوصیات محلی رانیز در بردارد. ادبیات شفاهی تورک زبانان ایران شاید غنی ترین و یا یکی ازغنی ترین آنها در نوع خود میباشد.
کتاب »ده ده قورقود» که داستانهای اقوام اوغوز را بازگو میکند، یکی از قدیمی ترین آثار ادبیاتشفاهی است و بطوریکه اغلب دانشمندان معتقدند، همچنانکه از متن کتاب هم برمی آید مهمترین وقایع تاریخی این داستانها در آذربایجان و در قسمت شرقیآناطولی رخ داده و در آن از قهرمانی ها و ویژگی های قومی و قبیله ای مردماین سرزمین سخن رفته است.
طبق آمارهای اخیر در دنیاشش هزارزبانموجود است که نیمی از آنها کمتر از ده هزار و یک چهارم آنها کمتر از یکهزار گویشور دارند و تنها 20 زبان هستند که صدها میلیون نفر بدانها سخن میگویند.زبان شناسان معتقدند که یک زبان به شرطی می تواند زنده بماند که حداقل یک صد هزار نفر گویشور داشته باشدبنابراین بیش از نیمی از زبانهای حاضر در حال نابودی هستند.
اینترنت، حکومتهای ملی در گزینش و تحکیم زبانهای ملی و تضعیف دیگر زبانها نقش مهمی دارند.پیشرفت علمی و صنعتی شدن و روشهای ارتباطی نوین نیز به نابودی زبانها کمکمی کند .زبانی که در اینترنت نباشد زبانی است که در دنیای نوین»دیگر وجود ندارد»،این زبان مورد استفاده قرار نمی گیرد و در تجارت هم بکار نمی رود.
در حال حاضر هر سال دهزبان از بین می رود، افق آینده نیز تیره تر به نظر میرسد. برخی چنین پیشبینی کرده اند که 50 تا 90 درصد زبانهای فعلی در این قرن از بین می روند وبدین سبب حفظ آنها امری ضروری به شمار میرود.
مسئلۀ زبان در قرن21 ام دوسئوال را مطرح میسازد. از یکسو زبانهای ملی یا پر گویشور چگونه در برابرپیشتازی زبان انگلیسی مقابله کنند؟ از سوی دیگر، زبانهای فرعی یا محلی چگونهمی توانند از خطر نابودی نجات یابند و در جهت توسعه پیش بروند؟
برای حمایت از زبانهای محلی و جلوگیری از نابودی آنها در 10-12 سال اخیر مقامات بین المللی تصمیماتی اتخاذ و قطعنامه هایی صادرکرده اند . از جمله:
در18 دسامبر 1992مجمع عمومی سازمان بین الملل متحد بیانه مربوط به حقوق اشخاص متعلق بهاقلیت های قومی یا ملی، مذهبی و زبانی را به تصویب رساند. این بیانیه کشورهارا موظف کرد تا از موجودیت و هویت اقلیتها در داخل مرزهایشان حمایت کنند.از میان حقوق پیش بینی شده برای اشخاص متعلق به اقلیتها عبارتند از:حقوق برخورداری از فرهنگ خاص خودشان/ حق استفاده از زبانشان/اجازۀ شرکت مؤثر در فعالیت های فرهنگی، مذهبی، اجتماعی، اقتصادی و زندگیعمومی و نیز در تصمیم گیریهای مربوط به اقلیتی که به آن متعلق هستند./اجازه تاسیس و ادارۀ موسسات مربوط به خودشان، حق ایجاد ارتباط صلح جویانه وخالی از تبعیض با اعضای گروه خودشان یا دیگر اتباع کشورهای دیگری که باآنها پیوندهای مشترک قومی، مذهبی و زبانی دارند.ایننخستین سند قابل قبول جهانی و جامع مربوط به حقوق اشخاص وابسته بهاقلیتهاست و از همین رو بر نحوۀ اجرا و تصویب قوانین ملی کشورها تأثیرخواهد گذاشت.
شباهت و خویشاوندی زبانها از دو نظر بررسی میشود:
1-منشأ زبانها
2-ساختمان و شکل خارجی زبانها(موروفولوژی)
زبان تورکی از نظر منشأ جزو زبانهای اورال- آلتای و یا به بیان صحیحتر، از گروه زبان های آلتائی است.
زبانهای اورال-آلتای بهمجموعه زبانهایی گفته میشود که مردمان متکلم به آن زبانها از منطقه بینکوه های اورال-آلتای(در شمال ترکستان)برخاسته و هر گروه در زمانهای مختلفبه نقاط مختلف مهاجرت نموده اند.
این گروه زبانها شامل زبانهای فنلاند، مجارستان(اورالیک)و زبانهای تورکی،مغولی،منچو و تونقوز(زبانهای آلتائیک)میباشد.
از نظر ساختمان و موروفولوژی زبانها به سه دسته تقسیم میشوند:
1-زبانهای تک هجائی ویاتجریدی :مانند زبان چین جنوب شرقی آسیا.در این زبانها کلمات صرف نمی شوند و پسوندو پیشوند نمی گیرند و تغییر نمی کنند.گرامر منحصر به نحو و ترکیب و ترتیبکلمات است که معانی کلمات را تغییر میدهد.در این زبانها آکان یااسترس(تاکید یا وورغو)،تن صدا و انتو ناسیون یا آهنگ ادای کلمات و جملهبسیار مهم است و معنا را مشخص میکند.در زبان چین تعداد کمی از واژه ها تکهجایی هستند.
2-زبانهای تحلیلی یا صرفی : دراین زبانها ریشه کلمات هم ضمن صرف تغییر می نماید مانند:گفتن – می گویم.زبانهای هند و اروپائی و از آن جمله زبان فارسی جزو این گروه می باشند.
3-زبانهای التصاقی یا پسوندی : دراین زبانها کلمات جدید و صرف افعال از چسبانیدن پسوندهای مخصوص به ریشهکلمات ایجاد میشود و این مسئله سبب پیدایش لغات جدید و غنای لغوی میگردد.در این زبانها ریشه ثابت و در موقع صرف تغییر نمی یابد. پسوندها تابهآهنگ ریشه بوده و به آسانی از آنها قابل تشخیص اند. زبان تورکی و گروهزبانهای اورال- آلتائی جزو این دسته می باشند.
در زبانهای هند و اروپائیاز جمله فارسی پیشوندهای جر(ادات)یا حروف اضافه وجود دارد. در صورتی که درتورکی پیشوند وجود ندارد. مثلا در برابر کلمه یانترناسیونال (فرانسه)و بین الملل عربی)در تورکی میلّتلر آراسی و یا اولوسلار آراسی)گفته میشود.یعنی به جای پیشوند ، پسوند بکار میرود، چون در تورکی کلمات از آخر تکامل و توسعه پیدا می کنند.
در زبانهای هند و اروپائیعنصر اصلی(مبتدا و خبر) در بتدا قرار می گیرد و عناصر بعدی با ادات ربط یهشکل حلقه های زنجیر به یکدیگر مربوط میشوند و اگر عناصر بعدی قطع شوندساختمان جمله ناقص نمی شود . ولی در تورکی ترتیب عناصر کاملا بر عکس است . یعنی ابتدا باید عناصر ثانوی و فرعی تنظیم و گفته شود،عنصر اصلی، یا فعلهم در آخر قرار می گیرد.مثال در فارسی= من به شیراز رفتم تا دوستم را ببینم که اخیرا از فرانسه آمده و در آنجا شش سال طب خوانده است.
حال همین مثال در تورکی = آلتی ایل طب اوخویاندان سونرا فرانسادان یئنی قاییدان دوستومو گؤرومک اوچون شیرازا گئتدیم.
جی،ال،لویس در دستور خود اجزای جمله تورکی را به ترتیب زیر می شمارد:
1-فاعل 2-قید زمان 3- قید مکان 4-مفعول غیر صریح5 -مفعول صریح 6-قید و هر کلمه ای که معنی فعل را تغییر دهد7-فعل.
هر چیز معین بر غیر معین مقدم است، یعنی اگر مفعول صریحمعین باشد بر مغعول غیر صریح غیر معین مقدم میشود.مثال جمله مرتب تورکیچنین است:
نقاش گئچن گون موزده گلن لره تابلولارینی اوزو گؤستردییعنی نقاش روز گذشته در موزه تابلوهای خود را به تماشاچیان خودش نشان داد.
بعلاوه هر عنصری از جمله که به آن بیشتر اهمیت داده شود نزدیک فعل قرار می گیرد.
در صورتی که جمله با فعل ختم نشود جمله معکوس گفته میشود که در محاوره ،شعر و سبکهای خاص به کار میرود.
هماهنگی اصوات:یکیاز بارزترین ویژگی های تورکی هماهنگی اصوات است. اصوات یا آواها در زبان بهعنوان عناصر بسیط تشکیل دهندۀ کلمات دارای نقش اساسی هستند در زبان تورکیبین اصوات مختلف ریشه وپسوند هماهنگی موجود است.
هماهنگی اصوات سبب میشود که کلمات تورکی دارای آهنگ خاص بوده و تلفظ صحیح آنها اثر مطبوعی در شنونده ایجاد نماید.
حروف یا صداهای رایج تورکی 32 عددند که از آنها 9صائت و بقیه صامت هستند.
در تورکی بر خلاف فارسی وعربی صدادارها کوتاه اند و به همین علت شعرای تورکی گو در شعر عروضی بهاجبار از کلمات فارسی یا عربی استفاده کرده و یا بعضی اوقات صداها راکشیده تلفظ می کنند.وزن عروضی بر خلاف وزن هجایی برای شعر تورکی مناسبنبوده و در شعر معاصر جای سابق خود را از دست داده است.شعر تورکی قبل ازپذیرفتن اسلام با وزن هجایی سروده شده و »قوشوق»یا »قوشقی»نامیده میشد.بعد از آنکه بر اثر مهاجرتها تورکان به اعراب و فارسی زباناننزدیک شدند وزن عروضی آن را از آن اقتباس و به مرور وزن کلاسیک شعر تورکیقرار دادند.با وجود این شعرای خلقی (اوزانها و عاشیقها) اشعار خود(بایاتی، قوشما و…)را با وزن هجائی سروده اند.
در بررسی مقایسه ای زبانها از چهار نقطه نظر تحقیق میشود:
1-از نظر جمله بندی یا نحو
2-از نظر مورفولوژی یا شکل خارجی و پسوندها
3-از نظر آوائی یا فونتیک(صداها)
اینک درباره لغات و مخصوصا» افعال تورکی در مقایسه با لغات و افعال فارسی توضیحاتی داده میشود.
در این باب امیر علیشیر نوائی در حدود 500سال قبل در کتاب محاکمة اللغتین بحث قابل توجهی نموده و بعنوان مثالیکصد لغت تورکی را که معادل آنها در فارسی نیستمطرح نموده است ،همچنین تعداد زیادیاز افعال تورکی را که فارسی نداردبرشمرده است.
نوائی می گوید معادل اینکلمات که صد تای آن بعنوان نمونه ذکر شد در فارسی وجود ندارد، بنابراین اگربخواهیم معانی این کلمات را به فارسی زبانها بفهمانیم ناچار باید به کمکجمله هایی با کمک گرفتن از کلمات عربی متوسل شویم.
لغاتی را که نوائی در کتابخود بعنوان مثال بکار برده کلمات تورکی جغتائی است و اغلب برای تورکزبانان ایران نا آشناست از اینجهت در این رساله بهجای آنها لغات مشابهتورکی آذربایجانی بکار برده شده است.
در این رساله در حدود 1700 کلمه تورکی آذربایجانی درجشده که در فارسی کلمه مستقلی برای آنها بکار نمی رود. ضمناٌ بعنوان نمونهدر حدود 350 کلمه تورکی نقل شده که عیناٌ در فارسی بکار میرودمانند: آقا، خانم، سراغ، اوغور، قاب، قاشق، قابلمه، دولمه، بیرق، سنجاق و امثال آنها.
در مقایسهدیکسیونرهای تورکی آذربایجانی تورکی ترکیه مشاهده میشود لغاتی که معادلشاندر فارسی موجود نیست در دو لهجه تورکی یکی نبوده و در بیش از 30%لغات باهم متفاوتند. از طرفی از هر ریشه لغتی 1- 4 کلمه ذکر شده، در صورتیکه درتورکی از یک ریشه تعداد زیادی کلمات ساخته میشود و هر کدام معنی بخصوصیدارند. ضمنا» باید خاطر نشان نمود که در حال حاضر 28 زبان یا لهجه مستقلتورکی وجود دارد که 20 لهجۀ آن دارای کتابت و ادبیات میباشند و هر کدامدارای لغات مترادف بیش از یک هزار لغت تورکی آذربایجانی می باشند.با اینترتیب معلوم میشود کههزاران کلمه در تورکی موجود است که معادل آنها در زبان فارسی موجود نیست.
در زبان تورکی کلماتی با اختلاف جزئی(نوآنس)در معانی موجود استکه در فارسی نیست.مثلا»برای انواع دردها کلمات:
آغری/ آجی/ سیزی/ یانقی/ زوققو/ سانجی/ گؤینه مک/ گیزیلده مک اینجمک،بکار می رود که هر کدامدرد بخصوصرا بیان می کنند.
آغری معادل درد فارسی است(درد عضوی).
سانجی به درد کولیک احشاء تو خالی گفته میشود مانند قولنج روده،
آجی به درد پرووکه گفته میشود مانند درد در موقع کشیدن دندان.
سیزی به درد خفیف سوزش دار گفته میشود.
یانغی معادل سوزش میباشد.
زوققودرد همراه ضربان است مانند درد آبسه ودرد عقربک انگشتان و امثال آنها.
گؤینه مک شبیه سوختن است و در دقایق اول سوختگی دیده میشود.
اینجیمک دردر موقع پیچ خوردگی مفاصل و یا درد حاصل از ضربه و سقوط میباشد.
گیزیلده مک درد شبیه گزگز کردن دردناک می باشد.
در فارسی برای تمام حالات فوق لغت درد و یا سوزش بکار می رود.
در تورکی به گریه کردن آغلاماق گفته میشود.ولی این کلمه مترادفهای زیادی دارد که هر کدام حالات مختلف گریه را بیان می کند.مثلا»:
آغلامیسماق یعنی بغض کردن و به حالت گریه افتادن بدون اشک ریختن.
بؤزمک به معنی حالت گریه گرفتن کودک.
دولوخسونماق به معنی حالت گریه به خود گرفتن و متأثر شدن بزرگسال و پر شدن چشم از اشک میباشد.

جستجو در کابل پرس