Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 80232

بررسی تولد زبان فارسی – ۲

30 جنوری 2014, 12:24, توسط سقراط

ریشه ترکی برخی کلمات فارسی
1ـ کلمات فارسی که با پسوند «آق»، «آغ»، «آک»، «اوْک» ختم میشوند. مثال: اتاق، سراغ، الک، یدک، چابک و سایر...
2 ـ کلمات فارسی که با پسوند «مَه//مِه» ختم میشوند. مثال: دکمه//تکمه (دوگمه// دوکمه) ،(تؤکمه//توْکمه)، قیمه (قیمَه//قیمِه)، سرمه (سوْرمه//سوْرمِه)، چکمه، دلمه، چاتمه، قاتمه، چنباتمه و ... (با استثناء کلمات عرب دخیل در فارسی).
3ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوق»، «اوْق»، «ایق»، «اوْک» ختم میشوند. مثال: قرق، اَغروق، ایلیق، بلوک، چابک//چابوک و...
4ـ کلمات فارسی که با پسوند «چی»، «چی» ختم میشوند. مثال: سورچی، قورچی، یورتچی، ارابه‌چی، قهوه‌چی، یازیچی و ...
5ـ کلمات فارسی که با پسوند «لیق»، «لیق»، «لوق» ختم میشوند. مثال: بوزلوق، قارلیق، باشلوق، اتالیق، باشلیغ
6ـ کلمات فارسی که با پسوند «لاق»، «لاخ» ختم میشوند. مثال: ییلاق، قشلاق، باتلاق. پسوند «لاخ» از قدیمیترین پسوندهای ترکی است که در زبان فارسی داخل گشته و در ساختار لغات بسیاری کاربرد دارد. مثال: سنگلاخ، رودلاخ، نشیبلاخ، سولاخ//سوراخ، دیولاخ و ....
7ـ کلمات فارسی که با پسوند «ماق»، «مق»، ختم میشوند. مثلاً: چخماق، قیماق، تخماق و ...
8ـ کلمات فارسی که با پسوند «آر»، «اَر» ختم میشوند. مثال: قاتار (قطار)، چاپار، آچار، چپر، دچار و ...
9 ـ کلمات فارسی که با پسوند « اِر»، «اوْر» ختم میشوند. مثال: قاطر، چادر، بهادر و ...
10ـ کلمات فارسی که با پسوند «اوْل»، «آول» ختم میشوند. مثلاً: قراووْل، یساول، قرقاول و..
11ـ کلمات فارسی که با پسوند «داش»، «تاش» ختم میشوند. مثلاً: داداش، آداش، سرداش، کونولتاش، یکتاش و...
12ـ کلمات فارسی که با پسوند «غَه//غِه»، «قَه//قِه»، «کَه//کِه»، «گَه//گِه» ختم میشوند. مثال: داروغه، یرقه(یورقَه//یورقِه)، اُلکه (اوْلکه)، الکا (اوْلکا)، جلگه (جوْلگه//جولگه) و...
13ـ کلمات فارسی که با پسوند «قی»، «قو»، «غو» ختم میشوند. مثال: قرقی (قئرقی)، برقو (بورغو)، یرغو (یوْرغو) و ... سؤزلر.
14ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف«ق» و «چ» باشد، تماماً منشأ ترکی دارند. مثال: قاچاق، قیچی، قاچ، قارچ، چاقو
15ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ک» و «چ» باشد، منشأ ترکی دارند. مثال: کوچ، کوچه، کوچک، چکول، چاک، چابک، کچل و ...
16ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق»، «د»، «‌ت» باشد. مثال: قاتر، قاتوق، قره‌قات، قوروت، آنقوت، قتار// قطار و ...
17ـ کلمات فارسی که در ساختار آنها «انگ» و «نگ» باشد و یا کلماتی که با این پسوندها ختم شوند. مثال: سرنگ(سورماق)،النگو(النگ،ال در زبان ترکی به معنی دست)، فشنگ، تفنگ، سنگر،زرنگ ، قشنگ ،اوزنگ(افسار)و ..[ به استثناء کلمات دخیل سنسکریت وهندی)
18ـ کلماتی با حرف «ی» شروع میشوند منشأ ترکی دارند. مثال: یام، یامچی، یونجه، یالغ، یال، یله، یان//یون [(در ترکی به معنی اسب است) این کلمه در فارسی به شکل «نریون» و «مادیون»//«مادیان» و با افزودن علامات جنسیّت «نر» و «ماده»//ماد به اشکال فوق در زبان فارسی وارد گشتهاند]. در بعضی از موارد به اوّل این کلمات پروتئز «پ» علاوه میشود مثال: «پیاله»، «پیام» و.. لازم به ذکر است در بعضی از موارد حرف «ی» کلمات ترکی با حروف«چ» و «ج» عوض میشوند. مثال: یلقه به شکل جلقه// جلیقه، «یرمه» به شکل «چرم»، «یادو» به شکل «جادو»، یده (سنگ مشهور) به شکل «جده» و .....
19ـ کلمات و افعالی که در ساختار آنها حروف «ق» و «ز» باشد ترکی میباشند: قاز، قوزک، قوزه، قزوین، قوز (این واژه به شکل گوژ در زبان فارسی وارد شده است).
20ـ کلماتی که در ساخترشان حروف «ت»، «پ» باشد ترکی هستند. مثال: تپش، تپیدن، تپه، توپال
21- کلماتی که در ساختارشان حروف «چ»، «پ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: چاپار، چپاول، چپر، چاپ و....
22ـ کلماتی که در ساختارشان حروف «چ» و «غ»// «ج» و «غ» باشد منشأ ترکی دارند. مثال: بوغچا//بقچه، غنچه،‌ چاغ، چوغول//چغلی، جیغ،
23-کلمات فارسی که با پسوند «مان»(مان در زبان ترکی پسوند شدت است). مثلا : آرمان

،سازمان،آسمان(بسیار آس=بسار آویزان) و...

پسوند ها و پیشوند های ترکی در فارسی:

مه me (از گروه مهme و ما ma ):
در ترکی برای منفی کردن فعل امر - امر منفی یا نهی- با توجه به قانون فنوتیک (از نوع

اینجه ince یا قالینkalın ) یکی از حالات مه me و ما ma بکار می رود. مثل:گئت : برو گئتمه: نرو. در منفی کردن فعل در فارسی از نه ne استفاده می شود ولی در اثار فارسی قدیم

از مه me استفاده میشده است. یعنی مه me به نه ne تبدیل شده است. مثل: مرو mero- نرو nero و گاهی هم وند ما ma در ترکی به شکل نا na بکاررفته است. مثل نامرد namerd

گون gün و گن gen و گین (از گروه گون gün-gun، گین gin، گنgın ، قون qun-qün، قین qin، قن qın):
این وندها در ترکی برای نشان دادن حالت بکار می روندکه فقط گون و گن از این گروه بفارسی وارد شده است. مثل گوناگون gunagun ، چگونه çegune ، همگن hemgın، گونه gune و...
مثال ها در ترکی:
وورقون vurqun : عاشق / قیزقین qızqın : عصباتی / جوشقون coşqun : جوشان و مهیج شده / ویرقین vırqın : بلا / خشمگین xəşmgin / غمگین qamgin
وند های دیگری در ترکی برای حالت وجود دارد.
مثل : شیخ şıx (حالت و وضعیت) مثلا بو شیخدا bu şıxda(با این حالت)
شین şin (قیافه و چهره) مثلا ساری شین sarışin (زرد قیافه)، قره شین qərəşin (سیاه چهره)
و ...

دان dan :
این وند برای نشان دادن ظرف یا قاب نگهداری است. در نمونه های قدیمی ترکی که به فارسی رفته می توان به مثال های زیر اشاره کرد.
زندان (ایزیندان) ایز(نظارت و مشاهده، رد و اثر) ین +دان
دندان :دن (دانه سفید)+دان

کده kede و کد ked (از گروه کنت kent و کد ked و کده kede ):
این وند در معنای روستا و شهر است . (در ترکی به روستا لغات کنت kent و کوی küy-köy و اؤی öy و برای لغت شهر لغات بالقاسون balqason و بولیک bolık و شار şar و اور ur بکار می رود). این وند از وند های مکان ترکی می باشد. مثل : دانشکده danışkede / کدخدا (کنت خدا) kedxuda

گاه gah (از گروه گاه gah و قاه qah و گه geh):
این پسوند مکان مشهور در فارسی است. هر کدام از اشکال این وند با قانون فنوتیک به کار میروند. دوشکل آن در فارسی نیز بدون رعایت قانون فنوتیکی بکار می روند . مثل: خوابگاه

xabgah - خوابگه xabgeh
این پسوند در اصل بشکل قاه qah است مثل کلمه خانقاه xanqah

وار var :
این کلمه در دو شکل دربه فارسی وارد شده است. یکی به شکل پسوندی وار var در پسوند های کلمات (بعنوان پسوند شباهت) و یکی هم از ترکی شرقی به شکل اسمی بار bar که به معنی ثمره و میوه بکار رفته است. مثل : بؤیوک وار: بزرگوار / ماهوار و...

ش ş (از گروه یشiş - وشuş -شş ) :
این پسوند در ترکی اگر به فعل اضافه شود و فعل بسازد حالت دسته جمعی و هم به فعل می دهد (شبیه به پسوند یت ıt که از فعل اسم دسته جمعی می سازد یاشیت yaşıt / یا پسوند داش

daş که به اسم حالت دسته جمعی و هم می دهد مثل داداش dadaş یولداش yoldaş و ...) مثل : اؤپوشمک öpüşmek : باهم روبوسی کردن / گؤروشمک görüşmek: دیدار کردن / یازیشماق yazaşmak : مکاتبه / گولشمک güleşmek : کشتی گرفتن ولی اگر با افزودن این وند به فعل اسم ساخته شود شیوه و حالت فعل را بیان می کند. مثل : چالش çalış / تلاش telaş / جنبش cunbuş/ چکیش çekiş / گئدیش gediş / کوشش kuşeş

ین in (از گروه ون un و ینin):
این وند در اسم ها بکار می رود. مثال : در ترکی در (بشکل اسمی) به معنی عمق می باشد که اگر وند بالا را بگیرد می شود درین derin : عمیق / درآز deraz : کم عمق. در فارسی : مثل : سنگینsengin / چرکین çirkin و...

گل gül (از گروه گیل gil- گول gül- قیلqil - قولqul):
مثال : یونگول yüngül : سبک/ خوشگل xoşgülبر ber (از گروه برber و بری beri) :
بر در ترکی معادل رخ در فارسی است. بری beri : به این سمت،به سمت بالا / اؤته öte : به آن سو. بره بیتیرمک bere bitirmek : به رو روییدن (در اصلاح به معنی فایده داشتن) مثل افسوس بره بیتیرمز : افسوس سودی ندارد. این وند در فارسی کاربرد فراوان دارد. مثل : برداشتن ber daşten و...

وازvaz - باز baz :
هر دو پیشوند در فارسی به معنی گشاد وارد شده اند.مثل: واز گئچمک vaz geçmek :در اصلاح به معنی بی خیال شدن / دروازه dervaza ولی پسوند باز خود نیز به عنوان پسوند علاقه نیز به فارسی وارد شده است.

چه çe(از گروه چهçe -جهce -چاça -جاca):
از وند های تصغیر ترکی است. در ترکی پسوندهای تصغیر دیگری هم مثل جیک cik وجود دارد. از نمونه های ترکی که به فارسی وارد شده است : پاچه (پاچاpaça) / کلوچه kuluçe / پارچه (پارچا parça) و...

توق tuq :
از پسوند های مکان است و شبیه به گاه است. مثل : قولتوق qoltuq : زیربغل / پاتوق patuq : پایگاه. جالب توجه است که کلمه پا pa در ترکی باستان نیز به معنی آیاق ayaq و قیچ qıç به شکل با ba بکار رفته است ولی منشا اصلیش معلوم نیست که ترکی است یا فارسی.

مان man (از گروه مان man و منmen):
اگربصورت اسم باشد به معنی ناقص و عیب است ولی در شکل وند به معنی شدت است. مثل : دگیرمان degirman : آسیاب / اؤیرتمن öyretmen : معلم / آرمان arman (آرامان araman : بسیار جستجو شدنی) / درمانderman / سازمان sazman و...
البته باید اشاره کرد که این وند در ترکی باستان به شکل پان pan بوده است که امروزه در ترکی قزاقی در کلماتی مثل آسپان aspan (شکل اصلی لغت آسمان asman ) بکار می رود.
چی çi(چیçi - جیci - چوçu - جوcu ):
حالت فاعلی به اسم میدهد. مثل تفنگ چی tüfengçi

انگ eng:
وقتی به اسمی یا فعلی اضافه می شود به معنی وسیله آن اسم یا آن کار می شود. مثل : سرنگ soreng (وسیله سورماق sormak) / النگو elengu (وسیله ال əl)

خانه xane (از گروه خاناxana - هانا hana - انا ana) :
از پسوند های مکان ترکی است که به فارسی در معنی ائو / ev هم وارد شده است. مثل : خسته خانا xəstə xana (خسته هانا hastane) / آستانا astana : در ترکی قدیم و ترکی

شرقی به معنی پایتخت başkent می باشد (آستانه astana پایتخت قزاقستان kazakistan ) آست ast در ترکی مخالف اوست üst است. مثل آستار astar ، آستین astın

بان ban :
این پسوند ترکی در فارسی اولیه به شکل پان pan بکار میرفته که به تدریج دوباره به شکل ترکی خود باز گشته است. مثل لغت چوپان çuban (که در ترکی به شکل چوبان çoban بکار میرود. چو ço در ترکی قدیم به معنی گوسفند qoyun است. مثل لغت چودارçodar)

دارdar (از گروه دارdar - درder):
این وند از پسوند های محافظت و پیشه به حساب می آید و با توجه به قواعد فنوتیکی یکی از حالات ان به کار می رود. مثل : ائلدار ildar / صفدارsefdar (صفدرsefder) / چودارçodar به معنی گوسفند دار و...

ستان stan (از گروه یستانistan - وستانustan ):
این پسوند ریشه کلمه استان ustan است که هم معنی با بیگلربیگی beyglerbeygi می باشد. که فقط یک حالت ان به فارسی وارد شده است.

یک ik و وک uk(از گروه یک ik - وک uk-یق iq - وقuq ):
این پسوند از وند های صفت ساز در ترکی است. مثل کلمه چابک çabuk و تاریک tarik

شن şən و شان şan:
این از پسوند های وضیعت در ترکی می باشد. مثل : گلشن gülşən / پریشان perişan

وانvan و آوانavan و آباد abad و اوا ova:
این پسوند از وند های مکانی ترکی می باشد که در فارسی نیز کاربرد فراوانی دارد. ریشه این وند به کلمه اوov در ترکی باستان که معادل ائوev در ترکی جدید است بر میگردد.
قهqe و گه ge (از گروه قا qa- قه qe -گا ga - گه ge):
از پسوند های مکان و ابزار ترکی است که علاوه بر فارسی به زبان هایی مثل روسی نیز وارد شده است. در فارسی حالت گه ge در مفهوم مکان و در روسی قا qa در مفهوم مکان و ابزار رایج است. مثل کلماتی مثل جلگه colge در فارسی و ناسیرقا nasırqa (فرغون) در روسی . در ترکی مثل لغات آتیشقا atışqa (محل پرتاب) / بؤلگه bölge (منطقه) / داشقا daşqa (گاری)پسوند های بسیار دیگری از ترکی به فارسی رفته اند که به چند مورد دیگر زیر اکتفا می کنیم.
لاق laq در سنگلاخ senglaq و باتلاق batlaq / سارsar و زار zar در گلزارgülzar و گلسار gülsar / قارqar و گارgar در ایلقار ilqar (وعده) و آموزگار amuzegar و روزگار ruzgar / آلal در گودال godal / پاد pad و پد pəd به معنی ضد zid چیزی / و...

نکته: یکی از نشانه های وند های ترکی در فارسی چند حالته بودن آنها است که در ترکی با استفاده از قوانین هماهنگی اصوات یک یا چندی از این حالات بکار میرود. مثل وند پاد pad و پد pəd به معنی ضد zid چیزی
که در حالتی که مصوت های کلمه قالین kalın باشند پاد pad و اگر اینجه ince باشند پد pəd بکار می رود. ولی در فارسی چون این قانون وجود ندارد اشتباه بکار برده می شوند مثل پد افند pəd afənd و گاهی نیز از معنی خود دور می شوند مثل پادشاه padışah.

استاد ملك شعراء بهار در باره تأثير زبان عربي و تركي در ساختار زبان فارسي ميگويد:

گرچه عرب زد چو حرامي به ما
داد ولــــــــــي دين گرامي به مـا
نصف زبان را عرب از ياد بــرد
نصف دگر لهجه به تركان سپرد.

*****

بعد از زبان عربي، زباني كه بيشترين تأثير را در زباني فارسي گذاشته است. زبان تركي است، اين تأثير هم از لحاظ فونتيكي و هم از لحاظ لغوي بوده است.

زبان فارسي تا بحال هيچ الفبائي نداشته است. مولف «فرهنگ نظام» ميگويد: ايرانيان از

حيث خطّ مايه افتخاري ندارند. خطّ و الفباي ميخي را به واسطه بابليها از سومريها اخذ

كرده‌اند. خطّ اوستائي را توسط كاتبان سرياني اوستا از عاشور//آشور و الفباي كنوني را از عربي به عاريت گرفته‌اند.اعدادشان هم برگفته از اعداد هندی است (مقدمه. جلد يك)....

جستجو در کابل پرس