Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 80765

انتخابات ریاست جمهوری و لابی های قلم بدست نژادپرستی و تمامیت خواهی

21 فبروری 2014, 22:40, توسط آتیلا تیمور

باعرض سلام حضوراستاد گرانقدرتوردیقل خان ومحترم ذکی،
با اجازۀ محترم ذکی، میخواهم دربارۀ اینکه چرا تورکهای افغانستان به برادران تاجیک خود که همخون شان نیزاست روز تا روز بی اعتبارشده میروند، چند نکته منهم اضافه نمایم:

  • مرحوم استاد ربانی ومرحوم احمدشاه مسعود وتیم شان در دوران مقدس جهاد اولین جنایت تاریخی را که درنتیجه سبب فاصله گرفتن تورک وتاجیک ازهمدیگرشد، انجام دادندکه این جنایت درطول تاریخ هیچگاه به این پیمانه صورت نگرفته بودکه دوبرادرهمخون را ازهم جدا وپارسیان فاشیست ایران را شادمان سازد. چونکه ربانی ومسعود ودیگر شورای نظاریان، فرق بین تاجیک وپارسیان را هیچگاه ندانستند. تاریخ گواه است که تورک وتاجیک هم خون است وازثمرۀ ازدواج اقوام مختلف تورک با باشندگان این سرزمین مقدس که شامل افغانستان حاضرو تورکستان بزرگ میباشد است. اگربه نوشته هاییکه درطول تاریخ بیشتراز یکهزار سال اخیر را چه درشعر وچه درنثر، توجه کنید تورک وتاجیک همیشه مانند برادران ازهم جدا نشدنی مورد استفاده قرار گرفته اند. اما این جانیان ، تخم نفرت وجدایی را ، به تدریج به هدایت پارسیان فاشیست، درمیان این دوبرادر کاشتند وامروز ثمرۀ آن را به چشم سر می بینند. طور مثال این پلانهای شوم چطور عملی گشت:
  • سال 1981میلادی بود که نشریۀ .... جمعیت اسلامی به زبان عربی درعربستان سعودی ، توجه بسیار کسان خصوصا تورکان عربستان سعودی را جلب کرد و بی نهایت هم عصبی شده واحساسات شان سخت جریحه دارشده بود وهیچ باور شان نمیشد که برادران همخون شان ، آنها را خایین وجاسوس اجانب (کی جی بی) خطاب کرده باشد. درآن نشریه ، تورکان مهاجر را، عمال کی جی بی یاد کرده بودند.
    قابل یادآوری است که درعربستان سعودی ، بعدازاینکه جهاد چهارده سالۀ مجاهدین تورکستان بزرگ درمقابل کمونیسم سرخ اتحادشوری ، نظربعلل مختلف، به شکست مواجه شد، تعدادی زیادی از آنها به کشور سعودی پناه آوردند که امروزه نظر به احصاییۀ آندولت، نفوس تورکهای آن کشوربه یک ونیم میلیون نفرمیرسد که به زبانهای مادری شان تورکی وعربی صحبت میتمایند.
    تورکهای مقیم سعودی ازاولین کسانی بودند که جهاد برحق مردم افغانستان را ازهمان شروع بیدریغ کمک کردند و میلیون ها دالر پول نقد را خصوصا بحساب بانکی جمعیت اسلامی واریز کردند به فکر اینکه این یگانه تنظیم است که مارا تمثیل میکند. .کمکها همچنان ادامه می یافت تا آن که این تهمت نامه بدست شان رسید.
    خشم این خلق مظلوم به حدی بود که مرحوم ربانی ، درمجمع بزرگی از مردم درمدینه منوره ، ازاین مردم معذرت خواست اما عذرش قبول نشد. خواهش مردم این بود که درهمان نشریۀ رسمی بزبان عربی باید این عذرخواهی صورت بگیرد تا خوانندگان عرب که قبلا این تهمت نامه را خوانده وذهنشان مغشوش شده بود، درروشنایی قرار گیرند. استاد ربانی وعده داد که اینکار را انجام میدهد ودر برگشت به پاکستان همه را به باد فراموشی سپرد.
    قضیۀ بسیار شوم وفراموش ناشدنی، به قتل رسانیدن 32 تن ازقوماندانان تورک اوزبیگ قطغن زمین توسط روباه محیل به شیوۀ غیرمستقیم در تخار بود. شما فکر کنید چطور ممکن است بعداز ختم مجلس با این قوماندانان ، احمدشاه مسعود، صحیح وسلامت راهی مرکز خود میشود واینهمه قوماندانان با تجربه وپخته کار که توانستند زمانیکه مسعود از پنجشیر رانده شد ، پنجشیر را دوباره آزاد وبرایش برگردانند، به این سادگی همه ازیک راه به دام دشمن بیفتندوبه شهادت برسند. ومسعود بعدا بخاطر باصطلاح انتقام خون آن شهدا، یک قوماندان مشهور اوزبیگ متعلق به حزب اسلامی را بنام قاتل ، با افراد زیادی به شهادت برساند. ظاهرا اوکار بسیار خوب انجام داد یعنی انتقام دوستان خودرا گرفت اما درحقیقت با این پلان شوم، مسعود توانست با یک تیر دو فاخته شکار کند. اولا او رقبای قدرتمندی را از سر راه خود برداشت و ثانیا قلمرو خود را درآن چهار ولایت توسعه داد و ظاهرا قهرمان معرکه شد.
    درحالیکه آن قوماندانان شهید ، مسعود تاجیک را بخود برادر میدانستند وهمان بود همه باهم به کمک مسعود شتافتند تا پنجشیر را دوباره آزاد وبه مسعود تسلیم کردند. اما برعکس، مسعود نمک ناشناس، موجودیت این شخصیت ها را بخود کسر شأن میدانست وهمان بود که دست به این توطیۀ غیرانسانی ، پلان شده توسل جست و باتاسف مؤفق هم شد. افراد وفادار آن شهدا ، تا زمان رویکار آمدن جنبش ملی اسلامی از ترس جان لب برسکوت بسته بودند زیرا مکر این روباه محیل حالا دیگر برهمگان آشکارشده بود.
  • جمعیت اسلامی هیچ گاه آرزو نداشت که جبهات جهادی تورکان افغانستان تسلیح شوند وبه انواع حیل مانع اینکار میشدند.
  • امیراسمعیل خان درحوزۀ هرات یکی از مقتدرترین رقیب های ، مسعود بحساب میرفت. وقتی دریافت که اسمعیل خان ، خون ترکمن دررگهایش درجریان است، این رقابت به حد دشمنی رسید و فرصت می پالید تا روزی اورا نیز ازسر راه بردارد. وقتیکه طالبان که درحقیقت باکمک وپشتیبانی مسعود قوت گرفته بودند به هرات نزدیک شدند، به بهانۀ بی کفایتی، عبدالله عبدالله به فرمان مستقیم مسعود، به هرات رفت واسمعیل خان را خلع قدرت کرد ودرعوضش ، معاون اورا، علاوالدین خان پشتون، برکرسی اش نصب کرد. این بزرگترین توهین به اسمعیل خان که کارنامه های زرین وافتخارات بسیار بیشماری به تناسب مسعود داشت، به شمار میرود.
    مسعود که فکر میکرد طالبان درکنترولش است، میتواند توسط طالبان، تمام رقبای خود به شمول دشمن بزرگش، گلبدین حکمتیار وبابه مزاری ودیگران را از راه خود بردارد. اما بیخبر ازاینکه چاه کن روزی خود درچاه کنده اش می افتد و همان هم شد.
    اما در مقابل تورکان افغانستان هیچگاه با اینهمه زشتکاری های او عقده نگرفتند وازدر دشمنی پیش نیامدند وبه طور نمونه زمانی که طالبان مسعود را باتمام قوایش تار ومار کردند ومسعود و ربانی وحکومت خانه بدوشش بدروازۀ سالنگها فرار کردند، این تورکها بودند که آغوش دوستی وبرادری بروی آنها باز کردند وباعزت وحرمت فراوان به آنها پناه دادند وتمام داشته های خودرا با آنها قسمت کردند. آنها انتقام جوانان اوزبیک وتورکمن خودرا که مسعود آنهارا درمحاصرۀ خود درنقاط مختلف کابل قتل عام کرده بود، نگرفتندبلکه به آنها ترحم کردند و آنهارا دوباره مسلح ساختند.
    درمقابل مسعود با دیدن اینهمه لطف ومرحمت ، مانند مار زخم خوردۀ بخود می پیچید وفرصت نیش زدن می پالید تا بلاخره قهرمان نامدار آن سرزمین ، سترجنرال رسول پهلوان، را در اثر یک پلان حساب شده وبطور غیر مستقیم به شهادت رسانید وتبلیغات وسیع در راه انداخت تا درنتیجه شگاف بزرگی در میان جنبش پدید آورد واز اختلاف آنها مواضع خودرا تقویه بخشید و یک بخش جنبش را علیه دیگرش کمک کرد تاازهم بپاشند. مثالش جنرال ملک وجنرال غفار پهلوان وغیره است که تشریح آن درینجا گنجایش ندارد.
  • باگذشت زمان شورای نظاری هارا با تمام کرده هایش مورد عفو خود قرار دادند بازهم پهلودرپهلو میخواستند در راه بدست آوردن اهداف بلند بالا برای مردم خود به مبارزات خود ادامه بدهند . درنشست بن ، به دوستان شورای نظاری خود اعتماد کردند وآنهارا وکیل وسخن گویی ساختند. در عوض آن ها تمام آرمانهای مردم خودرا دربدل چند چوکی آنهم فقط برای خودشان فروختند وخون هزاران هزار جوان را فدای خویش کردند.
  • اگرازکارنامه های منفی برادران تاجیک خود بنویسیم هزاران است وما به این بسنده میکنیم.
    با تمام اینها اگر از ما امید دارید تابعداز این هم مثل سابق به شما اعتماد کنیم . خودتان قضاوت کنید. آیا ممکن است؟
    بلی ممکن است به شرطیکه:
  • یکبار مجمع رهبران تان در یک گردهمایی درحضور مطبوعات پرده از روی تمام زشتکاریها وجنایات تان بردارید و صادقانه به آن اعتراف کنید وبه فتنه های خود پایان دهید ودرمقابل مردم جهان بخصوص مردم عذاب کشیده خود وسرانجام در برابر خداوندگار خود زانو بزنید وتعهد بسپارید. مطمئن هستم مردم ما چون شما ازماهستید، شمارا یکبار دیگر می بخشند ودرآغوش می پذیرند.
    متوجه باشید سخن ما با تاجیکان عزیز است نه با پارسیان فاشیست. چونکه پارسیان هیچگاه تاجیک نبوده اند.
    با احترام وبه آرزوی آن روز خجسته.

جستجو در کابل پرس