Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 39507

جشنواره راه ابریشم در بامیان باستان

29 جولای 2010, 09:39, توسط khorasan

بار دوم ، سال 1358 ، به تاریخ ششم جدی بود که روس ها به زور عساکر خود یک شخص بی هویت ( ببرک کارمل ) را بر تخت کابل نشاندند و یک بار دیگر در تمام کشور بی ثباتی همه جانبه رونما گردید که از سقاوی قبلی هم زیان های این دوره بیشتر بود . در ده سال حضور نظامی شوروی در اوغانستان ( 1979- 1989 ) هر روز کم از کم 418 نفر اوغان کشته میشد ( سه نفر پاسداران رژیم ، صد نفر مجاهدین ، همچنان 288 نفر غیر نظامیان به شمول زنان ، اطفال و کهنسالان ) . اگر هر فرد کشته شده 7،2 لیتر خون از دست داده باشد ، پس می توان گفت که هر روز بیشتر از سه هزار لیتر خون انسان بر زمین ریختانده میشد و یک هزار و شش صد و هشتاد نفر به ماتم می نشست و به این ترتیب کم از کم ده لیتر اشک در گریبان هر فرد جاری بود .

اوغان ها در بدل قربانی های بسیار بزرگ دشمنان داخلی و خارجی را به شکست مواجه ساختند و به روی تجاوزگران روس چنان سیلی محکم کوبیدند که در طول تاریخ خود آن گونه سیلی نخورده بودند. اما در پایان بازی ، روس ها یک بار دیگر از پشت به ملت اوغان خنجر زد و در وجود ربانی – مسعود و این بار در شکل سقاوی دوم یک فاجعه دیگر را بالای اوغان ها چیره ساخت . این سقاوی در ماهیت خویش هیچ تفاوتی با سقاوی اول نداشت . به خاطری که هر دو سقاوی به تحریک و کومک و مداخله ی بیگانگان سرهمبندی شدند و در هر دو سقاوی حاکمیت سیاسی به یک عنصر مصتوعی سپرده شد و در هر دو دوره در راه بی ثباتی اجتماعی و سیاسی و برباد دادن حیثیت اوغانستان و تخریش غرور ملت اوغان تلاش های زیاد صورت گرفت . اما بازیگران در دوره سقاوی دوم در برخی زمینه ها از سقاوی اول هم پا فرا تر نهادند . اظهار دشمنی آشکار با قوم اکثریت ، غارت کردن دارایی های عامه و شهر ها ، زمینه و امکانات مداخله را برای کشورهای خارجی فراهم ساختن و ایفا کردن نقش خود شان به مثابه آله ی دست بیگانگان ، بی ناموسی ، غارت و چپاول و غیره چیزهای بودند که سقاوی دوم از سقاوی اول فرا تر و بیشتر انجام دادند. بد تر از هر چیز دیگر این بود که بازیگران سقاوی دوم به گونه ی آگانه به ویرانی و بربادی و تجزیه کردن کشور کمر بسته بودند. مسعود و ربانی خود را پیشگامان و پیشمرگان آن گروه های ضد ملی می دانستند که به همکاری بیگانگان راه تجزیه و تقسیم اوغانستان را اساس گذاری می کردند. آن ها به همکاری بیگانگان تا به یک حدی این امکانات را مهیا ساخته بودند که به سلامتی کشور خطر های جدی پیش آید .اما ملت اوغان با دادن قربانی های بی شمار آن نیات و آرزو های آن ها را خنثا ساخته و درهم شکست . اما با وجود این هم با گذشت زمان موجودیت فزیکی و فکری آن گروه های ضد ملی برای سلامتی و پیشرفت کشور و سرزمین ما و برای انکشاف اقتصادی و حفظ شیرازه ی زنده گی اجتماعی ما یک خطر جدی محسوب می شوند. برای جلو گیری از خطر آنها و جلو گیری از دیگر خطرات باالفعل و بالقوه احتمالی دیگر و برای از میان برداشتن قطعی و دایمی آن خطرات و مانع شدن از پیدایش سقاوی سوم ، چند پیشنهاد ذیل پیشکش می گردد :

نخست - دین مبین اسلام حیثیت حلقه وصل میان تمام اقوام اوغانستان را دارد . تمام اقوام برمحور عقیده ی اسلامی جمع می شوند و محکم شدن عقیده ی اسلامی در اوغانستان باعث محکم شدن یگانگی ملی اوغانستان می گردد . برای محکم شدن وحدت ملی در اوغانستان ، به تبلیغ ، ترویج و قایم ساختن دین مبین اسلام ضرورت اساسی وجود دارد . به این اصل باید نه تنها به مثابه فریضه ی دینی مردم ما نگریسته شود ، بلکه به عنوان عامل اساسی یگانگی ملی نیز به آن باید نگریست .

دوم – از آن جایی که اکثریت مطلق نفوس اوغانستان مسلمانان می باشند و باز هم اکثریت شان پیروان مذهب حنفی استند ، لذا با در نظر داشت حقوق اکثریت باید مذهب حنفی به عنوان مذهب رسمی کشور شناخته شود . فایده و سود رسمی شدن مذهب حنفی این که در میان اکثریت نفوس اوغانستان ( پشتون ها ، اقلیت ها تاجک ها ، ازبک ها ، ترکمن ها ، بلوچ ها یک تعداد هزاره ها و اقلیت های دیگر ) حیثیت حلقه ی وصل را دارد . در پهلوی مذهب حنفی به رسمیت شناختن مذهب دیگری در کشور اختلافات مذهبی و قومی را افزایش می بخشد و به وحدت ملی زیان می رساند . البته اقلیت های مذهبی می توانند که در چوکات داخلی خود مراسم مذهبی خویش را برگزار نمایند

جستجو در کابل پرس