Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85358

در پاسخ به ادعاهاى بى مايه (خطا ها و تناقضات قرآن!!!)

31 اكتبر 2014, 07:59, توسط fatimah haidari

آقاى جليل ! سلام
اين هم ادامه بخش قبلى نوشته آقاى حكمتيار
معنى اين سخن چيست كه انسان از علقه آفريده شده؟
• در رابطه به اين كه انسان را از علق آفريده؛ چند نكته درخور توجه است:
الف: قرآن پيدايش موجودات زنده را از آب و ماده نخستين پيدايش انسان را خاك و آغاز خلقت او را از نطفه مى خواند، بايد ببينيم چرا در اين آيه پيدايش انسان را از علقه گرفته است؟ دو توجيه براى اين بيان داريم:
1ـ تركيب ادبى ايجاب مى كرد كه كلمه هموزن و همرديف با كلمه خلق، در اخير آيه دوم مى آمد و هردو آيه را دوجمله هموزن و هم قافيه و داراى فراز و نشيب همسان مى ساخت.
2ـ دو حالت خيلى متفاوت از همديگر، انسان كامل و كتله اويخته به رحم را در كنار هم گذارده و عقل آدمى را مخاطب قرار داده، به او مى گويد: پروردگارى كه كتله اويخته به رحم را رشد مى دهد و به انسان كامل درمىآرد، همچنان با وحى، قرائت و تعليم بالقلم انسان را به آنجا مى رساند كه موجود آگاه از ندانستنى ها شود.
يكى از مسايل پيچيده كه تا هنوز انسان نتوانسته است براى آن جواب نهائى و قاطع داشته باشد، چگونگى آغاز حيات بر روى زمين و خلقت انسان است. قرآن در اين رابطه، بحث هائى دارد كه نه تنها به عطش علمى افراد مؤمن جواب مى گويد، بلكه در برابر پژوهشگران و محققان اسرار هستى، خطوطى را ترسيم و مبادى اى را ارائه مى دارد كه اگر از طريق آن وارد شوند، راه به هدف خواهند برد و به آنچه كه از طريق ديگرى پى بردن به آن ممكن نيست، دست خواهند يافت. از اعجازهاى علمى قرآن يكى هم بحث هاى دقيق اين كتاب الهى در مورد پديده هايى است كه براى انسان، پى بردن به حقيقت آن در زمان نزول اين كتاب، مقدور و ممكن نبود و به سالها سفر علمى و قرن ها تحقيقات عميق ضرورت داشت تا به آنجا برسد كه قرآن نشاندهى كرده است. بحث در مورد چگونگى آغاز خلقت انسان يكى ازين مسائل است.
قرآن طى آيات متعددش در رابطه با ماده نخستين تركيب وجود انسان و حالت قبل از حياتش چنين مى فرمايد:
1ـ وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَآءِ كُلَّ شَيْءٍ حَى … الانبياء: 30
هر موجود زنده اى را از آب آفريديم …
2ـ وَمِنْ آيَاتِه أَنْ خَلَقَكُمْ مِّن تُرَابٍ ثُمَّ إِذَآ أَنتُمْ بَشَرٌ تَنتَشِرُون * الروم: 20
و از آيات اوست كه شما را از خاك آفريد، سپس ناگه بشرى شديد منتشر شونده.
3ـ هوَ الَّذِى خَلَقَكُمْ مِّن طِينٍ. الانعام: 2
اوست آنكه شما را ازگل آفريد.
4ـ وَلَقَدْ خَلَقْنَا الإِنْسَانَ مِن سُلاَلَةٍ مِّن طِينٍ ثُمَّ جَعَلْنَاه نُطْفَةً فِى قَرَارٍ مَّكِينٍ * ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَاماً فَكَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْماً ثُمَّ أَنشَأْنَاه خَلْقاً آخَرَ فَتَبَارَكَ اللَّه أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ * المومنون: 12 ـ 14
و يقيناً انسان را از چكيده و عصاره گل آفريديم، سپس او را چون نطفه اى در قرارگاهى استوار جاى داديم، سپس نطفه را بصورت اويخته اى، اين اويخته را به شكل پارچه گوشت جويده اى، و اين تكه گوشت جويده را به صورت استخوانى درآورديم، بعد اين استخوان را با گوشت پوشانديم، سپس در پيدايش ديگرى او را مى آفرينيم، با بركت است خدا، بهترين سازندگان.
5- الَّذِى أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَه وَبَدَأَ خَلْقَ الإِنْسَانِ مِن طِينٍ * السجده: 7
آنكه هر چه را آفريد زيبا و بهترش ساخت، و آفرينش انسان را از گل آغاز كرد.
6- وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * وَالْجَانَّ خَلَقْنَاه مِنْ قَبْلُ مِنْ نَارِ السَّمُومِ * الحجر: 26 ـ27
و يقيناً انسان را از گل خشكيده، سياه و گنديده و بوناك آفريديم و جن را قبل از وى از آتش سوزان.
7- إِنَّا خَلَقْنَاهم مِّن طِينٍ لاَّزِبٍ * الصافات: 11
يقيناً ما آنانرا از گل چسپنده آفريديم.
در اين آيات ماده نخستين ساختار انسان؛ آب، خاك، گل، خلاصه گل، گل خشكيده، گل خشكيده سفال گونه، گل چسپنده و گل سياه و گنديده و بوناك معرفى شده. بايد بنگريم كه آيا اشاره به آب به اين معناست كه: آب ماده اصلى حيات است كه بدون آن حيات امكان ندارد؟ آغاز حيات با آغاز پيدايش آب روى زمين بوده است. علم انسانى پس از سفر طولانى اش و بعد از قرنها غور و تحقيق به اين نتيجه دست يافته و اعلان كرد كه (آب جزء اصلى و ضرورى حيات است) و (آغاز حيات بر روى زمين بعد از پيدايش آب بوده است).
بايد بدانيم كه معنى آفرينش انسان از آب و خاك و حالات مختلف تركيب اين دو چيست؟
آيا معنايش اين است كه: فرشته ها مأمور شده اند تا از قسمت هاى مختلف زمين خاك جمع آورى نموده، با آب تركيب داده، به گل تبديل كنند، خوب لگدمال كنند، مدت ها بگذارند تا چسپنده، سياه، و بوناك شود، بعد مجسمه آدم عليه السلام را از آن درست كنند، بعد بر آتش بگذارند تا سفال گونه شود، سپس خداوند از روح خود در او دميد و زنده شد و به حركت افتاد و زنش حوا را نيز از گل اضافى يا به اصطلاح بايبل از قبرغه چپ او آفريد…!!
و يا معنايش اين است كه: زمين در ابتداى خلقتش، كتله داغ و آتشين بود، همه آب هاى موجود در زمين، چون ابرهاى تيره متكاثف و ضخيم، حول زمين را پوشانده بود، قشر زمين به تدريج به سردى گرائيد، تغيير جو زمين، باران هاى شديدى را در پى داشت كه باعث سرد شدن بيشتر قشر سنگ گونه زمين و تبديل شدن آن به خاك شد، سيلها اين خاك ها را روفت و با خود به هموارىها و قسمت هاى عميق زمين برد، حرارت زمين باعث تبخير آب و باقيماندن گل خشك و سفال گونه شد، بارانهاى بيشتر و سرد شدن مزيد قشر زمين باعث بقاى نسبى آب در زمين و ايجاد گل شد، در ابتداء بشكل گل چسپنده، سپس سياه، سپس گنديده و بوناك و به اين ترتيب خداوند خلاق حكيم، زمينه مساعد نموى حيات را بروى كره زمين فراهم مى كند و اولين موجودات زنده را مى آفريند، نخست همه موجودات زنده غير از انسان را و در آخرين مرحله آدم عليه السلام و حواء را.
كدام يكى از اين دو تعبير درست است؟ بيائيد جواب آنرا از خود قرآن بخواهيم:
در آيه 30 سوره الانبياء مى خوانيم:
أَوَلَمْ يَرَ الَّذِينَ كَفَرُواْ أَنَّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ كَانَتَا رَتْقاً فَفَتَقْنَاهمَا وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَآءِ كُلَّ شَيْءٍ حَى أَفَلاَ يُؤْمِنُون *
آيا آنانكه كفر ورزيده اند بسوى آسمان و زمين نمى نگرند كه به هم پيوسته بودند و ما آنانرا از هم جدا كرديم و هر چيز زنده اى را از آب ساختيم، آيا ايمان نمى آرند؟
اين آيه چند مطلب اساسى ذيل را افاده مى كند:
الف - همه كائنات در ابتداء يكى بود، كه با يك انفجار عظيم از هم متلاشى شده و بشكل فعلى درآمده است.
ب - لابد كره زمين ما در ابتداء مثل آفتاب داغ و آتشين بود، چون با هم يكى بودند و يكجا و همزمان از يكديگر جدا شده اند. كره آفتاب بدليل بزرگى و عظمتش توانسته است حرارت خود را تا امروز حفظ كند، ولى كره زمين بدليل كوچكى اش بتدريج به سردى گرائيده، قشر بيرونى اش سرد شده و درونش گرم و آتشين مانده است.
ج ـ اشاره به آب و پيدايش همه موجودات زنده از آن، در همين آيه و متصل اشاره به يكى بودن كائنات و از هم گسستن شان با يك انفجار، بوضوح نشان مى دهد كه اولين ماده حياتى خلق شده در زمين آب بوده است.
اينها مطالبيست كه علم در قرن بيست به آن پى برد و به حقانيت آن گواهى داد.
اين آيه با همه صراحت و وضاحت نشان مى دهد كه جريان تحولات روى زمين، از توليد آب، خاك، گل خشكيده سفال گونه، گل چسپنده، سياه و گنديده، تا آفرينش موجودات زنده، همان روندى را تعقيب كرده است كه قبلاً به آن اشاره شد.
قرآن در آيه ديگرى در اين رابطه مى فرمايد:
خَلَقَ الإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ * وَخَلَقَ الْجَآنَّ مِن مَّارِجٍ مِّن نَّارٍ * فَبِأَى آلاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ الرحمن: 14 ـ 15
انسانرا از گل خشكيده سفال گونه آفريد و جن را ازشعله بىدود آتش آفريد.
اين آيه نشان مى دهد كه (صلصال كالفخار = گل خشكيده سفال گونه)، ماده نخستين خلقت انسان است، نه صورت و مجسمه آدم عليه السلام.
همان گونه كه شعله بى دود آتش، ماده تركيب وجود جن معرفى شده، نه مجسمه و صورت جن.
به اين آيه قرآن توجه كنيد.
وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلآئِكَةِ إِنِّى خَالِقٌ بَشَراً مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُه وَنَفَخْتُ فِيه مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَه سَاجِدِينَ * الحجر: 28 ـ29
و آنگاه كه پروردگارت به فرشته ها گفت: من آفريننده بشرى از گل خشكيده اى، از گل سياه گونه بوناك هستم. هرگاه برابرش كردم و از روحم در او دميدم، برايش به سجده بيفتيد.
درين آيه تسلسل مراحل گوناگون پيدايش آدم عليه السلام به اين شكل آمده است:
1- پيدايشش از گل خشكيده آغاز مى شود.
2- از گل سياه گونه بوناك خلق مى شود.
3- تسويه اش صورت مى گيرد.
4- روح در او دميده مى شود.
ذكر صلصال (گل خشكيده) بعنوان ماده نخستين خلقت آدم عليه السلام و قبل از حمإمسنون (گل سياه گونه بوناك) و ذكر تسويه آدم بعد از صلصال و حمإ مسنون، بوضاحت نشان مى دهد كه نخست خاك بشكل سفال درآمده، سپس به گل سياه گونه بوناك تبديل شده، بعد پيدايش انسان صورت گرفته و روح در او دميده شده. اگر قضيه بر عكس مى بود بايد به اين شكل توضيح مى شد: بشرى را از گل سياه بوناك مى آفرينم، بعد تسويه اش مى كنم، سپس سفال گونه اش مى سازم، بعد از روحم در او مى دمم.
عجيب است كه باوجود آنكه قرآن بطور مكرر، صلصال را قبل از حمإ مسنون ذكر مى كند اينان قضيه را برعكس تعبير نموده، صلصال را مرحله آخرى قبل از دميدن روح معرفى مى كنند.
همچنان اشاره به اينكه انسان از چكيده و عصاره گل آفريده شده، يكى از اعجازهاى قرآن است كه علوم طبيعى امروز ازحقيقت آن آگاه مى شود، در تركيب وجود انسان همه عناصر زمين بكار رفته، وجود او عصاره و چكيده خاك است. هزار و پنجصد سال قبل، براى انسان دشوار بود بپذيرد كه در تركيب وجود انسان، عناصرى مثل آهن نيز وجود دارد!! و در رگهاى او منرال ها و مركبات فلزها يكجا با خون او جريان مى يابد و در ساختار سلولهاى او بكار مى روند!! اين حقيقت، امروز براى انسان واضح شده است.

جستجو در کابل پرس