Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 85431

در پاسخ به ادعاهاى بى مايه (خطا ها و تناقضات قرآن!!!)

4 نوامبر 2014, 15:03, توسط fatemah haidari

آقاى ياسين در نماى نظام و سرورى!
نخست جواب يكى از اعتراضات تانرا كه از نظر شما و استادان تان خيلى مهم جلوه مى كند، عرض مى كنم، بعد جواب بقيه را، شما و مدتها قبل استادان تان؛ قضيه ارتداد يكى از كاتبان وحى پيامبر عليه السلام را با آب و تاب زياد و با افزودن مرچ و نمك دروغ و افتراء چون اعتراض بزرگ و بى جواب عنوان كرده ايد، استادان تان نخست از ارتداد او افسانه اى درست كرده اند و سپس از آن اعتراضى ساخته اند كه مخاطبين بى خبر از حقائق را تخدعه كنند. مى گويند: شخصى به نام سعد بن عبد الله كه نويسنده و شاعر معروف بود؛ براى مدتى كاتب وحى پيامبر عليه السلام بود، كه بعدها از اسلام برگشت و مرتد شد، دليل ارتداد او را نيز اين گونه خوانده اند كه گويا زمانى از پيامبر عليه السلام آيتى را شنيده و او پيشنهاد تغيير در فقره آخر آيت را داده، از پيامبر عليه السلام شنيده كه پايان آيه را (و هو العزيز الحكيم) خوانده و او گفته: اين يا (و هو العليم الحكيم)، پيامبر عليه السلام فرموده: اين هم درست است!! گويا اين شخص پس از شنيدن سخن پيامبر عليه السلام؛ نسبت به قرآن و رسالت پيامبر عليه السلام دچار شك و ترديد شده و راه ارتداد در پش گرفته!! پيامبر عليه السلام در اثناى فتح مكه دستور قتل او و سه نفر ديگر را داد و فرمود: اگر زير غلاف كعبه نيز پنهان باشد بايد كشته شود. و او پس از فتح مكه بدست مسلمانان بنا بر يك روايت به على رضى الله عنه پناه برده و به روايت ديگر به عثمان رضى الله عنه، سپس على رضى الله عنه و يا عثمان رضى الله عنه او را نزد پيامبر عليه السلام برده، امانش را خواسته، پيامبر عليه السلام نخست سكوت كرده، بعد به او امان داده و توبه اش را پذيرفته، ...
اين هم پاسخ اين اعتراض:
نام اين شخص سعد بن عبد الله نه بلكه عبد الله بن سعد است. او شاعر و نويسنده نه بلكه فقط باسواد و قادر به كتابت و نوشتن بود. پس از فتح مكه به على رضى الله عنه نه بلكه به عثمان رضى الله عنه پناه برد، او برادر رضاعى عثمان رضى الله عنه بود. پيامبر عليه السلام به اوعفو كرد، توبه اش صادقانه بود، مرد صالح و مؤمنى از او ساخته شد، در زمان عمر رضى الله عنه و عثمان رضى الله عنه به امور مهم حكومتى گماشته شده، عثمان رضى الله عنه او را والى مصر ساخت، فتح حبشه تحت فرماندهى او صورت گرفت.
او يكى از ميان چندين كاتب وحى بود، پيامبر عليه السلام متصل نزول وحى تمامى كاتبان وحى را فرامى خواند و آنان را مأمور نوشتن وحى مى كرد، توأم با آن به سمع تمامى مسلمانانى كه والهانه منتظر وحى تازه بوده و به مجرد دريافت آن مصروف حفظ آن مى شدند؛ رسانده مى شد، پيامبر عليه السلام نيز در نمازهاى با جماعتش آن را تلاوت مى كرد، امكان تغيير و تصرف نه براى كاتبان وحى ميسر بود و نه براى حافظان آن، همين ترتيب و انتظام دقيق و حكيمانه باعث شد تا قرآنى كه اكنون در اختيار ما قرار دارد بدون هيچ تغييرى و با كمال امانت به ما برسد. تمامى صحابه بر آن اجماع كرده اند و به گونه تواتر به ما رسيده.
كسى كه آشنايى اندكى با قرآن داشته باشد و از تركيب ادبى خيلى بلند و رفيع آن لذتى چشيده باشد به خوبى مى داند كه فواصل و اواخر آيات هم از لحاظ محتوى و هم از ناحيه تركيب ادبى؛ ارتباط خيلى عميق و ژرفى با ماقبل خود داشته و تغيير اندكى در آن هم به محتوى صدمه مى زند و هم به تركيب زيباى ادبى اش. ما به مجرد شنيدن يك آيه؛ از همين فواصل و اواخر آن به آسانى تشخيص مى دهيم كه مربوط به كدام سوره خواهد بود، تركيب ادبى آيات نشان مى دهد كه از زمره سوره هاى مكى است يا مدنى، موضوع بحث و محتوى آيه نشان مى دهد كه در مكه نازل شده يا در مدينه. اين ادعاء كاملاً بى بنياد است كه عبد الله بن سعد سميع و حكيم را به سميع و عليم تغيير داده و پيامبر عليه السلام با آن توافق كرده و گويا همين توافق دليل ارتداد او بوده است!!
تمامى اعتراضات ناقدين نادان شبيه اين اعتراض است، نخست به تحريف حقائق پرداخته اند و سپس از افتراءات شان مبناى براى اعتراضهاى واهى ساخته اند.
فاطمه حيدرى

جستجو در کابل پرس