صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 86414
12 فبروری 2015, 04:42, توسط سيد ملنگ
(( رازهاي پنهان يك خاندان )) اين چه شوراست كه تودربين ما انداختي — بيخبر مارا به يكديگر تو دشمن ساختي — ما همه بوديم برادر وار پهلوي ديگر ----- توجداكردي ؤ مارا منفعت برداشتي — استفاده كردي توازمردمان ساده لوح— تخم كينه هرزمان در بين ما انباشتي — اين همه خوشباوري گرديدبلاي جان ما— هيچ مرد نامدار در بين ما نگذاشتي --- ماهنوزهم ميشنويم حرف خرافات جنون— توازين حرفهاي خود مارا به دام انداختي— بعضيهادرخواب ميباشنددرينوقت ؤ زمان— توازين فرصت بخود جاه ؤ مقام ساختي — ماهمه داريم اميدؤ آرزو از نسل نو --- تابداند اين حقايق آورد يك آشتي --- ماشديم بيچاره ؤبدبخت درين عصرزمان— كرده مارا تباه با اين زبان دوستي --- ميرسد روز كه پاسخ ميدهي جمله سوْال — اين همه نفرت كه تو دربين مردم كاشتي — وأي بحال آن كسانيكه فريبت خورده است— كرده اورا اجير با پول غلامت ساختي --- دير يا زود ميشود اين كارهايت برملا ---- خود بخود خودرا بگرداب بلا انداختي — گركسي خدمت نموددرراه قوم ؤخويش خود— زندگي را برسرش هربار جهنم ساختي — توبهرجاكه نشستي لاف ازخدمت زدي — وأي ازينخدمت جماعترادوتقسيم ساختي — اين همه كينه ؤنفرت بين ما هيچوقت نبود — اتحادؤ اتفاق در بين ما نگذاشتي ---- نام نهادي درجماعت خوجه يي وكونسولي— پاي آنرا درجماعت خانه ها نگذاشتي — برملاگرديدسيدمنصورديگركارهاي تو— شدجماعت باخبر هرآنچه پنهان داشتي— بس نمااين كارهايت هركه دستور ميدهد— دوركن ازفكرؤ ذكرت هرچه برسر داشتي— بيرقت بالا نمودي ضد فرمان امام ---- خانه هاويران نمودي دشمني انداختي — بيگناه كشتي كسانيكه نمودند انتقاد — هيچ نترسيدي ز آه كه شهيدش ساختي— تابكي هرخون مردار دررگت تزريق كني— حاصل كارت بود هرچه را خود كاشتي — ميرسد روز كه از غم ناله فرياد كني — كارؤ بارت كاذبي از تو نديده راستي —
آنلاین : http://www.kabulpress.com
(( رازهاي پنهان يك خاندان ))
اين چه شوراست كه تودربين ما انداختي —
بيخبر مارا به يكديگر تو دشمن ساختي —
ما همه بوديم برادر وار پهلوي ديگر -----
توجداكردي ؤ مارا منفعت برداشتي —
استفاده كردي توازمردمان ساده لوح—
تخم كينه هرزمان در بين ما انباشتي —
اين همه خوشباوري گرديدبلاي جان ما—
هيچ مرد نامدار در بين ما نگذاشتي ---
ماهنوزهم ميشنويم حرف خرافات جنون—
توازين حرفهاي خود مارا به دام انداختي—
بعضيهادرخواب ميباشنددرينوقت ؤ زمان—
توازين فرصت بخود جاه ؤ مقام ساختي —
ماهمه داريم اميدؤ آرزو از نسل نو ---
تابداند اين حقايق آورد يك آشتي ---
ماشديم بيچاره ؤبدبخت درين عصرزمان—
كرده مارا تباه با اين زبان دوستي ---
ميرسد روز كه پاسخ ميدهي جمله سوْال —
اين همه نفرت كه تو دربين مردم كاشتي —
وأي بحال آن كسانيكه فريبت خورده است—
كرده اورا اجير با پول غلامت ساختي ---
دير يا زود ميشود اين كارهايت برملا ----
خود بخود خودرا بگرداب بلا انداختي —
گركسي خدمت نموددرراه قوم ؤخويش خود—
زندگي را برسرش هربار جهنم ساختي —
توبهرجاكه نشستي لاف ازخدمت زدي —
وأي ازينخدمت جماعترادوتقسيم ساختي —
اين همه كينه ؤنفرت بين ما هيچوقت نبود —
اتحادؤ اتفاق در بين ما نگذاشتي ----
نام نهادي درجماعت خوجه يي وكونسولي—
پاي آنرا درجماعت خانه ها نگذاشتي —
برملاگرديدسيدمنصورديگركارهاي تو—
شدجماعت باخبر هرآنچه پنهان داشتي—
بس نمااين كارهايت هركه دستور ميدهد—
دوركن ازفكرؤ ذكرت هرچه برسر داشتي—
بيرقت بالا نمودي ضد فرمان امام ----
خانه هاويران نمودي دشمني انداختي —
بيگناه كشتي كسانيكه نمودند انتقاد —
هيچ نترسيدي ز آه كه شهيدش ساختي—
تابكي هرخون مردار دررگت تزريق كني—
حاصل كارت بود هرچه را خود كاشتي —
ميرسد روز كه از غم ناله فرياد كني —
كارؤ بارت كاذبي از تو نديده راستي —
آنلاین : http://www.kabulpress.com