تعصب انسان را به بیراهه میکشاند (تعصب به معنی طرفداری کورکورانه از یک گروه که با شما هم نژاد،همزبان، هم کشور،هم مذهب، هم قبیله و هم ... باشند).
به نظر من خود عنوان این مقاله توسط توسط آقای اسد بودا یک کجسلیقهگی بوده است. در اروپا وندالیزم به این علت بکار میرود که به قومی زنده در قرن حاضر اشاره نمیکند و توهین مستقیم به بکه کسی نیست چون امروزه کسی خود را واندال نمی داند.
متاسفانه پیامها هم پر است از تعصب. در زیر تنها به دو مورد کوچک اشاره میکنم (تو خود حدیث مفصل بخوان) اما قبل از آن باید بگویم که نوشته زیر را یک ایرانی فارسیزبان مینویسد، یعنی خواننگان محترم توجه فرمایند که در نوشته زیر تعصب ممکن است به چه سمتی باشد:
به نظر من اگر اشیاء باستانی تمدن عیلام به نمایش در آمده باشد، انتخاب عنوان ۷۰۰۰ سال هنر پارسی برای این نمایشگاه صحیح نبوده است.درست است که تمدن عیلام در محدوده فعلی کشور ایران واقع شده اشت اما تمدن عیلام قبل از ورود آریایان به این فلات وجود داشته و فرهنگ غیر آریایی خودشان را داشته اند. مشابهاً عنوان ۷۰۰۰ سال هنر حوزه هند و ترک در این فلات هم صحیح نیست چون ترکان بعد از عیلامیان و آریایان به این فلات وارد شدند.
آن چیزی که از آن غفلت میشود این است که ما گاهی مفهوم نژاد، زبان و هویت را با هم قاطی میکنیم، واقعیت این است که ما در خاورمیانه و جاهای دیگر نژاد آریایی خالص، ترک خالص، عرب خالص و غیره خالص نداریم، مخلوطی هستیم از اینها منتها شاید با درصد متفاوت و اگر هم میداشتیم دلیلی ندارد که از ما بهتر باشند.
اینکه پشتونها ضرورتاً هیچ ارتباطی با اشکانیان(پارتها) ندارند صحیح نیست. یکی از فرضیهها پشتونها را به پارتیان مرتبط میکند، فرضیههای دیگری هم وجود دارد که در دانشنامه ها آمده است. البته باید توجه کرد که مفهوم ملیت و حتی مفهوم ایران آن دوران با الان یکی نیست. همانطور که گفته شده پارسیان باستان تنها یکی از اقوام آریایی بوده اند و اقوام آریایی دیگری که نامشان ثبت شده مانند مادها،پارتها، ساکاها و غیره اند. در واقع این پارسیان باستان نبوده اند که اولین پادشاهی آریایی را برقرار کنند. اولین حکومت منسجم <<ثبت شده و غیر اسطورهای>> آریایی در تاریخ را ماد ها و قبل از هخامنشیان بر قرار کردند ولی اولین پادشاهی (اسطورهای) را حتی قبل از مادها به پیشدادیان و کیانان نسبت داده اند اما تفاوت اینها این است که در اسطوره ها آمده اند (مانند کیکاووس در شاهنامه فردوسی). آن چیزی که در مورد پارسیان باستان میتوان گفت این است که آنها (هخامنشیان) بزرگترین آمپراطوری آریایی را با متحد کردن بسیاری از قبایل آریایی (ولی نه همه) بوجود آوردند و مثلا اولین خط در دوره آنها بوجود آمد و ..
بد نیست بدانید بر اساس بعضی پژوهشها که سعی کردهاند مصداق تاریخی رستم (شخصیت اسطورهای در شاهنامه فردوسی) را بیابد، در یافته اند به احتمال بسیار رستم تاریخی از قوم پارس نبوده بلکه از یک قوم دیگر آریایی بوده است، اگر در شاهنامه فردوسی دقت کرده باشید رستم و خاندانش در سیستان بودهاند و در مواقع ضرورت مثل حمله خارجی و یا در مواقعی که از دیگران کاری بر نمیآمده به کمک پادشاه ایران میرفته است.
تعصب انسان را به بیراهه میکشاند (تعصب به معنی طرفداری کورکورانه از یک گروه که با شما هم نژاد،همزبان، هم کشور،هم مذهب، هم قبیله و هم ... باشند).
به نظر من خود عنوان این مقاله توسط توسط آقای اسد بودا یک کجسلیقهگی بوده است. در اروپا وندالیزم به این علت بکار میرود که به قومی زنده در قرن حاضر اشاره نمیکند و توهین مستقیم به بکه کسی نیست چون امروزه کسی خود را واندال نمی داند.
متاسفانه پیامها هم پر است از تعصب. در زیر تنها به دو مورد کوچک اشاره میکنم (تو خود حدیث مفصل بخوان) اما قبل از آن باید بگویم که نوشته زیر را یک ایرانی فارسیزبان مینویسد، یعنی خواننگان محترم توجه فرمایند که در نوشته زیر تعصب ممکن است به چه سمتی باشد:
به نظر من اگر اشیاء باستانی تمدن عیلام به نمایش در آمده باشد، انتخاب عنوان ۷۰۰۰ سال هنر پارسی برای این نمایشگاه صحیح نبوده است.درست است که تمدن عیلام در محدوده فعلی کشور ایران واقع شده اشت اما تمدن عیلام قبل از ورود آریایان به این فلات وجود داشته و فرهنگ غیر آریایی خودشان را داشته اند. مشابهاً عنوان ۷۰۰۰ سال هنر حوزه هند و ترک در این فلات هم صحیح نیست چون ترکان بعد از عیلامیان و آریایان به این فلات وارد شدند.
آن چیزی که از آن غفلت میشود این است که ما گاهی مفهوم نژاد، زبان و هویت را با هم قاطی میکنیم، واقعیت این است که ما در خاورمیانه و جاهای دیگر نژاد آریایی خالص، ترک خالص، عرب خالص و غیره خالص نداریم، مخلوطی هستیم از اینها منتها شاید با درصد متفاوت و اگر هم میداشتیم دلیلی ندارد که از ما بهتر باشند.
اینکه پشتونها ضرورتاً هیچ ارتباطی با اشکانیان(پارتها) ندارند صحیح نیست. یکی از فرضیهها پشتونها را به پارتیان مرتبط میکند، فرضیههای دیگری هم وجود دارد که در دانشنامه ها آمده است. البته باید توجه کرد که مفهوم ملیت و حتی مفهوم ایران آن دوران با الان یکی نیست. همانطور که گفته شده پارسیان باستان تنها یکی از اقوام آریایی بوده اند و اقوام آریایی دیگری که نامشان ثبت شده مانند مادها،پارتها، ساکاها و غیره اند. در واقع این پارسیان باستان نبوده اند که اولین پادشاهی آریایی را برقرار کنند. اولین حکومت منسجم <<ثبت شده و غیر اسطورهای>> آریایی در تاریخ را ماد ها و قبل از هخامنشیان بر قرار کردند ولی اولین پادشاهی (اسطورهای) را حتی قبل از مادها به پیشدادیان و کیانان نسبت داده اند اما تفاوت اینها این است که در اسطوره ها آمده اند (مانند کیکاووس در شاهنامه فردوسی). آن چیزی که در مورد پارسیان باستان میتوان گفت این است که آنها (هخامنشیان) بزرگترین آمپراطوری آریایی را با متحد کردن بسیاری از قبایل آریایی (ولی نه همه) بوجود آوردند و مثلا اولین خط در دوره آنها بوجود آمد و ..
بد نیست بدانید بر اساس بعضی پژوهشها که سعی کردهاند مصداق تاریخی رستم (شخصیت اسطورهای در شاهنامه فردوسی) را بیابد، در یافته اند به احتمال بسیار رستم تاریخی از قوم پارس نبوده بلکه از یک قوم دیگر آریایی بوده است، اگر در شاهنامه فردوسی دقت کرده باشید رستم و خاندانش در سیستان بودهاند و در مواقع ضرورت مثل حمله خارجی و یا در مواقعی که از دیگران کاری بر نمیآمده به کمک پادشاه ایران میرفته است.