Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 24709

پرسش هایی در مورد شخصیت سید جمال الدین افغانی

11 مارچ 2009, 13:12, توسط م م

مصاحبۀ مدیر جریدۀ "له کورسپاندانس پاریزیئن"(2)
با شیخ جمال الدین افغانی
ترجمۀ ولی احمد نوری

دیروز مسرت آنرا داشتیم که مدت سه ساعت با شیخ جمال الدین یگانه افغان ِ که فعلاً در اروپا اقامت دارد، مصاحبه نمائیم. جمال الدین در یک هوتل فامیلی(3) در کوچۀ وینیان(4) اقامت دارد، و در همانجا ما را به بسیار مهربانی و صمیمیت پذیرفت. موصوف که در حدود چهل سال عمر دارد، دارای قامت متوسط ولی هیکل قوی، پوست تیره، ریش تنک و کوتاه، مو های مجعد ماش و برنج (به اصطلاح فارسی ایرانی فلفل نمکی) می باشد. حالت چهرۀ وی برای ما بسیار جالب بود ، از نگاه های وی برق ذکاوت و مهربانی می درخشید.
عقیدۀ ما اینست که سخنان شیخ بیانگر حقایق است، شیخ گاه گاه با تأکید و اختصار می گفت : " افغان ها مردمان ملایم و مهربانند، ملایم تر و با اعتدال تر از انگلیس ها یعنی دشمنان آشتی ناپذیر شان ." و می افزود : " افغانها در جریان جنگ اخیر افغان و انگلیس، اسیران انگلیسی داشتند. یک نفر ملا ، به منظور تشویق شکیبائی سه بار در روز از ایشان دیدن می کردو آنها را دلداری می داد تا مشوش نشوند. این ملا مساعی قابل ملاحظه ای را برای بلند نگهداشتن روحیۀ اسیران ابراز می کرد، با وجود اینکه رفتار بسیار خوبی با ایشان میشد. در همین زمان ، وقتی انگلیس ها از یک قریۀ افغانستان عبور می کردند که در آن به جز از زنان، موسفیدان و اطفال کس دیگری وجود نداشت، سه هزار نفر اهل قریه را به شمول زن، طقل و موسفید قتل عام کردند و خود قریه را آتش زدند." (4)
شیخ جمال الدین گفت : " بین انگلیس ها یعنی مردمانیکه به درجۀ کمال تمدن رسیده اند و افغاه ها که گویا جاهل و نادانندپف تفاوت این است، اما انگلیس ها ذاتاً مردمان بی مروت و بد طینت اند. تعلیم و تربیه نمی تواند خصلت شان

را تغییر دهد، در حالیکه افغان ها و هندی ها مردمان مهربان و بشردوستند، عدم آگاهی که افغان ها در اثر تقصیر انگلیس ها در آن غوطه ورند نتوانسته است طرز تفکر و احساس شان را تغییر بدهد."
اخیراً یک ژورنالیست امریکائی که محرر یک روزنامه در نیویارک می باشد نزد جمال الدین آمده ، ضمن مصاحبه ای با وی، در بارۀ روسها سخن را آغاز کرد. وی گفت : " افغان ها بدون تردید نظر به جنگی(5) که با روسها داشته اند نفرت مشابهی به ایشان خواهند داشت؟"
شیخ جمال الدین به جواب او گفت : " شما اشتباه می کنید ! زخمی که روسها بر پیکر افغانستان وارد کردند سطحی بوده، روس ها جنگ را برای آن آغاز کردند که ما فکر نکنیم آنها از انگلیس ها هراس دارند، و آنها به زودی هم از جنگ با ما دست کشیدند و به ما فهماندند که سرِ جنگ را ندارند. ولی ضربتی که توسط انگلیس ها بر پیکر ما وارد شده است، زخم ناسور است که علاج آن ناممکن می نماید، این زخم نظیر زخمی است که بر پیکر فرانسه از طرف روسها و آلمان ها وارد شده بود، اولی فراموش شده است ولی دومی هرگز از یاد نخواهد رفت."

وقتی از هند برتانوی حرف زدیم شیخ چنین گفت : " من تَکرار می کنم که انگلیس ها حق آنرا ندارندکه خود را به حیث آرندۀ تمدن برای ملت های دیگر معرفی کنند. آنها تمام دارائی هندوستان را به غارت برده اند بدن آنکه جزئی ترین چیزی به آنها در عوض داده باشند. از هیچ عملی برای زوال و انحطاط ذهنی هندی ها اجتناب نکرده اند. برای رسیدن به اهداف ننگین خود از بکار بردن همه راه ها و وسایل قبیح و شرم آور استفاده کرده اند. بومی های آن کشور را به فلاکت، فاقه و گرسنگی کشانیده اند. اگر شما خواسته باشید، در هندوستان یک مستخدم داشته باشید یکصد نفر هندی برای این کار به دروازۀ شما هجوم می آورند و شما می توانید یک نفر را در بدل 5 فرانک در ماه استخدام نمائید. "(6) و افزود : " در مکاتب جدید التاسیس هندی برای اطفال آنکشور تدریس می شود که باید از انگلستان خوف و هراس داشته باشند و بد تر از آن برای شان توصیه می شود که اجداد خود را به دیدۀ تحقیر بنگرند، چه اجداد آنها قبل از آمدن انکلیس ها به حیث بنیان گزاران تمدن ، همه وحشی و ستمگر بوده اند."
شیخ جمال الدین به ادامۀ سخنانش میگوید : " من دستگاه های اداری بسا ممالک را دیده ام ، طرز و روش بسیار حکومت ها را ملاحظه کرده ام، ولی تا کنون هرگز همچو حکومتی که با چنین غدر و خلاف اجراآت نماید و با ملت ها و سرزمین های فتح شده اش با همچو خشونت و ستمگری برخورد کند، ندیده ام. من به الجزایر سفر کرده ام و بر خورد حکومت فرانسه را با این کشور مشاهده کرده ام، البته در آنجا هم اعمال شرم آوری از طرف بعضی از نماینگان حکومتی اجرا شده است. ولی دیوان عرب " هرگز از زیاده روی هائیکه انگلیس ها در سرزمین های مفتوحۀ خویش مرتکب می شوند، پیروی نکرده اند." همچنان باید بگویم که تمام مردم هندوستان تصمیم گرفته اند که این طوق بندگی را از گردن خود بدور بیفگنند و در این باره تمام طبقات و اقشار جامعۀ هندوستان باهم متحد شده اند، ، راجا ها، نواب ها، علماء ، توانگران و بینوایان جامعه همه تصمیم گرفته اند تا به این ظلم ننگین خاتمه داده شود. سر انجام با یک اشاره قیام عمومی صورت خواهد گرفت و در این قیام، قتل عام به "شیوۀ انگلیسی" به وجود خواهد آمد و مردم به چنان خشونتی سوق داده خواهند شد که (با وجود همان طبیعت ملایمی که حتی کشتن مار را هم جایز نمی دانند) به شیوۀ که به آنها آموخته شده، خود انگلیس ها در حمام خون خشم آن مردم فرو خواهند رفت."
بعد از اینکه مدتی را با گفت و گو در امور افغانستان و هند سپری کردیم به مسایل دیگری پرداختیم و در بارۀ جنبش سوسیالیست ها ، ائتلاف احزاب سیاسی در اروپا و غیره مسایل روز بحث کردیم.
شیخ گفت : " به نظر من از دُکترین کوسموپولیتیزم " باید مانند مرض جذام حذر کرد ، که مثل این اکسیوم " که می گوید (فامیل را بر خویشتن، وطن را بر فامیل و جهان را بر وطنم ترجیح میدهم) پوچ و مبهم است. بلی میتوان وطن خود را بیشتر از فامیل خود دوست داشت. اما نمی توان و نباید جهان را بر وطن خویش ترجیح داد، به همین علت است که میتوان جمله ایرا که گویا (کوسموپولیتیزم بته ایست که تنها در زمینی میروید که دیگر حاصلی از آن متصور نیست) یک جملۀ بی معنی و بدون مفهوم دانست. در جامعه ایکه کوسموپولیتیزم اکثریت پیدا کند، آن جامعه محکوم به فنا می باشد، برای مثال به یونان باستان و فارس قدیم نظر بیاندازید."
در اثنائی که شیخ در مورد مسایل اخیر سخن می گفت، روزنامه های صبحگاهی پاریس را برایش آوردند. جمال الدین بلا فاصله آنها را باز نمود تا از احوال صحی ویکتور هیوگو(9) باخبر شود.
شیخ گفت : " هیوگو برای ملت فرانسه به مثابۀ یک افتخار بزرگ است. هیوگیو آفتابی است که برای همیش خواهد درخشید. او را "کوسموپولیت" می دانند، کوسموپولیت نیست ، صرف یک فرانسوی است و یک وطن پرست." شیخ گفت : " مفکورۀ اتحادیۀ اروپای هیوگیو، یک تخیل و یک تفنن شاعرانۀ بیش نیست."
جمال الدین افزود : " که او دو سال قبل هنگامی که از ویکتور هیوگو (نویسندۀ کتاب مجازات) دیدن کرد، از وی پرسیده بود، آن چیست که در طول زندگی بیشترین موجب ستایش و تحسین شما بوده است؟ چیزی را که شما کاملترین، زیباترین و بهترین همه یافته اید؟ ویکتور هیوگو در جواب به این سوال گفت: "آن گلاب است".

این مصاحبۀ ما از ساعت دۀ صبح الی یک و پانزده دقیقۀ بعد از ظهر دوام نمود که ما شمه ای از آنرا در اینجا به نشر سپردیم. به آرزوی دیدار های مجدد شیخ با اجازۀ ایشان ، از نزد شان مرخص شدیم.
شیخ جمال الدین قصد دارد یک اثر قطور سیاسی و فلسفی خویش را در نشریۀ معروف مجلۀ فرانسوی به مدیریت آقای "ماربو" که یک نشریۀ عالی و مشهور فرانسه است، طبع نماید.(مترجم)

جستجو در کابل پرس