Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 2530

فرار مردم محلی هزارستان از تهاجم خونین کوچی ها

19 جون 2007, 09:54

کوچیها ماده نخست پروژه بحران هستند!

دریک بررسی شتابناک با توجه به پیامد حضور و عبور قافله ی کاروان کوچیها در دامنه و فراز کوهها ودره های هندوکش، که از هرات تا پامیر امتداد دارد، به مسایلی روبرو میشویم که از کف زندگانی و حیثیت و شرف مردم می گذرند. در نظام گویا پیرو دموکراسی امروز کشور ما که با حمایت کاروانهای غرب همراهی میشود، نیز همان پیش آمد و برخورد ی را با مردم انجام میدهد که بهترش را امیر عبدالرحمن اجرا مینمود. هیچ صدر اعظم غیر پشتون نیز قادر نشده است چشم بسته ی خویش را بگشاید و لااقل برای حرف حق چهار سخنی با رییسان نظام و سلطانهای ناکام در میان بگذارد.

کوچیها بحران آفرین، ثبات شکن، مشکل ساز و تعریف ناشده هستند. مگر این از مهمترین مشکلات جامعه نیست که گروهی از مردم بنام کوچی در بی سرنوشتی سرنوشت خویش، سرگذشت خونریز و مردم ستیز داشته اند؟ آنها خود تعین نکرده اند که بیقرار و نا متمکن بر هر در و جری سرگردان باشند. این امیران و پادشاهان جبار و قبیله سالار بوده اند که با هر اقدام ننگین خویش، برای امروز پشتونها بعنوان یکی از اقوام اساسی در افغانستان، مشکل ناسازگاری و نا برابری آفریده اند.

هرگز نمیتوان قوم پشتون را برای این بازیها ی سرداران پوچمغز و ناکس نا سزا گفت و یا به کوچیها اهانت کرد که دربرابر مردم بومی از خشونت استفاده کرده اند. باید سیاست ظالمانه و غیر انسانی حکومتهای نا کارآمد و قبیله یی قومگرا و تمامیت خواه ستمگررا نکوهش کرد. معنای این سخن آن نیست که سرکوب هزاره ها، قربانی شدن مردم بومی، رنجهای برامده از خشونت حکومتهای پلید وناروای قومی در مردم را برای سرنوشت سرگردان کوچیها بباد فراموشی بسپاریم. همین تهاجم مسلحانه و خشونت آمیز کوچیها در تحت حمایت حکومت کنونی برضد مردم هزارستان میتواند سرو ته سریال استبداد و آدمخوارگی دوران پیش از امروز را برتابد.

بیگمان یک امر علمی را نیز میتوان پذیرفت که، پشتونها بدلیل خشونت خویی و زشت رفتاری حاکمان ایشان با سایر اقوام وتبار مردمی در افغانستان، روان نا برابری و تفوق طلبانه یافته اند، با بی عدالتی و برتری خواهی خو کرده اند، برای احترام و ارتقای خویش به حقوق دیگران بی حرمتی و تجاوز نموده اند، به منظور دوام حکومتهای بی ماهیت و استبدادی خویش وهمچنان برای سرزنش و سرکوب دیگران به بیگانه ها پناه برده اند. این علامتها واین ناروایی روانی آموزه ی روزگار است و طبیعت ناسازگاری آنها نیز ازهمین موجبات سرشار شده است.

با بیان بالا و شناخت اندک از رنج فراوانی که تاریخ معاصر افغانستان از آن سرشار است، میتوان به نتیجه گیری و تلخیص ماهیت این مانه پرداخت. اهم و اعم این یاد داشت بر آن متکی نیست و نخواهد بود که به مردم پشتونتبار این سرزمین سوء سخن و بی احترامی باشد. مسلماً شنیدن یک چنین بیانی برای درس خواندگان پشتون اندکی نا ملایم و دشوار است، اما تمکین به حقیقت نیز توانایی و بزرگی می طلبد. با حفظ احترام نسبتهای قومی همه گروههای انسانی در افغانستان، میباید عملکرد کوچیها را شدیداً تقبیح نمود و تلفات و خسارات، سرگردانی و ضایعات مردم هزاره در این حادثه ی تهاجم مسلحانه از سوی کوچیهارا نیز دلیل مسلم جان نثاری و پایداری هزاره ها در امر حراست از قلمرو و ملک و دارایی آنها دانست.

داعیه حقخواهی هزارستانی ها نه تنها مسلم و ثابت است، بلکه دفاع از زمینهای زراعتی و دامنه های مالچر در سراسر افغانستان مرکزی حق انکار ناپذیر ایشان است. پشتبانی از هزارستانیها به معنی جانبداری خاص از یک قوم ویا تبار قومی در افغانستان نیست، این مساله در تاریخ این سرزمین بعنوان رگه ی خونین و ننگین بر پیشانی نام افغانستان است. جنبش روشنفکری و نیروهای آزاده و ملی افغانستان یقیناً دولت را عامل اصلی نا بسامانی و راهرو اندیشه های امیر عبدالرحمانی می شناسد. این مشکل نه حقوقی است و نه سیاسی، این تجاوز است و پاسخش مجازات متجاوزان !

چند مساله بعنوان مشکلات مهم تاریخی سرزمین ما، با نام افغانستان و با امیر عبدالرحمن پیوند ناگسستنی دارند، و چند مورد دیگر به بازیگران پیشین و پسین این سرزمین. این موارد طبیعی نبوده اند ودر تفاهم با نیروهای بیگانه پیدایی یافته اند. مشکلاتی که بدون حل واقعی آنها راه حل سایر دشواریها فراهم نخواهد شد و هیچ گاه سر رشته ی کلافه سیاسی این سرزمین بدست نخواهد آمد:

1- موجودیت کوچیگری در افغانستان.

2- خط دیورند و مشکل قبایل دوسوی خط.

3- خود اکثریت پنداری قومی و اندیشه تک قومی.

4- طالبان تولید بیگانگان و اندیشه دوام بحران در افغانستان.

به دولت آقای کرزی نیز باید در میان نهاد که، تعین سرنوشت کوچیها، مصونیت ملک وجایداد و زمین مردم هزارستان و همه مردم افغانستان، بی هیچ گمان و تردیدی از وظایف درجه اول نظام است. نباید برای جلب توجه قوم وطایفه خودی به دیگران زمینه تجاوز را فراهم نمود. بدان جهت که دوستان و اهل قلم در این زمینه شرح و تفسیر گوناگون نوشته اند، من ضمن ابراز باور خویش، به مقاومت هزاره ها میپوندم ولی برای تهاجم وتجاوز بر کوچیها نیز هیچگونه روا نمی بینم. این دولت است که باید مهاجم و مدافع را دقیقاً بررسی کند و برای جبران خسارتهای برامده ازاین پیش آمد چاره اندیشی نماید.

جستجو در کابل پرس