Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 2794

كوچی ها؛ قربانی گرانی كه خود قربانی ايده های فاشيستی اند

24 جون 2007, 05:52, توسط محمد ظاهر نظری - بامیان

دوست گرامی مقاله تان با واقعیت های موجود کمی فاصله دارد، واقعیت آن است که دست هایی در پشت پرده به این مسئله دامن می زنند ورنه کوچی ها، در این چند سال اخیر (گذشته تاریخی اش نیازمند تحقیقی علمی و بی طرفانه است) آنطور که شما نوشته اید به قصد "چور و چپاول" نیامده اند.
به عقیده من، کوچی در کوچ به دنیا آمده اند، در کوچ زندگی میکند و در کوچ هم خواهند مرد.
اگر از کوچی کوچ کردن را بگیریم، لحظه مرگ وی فرا می رسد.
عده زیادی از کوچی ها دارای زمین، سرای، موتر و خانه در شهر ها می باشند، اما بازهم دوست دارند در طبعت باشند، در صحرا و کوهها، بدون دغدغه زندگی شهری زندگی کنند.
واقعیت دیگر آن است که عده ای از نزاع کوچی با مردم "ده نشین" سود می برند، اینان فرق نمی کند، به ظاهر داد از هزاره یا کوچی می زنند، اما هر دو طرف یک هدف را تعقیب می کنند، منفعت شخصی و سیاسی خودشان برای آنها فرق نمی کند که هزاران نفر آواره می شوند، وحدت ملی خدشه دار می شود و کوچی هم در خوف حمله ده نشین نان و ده نشینان هم با انگیزه دفاع از خاک خود روبروی هم سنگر گیرند.
فکر نکنید، صاحب این قلم از دور دستها این سطور را می نویسد، بلکه خود هفته گذشته در حصه دوم بهسود بوده و از نزدیک این درگیری و منازعه را مشاهده و مطالعه کرده ام و متعلق به همان منطقه نیز می باشد.
واقعیت دیگر آن است که کوچی ها به گفته محرم علی فهیمی ولسوال حصه دو بهسود در حدود 30 فامیل اند که ابتدا در " دشت لادو بد آسیاب " مرکز بهسود سکنی گزیده بودند و بعد از درگیری های 15 و 19 جوزا1386 مسلحین آنها بر فراز ارتفاعات قریه جات بیشتری (درحدود 15 قریه) موضع گرفته اند و به گفته محمد باقر نوری ولسوال حصه اول بهسود در حدود 50 فامیل دیگر در منطقه "سر هلمند، سیاه چشمه و دره بید" این ولسوالی سکنی گزیده اند.
هم چنین کوچی های که در منطقه حصه دو بهسود آمده اند خود معترفند که در این منطقه "میله جای" ندارند، اما آنها خواهان حرکت به سوی میله جای اصلی خود که مدعی اند دارای اسناد قانونی می باشند، می باشد.
واقعیت دیگر آن است که کوچی ها مسلح به سلاح های سبک و نیمه سنگین اند، آنها گفته اند که از این سلاح ها به قصد دفاع از خود استفاده میکنند و قصد تاراج و حمله را ندارند، اگر به گفته شما و بعضی خوانندگان احساساتی آنها با پلان و استراتژی می آمدند خیلی زودتر از اینها می توانستند مردم بی دفاع این منطقه و حکومت محلی را که بیشتر از 15 عسکر نداشته و در فاصله 5 کیلومتری آنها موضع گرفته اند فتح می کردند.
واقعیت دیگر آنست که اینک جو اعتماد، برادری به جو کینه، دشمنی و عداوت تبدیل شده است، هزاره ده نشین بهسود با هزار مکافات در فکر تهیه مرمی و کلاش می باشد و مسلحین کوچی هم با پیکا و راکت بر فراز کوهها مردم را زیر نظر دارد و از ترس حمله اهالی ناچار است که گزمه های بیست و چهار ساعته را برای دفاع از غژدی و مواشی خود تشکیل دهد.
خلاصه این که با در نظر داشت واقعیت های فوق الذکر به جای تحریک احساسات و عواطف قومی،زبانی و سمتی بایست در جستجوی راهکاری معقول برای حل این مسئله بود.راهکاری که هم متضمن وحدت ملی باشد، هم از جنگ و خونریزی بیشتر و آواره گی هزاران انسان جلوگیری کند و هم حقوق همه شهروندان افغانستان را مد نظر داشته باشد.
به نظر من راه حل آنست که با در نظر داشت حق امنیت و زندگی ده نشین ها و نیز حق آزادی رفت و آمد، حق زندگی و حق آزادی انتخاب محل کار و زندگی که از حقوق مسلم و بشری هر انسان است و در قانون اساسی ما هم تاکید شده است، اولا" حدود علفچر های مردمان قریه و علفچر های عام و دولتی مشخص گردد، سپس به همه شهروندان افغانستان حق داد که می توانند از مناطق عام و دولتی استفاده مساویانه ببرند، با این استدلال هزاره هم می تواند از کوهها و جنگلات کنرها، گردیز و پکتیا چوب بلوچ برای هیزم بیاورد و کوچی هم می تواند از کوههای عام مناطق مرکزی استفاده خود را ببرد.

جستجو در کابل پرس