غریدن سیاف علیه «راوا» چیز نو نیست اما اتهامات اخیر او در مصاحبه با رزاق مامون در تلویزیون طلوع (۵ میزان ۱۳۸۵) از این جهت قابل توجه است که غیر از مبتذل بودن معمول، خندهآور هم است. چون «راوا» سیاف را یک سر دجال دجالان جهادی میشناسد، لازم دید که با وجود مشکلات باید در همان تلویزیون به پاسخ او پرداخته شود.
تلویزیون طلوع و مشخصاً رزاق مامون از سرمعاملهگری، ترس و یا زیر پا کردن رعایت تعادل نخواستند تا با من (سپرغی عضو «راوا») نیز ترتیب مصاحبه با سیاف داده شود و فقط به مصاحبه با شرکت یک مدافع جنایتکاران موافت کردند.
چارهای نبود و باید ادعاهای مسخرهی سیاف را با نام گرفتن از او و برادران جنایتکار جهادیش در برابر عامل پوهنتونی آنان به نام خواجه موسی فریور رد کرد.
ولی نمیدانستم که رزاق مامون و روسایش در تلویزیون حرفهای مرا که آماجش مستقیماً سیاف و برادرانش بودند، عهدشکنانه حذف میکنند (مامون گفته بود که سانسوری در کار نخواهد بود!).
میزگرد تلویزیون «طلوع» به اشتراک نماینده «راوا» در ذیل برخی از نکاتی را یادداشت کردهام که یا سانسور شده اند یا فرصت گفتن آنها را نیافتم.
با این حال خوشحالم از این که رزاق مامون به شیوهی رسوایی حرفهای مرا سانسور کرد که هر شنوندهای به آسانی متوجه آن میشد.
طبعاً تصور نمیکردم سانسور آنچنان شدید و مفتضح باشد ورنه زحمت مصاحبه را به خود نمیدادم مخصوصاً که دیدم با خود جنایتکار نه بلکه با یکی از ایادیش روبرویم.
خواستم آن بود که شخص سرجنایتکار در گفتگو حاضر باشد تا اگر «پیام زن» اخ دل مردم را علیه آدمخواران جهادی در صفحات کاغذ کشیده است، من در صفحهی تلویزیون ترجمان خشم و نفرت بیپایان مردم ماتمدار کابل علیه او و برادران بد ذاتش باشم.
اما رزاق مامون و تلویزیون طلوع دروغ گفتند و نه تنها سیاف را نیاوردند بلکه سخنان مرا هم قیچی کردند تا ارباب شان را از خود راضی نگهدارند.
غریدن سیاف علیه «راوا» چیز نو نیست اما اتهامات اخیر او در مصاحبه با رزاق مامون در تلویزیون طلوع (۵ میزان ۱۳۸۵) از این جهت قابل توجه است که غیر از مبتذل بودن معمول، خندهآور هم است. چون «راوا» سیاف را یک سر دجال دجالان جهادی میشناسد، لازم دید که با وجود مشکلات باید در همان تلویزیون به پاسخ او پرداخته شود.
تلویزیون طلوع و مشخصاً رزاق مامون از سرمعاملهگری، ترس و یا زیر پا کردن رعایت تعادل نخواستند تا با من (سپرغی عضو «راوا») نیز ترتیب مصاحبه با سیاف داده شود و فقط به مصاحبه با شرکت یک مدافع جنایتکاران موافت کردند.
چارهای نبود و باید ادعاهای مسخرهی سیاف را با نام گرفتن از او و برادران جنایتکار جهادیش در برابر عامل پوهنتونی آنان به نام خواجه موسی فریور رد کرد.
ولی نمیدانستم که رزاق مامون و روسایش در تلویزیون حرفهای مرا که آماجش مستقیماً سیاف و برادرانش بودند، عهدشکنانه حذف میکنند (مامون گفته بود که سانسوری در کار نخواهد بود!).
میزگرد تلویزیون «طلوع» به اشتراک نماینده «راوا» در ذیل برخی از نکاتی را یادداشت کردهام که یا سانسور شده اند یا فرصت گفتن آنها را نیافتم.
با این حال خوشحالم از این که رزاق مامون به شیوهی رسوایی حرفهای مرا سانسور کرد که هر شنوندهای به آسانی متوجه آن میشد.
طبعاً تصور نمیکردم سانسور آنچنان شدید و مفتضح باشد ورنه زحمت مصاحبه را به خود نمیدادم مخصوصاً که دیدم با خود جنایتکار نه بلکه با یکی از ایادیش روبرویم.
خواستم آن بود که شخص سرجنایتکار در گفتگو حاضر باشد تا اگر «پیام زن» اخ دل مردم را علیه آدمخواران جهادی در صفحات کاغذ کشیده است، من در صفحهی تلویزیون ترجمان خشم و نفرت بیپایان مردم ماتمدار کابل علیه او و برادران بد ذاتش باشم.
اما رزاق مامون و تلویزیون طلوع دروغ گفتند و نه تنها سیاف را نیاوردند بلکه سخنان مرا هم قیچی کردند تا ارباب شان را از خود راضی نگهدارند.