Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 32832

عبدالله عبدالله کاندید معجزه نمأ دویچه وله

5 سپتامبر 2009, 17:34, توسط Mohammadyar

خانم سروش، سلام!
شما درجایگاه یک انسان آزاد حق دارید نظریات خود را در مورد هرکس و هر مساله یی بیان کنید. احترام به این حق بر همه واجب است. همانطوری که برای شما نیز احترام به همچوحقی برای دیگران واجب می باشد.

بدین ترتیب هیچ زیبنده نیست که شما خود را وکیل و قیم "مردم افغانستان" قلمداد کرده و نظریات خود را نظر همهء مردم به حساب بیاورید. داکتر عبدالله از نظر شما آدم غیر مطلوب است اما چنانچه نتایج انتخابات تاکنون میرساند، داکتر عبدالله بیش از یک ملیون رای برده است. شما حق ندارید به رای مردم و به مردم توهین کنید. شاید شما بگویید تقلب صورت گرفته. بلی تقلب صورت گرفته اما بیشترین و جدی ترین تقلب ها از سوی کرزی صورت گرفته نه داکتر عبدالله. برای تشخیص و یافتن تقلب اشخاص زیادی که چارچشمی چگونگی بروز تقلب را نظارت کرده اند وجود داشته اند. همین ها نشان میدهند که تقلب از جانب کرزی بوده است و بوی گندگی این تقلب ها همه روزه چنان بالا گرفته روان است که مشروعیت انتخابات رااز بین برده است... به هر حال، منظور اینست که شما باید در ابراز نظر های تان این نکته را درج کنید که آنچه شما می گویید نظر خود شماست نه نظر همهء مردم افغانستان. یگانه راه یافتن نظر همهء مردم افغانستان که عملی و قابل اعتماد است، رای دهی و انتخابات است. نتیجهء انتخابات چنان است که دیدیم. حالا اگر شما انتخابات را با آنهمه عملی بودنش نمی پذیرید، چگونه میشود ادعای محض شما در مورد این یاآن شخص را بپذیریم وآنرا نظر همهء مردم افغانستان بخوانیم؟؟؟

شما در مورد گذشتهء داکتر عبدالله قضاوت خود را کرده اید. اما دیگرانی هم استند که مانند شما فکر نمی کنند. بیش از یک ملیون انسان در مخالفت به نظر شما قرار داشته و به داکتر عبدالله رای داده اند. اگر چشم های تان را باز کنید و با منطق متعارف و بدون تعصب به قضایا ببینید، تصویر دیگری از حقایق پیش چشم شما روشن خواهد شد.

هیچ کس، و ازجمله داکتر عبدالله نمیتواند ادعا کند که یگانه شخص مورد اعتماد همهء مردم است. انتخابات بیانگر این مطلب است که هزاران انسان دیگر این سرزمین به او رای نداده اند و شخص دیگری را برگزیده اند. حالا مطابق قانون هرکسی که بیشترین رای را از راه مشروع برده باشد، باید به صفت رئیس جمهور پذیرفته شود.این رسم همهء دموکراسی هاست.

شما می گویید که مردم را خریده اند. باید خدمت تان عرض شود که مردم خریده نمیشوند. اشخاص و افراد را میتوان خرید. به ویژه در انتخابات، آنجایی که رای دهنده خودش به تنهایی تصمیم می گیرد و هیچکس همه نمیداند که او به چه کسی رای داده است، چگونه میشود خرید و فروش اشخاص را ادعا کرد.

شاید بپرسید که پس تقلب چگونه صورت گرفته. تقلب با بستن مراکز رایدهی صورت گرفته، تقلب با پرکردن صندوق ها به نام یک کاندید در مراکز پلیس صورت گرفته. این کار ها تنها در مورد کرزی صورت گرفته و در مورد کاندیدا های دیگر بسیار کم یا ناچیز است که حتی یک مورد آن هم به رسانه ها گزارش داده نشده. در حالی که از تیم جناب کرزی صد ها گزارش و آنهم از گونهء سازمان یافتهء آن گزارش داده شده است.

شما ادعای گذشتهء داکتر عبدالله را دارید. پیوند گذشتهء داکتر عبدالله اگر با جنگ های دوران حاکمیت مجاهدین درکابل باشد، درین مورد نیز قضاوت شما تنها یکی از قضاوت ها دران مورد است نه همهء قضاوت ها. داکتر عبدالله عضو شورای نظار جمعیت اسلامی بود که استاد ربانی رهبر جمعیت رئیس جمهور دوران حکومت مجاهدین بود. این حکومت یگانه ساختار سیاسی دران زمان در سراسر کشور بود که مشروعیت حاکمیت داشت. مخالفین آن هیچیک مشروعیت و صلاحیت به کار بردن سلاح علیه حکومت را نداشتند. حکومت مجاهدین حق داشت برای دفاع از پایتخت در برابر حملات راکتی گلبدین حکمتیار که وسیله دست پاکستان بود و تاکنون نیز هست، با به کار گیری سلاح از پایتخت دفاع کند. اما حکومت مجاهدین تنها متشکل از جمعیت نبود. حرکت اسلامی مولوی نبی، حرکت شیخ محسنی، اکبری، اتحاد سیاف، شاخه هایی از حزب اسلامی و در مقطع های مختلف حزب وحدت اسلامی و جنبش اسلامی نیز درین حکومت شریک بوده اند.
حکومت ربانی برای تحکیم حاکمیت خود به مناطق حکمتیار حمله نکرده است بلکه این حکمتیار بود که در عین حالی که صدراعظم کشور بود علیه پایتخت راکت می انداخت- به دستور آی اس آی. جنگ داخلی میان گروه های مسلح را حکمتیار آغاز کرد و تداوم بخشید. حکومت مجاهدین به رهبری ربانی همیشه و پیوسته برای مشارکت دادن همه گروه ها حاضر به مذاکره بود. اما برای بدست آوردن یک چوکی و یک مقام کلیدی هر حزب مسلح جویبار های خون راه انداختند و ازطریق زور و اسلحه برای تحقق اهداف سیاسی خودجنگیدند. آن وضع را نه ربانی میتوانست کنترول کند و نه کس دیگری. دران وقت وحتی تاکنون هم برای ایجاد یک حکومت نماینده یگانه راه مشارکت دادن همهء طرف های درگیر بود. این که ربانی درین کار ناکام بود، این هم یک حقیقت است. اما آیا کسی هست بگوید که باید ربانی چه کار میکرد که ازان فاجعه جلوگیری میشد؟
این که در دوران حکومت ربانی و در ساحات تحت حاکمیت او حکومت به معنی واقعی وجود نداشت و تفنگداران به هزاران نوع جنایت و خیانت علیه جان و مال مردم پرداخته اند، این هم یک حقیقت است و هم ربانی در جایگاه رئیس دولت و هم همهء کسانی که درین ماجرا ها دخیل بوده اند ویا میتوانستند مانع جرم و جنایت شوند و مانع نشده اند، دخیل اند و قابل بازخواست.

با اینهمه، تحلیل و بررسی چگونگی وقوع رویداد هایی که منجر به خرابی وویرانی کابل شد، ایجاب بررسی بدون تعصب و بدون پپشداوری را میکند. اگر ما قضایا را به منظور ملامت کردن تنها یک گروه، شخص ویا فرد به مطالعه بگیریم، ما میشویم یک طرف دعوا، نه قاضی یی که نظرش بیطرفانه پذیرفته شده و مورد پذیرش قرار گیرد. نظریات شما خانم سروش ازهمین نوع آخر است. شما یک طرف دعوی استید، نه شخص بیطرف و قاضی یی که بتوان شما را نمایندهء مردم افغانستان بازشناخت.
اما شما میتوانید مانند هر انسان دیگر در جایگاه یکی از طرفین دعوا ابراز کنید، اما نه درجایگاه وکیل همهء مردم. اینجا قلم ها و مغز هایی دیگری به کار است تا درجایگاه قاضی بیطرف به قضاوت بنشینند. آیا شما همچو قلم و مغز متفکری سراغ دارید؟ اگر همچو چیزی میداشتیم، به یقین که امروز مسایل ما به حل نزدیکتر می بود.
البته در گفتار شما دردی برای ملت و مردم وجود دارد که قابل تقدیر بوده ما هم درین درد با شما شریکیم. امادرد شما همهء درد هانیست. درد های دیگری نیز درین وطن وجود دارد که مردمان دیگری با آن دست وگریبان اند. آیا شما حاضرید به درد های دیگران نیز گوش دهید و دلیلی را که برای داکتر عبدالله رای داده اند بشنوید و به آنها حق بدهید؟ بیایید خود را در جایگاه دیگران قرار بدهیم و به درک چگونگی و دلایل موضعگیری آنهایی که مخالف ما اند توجه کنیم. این گونه میشود راه را برای آشتی، همدیگر پذیری و همدگر فهمی مساعد سازیم.
پس امید است به جای نشانه گرفتن یک نفر یا یک گروه و آنهم نشانه گرفتن گذشته ها، به درد ها وخطراتی که در حال حاضر مجموع کشور را به ورطهء هلاکت رسانیده اند، توجه کنیم. انرژی های مان را برای حل مسایل پیشروی و دم دروازهء خانهء مشترک مان جمع کنیم و به کار بریم. حکومت کنونی ناکاره و فاسد است و ما امروز در برابر توطئه های جهانی درقالب طالب در یک سو و قوای خارجی در سوی دیگر قرار داریم. اینست دو درد حاکم بر جامعه که هم امروز ما را برباد میکند وهم فردای ما را.
در داخل نیز به درد افتراق قومی و مذهبی و گروهی و سمتی دچار بوده و توانایی کشیدن راهی را نداریم که دران نفع همه بوده و برای رسیدن به رفاه و آسایش همگانی کمک مان کند. اگر ما توانستیم امنیت و سلامت امروز وفردای کشور خود را تامین کنیم، مطمئن باشید که برای تسویه حساب به دیروز هایی خود نیز وقت و توانایی میداشته باشیم. پس نباید انرژی خود را برای پرداختن به دیروز مصروف کرده و از کاری که برای امروز و فردا باید انجام بدهیم غافل بمانیم.

جستجو در کابل پرس