سوال از جناب محترم رفيع! چرا بايد آدم در عصر جديد که اول نان اهميت دارد و پس ازان فرهنگ ، چار زانو بنشيند و عمر عزيز را صرف پيداکردن معنی برای ابيات دور از ذهن بيدل کند؟ چرا بيدل ، لقمه را به چارطرف سر ميگردانيده و سپس به دهان ميکرده است! آيا کسی ( بقول شفيعی کدکنی) ترکيب « شکست رنگ» را که خود يک واژه انتزاعی و تاريک است ، برای رديف غزل ، انتخاب ميکند ؟ آيا بيدل در فکر شعر سرايی بوده يا گاه در انديشه معما و لغز گويی ؟ شما همه جا جار ميزنيد که بزرگترين شاعر در دنيا بيدل است ( البته من بيدل را شاعری خوب ميدانم) ، درنتيجه اينک يک تعداد تازه کاران را در رسانه های انترنتی مينگرم که به اقتفای بيدل ، آسمان را به ريسمان ميبافند وچيز های اختراع ميکنندکه مرغ پخته را در بشقاب ميخنداند، مسوول اين سوء تفاهمات و فقر فرهنگی و تکرار و ابتذال کيست؟ احترام . افراسياب
سوال از جناب محترم رفيع! چرا بايد آدم در عصر جديد که اول نان اهميت دارد و پس ازان فرهنگ ، چار زانو بنشيند و عمر عزيز را صرف پيداکردن معنی برای ابيات دور از ذهن بيدل کند؟ چرا بيدل ، لقمه را به چارطرف سر ميگردانيده و سپس به دهان ميکرده است! آيا کسی ( بقول شفيعی کدکنی) ترکيب « شکست رنگ» را که خود يک واژه انتزاعی و تاريک است ، برای رديف غزل ، انتخاب ميکند ؟ آيا بيدل در فکر شعر سرايی بوده يا گاه در انديشه معما و لغز گويی ؟ شما همه جا جار ميزنيد که بزرگترين شاعر در دنيا بيدل است ( البته من بيدل را شاعری خوب ميدانم) ، درنتيجه اينک يک تعداد تازه کاران را در رسانه های انترنتی مينگرم که به اقتفای بيدل ، آسمان را به ريسمان ميبافند وچيز های اختراع ميکنندکه مرغ پخته را در بشقاب ميخنداند، مسوول اين سوء تفاهمات و فقر فرهنگی و تکرار و ابتذال کيست؟ احترام . افراسياب