Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 36474

کودتای حزبی بر علیه داکتر نجیب الله

16 مارچ 2010, 17:26, توسط تنویر

در این روزها، شروع از 21 حوت 1371 عده ای از اعضای عالیرتبه حزب دموکراتیک خلق از جمله ببرک کارمل ، محمود بریالی ، عبدالوکیل، کاویانی، فرید مزدک، جنرال عظیمی ، جنرال علومی و عده دیگر به اشاره روسها کودتای درون حزبی را بر ضد حکومت داکتر نجیب الله به همکاری مستقیم همکار دیگر روسها مسعود سازماندهی کردند که سر آغاز تمام جنایات و ویرانی های گردید که از سال 1992 تا حالا صورت میگیرد. این کودتا پلان صلح ملل متحد را ناکام ساخته و دروازه های کشور را برای مداخلات بیگانگان بخصوص کشور های همسایه باز کرد.

در بین کودتا چیان نقش جنرال عظیمی از همه مهمتر بود چون او راه را برای مسعود و گروه او به کابل باز کرد که بالنتیجه سایر گروه های جهادی تحریک شده و با ورود به کابل جنگهای تنظیمی آغاز گردید.

مقاله ذیل را درخور مطالعه میدانم:

جنرال سرخ با ضمیر سیاه

در کتاب مقدس عیسویان انجیل آمده است که یهودا یکی از دوازده حواریون عیسی مسیح ، او را در مقابل دریافت سی سکه نقره به حکمرانان یهودی روم نشان داد که آنها بلا فاصله عیسی (ع) را دستگیر و به شیوه دردناکی به صلیب کشیدند. از آن زمان بدینسو هر کسی را که به راه و رسم خویش، آئین و مذهب خویش خیانت کند ، یهودا خطاب میکنند.

از هیفآلتیس در یونان باستان به جرم همدستی با قوای دشمن ، کلاوس شتاوفنبرگ به اتهام سئو قصد به جان هیتلر ، جنرال اندری ولاسوف به جرم همکاری با نازی های جرمنی تا جولیس و هیدال روزنبرگ به اتهام افشای، اسرار اتومی امریکا به روسها ، یهودا خطاب شده و به جرم خیانت به وطن یا آرمان های مردم شان به مرگ محکوم شدند. در کشور ما هم افرادی به حق یا ناحق با این لقب پر از شرم وننگ نشانی شده اند که تعدادشان کم نیست. ملک خان بدون دلیل و ثبوت به جرم خیانت به نظام سلطنتی آخرین نفس های خویش را در سلول های تنگ و تاریک محبس دهمزنگ کابل کشید، حفیظ الله امین را به اتهام خیانت به حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، قوای اشغالگر روس بدون محمکه اعدام کردند و یکعده معلوم و یا گمنام دیگر بوسیله این و یا آن گروه، یهودا خطاب شده و محکوم گردیدند.

با سرنگونی نظام شاهی بوسیله یک گروه از نظامیان وفادار به اولین رئیس جمهور افغانستان شهید سردار محمد داود خان چهره های جدیدی به لیست یهودا های زمان ما اضافه شدند. یکی از آنها جنرال نبی عظیمی است که به اصطلاح مردمی در سه پاچا گردی شریک بوده و رول بازی کرده است. او با داود خان شهید در بر اندازی نظام شاهی ، با کمونیستهای افغان در براندازی شهید داود خان و در بر اندازی حکومت داکتر نجیب الله به نفع مجاهدین و نتیجتا ً ویرانی کابل و قتل هزاران هزار بیگناه سهم فعال داشت. عظیمی که به پاس زیر پاه کردن منافع دولت جمهوری افغانستان و حرمت یک افسر اردوی افغانستان و همچنان به نسبت خیانت پدر کلانش به مشروطه خواهان به عظیموی ثانی معروف است، بهترین نماد یهودای زمان ما شمرده میشود. اما اگر یهودا بعد از خیانت به عیسی مسیح باشتاب از عمل خویش پشیمان و پس از باز گرداندن سی سکه نقره خود را حلق آویز کرد ، عظیمو این جنرال سرخ با ضمیر سیاه هنوز که هنوز است با افتخار از خیانت های خویش یا به قول خودش از فداکاریش، شجاعت و دلیـــــــری و آتش افروزیش از اینکه کشور را از شر دشمن نامرئی دیگری غیر ازچهره های به همگان آشکار، نجات داده است، یاد میکند و خود را از هر تقصیری مبرا میداند.

در این روز ها عظیمو با چشم درایی که خاص خود او است رهبران حزب دموکراتیک خلق و دولت های بعد از شهید داود خانرا ، یعنی درست همان رژیم های را که او تا پای جان در خدمت آنها بود مورد خشم خویش قرار داده و گفته است که دروازه های کابل از زمانی به روی مجاهدین باز شد که نور محمد تره کی و امین جنایت کردند و مردم را به کوه ها بلند کردند و از زمانی باز شد که داکتر نجیب الله سیاست مصالحه ملی را اعلان کرد و میخواست با مخالفین دولتش کنار بیاید و باز هم داکتر نجیب الله را مقصر دانسته که به قول او میخواست در تاریکی شب فرار کند.....

این آقای عظیمی یا خیال کرده خواننده های افسانه های او جمع نادان و بیسودای استند که هیچ نمیدانند و یا هم این رسم خیانت پیشه ها است که در زمان حسابدهی به مریضی آشفته خیالی مبتلا میشوند و نمیدانند که چه چرندیاتی مینویسند.

اگر سیاست مصالحه ملی داکتر نجیب الله واقعا ً اشتباه بزرگی بود که دروازه های شهر کابل را بروی مجاهدین باز کرد چرا این جناب در همان زمان لب از لب نگشود و حتی یکبار هم از خطر آن ما را هشدار نداد ؟ چرا به حیث یک نظامی که به قول خودش به مسلک و پرنسیب های نظامی احترام عمیق دارد از سمت خویش به خاطر مردم و وطنش استعفا نداد تا مردم و حزب او از خطرات مصالحه همان زمان آگاه میشدند ؟ چرا آقای عظیمو برای یکبار هم که شده هجوم قوای روس و اشغال افغانستان را محکوم نکرده و در این مقاله اخیرش هم از آن و کارمل به حیث دست نشانده آنها اصلا یادی نکرده است؟ این در حالیکه همه میدانند که اگر در زمان تره کی و امین بیست هزار افغان به مقابل حاکمیت شورش کردند یا به قول آقای عظیمو به کوه ها بلند شدند با هجوم روسها این رقم به شش میلیون رسید.

حالا بیایید و ببینیم که این جنرال سرخ که داکتر نجیب الله را به خاطر مصالحه با جهادی های تا دندان مسلح و از یک موضع ضعیف و اینکه چرا مقام وزارت دفاع را برای سه ماه برای احمد شاه مسعود خالی گذاشت، نکوهش میکند، همان شخصی نیست که با همان احمد شاه مسعود، نادری و مزاری قرارداد کرده و دروازه های شهر را برایشان باز کرد ؟ آیا این همان جنرالی نیست که به همه منسوبین قوای مسلح هدایت میدهد تا از اوامر"محترم احمد شاه مسعود" اطاعت کنند ؟ آیا موقف داکتر نجیب الله برای مصالحه قوی بود یا موقف و وضعیت آقای عظیمی حین تسلیمی شهر کابل به جنگ سالارانی که کابل را به ماتم سرا مبدل کردند. بیایید ببینیم که او دیگر چه گلی را به آب داده است:

در 21 حوت سال 1371 ستر جنرال نبی عظیمی معاون وزارت دفاع و قومندان گارنیزیون کابل آنوقت به امر سر قومندان قوای مسلح کشور داکتر نجیب الله به عنوان یک افسر عالیرتبه کشور و عضو کمیته مرکزی حزب دموکراتیک خلق افغانستان به مزار شریف فرستاده میشود. داکتر نجیب الله که قبلا به نماینده سازمان ملل متحد وعده هر همکاری را داده و با صراحت اعلان کرده بود که به خاطر تامین صلح نه تنها که از مقام بلکه از سر خویش هم میگذرد، آرزو داشت تا عظیمی با قوتهای بغاوت کننده دوستم و جنرال مومن ملاقات کرده و آنها را قناعت دهد که شورش شان در آن مقطع زمانی و در آستانه تحقق پلان پنج فقره ای صلح ملل متحد نتیجه ای جز بربادی کشور ندارد. ولی افسوس و دریغ که این جنرال که امروز نجیب الله را به باز کردن دروازه های کابل محکوم میکند به جای قناعت دادن نیرو های بغاوتگر با نماینده های احمد شاه مسعود ملاقات کرده و قوت های شورای نظار و دوستم را به داخل شهر مزار شریف خیر مقدم میگوید که عملا ً دولت قانونی نجیب الله را در شمال کشور ساقط میکند. در مزار شریف بعد از مراسم نوروز جلسه ی به اشتراک او ، مسعود، مزاری ، آزاد بیگ، دوستم ، قونسل روسیه و نجفی مامور سازمان اطلاعات ایران دایر گردیده و عظیمو این یهودای زمان ما برعکس نکوهش و خشم امروزیش از مصالحه با مجاهدین تا دندان مسلح، هر نوع همکاری را با آنها در زمینه تقرب به شهر کابل و تصرف آن وعده میدهد که کلیپ های ویدویویی پخش شده در این چند هفته اخیر ثبوت این مسله است.

با سقوط کابل چنان جنایاتی غیر انسانی بوسیله نیروهای متحد آقای عظیمی صورت پذیرفت که قلم از نوشتن آنها خجالت میکشد. مگر آقای عظیمی درکنار دیگر جرایم شریک این جرایم هم نیست ؟ یا او فقط به این افتخار دارد که در چندین جبهه نیرو های حکمتیار را با شکست مواجه کرد؟ حالا اگر حتی این ادعای او را بپذیرم آیا این پیروزی های او بر نیرو های حکمتیار توانست جلو جنایات حیوانی را که بخصوص در کابل صورت گرفت، بگیرد ؟
آنچه بعد از سقوط داکتر نجیب الله رخ داد و آنچه بر مردم ما گذشت به همه هویدا است و آقای عظیمی ضرورت ندارد به ما لکچر دهند و با چشم درایی به برائت خود و شرکای جرمی شان بپردازد.

داکتر نجیب الله هم رفت و با ریختن خون خویش ثابت کرد که به قول خویش وفادار بود ولی آقای عظیمی و اکثریت شرکای جرمی اش افتخار زنده ماندن را دارند، ولی چه زیبا گفته اند که :

ماندن چه حقارت آور است ... وقتی هدف رفتن است

http://www.youtube.com/watch?v...

جستجو در کابل پرس