Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 45057

به جواب مزاری ،بابک تاریک ضمیر ،عباس دلجو، پرویز بهمن/دشبیر کاکړ لخوا

10 جون 2011, 12:55

آقایان!
لطفا اگر وجدان انسانی دارید مضامین را که جنبهء تبلیغاتی و قوم ستیزی دارد با مضامین ومقالات علمی خلط ننمائید. حالا آقای عباس دلجو که من قبلا نیز یکبار وی را گوشمالی داده بودم این بار به روایت یک مرتد خاورانی دیگر بنام پرویز بهمن خواسته است آلو را به شفتالو پیوند زند تا فرصت خالی نمودن عقده های درونی اش مساعد گردد.
اینگونه نوشته ها واین برداشتهای سطحی ازاشعار وادبیات فولکلور پشتو هرگز منصفانه، علمی وعقلانی نیست واگر واقعا نویسنده گان مستعار ویاحقیقی این نوع مضامین متعهد به همزیستی مسالمت آمیز دریک جامعهء کثیرالمله باشند باید ازنشر این نوع مضامین تحفیر آمیز جلوگیری بعمل آید.
درین شکی نیست که جامعهء پشتون یک جامعهء قبیلوی است اما سعی وتلاش رهبران، فضلا، علما، دانشمندان پشتون درطول تاریخ ازشیرشاه سوری گرفته تا پاچا خان (گاندی سرحد) این بوده است که پشتونها باید قبیله گرائی را به ملت گرائی تعویض کنند. شعر شاعر شیرین سخن وبی بدیل معاصر کشور محترم عبدالباری جهانی نیز درهمین راستا تمرکز دارد که باید پشتونها ازلاکهای ایلی وقبایلی بیرون آیند. اما بعضی رسوم وعادات ناپسندیکه این آقا به آن انگشت نهاده واز کاه کوه ساخته است باید عرض شود که موجودیت این نوع رسوم وعادات مخصوص پشتونها نیست بلکه درین جهان پهناور بسا جوامعی اند که به نحوی از سنت ها وعنعنات ناپسند رنج می برند. بعنوان مثال قبایل بربر درشمال افریقا را میتوان یک نمونهء کوچک آن ذکر کرد. همچنان قبایل عرب، کرد، ترک، لر وغیره درایران امروزی . اما چرا ما به جنبه های مثبت جامعه قبیلوی خویش تاکید نداریم ؟
یکی ازخصوصیت های مثبت جوامع قبایلی صلابت، شجاعت، پایمردی، وفا به تعهد پناه دادن به مظلوم ، وغیره ازسنت های غیر مکتوب این نوع جوامع است. به عبارت دیگر میتوان گفت که قوت الظهرنیروی دفاعی یک کشور دربرابر لشکر متجاوز بیگانه را درتاریخ همین قبایل تشکیل میدهند. پس چه خوب خواهد بود که با این نوع جوامع پرصلابت آشتی کرد ونیروی آنها را درراه دفاع ازشرف وناموس وخاک وطن بکارگرفت. درین زمینه باید یاد آور شوم که سران کشور جدید التاسیس پاکستان نسبت به افغانستان ازنظر عملکرد وبرخورد نسبت به پشتونها موفق بوده اند. درافغانستان متاسفاننه به اثر تحریکات زمامداران تهران پشتون ستیزی ترویج شده است. درین کار نقش ایران اززمان صفویه تا حالا مشهود وهویدا است. ایران امروزی که قبلا به کشور فارس مسمی بود به هیچ صورتی عزت وآزادی وقوت پشتونها را درکنار خویش تحمل نکرده است آنطوریکه کردها را تحمل نکرده است آنطوریکه بلوچ را تحمل نکرده است. سیاست فاشیستی ایران ونوکران مزد بگیر آن همیشه براساس ضدیت با پشتونها بنا بوده است ؛ زیرا تنها قومیکه میتواند جلو هژمونیزم زبانی ومذهبی فارس هارا بگیرد پشتونها اند، زیرا آریائی بودن پشتونها وخاستگاه اصلی پشتونها یک چیز ثابت است وفارسها حتی همین نام ایران را دزدی وغصب کرده اند زیرا ازنظر تاریخی این نام شامل اقوام افغان وکرد میشود اما فارسهای عظمت طلب وبرتری جو این نام را به پشتونها روا دار نیستند واگر گاهی هم بوده اند مراد شان این بوده که افغانستان باید سلطهء زمامداران فارس را بپذیرد.
همچنان ایران امروزی ، پشتونها وکردها به حیث آریائی های اصیل درصحنهء جهانی برای ایرانیان یک مزاحمت تلقی میشوند. زیرا کردها وپشتونها به هیچ وجه برای ایران حثیثت برادر بزرگ را قایل نمیباشند بناء جا دارد که ایرانیها وایران گراها وغلامان آنها علیه پشتونها قرار داشته باشند جادارد غلامان حلقه بگوش آن نظیر هرکسی که است باید چنین نوشته های را برای بدنامی پشتونها وبدجلوه دادن پشتونها درانظار عامه بنویسند.
چون سخن ازتعامل وبرخورد پاکستان دربرابر پشتونها رفت باید عرض شود که نصیرالله بابر به زور وقوت همین قبایل پشتون توانست که بخش ازکشمیررا ازتسلط هند خارج نماید و درسه جنگ هند وپاکستان قبایل پشتون نقش کلیدی را درراه دفاع پاکستان بازی کردند این موضوع نشان میدهد که پاکستان نسبت به سردمداران کابل با تمام وجوهات مشترک ایتنکی با پشتونها موفق بوده اند. پاکستانیها با استفاده ازاحساسات مذهبی پشتونها توانست که کشور خویش را ایجاد وحفظ کند اما درافغانستان که خاستگاه اصلی پشتونها بوده وبخدی یا بلخ باستان که یادگار اولین پادشاه پشتون یعنی یما پادشا میباشد متاسفانه با فرهنگ وزبان وعنعنات این قوم پرغرور وباعظمت از در کینه توزی و نفرت تحقیر پیش آمد صورت گرفته است.
از ویژه گیهای دیگر جامعهء قبیلوی پشتونها یکی هم این است این جامعه با وزیدن بادهای موسمی در درازنای تاریخ ازهم نمی پاشد ومانند کوه شامخ پابرجا باقی میماند.
زیرا پشتونها به اثبات رسانیده اند که برده گی وغلامی را پذیرا نیستند. خودشان خودشان می باشند، افراد وابسته به جامعهء قبیلوی نسبت به شهرنشین ها همیشه ثابت قدم، با وفا، خیلی متمسک ومتین درراه حفظ وحراست ارزشهای آبائی خویش میباشند. به عبارت دیگر فرق میان یک قبیله ایی با یک شهرنشین بی پدر وبی مادر این است که شهرنشین خودرا درمیان فرهنگ های بیگانه خیلی زود گم میکند اما فردیکه خاستگاه اش جامعهء قبیله ایی باشد هرگز اصالت خویش را فراموش نکرده وبه هویت خویش افتخار میکند.
موضوع زنان نیز با آنچه که این نویسندهء بیسواد بزرگنمائی کرده است چندان دقیق نیست. قبایل پشتون دیدگاه شان برخورد شان با زنان ازیک منطقه تا منطقهء دیگر فرق میکند. ممکن است دربعضی ازمناطق به سبب مشکلات اقتصادی وبیسوادی ومحرومیت وغیره یک سلسله پرابلمها موجود باشد ولی عام ساختن یک قاعدهء شاز ونادر را بالای کل جامعه کار فاشیستان مریض وعقده مندی چون عباس دلجو وبابک تاریک ضمیر ومزاری نامزاری است.

جستجو در کابل پرس