Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 39717

گفتگویی با یک هزاره ی سرخ پارسایی

10 آگوست 2010, 22:54, توسط 21dec2012

ادامه ( القصه )

قاچاقبرانی که از جزایری مانند ( خانیا - Chania ) شما را پرواز میدهند . چانیا دو تا میدان هوایی دارد . یکی میدان هوایی بین المللی است که با یکی که پرواز های کشور های ( وا یکینگ - منظور - سویدند - ناروی - فنلند ) را از ان به عمل میاورند در حدود دو ساعت فاصله به طرف جنوب و یا اگر رو به روی دروازه دخولی ساختمان میدان هوایی چانیا ایستاده شوید به طرف راست شما در حدود 150 کیلو متر واقع شده است . قاچاقبری که شما را از میدان هوای ( وایکینگ ) ها پرواز میدهد اصلاء شما را با تکت و پاسپورت دم در اول دخولی با خداحافظی شما را وداع میگویند و از ان به بعد شما تنها هستید . قاچاقچی ها ایرانی بعضی شان یک یا دوخانم یونانی را با خود دوست ساخته اند که از انها استفاده نموده و یکی از انها را با شما تا ( بوردینگ پاس ) میفرستد. . حتی دروازه دخولی را طبق پلان , , , شما خاموشانه سر خود را به علامت تایید تکان داده میروید و ان زن رفیق قاچاقچی ایرانی به یونانی حرف زده شما را از ( دروازه اول ) که پاسپورت شما را با تکت تان تفتیش میکنند . . میگذراند . این گذشتن از ( گیت اول و یا دروازه اول ) منظور پخته ساختن عقیده مامورین ( بوردینگ ) را بر شما محکم میسازند که این مسافر پاسش دیده شده دیگر اشکالی ندارد . . ولی اگر ناگهان در حالیکه زنء قاچاقچی با شما همرا است مامور بوردینگ از شما سوالی را جع به بکس و بغچه شما نمود و یا یک سوال معمولی از شما پرسید . . اگر انگلیسی بلد هستید که خوب ورنه " زن " باید فوراء " میانجی " شود و شما را کمک نماید در غیر ان شک مامور بوردنگ شروع میشود و یا نمیشود . اگر شک نمود که گذشتن شما از صد در صد میافتد به یک در صد . این حادثه در حالی اتفاق میافتد که قاچاقچی تمام سوالات معمولی که شاید از شما در عین و زمان سوار شدن به طیاره از شما بپرسند . . به شما یاد داده است و شما از چندین روز است که امضای مانند امضای پاسپورت را مرتباء کار کرده اید و اسم خود را تکرارء با خود گفته اید و حتی شما را قبل از پرواز به سلمانی برده مو های شما را رنگ نموده است و لباس توریست های که ان موقع سال به ان جزیره در سیاحت هستند خریده و شما را پوشانده است . . القصه در موقع که شما با خلوص نیت حتی یک کلمه انگلیس بلد نیستید که جواب مامور بوردنگ پاس را بدهید . . ناگهانی همه ( فیلم ) نقش بر اب میشود و در این لحظه است که خانم دوست قاچاقچی از شما اهسته اهسته . . غیر مریی فاصله میگیرد و شما میمانید که باید جواب باقی سوالات مامورین میدان هوای جزیره خانیا را بدهید و داستان شما میانجامد به یک سلول تک نفری با معاش روزنه 5 یا 6 ایرو . . و بالاخره میروید به قاضی خانه و شما را جرمانه میکنند مثلا 25 روز زندان و یا 80 ایرو و شما 80 ایرو میدهید و با کاغذ که ویزای جدید یک ماه را خورده است از زندان بیرون میاید و اولین کاری که میکنید ناگهان به طرف تیلفون میروید و شماره قاچاقچی را دایل میکنید و از طرف دیگر قاچاقچی که منتظر تیلفون شما است با صدای گرم و صمیمانه به شما خوش امدید میگویند و به شما هدایت میدهد که از دفتر کشتی فیری تکت اتن را بخرید و وقتی به اتن رسیدید برایش زنگ بزنید تا بیاید به دیدن شما . مثلاء چانیا از اتن در حدود 9 ساعت با کشتی دور است , وقتی خسته و مانده و زله به قاچاقچی زنگ میزنید در اتن . قاچاقچی برای دیدن شما با ان خانم قشنگ که حالا عطر به خود زده است و کمی بدن خود را نیز نمایش میدهد به دیدن تان میاید و شروع به معذرت خواهی مینماید و قاچاقچی قرار میگذارد برای مراتبه دوم ( پراندن ) شما از یک جزیره دیگر . القصه شما باید در اخر این قاچاقچی را کنار بگذارید و بروید سراغ شخصی که از دروازه اول تا کابین طیاره همه را پول میخوراند . . حالا مسله پس گرفتن پول شما که نزد حواله دار است و باید شما در صورت پرواز نمودن , , , ( کود - رمز ) را به قاچاقچی بدهید تا او بتوانند پول را به حساب خود واریز کند , پول شما در یک حساب مشترک نزد حواله دار است به تنهایی نه شما و نه قاچاقچی میتواند این پول را از حساب حواله دارد اخذ کند . اگر بعد از دو مراتبه برگشت خوردن از جزایری که قاچاقچی شما را برد و نتوانست شما را بپراند . . او باید همه پول را به شما برگرداند ولی از جای که کار قاچاق کار و بار ( حرام خوری )است . قاچاقچی از شما میخواهد که یک مقداری از پول خود را برای او بدهید برای مخارج خرید تکت کشتی و هوتل در جزیره و مخارج لباس های توریستی و بالاخره مخارج دلاکی یعنی اریشگاه که سرو کله شما را مانند را مانند ( خربوزه اسقلان ) واری زرد ساخته بود . شما مجبورا در حدود پنجصد ویا هزار ایرو را برای او واگذار میگردید و میروید دنبال قاپاقچی جدید . ولی رفتن به اروپا از اتن توسط و یا از راهی خود را چسپانیدن به زیر شکم تریلی و یا خود را در میان کشتی کارگوی 80 هزار تن پت و پنهان ساختن و یا ؛ ؛ ؛ چه واقعاتی جالبی خوش و غم انگیزی در کمپی ( حاجی - پاترا ) در طی این سی سال برای هموطنان ما و شما اتفاق افتاده است . باشد برای بعد . . یار زنده قصه باقی .

جستجو در کابل پرس