Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 47237

کرزی مهمان پدر تروریزم

29 آگوست 2011, 22:17, توسط baqi samandar

۲۹ رمضان سال ۱۳۹۰خورشیدی
۲۹ ماه اګست سال ۲۰۱۱ میلادی
باقی سمندر

سلام به همه عزیزان

سلام به میرزا کل در کابل پرس?
میرزا ګل جان
میرزا ها مینویسند – تو کهګل میرزا هستی – یاد داشتهایم را در دړ بخش بخوان .

يادداشت: ديروز از دوست خوبم باقی جان سمندر خواهش نمودم تا برايم از اوضاع وطن آنچه را که در رسانه ها نمی شنوم بنويسد. ايشان لطف نموده و چند ساعت بعد برايم گزارشی به اين جالبی فرستاد. دليل اينکه اين گزارش شکل نامه خصوصی را دارد همين مسئله است. با ابراز تشکر و امتنان از لطف و مهربانی رفيق پر کار و همکار با احساسم باقی جان سمندر، اين گزارش را خدمت خوانندگان سايت تقديم می دارم.
اسد الم
عزیزم سلام !
سلام از کابل ، سلام از این ماتمکده ، سلام از سر زمین ملیونها فقیر و گرسنه !

سلام از کابل سر زمین ای هزار ها هزار بیکار و بی روزگار !
سلام از کابل لابراتوار جدید نیو لیبرالیسم !
سلام از کابل این شهر بی شهروند واما پر از سر نشینان دراین میدان ای رقابت بازار و چور و چپاول و احتکار !
سلام از کابل ، از کابل این سر زمین رشوه ستانی، زور و زر و ریا و تزویر !
سلام از کابل ، سلام از گشت زار ها ی موتر های هامر، لکسس، و صد ها نوع موتر از صد ها کمپنی دنیا !
سلام ازکابل و یک گوشه گلوبال ومیدان تمرین ورقابت گلوبالیزم !
سلام از کابل پایتخت سرزمین هندوکش که هم اکنون جزای از پایگاه های پاکت ناتو است و تاهنوز زخم های دیروزی پاکت وارشا را التیام نبخشیده است ، وکی خواهد شد که زخم های تازه را درمان نماید؟
سلام از کابل ایکه دیروز گوشه و جزء از بازار پاکت کومیکان بود ودر هر گوشه و کنار آن کوپان دولتی پیدا میشد و سرمایه داری دولتی در مرکز کابل زندگی مردم را رقم میزد و امروزکابل جز بسیار عقب مانده از بازار بانک جهانی و اسیائی و بازار ازاد غیر دولتی وتخته پرش به پیرامون اش بوده و در هر چهار راهی و سه راهی و یک راهی آن دکان است. دکان سیاست، دکان ریا و تزویر. دکان خود فروشی . دکان قدرت و دکان هر چیز فروشی !
سلام از کابل ایکه پس مانده ترین وعقب مانده ترین جای در زمره شهر های پیرامونی است و نه تنها فاصله اقتصادی و سیاسی وفرهنگی آن با کشورهای شمال بیشتر از فاصله زمین و کره ماه شاید باشد ، بلکه یا هیچ یک از شهر های کشور های همسایه قابل مقایسه نیست.

سلام از این کابل برای تو عزیزم !
سلام ازاین گوشه ای عقب مانده ترین عقب مانده های جنوب به آن دوست عزیزم در آن یکی از پیشرفته ترین پیشرفته های شمال !
در کابل ابکه من از ماه جنوری سال 2007 یا چند روز پیش از عید قربان پارسال تا حالا زندگی میکنم ،و این کابل تا حال چند قربانی بدون عید در روز های عادی داده است ، این کابل عجیب و غریب است. چند کابل در یک کابل است.
کابل زور مندان و زور گویان !
کابل حکمرانان و حکمفرمایان !
کابل پولداران و گنج اندوزان !
کابل فقرا و مسکینان !
کابل بیوه زنان و یتیمان !
کابل معیوبان و ناتوانان !
در همین کابل همین امروز قیمت یک کیلو گاز برای سوختن و یا روشن نمودن چراغ به شصت و پنج افغانی رسیده است.
در همین کابل دیروز یک زن کودک اش را میفروخت چون مصارف او را نمیتوانست پوره کند.
در همین کابل یک مامور رتبه اول سه هزار و چند افغانی معاش دارد و پول معاش وی فقط کفایت یک بوجی آرد جهارده سیره که قیمت آن یکهزار و چهار صد و پنجاه افغانی است ، یک بوجی برنج سه ونیم سیره سیزده صد و پنجاه افعانی ، یک پیپ روغن هم یک هزار افغانی میشود ، میکند.
پس این مامور بوره و چای و لباس و سایر مواد مصرفی خود را از کجا و چگونه بخرد؟
کرایه خانه را که ازهمه مشکل تر است چگونه بپردازد ؟
سلام از همین کابل !
سلام از کابل ایکه در آن انسان وانسانیت برای عده ای بیشماری هیچ ارزش ندارد اما،
یک سیر کچالوی وطنی هفتاد و پنج افغانی قیمت دارد و یک سیر بادنجان سوسنی پنجاه افغانی،
یک سیر پیاز شصت افغانی،
ده پاکت نمک پنجاه افغانی،
هشتاد سیر چوب سوخت سه هزار و پنجصد افغانی ،
یک کیلو بوره سی و پنج افغانی ،
یک کیلو گوشت گوسفند دو صد افغانی ،
یک کیلو گاو استخوان دار یک صد و هفتاد افغانی ،
یک کیلو گوشت گاو سرخی دو صد افغانی ،
یک قطی چای نیم کیلوئی یک صد افغانی ،
یک جوره لباس مردانه پنجصدو پنجاه افغانی،
یک جوره لباس کودکانه سیصد افغانی،
یک جوره لباس زنانه از پنجصد افغانی تا سه هزار تا پنجهزار افغانی ،
مصارف یک عروسی برای مردم غریب اقلا سه صد هزار افغانی ،
مصارف کفن ودفن و سه روز مصارف اولیه و شب جمعه گی ها و چهل اقلا به یک صد هزار افغانی ،است.
سلام از همین کابل که از انسان وانسانیت درآن کمتر میتوان نوشت و انسان در این جا برای عده ای هیچ قیمت و ارزش ندارد.
وقتی به این مصارف در این ماتمکده نگاه مینمائی ، تعجب میکنی که این انسانهای غریب و فقیرو بینوا چگونه شکم اولاد و زن وفرزند خود را پر میکنند ؟
مصارف قرطاسیه و کتاب ولباس مکتب هم کم نیست و چگونه پوره خواهد شد ؟

تصور نما که یک مامور رتبه یک چگونه زندگی خواهد نمود ؟
ماموریکه معاش اش از دو هزار و پنجصد افغانی اضافه نیست ، چگونه زندگی خواهد نمود؟
مزد یک کارگر صنعتی در صنایع کوچک و یا صنایع سمنت سازی در هر ماه از دوهزار و پنجصد افغانی اضافه نیست و هر خانواده کارگری کم از کم شش نفر میباشد ، پس با دو هزار و پنجصد یا سه هزار افغانی این زنده گی را چگونه پیش میبرند؟
در شهر کابل و در هر کوچه آن که راه بروی در هر چند قدمی ات زنهای دریوزه گر یا گدا را با مردان و کودکان گدا و یا سوال گر می بینی . مردان و زنان معیوب و کودکان بیش از حد تصورخود ات در روی سرک ها و کوچه ها وپس کوچه ها دست دراز نموده و از تو پول یک شکم نان را میخواهند.
مریضی ومرگ و میر هم در این کابل غمزده زیاداست. پول مصارف داکتر و دوا هم کمرشکن است.
در شهر کابل پنج نوع موتر های تاکسی از بام تا شام فعال اند.
تاکسی های شهری، نیمه شهری و اطرافی. دونوع تاکسی های خصوصی با شماره شخصی هم بکار مشغول اند. یکی تاون ایس که در کابل انرا تونس میگویند ویکی هم همان اشکال مختلف تویوتا.
هوای کابل همیشه زهر آلود است. زهر موتر ها و جنریتر ها هوای شهر کابل را برای مردم به زهرگاه و شکنجه گاه تبدیل ساخته است. در هر چند قدمی ات میبنی که مردم به دماغ و بینی خود دستمال یا بینی بند ویژه را بسته اند.
گرچه مردم از موتر های سرویس ملی بس هم استفاده میکنند وهمچنان بایست گفت که موتر های ملی بس را به خاطر تحقق نیو لیبرالیسم به اجاره داده اند و راننده ها بخاطریکه در یک روز چند بار بیشتر سواری و راکبین را سوار موتر ها نمایند، در وقت راندن بیش از حد سرعت دارند. این سرعت بیشتر هر روزه باعث کشته شدن خرد و بزرک و زن ومرد میگردد.
هر ترافیک یعنی یک مامور جزیه بگیر . مامورین و کارکنان پولیس ترافیک در شهر کابل از راننده ها بزور پول میگیرند. به بهانه کهنه بودن جواز سیر و اسناد موتر یا بهانه های دیگر هر ترافیک بیشترین عاید را در روز دارد.

جستجو در کابل پرس