Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 8401

داستان فامیل بربادرفته در اثر جنگهای تنظیمی در کابل

9 جنوری 2008, 02:36, توسط ا فضل مسعود

خواننده گان عزيز !
چند سال قبل در کتاب مثنوی معنوی خوانده بودم که ، مردی در بيابان با مرکبش راهی سفر بود وبعد از منزل زياد اين مرکب گرسنه شده و گرسنگی زياد اورا نقش زمين کرد و ديگر راه نرفت مردک (های های) بر سر نعش الاغش ميگريست و چنان گريست که اشک چشمانش به خون اغشته شده شد در همين حال مسافری ديگر از راه سر آمد و حال را پرسيد و مردک غمگين و آسيب ديده وضعيت را به او بيان کرد و در همين حال مسافر پرسيد در بقچه ات چيست که سخت در آغوش گرفته یی مردک گفت لقمه گک نان را در سفره برای روز مبادا گذاشته ام مرد مسافر پرسيد خودت خون گريه داری بر حال الاغ ات و سفره را برای مبادا گذاشته یی عجب است ؟ در جواب مردی هيله گر گفت در برابر اين لقمه نان پول داده ام اما اشک من مفت است کی توانم اين را برايش هديه کنم .
اين حکايت را به اين دليل ذکر کردم که ! اگر ما و شما با هم يکجا به حال اين درمانده گان و پاافتاده گان خود ترحم و يک دلی نکنيم کدام افغان کاکه و بمقام رسيده ما کمک خواهد کرد . ما و شما ازين طبقه هستيم و ما ميتوانيم بزودی و بدون در نظر داشت اعلانات و اشتهارات و سليقه فروشی ها به اين خواهران و برادران خود برسيم . به هر حال از حال خواهر ما صديقه اشک در چشمان هر انسان اشکار خواهد شد و ای کاش آنانيکه دارای های شان در دوبی و اروپا سرازير ميشود يکبار با چشم انسانی بر حال اين ملت که هميشه دست دعا را برای کاميابی آنان بلند کرده بودند باز ميشد واز اندوخته های بی حساب شان چيزکی را بنام همنوعی و هموطنی کمک می کردند نه بنام اينکه اسم های شان در برنامه های متعددی ذکر شود .
بهر حال اگر هر هموطن ما اين حس را يکمقدار در وجود شان بيدار سازند به ياری پروردگار ديگر نه از افغان بودن و نه از انسان بودن خود خواهيم شرميد.
با تشکر

آنلاین : بياييد با هم يکجا در درد اين هموطنان خود شريک شويم

جستجو در کابل پرس