Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 48880

چو کفر از کعبه بر خیزد کجا ماند مسلمانی؟

15 اكتبر 2011, 08:58, توسط میرویس ظاهر .

جناب محترم نورعلی صاحب !

با عرض حرمت فروان عرض نمایم که من با شما و یا هیچ کسی دیگری دشمنی خصوصی ندارم و به همه منحیث افغان احترام دارم ولی وقتی مرا مجبور مینماید باید به اطلاع شما برسانم که شما از جمله کسانی خود را پیش نمودید که اول از نام شما ( نور علی ) باید شروع نمود . علی در اصل یکی از قاتل ترین شخصیت های اسلامی است که به نام دژخیم در همه شبهه جزیره عرب مشهور است . یک روز به خانه محمد وارد شد و خدیجه زن محمد به علی کفت : یا علی خداوند ترا بکشد که تو پسر کاکای مرا کشته ایی , مگر او چه گناهی کرده بود . علی در جواب گفته بود که : یا خدیجه راست میگویی , اگر دروغ میگفتی سر ترا نیز قطع میکردم . علی روزی سگی را دیده بود که یک پایش را بالا گرفته به دیوار میشاشد , علی نمیفهمید که سگ چرا پای خود را موقع ادرار نمودن بالا میاندازد . از رهگذاری پرسیده بود : رهگذر در جواب گفته بود که : این سگ جوان شده است . امروز اشخاص عالم اسلامی از این واقعه داستان درست نموده اند که بعنی از نفهمیدن سوال نمودن نه تنها عیب نیست بلکه درست هم است و میگویند که نهج البلاغه گفته های سلمان فارس است . وقتی کسی عاشق فهمیدن ادرار نمودن سگی در کوچه و بازار باشد از کجا ان همه مخ که حرف های کته کته مانند حرف های سلمان پارس بزند . علی کسی است که در مسجدی بعد از فتح جنگی فتح الفتوح در مقام قادسیه بعد از دستگیری خانواده بی پناهی یزد گرد سوم در مسجدی میخواست به شهبانویه دختر یزدگرد که بعداء زن امام حسین شد و امام جعفر از او به دنیا امد , تجاوز کند , ولی محمد مانع کاری او شد و به شهبانویه به خاطری که دختری پادشاهی است اجازه داد تا مردی از مجبوریت برای خود انتخاب کند . ولی وای به ان دختران و زنانی که توسط علی و عمر حسین و حسن بعد از ختم جنگ قادسیه در ایران به انها تجاوز گشته بود و در نتیجه امروز اخوند های ایرانی لنگی های سیاه بر سری خود میزنند نه به خاطری مرگ اهل و بیت محمد در عاشورا بلکه به خاطری داماد شان امام حسین که شهبانویه را ایلاه داده در جنگ کربلاه خود را بی فایده در مقابل یزید کشته بود . شاید شنیده باشید این شعر را که : (( علی را کی شناسد هر منافق )) بلی علی را هر منافق نمیشناسد ولی من که منافق نیستم و یک افغان محکم به اصولیات افغانی هستم هر دژ خیم و قاتل و دزد و رهزنی صداقت و شرافت مردم را میشناسم حتی علی را که با مشوره او محمد بن قاسم جوانی که هنوز پشت لب سبز ننموده بود به خانه چدر کلان تو وارد شد و شمشیر را بر گردن تو گذاشت و پدرت را مجبور به قبول اسلام ساخت . پس ما باید اسلام را به زور شمشیر از کشور خود بیرون کنیم نه ترا . اسلام با شمشیر به افغانستان وارد شده است و به زور شمشیر باید از افغانستان بیرون رود . من از این مسایل برای مرعوب ساختن شخصیت محترم یک افغانی مانند خودت استفاده ننموده ام , بلکه واقعیتی است انکار ناپذیر و خواهش مندم که از انتخاب رهبران خود از درون قبر ها بپرهیزید و مسولیت را قبول کنید و خود را برای همه برادران خود مصدر خدمتی بسازید تا همه افغانستان را شریکی زنده گی خود یابید . صبر من الشخصی ولفتح القریب .

جستجو در کابل پرس