Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 49393

حسن صباح، بنیان گذار مذهب که ارکان انرا چرس وترور مخالفین تشکیل میداد.

2 نوامبر 2011, 11:38, توسط بامیانی

لطفا به معلومات ذیل مراجعه کنید وهم در گوگل وسایر کتاب های تاریخی شما میتوانید بخوانید که مذهب اسمعیلیه براساس چرس کشی وفریب مردم وبردن انها در جنت ساختگی ووادار ساختن انها به قتل وترور مخالفین بنا یافته است.

چتور امکان دارد که امام ریش کل اسمعیلیه با زن خود که مینی ژوب میپوشد امروز تظاهر به انسانی بودن ودیموکرات بودن این مذهب کند درحالکه بنیان گذاران این مذهب و پیروان ان همه چرسی ودست های ایشان به خون مخالفین شان تا شانه ها سرخ رنگ بود. توجه کنید به قسمتی از این مطلب وادامه انرا در لینک ذیل بخوانید:

حسن صباح پيشواي "دعوت جديد" علاوه بر اين اسلوب‌هاي تعقلي ، برخي اسلوب‌هاي ديگر نيز براي ايجاد ايمان در طرفداران خود بكار میبرد و از آن جمله استفاده از مخدّرها به‌ويژه حشيش بود. داستان بهشت‌الموت معروف است و اين داستان را ماركوپولو در سفرنامه‌ي خود آورده است. توضيح آنكه فدائي را بيهوش مي‌ساختند و حشيش بسيار به او مي‌نوشاندند و سپس او را به جائي نزهت افزا كه نمونه‌اي از غرفات و روضات بهشت بود مي‌بردند و پس از آنكه مدتي او را در آن جا در عيش و نوش نگه مي‌داشتند، باز بيهوش كرده به‌ جاي نخست باز مي‌گرداندند. فدائي چون به ‌هوش مي‌آمد آنچه كه گذشت مانند رؤيائي زنده و واقعي در نظرش مجسم بود. پس به او مي‌گفتند كه تو بهشت را ديده‌اي و اينك اگر خواستار بازگشت به آن بقعه‌ي خرم هستي بايد از فداكاري باز نايستي. مرگ تو اين ‌بار شرط ورود در اين ساحت دل‌انگيز و زندگي ابدي در آن است. در اثر همين باورها بود كه مي‌گويند گاه مادر يك فدائي وقتي مي‌ديد او زنده از مبارزه بازگشته است از غصه مي‌گريست.

آنها المسترشد بالله خليفه‌ي عباسي را در 17 ذي‌القعده‌ي 529 در شهر مراغه و الراشد بالله خليفه‌ي ديگر عباسي را در اصفهان ترور كردند و از آن تاريخ به بعد خلفاء از بيم باطنيان محتجب گشتند. آنها خواجه نظام‌الملك دشمن سرسخت خود و فرزندانش احمد را (در بغداد)، فخرالملك را (در نيشابور) ترور كردند. برخي را تنها با تهديد خاموش مي‌ساختند. از آن جمله است سنجر بن ملكشاه سلجوقي كه قصد مبارزه با آنان داشت ، پس بامدادي كه از خواب برخاست در كنار تخت خود دشنه‌اي بر زمين كاشته يافت و همراه آن نامه‌اي ديد. در اين نامه نوشته شده بود كسي كه مي‌تواند اين دشنه را در زمين سخت بكارد در سينه‌ي نرم سلطان آسان‌تر خواهد توانست. سنجر پس از اين حادثه مرعوب شد و دست از پا خطا نكرد. مي‌گويند فخر رازي متكلم و خطيب و دانشمند معروف را نيز بدينسان به سكوت واداشتند. حاميان دين و دولت گاه در اثر اين تهديدها مجبور مي‌شدند لحن سخن را به سود اسمعيليه تغيير دهند و چون علت تغيير از آنها سئوال مي‌شد، به تعریض مي‌گفتند كه ديشب بر اين امر برهاني قاطع ديده‌اند. تروريسم موجب شد كه بيم و هيبت اسمعيليه در دل‌ها نشست و تقريباً واكنش‌هاي خشن عليه آنها قطع شد و از قصد حمله به قلاع ملاحده انصراف حاصل گرديد. فدائيان اسمعيلي كه در همه جا رخنه داشتند و شبكه‌ي وسيع و فعال و مؤثر آنها در شرق و غرب و جنوب و شمال كشور از ايران تا شامات در كار بود تا زمان حمله‌ي تاتار عملاً سيطره‌ي معنوي كيش خود را در ايران مستقر ساختند.

پس از آنكه الموت سقوط كرد، ديگر در كشور ما جنبشي داراي همه‌ي مختصات جنبش اسمعيليه به‌ويژه در دوران "دعوت جديد" ظهور نكرد ولي تأثيرات معنوي و اسلوبي وي تا دير زماني باقي ماند.

http://tabari-ehsan.blogfa.com...

جستجو در کابل پرس