Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 50990

محاکمه جنایت کاران جهادی بوسیله جنایت کاران طالبی امکان پذیر است

17 دسامبر 2011, 00:32, توسط baqi samandar

باقی سمندر
جمعه- ۲۵ قوس/آذر
سال ۱۳۹۰خورشیدی
شانزدهم دسامبر سال ۲۰۱۱ میلادی

سلام به خوانندګان ارجمند کابل پرس?
سلام به اقای حفیظ بشارت

بخش دو- پیوسته به بخش پیشتر

به جوان ای کفته میشود که :
احمد شاه مسعود «در حادثه افشار و یا چند اول با برهان الدین ربانی و دوستان شان نقش داشته اند» وشاهد هم اقای حفیظ بشارت است !
جوان یا فرد مسن هی میدان وطی میدان و خارهای مغیلان از افریقا تاخواجه بها الدین میرسد ووقتی در بدخشان رسید خود را بعد از طی تشریفات مهمانی ها واب ونمک خوردن ها وضیافت ها ودرنمکدان افغانستانی ادرارنمودن منفجر میګرداند و درهمین حادثه هم احمد شاه مسعود از بین می رودوکشته می شود و هم فرد خود کش و یا انتحاری کشته میشود .
حال برایم بنویس وجواب بده !
جسم یا جان کدام زن – مرد – پیر یا جوان همان فرد انتحار کننده را از چند اول یا افشار نانګچی یا افشار تیپه بخاطر تحقق عدالت وبازخواست نمودن حق شهدای چند اول یا افشار بسوی خواجه بهاالدین فرستاده بود ؟
دیده شد که فرد انتحار کننده از افریقا به سوی بدخشان بابرنامه فرستاده شده بود و اینکه پاسپورت اش از بلژیک بود یا از فرانسه – مانند اسم مستعار یا غیر مستعار قابل بحث است اما در جای خودش.
احمد شاه مسعود را ده سال بیش از امروز در خواجه بهاالدین کشتند اما سوال اینجاست که درهمان حادثه چند انسان کشته شدند – که یکی شان احمد شاه مسعود بود و دیګری هم فردی که زیر پوشش خبر نګار امده بود –
به نظر یک مسلمان عادی کدام یکی شهید شده وراهی بهشت ګشته است ؟
به نظر شما اقای حفیظ بشارت !
قاتل احمدشاه مسعود حق بجانب بوده است و این نتیجه منطقی نوشته ومقاله وطرز تفکر شماست – از اینرو مینویسم که انفعال سیاسی و تسلیم طلبی ملی و طبقاتی در نوشته تان مسیر حرکی تان را به نمایش می ګزارد .
ایا خبرنګارمراکشی برای تحقق بخشیدن عدالت و حقوق بشر در افغانستان رفته بود و خود واحمد شاه مسعود را کشت ؟
ایا بعد از آن عدالت موردلخواه شما برقرارګردید ؟
اګر کشتن احمدشاه مسعود بهانه ای برای انتقام جویی بخاطر حوادث دلخراش افشار و چند اول و صد ها حوادث دیګر بوده باشد – پس به نظر شما ګویا عدالت را یک خبرنګارافریقایی در بدخشان برقرار ساخت وبه قیمت جان خودش اما تاهنوز مساله چند اول و افشار روی زبان شماست !
قتل عام در مزار شریف یا در دند شمالی بوسیله طالبان را چه ګونه توجیه مینمایید – انفجار یګانه تندیس جهانی بودا را دربامیان ؟
همه جنایات روزمره طالبان را از سنګسار و محاکمات صحرایی تا بدار آویختن ها را چه ګونه توجیه مینمایید ؟
تاچه وقت طالبان به این جنایت شان ادامه بدهند و شما تاچه وقت تیوری پرداز جنایات شان می باشید ؟
مګر ازسال ۱۹۹۴ و از کویته تاحال طالبان با کشتن وقتل و قتال توانسته اند ګامی بسوی عدالت بګزارند ؟
مګر با اعدام نمودن دکتور نجیب الله وبرادرش در چهارراهی آریانا- طالبان توانستند عدالت را برقرار سازند ؟
مګر با اعدام نمودن یک زن در استادیوم ورزشی توانستند عدالت را قرار سازند ؟
من میتوانم صد ها نمونه بیاورم ولی بخاطر ګوتاهی کلام این بحث را درهمین جا بسنده مینمایم و در اینده بازهم درمورد خواهم نوشت .
از اینرو دیده میشود که – هدف اصلی درجای دیګری نهفته است ونه تحقق عدالت مطرح است و نه حقوق بشر.
سخن درمورد قدرت سیاسی است و ګرفتن قدرت سیاسی بوسیله تفنګ ها .
طالبان یخن سفید و سیاه دل وتاریخ زده نیز قدرت سیاسی شان را از میله تفنګ هایشان بیرون کشیده اند ومی کشند .
همانطوریکه نورمحمد تره کی میګفت که قدرت سیاسی را از میله تانګ اسلم وطن جار کشیدند و تانک شان را دربرابر ارګ ووزارت دفاع افغانستان به نمایش ګذاشته بود .
طالبان هم جنک طولانی نموده اند ومینمایند – طالبان هم شهر ها را از طریق دهات محاصره نموده اند ومینمایندولی تحت رهبری آي – اس – آی – و هدایت ام آی شش و استخبارات منطقه و کمک ارتجاع داخلی ومنطقه وجهانی و با مانیفست وبرنامه ارتجاعی وتامغز استخوان سیاه .
نه تفنګ ونه قدرت سیاسی و نه جنګ طولانی و نه محاصره شهر ها از طریق دهات را که از سال ۱۹۹۴ تا حال در اثر مشی جنایت کارانه طالبان وشرکا وجنایت کاران یخن سفید ادامه یافته است – هیچ یګ شان مورد تایید من نبوده نیست ونخواهد بود . برای من توده های تفنګ بدست طالب وتحت رهبری خط فکری وتشکیلاتی تامغز استخوان سیاه وارتجاعی طالبیسم که مکتب میسوزانند ومعلم میکشند ودختران وزنان را سنګسار مینمایند – توده های طالبی تا مغز استخوان سیاه وارتجاعی اند ومن ګرچه کهن سالم بازهم میتوانم بر خلاف جریان سیل و منجلاب و لجنزار شنا کنم و لو از فرق سر تا شصت پایم را ګویا به لجن بیالایند .
من برایشما در چند جمله بیان میدارم .
من نیزمانند شما باری درسن وسال جوانی قرارداشتم وکلید حل مشکلات افغانستان را در کتاب ها و متون وتجارب افغانستان وسایر کشور ها جستجو مینمودم ـ
بخاطر دارم که باری در یکی از مقاله های ولادیمیر ایلیچ اولیانوف لنین خوانده بودم که :
« در زیروپشت هر کلمه حقوقی – سیاسی – اجتماعی- اقتصادی – منافع طبقاتی نهفته است – کسی که این را درک ننماید سفیه خواهد بود » ( البته این برداشت من از ګفته لنین است ونه نقل از قول کلمه به کلمه لنین )
پس من از خودت می پرسم که طالبان به نمایندګی منافع کدام لایه ها وبخش های از جامعه می جنګند وتا حال برای منافع کی ها در افغانستان جنګیده اند و میجنګند و دوستان منطقه ای وبین المللی شان کی ها اند و دارای چه برنامه درازمدت و کوتاه مدت سیاسی – اقتصادی – فرهنګی واجتماعی اند؟
برای امروز وفردای افغانستان چه میخواهند ؟
ایا با تګرارنمودن جنایت وتداوم بخشیدن به جنایت میتوان عدالت را برقرار ساخت ؟
اقای حفیظ بشارت !
وقتی خودت از بشر بودن وحقوق بشر سخن میګویی بایست بخاطر بسپاری که بشر وحق وحقوق مفاهیم تعریف شده ای ملی- منطقه ای وبین المللی اند ونمیتوان فردی را بدون داشتن دلایل وشواهد مستند مجرم شناخت ومتهم نمود و در ګوشه ای به فیصله رسید که باید شخصی یا اشخاصی کشته شوند ؟
وقتی از حق بشر سخن میګویی – مګر احمد شاه مسعود یا برهان الدین ربانی جز جامعه بشری فغان ستان نبودند ودارای حق و حقوق به نظر شما نبودند و بایست حق زندګی نمودن شان توسط جنایت کاران صلب میګردید ؟
از حق سخن ګفتن و برای تحقق حق رزمیدن کار اسان نیست و با احساسات و انتقام جویی نمیتوان برای تحقق عدالت رزمید !
روانشیسم به نزد من مانند ماکیاولیسم مردود است – و هیچ حرکت انتقام جویانه هرګز نخواهد توانست با اشاعه دادن وتداوم بخشیدن ظلم وجنایت بر ضد ظلم وستم واستبداد وجنایت و استعمار وبهره کشی نقطه پایان بګذارد.
اقای حفیظ بشارت !
از نګاه حقوقی این حق مسلم خودت و هر انسان داغدیده وهر انسان شرافتمند است که برای مستند سازی جنایات در افغانستان به شکل عام و درمورد جنایات که بخصوص در چهل سال اخیر درافغانستان یکی بدنبال دیګر به شکل پیوسته رخداده و ادامه یافته است – کارفردی وجمعی نماید و جنایت- جنایت کار وجنایت کاران- دلایل وانګیزه های ګوناګون جنایت را شناسایی نمایند و برای تحقق بخشیدن به عدالت و عدالت اجتماعی مبارزه پیګیر نمایند و این درصورتی ممکن است که داور و قاضی خود قاضی عادل باشد و جنایت را دلیل وبرهان ای برضد جنایت نداند – در غیر آن جنایت به مثابه قانون تثبیت خواهد ګردید و در سال های بعدی شخصی یا فردی پیدا خواهد شد تا شخص حفیظ بشارت را به جرم دفاع وتوجیه جنایت مورد ملامت و توهین وتحقیر قرار بدهد وحتی شریک جرم بداند و دراینصورت حفیظ بشارت در خواهد یافت که مرتکب خطا و اشتباه شده است وهمین خطای انفعال سیاسی و کرنش ملی وطبقاتی به نتایج بسیاری بدی خواهد رسید.
اقای حفیظ بشارت !
یکبار به تارنمای استقلال سری بزنید وببینید که چګونه از جنایت کاران وقاتلین و طالبان دفاع کردند و عکس من را با لنګی ودستار و ریش و عبا وقبای برهان الدین ربانی دستکاری نمودند !
یکبار به تارنمای افغانستان آزاد –ازاد افغانستان نګاه نمایید و بیشتر از بیست دشنام نامه را در مورد من بخوانید .
یکبار به تارنماهای دیګر که از نګاه فګری به خط فکری شما نزدیک اند – نکاهی نمایید – خواهید دید ګه چګونه برای دفاع از جنایات طالبان برآمده اند و با هزاران دشنام میخواهند مرا از سر راه طالبان و آی – اس – ای و ام ای شش و حزب اسلامی حکمت یار دور نمایند !
اګر من مانند شما جوان میبودم - به یقین که در برابرکنش های شان واکنش هم مانند نشان میدادم- اما کهن سالی وموی سپید را به مفت بدست نیاورده ام و من میتوانستم مقاله شما را بخوانم وباخاموشی از کنارش بګزرم اما خود را در برابرشما مسوول میدانم .
من به ګفته شما :
ګرچه کهن سال میباشم وبه نظر شما
؛؛کهن سالی یکی از دلایل عمده است ، که انسان را از هر نگاه ضعیف میسازد ، وباعث ناتوانی های جسمی ، روحی وفکری میگردد ، ضعف روحی و فکری یکی از دلایل اساسی بر ناتوانی برداشت از موضوعات و مقالات است، ؛
اما من برایتان مینویسم که با وجود کهن سالی و کبر سن ام تاهنوز هیچ نیروی مادی ومعنوی نتوانسته است اراده خلل ناپذیر من را برای تحقق استقلال افغانستان – تامین آزادی – برابری- حاکمیت مردم - دیموکراسی وعدالت اجتماعی خدشه دار بسازدونخواهد ساخت – چند روز وصباحی اګرزنده بمانم در خط عدالت خواهی وآزادګی و استقلال خواهی خواهد بود ونه در خط کرنش طلبی دربرابر مستبد و زورګو وظالم ولواز همر قماشی که باشد .
دراینجا من ګفته خودشما را به مثابه آیینه در برابر چشمان شما قرار میدهم ولطفن با دقت بخوانید : ،
من توصیه نه مینمایم ، بل پیشنهاد مینمایم :
؛؛
مقالات را بافکر ارام و نورمال مطالعه کنید و انچه که واقعیت است ، برداشت کنید و بعد ابراز نظر بفرمایید ،؛

فشرده اینکه :
طالبان جنایت کاران اند نه مجری عدالت زمینی یا آسمانی .
من هرنوع محکمه فردی ۰ خصوصی – و ګروهی وصحرایی را به هرشکل ای که باشد تاحال رد نموده ام ودر آینده نیز رد خواهم کرد .
احمد شاه مسعود را در خواجه بهاالدین کشتند و تاحال قاتلان یخن سفید اش اشک تمساح می ریزند و روزی فراخواهد رسید که راز این رمز ګشوده ګردد.
برهان الدین ربانی را نیز کشتند و قاتلین اصلی وطراحان قتل های زنجیره ای در فغانستان ومنطقه به ګشت وګزار وکشت وکشتار ادامه میدهند – بایست این راز ګشوده ګردد وطراحان اصلی قتل شناسایی ګردند وبه میز محاکمه کشانیده شوند .
در پایان یاد شهدای ګرامی را درچند اول – افشار و همه شهداو قربانیان جنګ های
سالهای ۱۹۹۲ تا ۲۰۰۱ درکابل را یک باردیګر ګرامی میدارم و همچنان یا د همه شهدای چهل سال اخیر به ویژّ ه یادشهدای بعد از کودتای بیست وششم سرطان ۱۳۵۲ و هفتم ثور ۱۳۵۷ خورشیدی را .
بهترین دفاع و یادکرد از شهدا مستند سازی جنایت وجنایت کاران است- باید درمورد همه جنایات اسناد دیداری – شنیداری – نوشتاری جمع آوری ګردد و جامعه افغانستان بایست برضد جنایت وجنایت کاران از نګاه تاریخی نه بزرګ و درشت بګوید. درغیر ان با توجیه جنایت – جنایت ادامه خواهد یافت .
تسلیم طلبی ملی وطبقاتی وانفعال سیاسی راه حل نیست . برضد هرنوع کرنش دربرابرجنایت بایست مبارزه نمود.
من کهن سالم اما هزاران انسان جوان در فغانستان وجود دارند که خود کشی وقتل های فردی وزنجیره ای را راه حل برای تامین عدالت نمیدانند .
این همه جوانان مایه امید واری من اند نه چند جوان وپیر ای که جنایت را با جنایت – میخواهند جواب بدهند.
یار زنده وصحبت باقی

آنلاین : باجنایت نمیتوان عدالت را برقرارساخت

جستجو در کابل پرس