Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 52117

پدرام و جلال آبادی وجوه مشترک دارند

20 جنوری 2012, 14:35, توسط یما عابد

با عرض سلام به همه:
یک عده از هموطنان متاَثر از امراض قومی به مسایل ، اشخاص و سیاست ها بر خورد قومی میکنند که حرارت تب آن از هر گوشه کابل پرس? احساس می شود. آقای جلال آبادی چنین می نویسد: "آغای لطیف پدرام وکیل ولسی جرگه و رهبر کنگره ملی در سفری مشرقی به ولایت ننگرهار با کلانها و ریش سپیدان ملت بزرگ پشتون دیدار کرده نسبت به اظهارات ضد پشتونی و بی خردانه خود در گذشته در محضر ملت بزرگ پشتون توبه کرد. کلانها و ریش سپیدان پشتون وی را مورد عفو قرار دادند"
اولاً اینکه پشتون ها ملت نی بلکه یک قوم هستند.
دوم ایکه پشتون ها مانند سایر اقوام افغان قوم شریف و زحمتکش و وطن دوست هستند اما بزرگ خواندن یک قوم درست نیست . عده از پشتونیست ها تحت نام برادر بزرگ هژمونیسم پشتون ها را می خواهند.
سوم اینکه چند تا دزد ، قاتل، وطن فروش و جنگسالار مشرقی را که در گرد هم آیی با پدرام شرکت کرده بودند، بزرگان پشتون ها خواندن توهین بس بزرگ به پشتوها به حساب می رود.
پدرام نیز به همین گونه در ضدیت با پشتون ها مقالات، سخنرانی ها، و مصاحبه های بیشماری دارد که فکر میکنم ضرورت به بحث نداشته باشد.
من آقای جلال آبادی را نمیشناسم تا به گذشته و افکارش و نوسانات افکارش به پردازم، ولی آقای پدرام را می شناسم. از همان اوانیکه یکی از مسئولین و گردانندان حقیقت انقلاب ثور بود. هرچه در توان واستعدادش بود در خدمت روس ها و مزدوران قرار داد.، دختر مظلومی را در پوهنتون کابل فریب داده و با دادن وعده ازدواج، وی را بد نام ساخت. زمانیکه یکی از مسئولین تراژیدی کابل یعنی احمد شاه مسعود در زدو بند و معامله گری با روس ها قرار گرفت به پدرام نیز دستور داده شد تا در رکاب مسعود قرار گیرد. بعداً نیزهمرکاب با وی به کابل آمده ومشاور فرهنگی وی شد. بعد از گریز ننگیانه مسعود از کابل پدرام یتیم شد و به درگاه نادری پناه برده وممدوح وی شد. که در افتتاح قصر شاهین نادری که از خون ملت افغانستان اعمار کردیده بود تملق پدرام به نادری را به خوبی میتوان مشاهده کرد. بعد از تصرف بغلان وبلخ توسط طالبان سیه دل و سیه کرداربه خارج رفت و پش از سقوط طالبان دوباره به کشور آمده و در خدمت دوستم قرار گرفت. در اختطاف اکبر بای توسط دوستم، پدرام نیز به مثابه بادیگارد وی را همراهی میکرد.( جالب است که اکنون پدرام از تطبیق قانون حرف میزند ولی از نظر وی اختطاف انسان یک عمل کاملاً قانونی و عادی است).
اکنون ببرک گونه( ببرک کارمل نیز یکی دوبار سخنانش را با چنله پشتو آغاز کرده بود) با بیان چند چمله پشتو می خواهد وحدت ملی خواهی اش را به نمایش بگذارد. که گویا آنها پشتون ها را دوست دارند!!! اکثریت قوم پشتون به جز مرض داران، در هیچ زمانی با زبان دری و سخن گفتن به زبان دری حساسیت نشان نداده اند. همان طوریکه پشتو حرف زدن نیز معیار دوستی با پشتون ها نمی باشد. پدرام مانند دستگیر پنچشیری از عضویت مدارج بالایی حزب وطن فروشان به یکبارگی به مداح بنیاد گرایان وحشی مبدل کردیدند.
وجه مشترکی که جلال آبادی با پدرام دارد، اینست که هردو از جنایت کاران، دزدان، آدم کشان به عنوان بزرگان منطقه، رهبران و مجاهدین یاد میکنند. در حالیکه حاجی قدیرها، دوستم ها، احمد شاه مسعود ها، محقق ها...را ملت افغانستان به مثابه دشمنان خود، قاتلین فرزندان خود، غاصبین دارایی و جایداد خود، متجاوز به ناموس خود میدانند. ( همین دوسه روز قبل پسر حاجی قدیر به نام حاجی جمال به فابریکه یک تجار حمله ور شده و با زخمی نمودن محافظین فابریکه و اختطاف یک تعداد و غارت پول های فابریکه ساحه را ترک کردند وبرادر دیگرش رئیس حمایت از قانون است!!!)

جستجو در کابل پرس