Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

صفحه نخست کابل پرس > ... > سخنگاه 52370

ازمحمد گلخان مومند تا عبدالاحد مومند

27 جنوری 2012, 13:47, توسط یک آشنای سابقه باقی

سلام باقی خان:
من نوشتم که یک آشنای قدیمی باقی: قدیم یعنی زمانیکه من و باقی خط فاصل بین ستمگر و ستمکش می کشیدیم و طبقاتی فکر می کردیم. بدون در نظر داشت قوم و قبیله و مذهب شان. که من تاکنون به همان نظر باقی مانده ام اما باقی، باقی نماند. با اینکه شاید از نظر سن وسال باقی چندین سال بزرکتر از من باشد.
اولاً خدمت عرض شود که من در مبارزه با طالب، گلبدین، سیاف، و سایر جنایت کاران پشتون با شما هستم ولی شما در مبارزه با جنایت کاران تاجیکی چون ربانی، مسعود، عبدالله ...با ما نیستید. شما خون های کسانی را که دران زمان مثل شما فکر میکردند به قاتلی چون مسعود بخشیدید. زیرا شما تنگ نظر! نیستید. 37 جوان برومند و مبارزی که هنوز مسعود نزد بادران پاکستانی خود تربیت نطامی سیاسی میدید و لی آنها پنجشیر را به سنگر ضد مزدوران روسی مبدل گردانیده بودند و من یقین دارم که عده آنها را شخصاً میشناختی و انجنیر اکبری برادر یونس اکبری را گرفتار و به پاکستان فرستاد و توسط چلادان جمیت اسلامی به شهادت رساند. این نزد شما بی ارزش است به خاطریکه شما تنگ نظر! نیستید. خون شصت پنج هزار کابلی که در جنگ های ذات البینی ربانی ومسعود با برادرانش در کابل با وسعت نظر! بیشتری می بخشید وقتل عام افشار که در نظر تان یک عمل انسانی و شرعی جلوه میکند. ویرانی کابل که از نظر شما ارزش بحث را ندارد.
. یکی از افتخارات تان اینست که مسعود اسد الله سروری را در پنجشیر نگه داشت. این پاسبانی از یک ستمگر و قاتل کار آخر وی نبود. بلکه وی جنایت کاران دیگری مانند محمود بریالی، مزدک، جنرال بابه جان، کشتمند، کلاب زوی... را هم با پاسپورت های دپلوماتیک صحیح و سالم به کشور های غربی فرستاد و عده آنهارا نیز مقام و منصب داد. جمایت ظالم از ظالم کار نو نیست.
تو ای مظلوم ز مظلومی چون خود یاد کن ---------- نمی بینی که ظالم از ظالم حمایت میکند.
همین امروز عبدالله با نورالحق علومی جان و جگر نیست؟
در رابطه با عبدالحد مومند نیز برخورد قوبازانه داشتی. جه خوب بود که احد مومند را در رابطه با عضویتش در باند وطن فروشان پرچمی و خلقی محکوم میکردی و یا زمانیکه وی به مثابه یک پیلوت رژیم مزدور به بمبارمان ملت مظلوم ما می پرداخت، نه به خاطریکه با مادر خود پشتو حرف میزد.هز مونسیم فارسی شما را تور داده و می نویسید:
" تاجایکه من بخاطر دارم یک دختر ایرانی بنام انوشه انصاری اولین زن فضا نورد ایرانی در چند سال پیش یک ګوشه سفینه فضایی را کرایه ګرفت و به فضا رفت . این هنر زنانه را هم همه دنیا دیدند ومیتوان در ګوګل یکبار نوشت - انوشه انصاری اولین زن فضا نورد ایرانی - بعدن خواهیم خواند که داستان چګونه است - اسراییلی ها همه سفینه های از هند را به کرایه ګرفته اند وماهواره های خود را به فضا پرتاب کرده اند . از اینرو برای من جای تعجب نیست . اګر عبدالاحد مومند به فضا پرتاب شد و وی از فضا با مادرش بزبان پشتو سخن ګفت انوشه انصاری هم بزبان ناصر خسرو - ابن سینا - مولانا جلال الدین بلخی و یا بزبان عبدالله ا نصاری وحافظ وسعدی سخن ګفت - بزبا ن میبدی سخن ګفت که ترجمه وتفسیر قران را صد ها سال پیش نوشت -همان قران ایرا که ګویا اقای مومند با خود در فضا برد ولی از خواندن وفهمیدن اش بزبا ن مادر اش تاحال عاجز است ودر سرزمینیکه که ترجمه فارسی قران را غوث زلمی با یک مولوی به چاپ رسانید - برایش هجده سال زندان نوشتند..." .
یعنی اینکه فارسی نسبت به پشتو از افتخارات و خوبی های بیشتری برخودار است.
وقتی می نویسی" چون خره شو و خر روت اګر باهم ازنګاه فیلا لوژی ارتباط داده شوند وجه مشترک خر - میتواند مورد مطالعه قرارګیرد". نمیدانم این را چه باید گفت؟ حماقت و یا قوخ ؟ آیا مگر به خاطر گلبدین و سیاف و امین تمام خروت ها " خر روت " هستند. آیا مگر اکثریت خروت ها زحمت کش نیستند. که شما کاذبانه ادعا میکنید" من بازهم خواهم نوشت تا دانسته ګردد که من تا پای جان طرفدار همه کارګران وزحمتکشان ومردم رنجدیده سراسر جهان میباشم . در قاموس من تنګ نظری وجود نداشته است وندارد ونخواهد داشت ". نمیدانم ای توهینت را به کتله از زحمتکشان کشور چه نام بگذاریم. روزی یکی از شوینست های پشتون نوشته بود" خراسان یعنی خر او آسان " و امروز باقی مینویسد "خر روت" . شرمت باد باقی
می خواهم به این پاراگراف تان نیز مکث کنم که می نویسد:
" زن دلاور با اعتصاب غذایی در برابر مستبدین ایستاد شد و زنان دلاورهمه بنام خود مینویسند و مردان دلاورنیز همه روزه بنام خود مینویسند اما ایزک ها به زیر نقاب پت وپنهان میګردند وهر نوع نقد بر شونیست ها را مبارزه برضد حریم وجدان خود میدانند"
اولاً دلاوری سمین بارک زی معلوم شد که روزه اش با چی افطار کرد؟ با قاشق سوپ در دستان مجددی!
دوم مردان و زنان که شاید من و تو در دلاوری غلام شان هم نباشیم عندالضرورت به نام خود نمی نویسند.
سوم باز هم نمیدانم ایزک ها را به دیده تحقیر دیدن از حماقت ات است و یا از بی وجدانی. طفلی که به دنیا می آید یا پسر است و یا دختر و یا ایزک. که درین تولد شدن هیچ کدام شان خودشان دخالت نداشته و نه کدام جرم است. من نمی خواهم در صدد این برایم که ایزک نیستم و از شما به خواهم آنرا امتحان کنید. بلکه می خواهم بگویم که اکثریت ایزک ها مانند اکثریت مردها و زن ها جامعه مردم شریف و خوب اند و یکتعداد آنها مانند یک تعداد مردها و زنان جانی، پست و قاتل اند. گلبدین، ملا عمر، ربانی، مسعود، مزاری، سیاف، محسنی امین، ببرک، ...مرد به دنیا آمدند.اما بی وجدان، پست، دزد، قاتل، آدم کش و طن فروش شدند و شما با همه احتمالاً مرد بودن، به قلم زن بی ارزش جنایت کاران شورای نظاری مبدل شدید.

جستجو در کابل پرس