No Censorship!

 

طنز روز

خواب خوش!!

اندر حكايت خواب زدگی وكيل صاحب های ولسی جرگه!

 کاری از قيام جمال

پس از انتشار تكه فيلم ها يا شارت كت هايي از  استراحت يا روي چوكي لم دادن و چشم پوت گرفتن تعدادي از اعضاي ولسي جرگه، تفسير ها و تحليل هاي گوناگوني در مورد آن ارائه گرديد. عده اي از ارباب قلم، اين كار اعضاي ولسي جرگه را چونان رخداد يك پيش فاجعه يا زنگ خطري به محكوميت گرفتند و آن را نشانه اي از خواب زده گي وكلا دانسته و چنين قضاوت داشتند كه بايد از نماينده  گان خواب آلود و خواب زده اي كه سكو هاي ولسي جرگه را تصاحب كرده اند، قطع اميد كرد. چون نتيجه را چنين مي پندارند كه نماينده گان خواب زده در هنگام حركت و جهت گيري ها و اخذ موضع ها و بلند و پايين كردن دستها، شرق را از غرب، شمال را از جنوب و يا ساده تر خير را از شر،  تشخيص نداده و به اميد رسيدن به شرق سپيد، به سوي غروب سياه راه مي پيمايند و اين گفته شاعر را مصداق مي شوند كه" راهي كه ميري؛ سوي غروب است! سوي شفق نيست، شب زده برخيز! كه البته شايد بجاي شب زده، خواب زده، استعمال شود.

عده اي هم آن را نشانه  نو آوري و ارائه تاكتيك جديد و موثري در راستاي بهبود بخشيدن به اوضاع نا بسامان سياسي و اجتماعي افغانستان دانسته و معتقد هستند كه اين خواب هاي خوش،  تعبير هاي زيبا تري را بدنبال داشته و آينده اي نيكي را براي افغانستان پس از جنگ ترسيم مي نمايد. البته افرادي كه از خواب و خواب زده گي حمايت و جانب داري دارند، كساني مي باشند كه معتقد هستند؛  زنده گي بر اساس خوابي كه برايش ديده مي شود، پايه گذاري شده و بر همان مبنا به پيش برده مي شود. يعني اول بايد شخصي خواب يك چيز را ببيند، بعد خوابش را تعبير كند و بعد هم قدم عملي را در تحقق آن چيزي كه در خواب ديده است، بردارد.

بهر حال؛  خواب، خواب است و هيچ چاره و گريزي هم از آن نيست و وقتي كه بر شخصي چيره گرديد، مجال مقابله را از آن شخص گرفته، تاب و توانش را كاهش داده و او را اسير خود مي سازد. چنانچه شاعر مي گويد:"  اگر چنگ تو با جاني ستيزد؛  چنان افتد كه هرگز بر نخيزد.

براي تمام خلق الله معلوم است كه همه را خواب مي گيرد و همه هم به خواب مي روند، از رييس جمهور بوش كه خود را سوپر پاور جهان ميداند گرفته تا توني بلر و تا همه و همه به شمول بن لادن كه مجبور است هميشه بيدار باشد تا گرفتار جايزه چند يا چندين ميليوني امريكايي ها نشود. البته اگر بيدار نبود هم بايد هوشيار جانش باشد.

اما براي تمام خلق الله معلوم نيست كه اين خواب نماينده گان پارلمان، با خواب ديگر مردم، چه تفاوت دارد كه فيلمبرداران تلويزيوني روي آن زوم كرده، آن را به مردم نشان مي دهند و مردم هم در مورد آن به  تجزيه و تحليل پرداخته آن را به فال نيك يا بد مي گيرند.  يكي آن را بار زنبيل غمش مي كند و ديگري برايش شعر هاي انتقادي مي سرايد.

شايد اين خواب از اين خاطر اهميت داشته باشد كه مردم از وكلاي شان توقع بسيار زياد دارند!! حتي حاضر نيستند بيچاره ها را يك لحظه هم در آسوده گي و خواب ببينند!!  در ميان يك تعداد مردم، رسم است كه مي گويند:" كارگرت را بيكار نمان؛ اگر كار نداشتي، دروازه را سرش پس و پيش كن!"  گويا طبقه منتقدين يا خواب ناپسندان هم خيال كرده اند؛ حال كه به نماينده گان راي داده اند و وكلاي محترم هم به بركت راي شان، معاشات بلند دالري يا افغاني دريافت مي كنند، كار گر شان مي باشند، كه اگر در صحن ولسي جرگه كاري نداشتند و بي كار ماندند، خودها را از استراحت محروم كرده و خواب نكنند.

در جواب چنين افراد و اشخاص بايد عرض كرد كه نحوه استخدام كارگر ساده با وكيل صاحب ها فرق مي كند. زيرا قسمت اصلي كار وكيل صاحب ها هم، بيل زدن و سنگ شكستن و زراعت و نهال شاني نمي باشد، بلكه نشستن روي چوكي هاي نرم و گرم ولسي جرگه، وظيفه اصلي شان است و در معاهده هم قيد نشده است كه آيا خواب هم در اين نشستن شامل است يا ني؟ كه اگر شامل باشد، جاي اعتراض ندارد و اگر شامل هم نباشد، باز آن قدر دروازه در تالار ولسي جرگه وجود ندارد كه وكيل صاحب ها با باز و بسته كردن آنها هم بي كار نمانند و هم به خواب نروند.

اگر می خواهيد سايت اينترنتی مخصوص خود را داشته باشيد! اگر بدنبال افزايش اعتبار می باشيد! و اگر ارتباطات گسترده و ارزان می خواهيد

البته بعضي هم مي گويند كه  دليل خواب زده گي اين عزيزان، اين است كه يا مسائل مطروحه در ولسي جرگه از فهم شان بالا است كه از درك موضوعات عاجز بوده و در نتيجه موضوع سرشان سنگيني كرده و بخواب مي روند و يا برعكس؛  موضوعات از حيطه فكري شان بسيار پايان اند كه آنها اصلا حيف مي دانند كه وقت شان را در شنيدن چنين موضوعاتي تلف كنند، همان بهتر كه در حين طرح مسايل پيش پاي افتاده و بي ارزش، خواب ناز شان را پوره كرده و شب هنگام با فراغت خاطر برنامه هاي ستاره افغان، خشو هم روزي عروس بود، سه پرسش سه پاسخ، پاسخ چيست و غيره را مكمل سيل كرده و بر معلومات مزيده شان افزوني بياورند!! يا هم داستان دنباله دار "مرد و نامرد" راديوي كليد را تعقيب كرده بخاطر بسپارند و فردايش هم در خواب ناز، جريانات داستان را به تصوير بكشند!!

البته اين نظر در زماني بي طرفانه به قضاوت گرفته مي شود كه در قدم اول، جريانات مباحثات و مناومات ( خواب و خرناس) در ولسي جرگه را بصورت مكمل تعقيب كرد، تا روشن گردد كه در زمان بحث روي كدام موضوع، كدام نماينده گان، به خواب مي روند؟ تا پس از روشن شدن مسأله صحت و سقم موضوع آشكار گردد و در مورد تاييد يا رد آن، اظهار نظر كرد و قلم را به روي كاغذ كشاند.

جالب است كه بعضي ها نگران هستند ؛ اين خواب و خواب بازي و خواب زده گي، در دراز مدت، عالمگير شده، دامنه اش از داخل تالار به شهر برسد و وزير صاحب ها را هم بگيرد و خداي نخواسته يك روزي چنان عالمگير گردد كه تمام مردم به خواب بروند كه اگر در آن صورت يك وقتي توپ چاشت هم فعال شود و پنجاه فير هم بكند، كسي نداند كه روز است يا شب؟ البته اين ها توضيح نداده اند كه دليل عالمگيري اين خواب، سرايت و مسري بودن خواب خواهد بود؟ يا اينكه به مرور و ازدياد خواب و خواب زده گي در ولسي جرگه،  قانوني وضع خواهد گرديد كه:" خواب جبري!! يعني هر فرد بايد از 8 ساعت كاري اش، دقايقي را به خواب تير كند.  كه در آن صورت اين ماده دستكاري شده و به ساعاتي تبديل خواهد شد و چنين تغيير خواهد كرد : هر فرد بايد از هشت ساعت كاري اش، ساعاتي را به خواب تير كند!

اين تحليلگران نگران هستند كه اگر يك وقتي خواب، چنين عالمگير شود؛ همسايه هاي نزديك و دوستان دور دست ، با خواندن سرود " دنيا ره او برده ؛ افغان ها را خو برده" به شهر ها، دهات ، كوه ، دشت و دره ها سرازير شده و خداي نخواسته دارايي هاي ما را به غارت ببرند! يا به اصطلاح خود ما" وطن را چور كنند"..

البته اين تحليل تا اندازه اي از واقعيت دور است! زيرا اولاًْ بعيد است كه خواب چنان سنگين باشد كه با 50 فير توپ چاشت هم كسي از خواب نپرد. دوماً از كجا معلوم كه تمام همسايه ها در وقت چور همين يك سرود" دنيا ره او برده. افغان ها ره خود برده" را بخوانند. زيرا كشورهاي همسايه ما همزبان نيستند و نمي توانند اين سرود را با يك اركست و يك آهنگ بخوانند، اين است كه مجبور مي شوند به زبانهاي مختلف ترجمه كرده و بخوانند و بعد هم كه سرود چند زبانه از توپ چاشت كرده هم سروصداي زياد تر ايجاد كرده و مردم را بيدار مي كند. ثالثاً اگر همه چيز به آرامي چور شود، معادن نياز به انفجار دارند و با صداي انفجار و سرنگ پراني معادن حتما مردم بيدار شده و از چور دارايي ملي جلوگيري مي كنند. چارماُ ... پنجماُ

البته بسيار روشن است كه اگر قضاوت مردم بر اين باشد كه خواب در ولسي جرگه، آن هم در هنگام جريان داشتن مباحثات روي مسايل اساسي كشور، زياد خوشنمايي ندارد؛  مي توان پلان هايي را روي دست گرفت كه از ورود هيولاي خواب به تالار ولسي جرگه، جلوگيري كرد.  مثلا مي توان پلان هاي تفريحي عيار كرد: مي توان ستاره هاي  افغان را دعوت كرد كه روزانه چند ساعتي در تالار آمده و رنگ و بوي تالار را بدل نمايد. يا مي توان اصلا مسابقه جديدي مثل آن در خود تالار راه اندازي كرده، نشاط و شادي را براي كرسي نشينان مجلس به آرمغان آورد، تا وكلاي محترم مجبور نباشند، از خستگي به خواب رفته و مجبور باشند در بيرون تفريح كنند. مي توان مجلس را فضاي تفريحي داد تا مجبور نبود اين شعر شاعر را بدل كرد: مشكلي دارم ز دانايان مجلس باز پرس + عده اي آخر چرا در خواب، خُر خُر مي كنند؟

مي توان در ساعات كاري، دقايق تفريحي، شامل ساخته و در آن دقايق بصورت مثال ساعت 45 دقيقه، مسابقات مشاعره و زمزمه شعر، ترتيب داد تا خواب از تالار فرار كرده و روي خود را هم پس كرده نتواند و انگشت منتقدين هم كوتاه شده چشم بدخواهان كور گردد.

خوشبختانه وطن دموكراسي است و پاي منيژه آواز خوان پرطرفدار تاجيكستاني هم به كشور باز شده است. مي توان راه هاي قانوني را جستجو كرد كه او را بصورت پارت تايم يا نيمه وقته در استخدام ...گرفت و از صاف كردن حنجره اش لذت برد و ساعات سخت كاري را بخوشي سپري كرد و به ريش خواب و خرناس، خنديد.

مهم اين است كه مي توان اميدوار بود ؛  در خواب وكلاي مجلس، حكمت ارزشمند و گرانبهايي نهفته باشد. مي توان امييدوار بود؛ نماينده گاني كه چشمان شان را مي بندند و نفس هاي عميق مي  كشند، بگونه ايكه از پشت كامره تلويزيوني به خرناس مي ماند؛ مطروحات مجلس را در خيالگاه ذهن به تجزيه و  تحليل گرفته و در مورد نحوه پيدا كردن راه هاي بيرونرفت از مشكلات، خيال پروري كرد و براي آينده كشور و مردم فقير و درد كشيده وطن، خواب خوش ديد.