شرح ابیاتی از نیای معانی (بیدل)
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
"خاکساری نیست آن تخمی که پامالش کنند
بازمینی گربسازم، آسمان خواهم شدن"
"خاکساری" به معنای عجز وافتاده گی ودوری از کبروخود خواهی است. باتوجه به این بیدل می گوید: خاکساری اشاره به عجز است تخمی (پدیده ای) نیست که پامال غرور وخودخواهی شود؛ زیرا هرکه بازمین (عجز) بسازد، بی گمان در متن این زمینی بودن، به آن آسمان عزت ووقار همیشگی بدل خواهد شد.
از سوی دیگر کاربرد یی واژه ها مانند: "خاکساری، زمین، تخم، پامال وآسمان"دراین بیت همخوان باروش قرینه های لفظی در یک بیت شکل گرفته اند که افزون بر ارزش ساختاری محتوایی، تصور مشخص از مفهوم "عجز" را در ذهن حک می کند.
"اشک محینونمف تسلی در مزاجم تهمتیست
از چکیدن گر فروماندم روان خواهم شدن"
"اشک" نیز (در صورتی که از روی نیازودرمانده گی باشد) نمادی از عجز مطلق است. "اشک مجنون" در این بیت، بی تردید به معنای ریزش اشک از فرط درد، هجران ونیاز به وصل معشوق است.
بربنیاد آن چه گفته شد، بیدل می فرماید: من اشک مجنونم وتسلی پذیرفتن در مزاجم تهمت محض است؛ یعنی من به هیچ روی تسلی پذیر نیستم (واز فروریختاندن آن مرا گزیری نیست) ومفهوم "تسلی پذیری" یا تسلی یافتن، تهمتیست برمن.
در مصرع دیگر او با شاعرانگی قشنگی، مفهوم این تسلی ناپذیری را به گونه ی گسترده تصویر می کند:
"از چکیدن گر فروماندم روان خواهم شدن."
یعنی اگر اشکم از چکیدن (که اشاره به تک تک افتادن قطره های اشک است) فروماند، آن گاه سیلاب اشک از چشمانم (وان) جاری خواهد شد که همین رویکرد روان شدن به جای قطره قطره چکیدن اشک، انتهای "تسلی ناپذیری" را می رساند.
"جوهرِ پرواز من پربی نشان افتاده است
کاش رنگم در پرِ طاووس بندد آشیان"
"طاووس" و"پرطاووس" در شعر بیدل جلوه های متفاوت مفهومی دارند. گاه "طاووس" و"پرِ" آن به معنای نمادی از زیبایی وجلوه های رنگین، گاه به معنای عالم رنگ ( رنگ تعلقات واسباب نفسانی که آدم را می فریبد)، گاهی هم به معنای تلون مزاج وبیان مفاهیم متعدد دیگر آمده است که هر یک از این تعابیر باتوجه به نحوه ی کاربرد محتوایی شان در ابیات، معناهای گوناگونی را ارایه می کنند.
اما دراین بیت ( جوهرِ پروازمن پربی نشان افتاده است+ کاش رنگم در پرِطاووس بندد آشیان) بارویکرد متفاوت از مفهوم توجه به تعلقات عالم رنگ (عالم نفس) شکل گرفته است.
"جوهر" (یا همان گوهر به زبان پارسی) به معنای "آرایش" است. "بی نشان افتادن" هم به مفهوم بی جلوه بودن است. باتوجه به آن چه آورد شد، بیدل می گوید: پروازمن از آرایش وجلوه تهی است؛ بنابر این کاش رنگِ بی نشانی ام در پرطاووس" که نمادی از رنگ ها وجلوه های گوناگون وقشنگ است، آشیان بندد، یعنی شکل بگیرد تا آرایش بی نشان (بی جلوه) پروازِمن در پرطاووس نشان (جلوه) یابد.
پيامها
28 فبروری 2012, 08:12, توسط ملای لنگ .
بز ده غمی جان کندن - قصاب در غمی چربو . این کره خر اصلاء ادم شدنی نیست .