شرحِ سه بیت از یک غزلِ نیای معانی
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
"طریقِ کعبه و دیر این قدرکوشش نمی خواهد
به طوفِ خانه ی دل کوش اگرپیدا شود راهی"
"طوافِ خانه ی دل" که اشاره به دلجویی و دستگیری از مستمندان است، نزد عارفان از ارزش ویژه یی در سِلکِ صوفیه برخوردار است.باتوجه به همین ارزش است که بارها عارفانِ شاعر و نیز شاعرانِ عارف برمسأله ی "دل به دست آوردن " تأکید کرده اند مانند:
" دل به دست آور که حجِ اکبر است
از هزاران کعبه یک دل بهتر است"
بربنیاد آنچه گفته شد، بیدل می گوید: طوفِ خانه ی دل آدم ها ، مانند طوافِ کعبه و دیر کوشش بسیار نمی خواهد(یعنی به ساده گی و باصفای نیت می توان به گردِ خانه ی دل طواف کرد) پس بکوش ، در صورتی که فرصتی برای راه یابی دستگیرت می شود، به دورِ خانه ی دل طواف کنی؛یعنی دلی را که محتاجِ کمک است، به دست آوری.
جهانِ کثرت اظهار غرورت برنمی دارد
زسامانِ ادب مگذر،پُراست این لشکر از شاهی"
"جهانِ کثرت"( کثرت الوجود)جهانِ هستیِ موجوداتِ خلق شده( به ویژه انسان) توسط جهان "وحدت الوجود"(خداوند ج) است.جهان کثرت، بی توجه به مفهومِ مطلقِ وحدت الوجود، مفهومی را بر نمی تابد. به بیان دیگر (و از چشم انداز مسألۀ عرفان اسلامی) رابطۀمخلوق در پیوندبا خالق، مفهومِ مخلوق (کثرت)را شکل می دهد. بربنیاد این نگره، جهانِ وحدت، جهانِ مطلق و عقلِ کُل (جوهرِ کُل )است و کثرت، مفهومِ نسبی (عَرَض) است که به هیچ روی بدون رابطۀ هستی شناسانه اش باروحِ مطلق و عقلِ کُل (جوهرِکُل)، مفهومی را به تنهایی از خودش ارایه نمی کند؛زیرا وحدت، خالقِ جهانِ کثرت است.
روشنتراین که خداوند (عالمِ وحدت) صانعِ صنعتی در کارگاه خلقت به نامِ "انسان" و جهانِ هستی(عالم کثرت) است؛ پس وقتی فرایند رابطه ی مخلوق با خالق، رابطه ی اختیاری ومنحصر به توانایی انسان نیست ،و درواقع انسان بدون خدانیست و جهانش (یعنی جهانِ کثرت) وابسته به جهانِ وحدت است؛ بنابراین از دیدِبیدل هرگونه "اظهارغروری" دال برغیر وابستگی اش با جهان وحدت (خداوندِبزرگ) مفهومی را بر نمی تابد؛یعنی "اظهار غرور" درین باره مسأله ی پوچی است؛ زیرااین لشکر( که اشاره به جهان کثرت؛یعنی عالمِ موجودات خلق شده دارد( و این جا تأکیدبرجهانِ انسانی است) ،در رأس خود شاهی (وحدت الوجود= خداوند) دارد.
"سامانِ ادب" هم این جا،"طریق وروش ادب"معنا می دهد.
بربنیاد گپی که دربالا گفته شد، بیدل می گوید:جهانِ کثرت(عالم انسانی) که اشاره به انسان دارد، نباید غرّه برموجودیت خود به عنوان موجود غیز وابسته به جهانِ وحدت (خداوند) گردد؛ زیرا پدید آورنده ی عالمِ کثرت( انسان)جهان وحدت(خداوند)است.
"مگو بیدل سپندِ ما دلِ آسوده یی دارد
تسلی هم در این محفل به آتش می تپد گاهی"
در این بیت، تسبیه قشنگی با توجه به رویکردِ مفهوم "سپندافگندن برآتش و مفهوم تپیدن دانه ی سپند درآتش" وجود دارد. سپند را وقتی از روی عرف (به منظور تقدس) بالای آتش می گذارند، با صدای عجیبی که از ترکیدن آن بیرون می شود، همزمان روی آتش این سو وآن سو می شود؛یعنی به تعبیر بیدل می تپد.
بربنیاد این توجیه بیدل می گوید: مفهومِ تسلی دردل من ، شبیه سپندی است که روی آتش وقتی می گذاری اش از فرط حرارت این سو وآن سومی تپد.بیدل با این تشبیه(تشبیه تسلی به سپندِ رویِ آتش) با مضمون سازی شگفتی، انتهای نیاسوده گی اش رابا شاعرانگی ویژه بیان می کند و مفهوم تسلی اش را بربنیادروشِ اغراقِ هنری، با رویکرد پارادوکسی(تناقض نمایی) ارایه می نماید.
چیزی را که می خواهم در این جا به آن بپردازم، تعدد مفاهیم د رابیات شاعران دبستان هندی( به ویژه در ابیات بیدل)است. سه بیتی که از یک غزل نیایِ معانی در این جا آورده شد، هر سه بیت با مفاهیم سه گانه ( ونه مفاهیم واحد) شکل گرفته اند؛زیراتعدد معانی در ابیات، از مشخصه های شاعران دبستان هندی مانند:صایب، طالب آملی، کلیم کاشانی، غنی کشمیری، بیدل و ... است.
برای دستیابی به این مشخصه( تعدد مفاهیم درابیات) و درواقع شناخت ویژه گی های دیگر دبستان هندی، خوب است به گونه ی کوتاه در این باره نکته هایی بنویسم.
گپی در باره ی دبستان هندی:
دبستان هندی ( که به سبک و مکتب هندی نیز معروف است)از آغاز قرن یازدهم تا نیمه ی قرن دوازدهم هجری – خورشیدی، از دبستان های مسلط در حوزه ی شعر پارسی بود. به دلیل این که شماری از سخنوران پارسی زبان و پارسی سُرایان هند مورد حمایت شاهان شبه قاره (هند) قرار گرفتند، این دبستان رشدزیاد کرد.
رویکرد های عرفانی- فلسفی( عرفانِ فلسفی) باتوجه به مضمون پر دازی های شگفت و معنا گرایی ، ساختار های موسیقایی و توجه به صنایع بدیعی، از ویژه گی های این دبستان است.
"استخدام"، "ایهام"، "ابهام"،"تمثیل"،"تلمیح" و "ارسال المثل" در شعرِ شاعرانِ دبستان هندی کاربرد زیاد داشته و افزون بر گونه های متعدد شعری، غزل از مطرح ترین گونه ها(قالب ها) در نزدِشاعرانِ دبستان هندی بوده است.
توجه بررویکرد تک بیت(فرد) گویی و نپرداختن د ر" محور عمودی" د رغزل، انسجام ناپذیری در ساختار کُلی ( و آوردن معانی متعدد در ابیات)ازمشخصه های بارز دراین دبستان است.
صنعتِ"ابهام" نیز بارویکرد متفاوت در دبستان هندی شکل گرفته است؛ ابهام از دیدِ شاعران دبستانِ هندی به مفهوم آوردن تراکم مفاهیم و به کارگیری "ایجازِ مُخل" و آوردن مضامین دور از تصوّر، مثل ها و آوردن تشبیهاتِ حسی و نا آشنااست.
دکتر "احمد تمیم داری"در کتاب" تاریخ ادب پارسی"دبستان هندی(سبک هندی) را به سه دسته بخشبندی می کند. او می نویسد:
" سبک هندی از نظرشدت وضوح به سه شاخه تقسیم می شود:
الف؛ سبک هندی خاص یا سبک هندوستان، مانند: سبک بیدل دهلوی.
ب؛ سبک هندی روشن که سُراینده گانش ایرانی بودند.
ج؛ سبک هندی بینِ بین و سایه روشن که د رایران رواج داشت و کسانی مثل کلیم، محتشم کاشانی و صائب تبریزی به آن می پرداختند." (1)
ویژه گی های شعر بیدل در دبستان هندی:
از ویژه گی های شعر بیدل به لحاظ آرایه های لفظی ،آوردن روش تناقض نمایی(پارادوکس)،کاربرد تشخیص واستفاده از مفاهیم انتزاعی و حسآمیزی است؛ همین ویژه گی ها سبب شکل گیری هویت متفاوتِ بیدل و درواقع تشخیص هویتِ نیای معانی از سخنوران هم دبستانش می شود.
پانوشت:
1- دکتر احمد تمیم داری، تاریخِ ادبِ پارسی،مکتب ها،دوره ها ،سبک ها و انواع ادبی،انتشاراتِ بین المللی الهدی،چاپِ اول، تهران،1379،ص 114.