کامران ميرهزار ميهمان ويژه خانه بين المللی ادبيات
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس?: خانه بين المللی ادبيات در اروپا، از کامران ميرهزار، شاعر، نويسنده و سردبير کابل پرس دعوت به عمل آورده تا به عنوان نويسنده ميهمان در برنامه های اين نهاد در کشورهای مختلف اروپايی از جمله بلژيک و اسپانيا شرکت کند. کامران ميرهزار ضمن شرکت در برنامه های ادبی خانه بين المللی ادبيات، در دانشگاه بلژيک و چند سازمان ادبی و فرهنگی همکار با خانه بين المللی ادبيات به شعرخوانی و سخنرانی درباره ادبيات و روزنامه نگاری در افغانستان و منطقه خواهد پرداخت. او همچنين چند کار تحقيقاتی را نيز برای خانه بين المللی ادبيات به پايان خواهد رساند. در کنار اين او در نظر دارد تا ديدارهايی را با روسای فدراسيون بين المللی خبرنگاران و فدراسيون بين المللی دفاع از فعالان حقوق بشر داشته باشد و به تشريح دقيق تر وضعيت روزنامه نگاران و رسانه ها بپردازد. او همچنين قصد دارد ديدارهايی با گونترگراس نويسنده ی آلمانی و برنده جايزه نوبل ادبيات و شيموس هينی شاعر ايرلندی و برنده جايزه نوبل ادبيات داشته باشد.
ديدار از دادگاه بين المللی جزايی و انجام گفت و گوهای مطبوعاتی درباره جنايات عليه بشريت در افغانستان نيز از ديگر برنامه های وی است.
از سوی ديگر بنياد آزادی بيان در افغانستان، مستقر در آمريکا نيز در نظر دارد، کامران ميرهزار را از طرف اين نهاد، برای دريافت جايزه ی بين المللی نشر در سال 2008 نامزد کند.
اين جايزه همه ساله به افراد و سازمان هايی تعلق می گيرد که تلاش های قابل توجهی را برای آزادی بيان در نقاط مختلف دنيا انجام داده اند. برندگان جايزه ی بين المللی نشر، در ماه سپتامبر سال 2008 مشخص خواهد شد.
پيامها
13 فبروری 2008, 10:37, توسط ولی جاغوری
کامران عزیز سلام ومقدمت را پیش از پیش در اروپا گرامی میداریم.
بنده، مانند دیگر هموطنانم،آرزومندم که سفرت پر بار و با نتایج خوب که به نفع آزادی های فردی و آزادی بیان است خاتمه یابد.منحیث یک فرد از اجتماع بهم ریخته وطن ،از شما خواهشمندم که وضعیت دقیق وطن ونا به سامانی های آنرا از جهات مختلف با مقامات یاد شده به بحث بیگیرید.به اطلاع اتباع اروپایی برسانید که چگونه کمکهای باد آوردهء کشور های کمک کننده توسط حاکمین دولتی حیف و میل میشود بدون اینکه کوچکترین نفع آن به مردم مظلوم وفقیر افغانستان رسیده باشد.در عوض تخم نفاق و بد بینی هروز بیشتر از قبل در بین مردم عادی توسط حاکمین فعلی اشاعه و گسترش مییابد،تعصبات قومی و نابرابری اجتماعی یگانه حاصل پر بار این دولت میباشد.کاش میشد گزرت به کشور های شمال اروپا هم میفتاد
تا از نزدیک به دیدارت میشتافتیم،بهر حال قلم نویسا باد.بهروز و کامگار باشید.
13 فبروری 2008, 12:04, توسط معصومی
میر هزار عزیز قدومت را در اروپا خیر مقدم گفته موفقیت های مـزید شما را در این عرصه خواهانم . وخدارا شکر که افغانستان در ردیف ادیبان جهان راه خود را دوباره پیدا کرد .
13 فبروری 2008, 11:00, توسط تمیم
باوجودیکه سایت کابل پرس? خیلی جوان است اما باید صادقانه اعتراف کنم که دربین تمام رسانه های انترتی طاق و یگانه است.
بناء بعنوان یک پیام دهنده دائمی اگر کامران میرهزار نامزد کدام جائزه بین المللی باشد شخصا من ازجانب خود چنین تصدیق مینمایم که تاکنون پیام ها ونظرات من سانسور نشده است.
13 فبروری 2008, 11:02
Kamran aziz ain kamyabi at ra ba khodet wa ba hama e azadi khahan tabrik megom, omid ain forsat bashad barai gamhai harchi mowaffaq shuma, kamgar bashid wa mowafaq
13 فبروری 2008, 13:03, توسط بهمن
راستی فکرت باشه اوبچه که با همین موی های جر و پَر نروی اونجاها . از مندوی یک دانه شانه بخر ، هر صبح سرت را شانه کو لشم . عینک ها را از سری موهایت بردار که بد است کار دختر هاست . نکتایی یادت نره از سرای لیلامی یکدانه بخر . سفر بخیر .
13 فبروری 2008, 14:57, توسط طالب حق
بهمن جان!
میخواهم برت سلام بگویم اگر خودت بهمن اندرابی باشی که ازنام "طالب حق" ترسیدی وحاضر به دیالوگ با من نشدی هرچند گفتی که عینک مذهب را از چشمانم بکشم من هم پذیرفتم اما بازهم سرو درک ات معلوم نشد اگر همان بهمن اندرابی هستی اگر دیگر بهمن باشی که هیچ.
ولی بازهم بدان که نصیحت کردن هم ازخود جا دارد خودت اروپا را به نکتائی ودریشی میشناسی اما من به علم وتخنیک وپیشرفت اقتصادی میشناسم.
مهم این است که در مغز چیزی باشد مهم این نیست که لباس درباری بپوشد.
واین را هم بدان کسیکه اینقدر صلاحیت علمی داشته باشد که سایت آزاد را مانند کابل پرس? به پیش ببرد حتما میتواند که سرو صورت خودش را هم جور کند ضرورت به تاکید غیر مودبانه خودت نیست.
بازهم من بعنوان یک طالب حق میخواهم باتو دیالوگ منطقی داشته باشم بدون اینکه ترا دشنام بزنم آنطوریکه شما میزنید.
13 فبروری 2008, 13:52, توسط محمد امین وحیدی
میر هزار عزیز!
جای خوشی و افتخاراست،نه تنها برای خودت که برای خانواده مطبوعات و رسانه های افغانستان
تبریک باشد و آرزومند موفقیت های بیشترت هستیم.
آنلاین : سینمای دید نو
13 فبروری 2008, 14:17, توسط ahmadi
Kamran aziz omidvaram dar tamami maraheli zindagiyad movaffaq bashi
13 فبروری 2008, 23:51, توسط سيد يعقوب ابراهيمي
کامران عزيز، با اشتراک در هر همايشي رسالت تازه اي فرا راه مان قرار ميگيرد. و آن رسانيدن صداهاي خشکيده در گلو و آواهاي گمشته در راه رهايي و آزادي، به گوش جهانيان است. من اميد فراوان دارم، که با استفاده ازين تريبونها آوازي را بلند کني که ديگران نتوانستند، و با فراموش کردن همه ي داد ها و بيداد ها همچو فرصت ها را وسيله ي تملق و بهره اندوزي هاي شخصي ساخته و پس از رسيدن به نان و نوايي در لاک خويش گديدند.
پيروز باشي.
14 فبروری 2008, 00:57, توسط B.popal
با اظهار سلام واحترام به هموطن عزيزم آقای ميرهزار ،سفرت را به اروپا خيرمقدم گفته و برايت آرزوی موفقيت در تمام ساحات زنده گی از خداوند( ج) تمنا ميکنم.
14 فبروری 2008, 01:21, توسط بطول
کامران بچیش نوش جانت! گفته اند« تا احمق باشد مفلس در نمی ماند» این اروپایی ها و غربی ها که من میدانم احمقی بیش نیستند. فکر میکنند با یک روز نامه و سایت انترنتی و یا ملالی جویا میتوانند مرزهای عقیدتی مردم را بشکنند. گفته اند: صد زدن سوزن گر یک زدن آهن گر. اینها پولهای بی صاحب خود را در آب می اندازند و بی جا خود را زحمت میدهند. بخدا سوگند ملالی جویا، یک سایت و هزاران جریده و تلویزیون نمیتواند مردم افغانستان رااز ارزشهای اسلامی اش باز دارد. گفته اند: افغانها گرو میشوند ولی فروخته نمی شوند.
بهر صورت همین یک چانس است آقای میر هزار تقاضای پناهندگی کن! تا عمر داری بدون دغدغه از همین اروپا افکار خود را نشر نمایی، کسی مزاحمت نمیشود ولی در افغانستان هم جای پا نمی یابی. آخر اگر همین را هم از دست بدهی جایی تعجب است. اگر بیشتر دشنام دهی حتما برایت جایزه هم میدهند.
14 فبروری 2008, 02:24, توسط طالب حق
بطول آغا ویا بطول خانم!
من هیچ نفهمیدم که مقصد خودت ازین پیام چی بود اگر خودت به این معتقد باشی که اروپائی ها احمق استند وپول هایشانرا بی جا مصرف میکنند سخت در اشتباه هستی ومعلوم میشه که شناخت کمی از اروپا داری.
اگر به این عقیده استی که کامران عنصر غیر اسلامی است ما که تاکنون کدام روش ضد اسلامی از وی ندیده ایم که بتوانیم قضاوت خودت را قبول کنیم.
کامران خودش یک جوان مومن ومسلمان شیعی است ازمن وتو بهتر به اسلام دلبستتگی دارد پخش نظرات مخالف به هیچ صورت دلالت بر کافر بودن ویا مسلمان بودن یک شخص نمیکند.
وچه بهتر اینکه نظرات مخالف اسلام هم انعکاس یابد تا ما بتوانیم ازین طریق وارد بحث منطقی با غیر مسلمانها شویم واز نظرات وطرز استدلال های بی پایه شان خبرشویم وما نظرات منطقی خودرا درمقابل شان ارائه کنیم تا سبب راهیابی آنها ویا لا اقل رفع مسوولیت دینی ماشود.
مقایسه خانم ملالی جویا با کامران را هم نمی پذیریم زیرا کامران یک روزنامه نگار است اما ملالی جویا یک خانم سیاسی وابسته به ایدیالوژی سازمانی که راوا باشد
این چه مقایسه است که شما میکنید؟
ثالثا موضوع پناهنده گی را نیز خیلی غیرعقلانی مطرح ساخته اید من وتو که درین جا پناهنده شده ایم چی گل را به آب داده ایم تا دیگران بیایند واستعداد خدا دادشانرا اینجا ضایع کنند.
مگر فکر کرده ائی که زنده گی در اروپا خیلی آسان است؟
بناء تادیر نشده باید ازین سخنان غلط خود یک معذرت مردانه از کامران بخواهی بهتر است.
14 فبروری 2008, 08:42, توسط مهاجر
سلام دوست گرامی طالب حق.امید که در پناهی حق و همیشه چنین حقگو و حق طلب باشی.جامعه افغانستان به انسانهای منطقی واصولگرا مانند شما را نیاز دارد نه اینکه بلا نسبت اراجیف گویان را.شاد و کامگار باشی فرزند وطن.
14 فبروری 2008, 13:21, توسط بطول
آقای طالب حق! سلام.
معلوم میشود شما هیچ فارسی بلد نیستید و یا هستید خود را به بیراهه میزنید. من نه ملالی جویا را با کامران مقایسه کرده ام، نه کامران را تکفیر کرده ام. من گفتم پناهنده شود که اگر امروز نشد حتما فردا میشود، در همین بار هم شک دارم. اینکه اروپایی ها را احمق گفته ام، این نظر اکثریت خود مردم اروپا در رابطه با عراق و افغانستان که اروپایی ها چه میکنند. شما به سروی های مراکز استراتیژیک امریکا و نظر خواهی های خود بی بی سی و... مراجعه کنید و از احساسات هم صحبت نکنید.
اینکه اینها احمق اند خدا هم چنین گفته است: اولئک کالأنعام بل هم اضل. قرآنکریم
فهم لایعقلون. و غیره آیات که اینها را کودن و بی عقل میخواند. شما مظاهر ظاهر زندگی مادی را نبینید، اینها هنوز هم دارد سر شان کلاه میرود و از خیرات سر چند عالم شان زندگی میکنند. بهر صورت
اینکه کسی دیگری شما انسان مستدل گفته و ما را اراجیف گو آنهم نشان دهندهء درک اوست و او شاید از تو هم کرده در خواب خرگوش باشد.
اینکه گفته ای ما در اروپا چه کردیم که میر هزار کند؟ شما از کجا میدانید که ما چه کردیم؟ اگر ما را بخود مقایسه کرده ای سخت در اشتباه هستی. ولی میر هزار بعنوان یک فرهنگی آزاد اندیش در اروپا میتواند بسیار کار هایی کرده بتواند که آنجا کرده نمیتواند. در آنجامطمئن باش که کاری کرده نمیتواند. یک سایت است از اینجا بهتر و خوبتر رهبر کرده میتواند.
اگر مرکز دشنام دادن باز کردن باشد هر کس ا ین کار را کرده میتواند. ولی خداوند به ما امر میکند که : حتی دشمنان خود را هم دشنام ندهید. از دشنام کاری ساخته نیست.
پیامبر ص فرموده اند: حکمت گمشتهء مسلمان است هر جای آنرا یافت به آن از همه مستحق تر است. حدیث شریف.
شاید این کار هایی که ما و شما میکنیم بسیار حکیمانه نباشد. اگر بسیار با حرفهای من موافق نیستید حکمت را تشریح کنید که چه است؟ در این شاید موافق باشید که حکمت یک ضرورت زندگی است؟
14 فبروری 2008, 15:32, توسط طالب حق
آقای بطول!
سلام برشما!
اولا این را باید بپذیرید که متن پیام فعلی تان با پیام قبلی تان کاملا فرق دارد.
موارد سردرگم که شما درین جا ذکر کرده اید خیلی اندک باپیام قبلی تان همخوانی دارد.
شما میگوئید که سایت انترنتی که شاید منظور تان (کابل پرس?) همراه ملالی جویا که هزاران سایت وملالی جویا شود مرزهای عقیدتی را شکسته نمیتواند. منظور شما ازین جمله چی است؟
مرز های عقیدتی اسلامی را جزکافر عنود ومحارب دیگر چی کس میخواهد که بشکند؟
آیا شما سایت کابل پرس را شکننده مرزهای عقیدتی میپندارید؟
چی مناسبت بین ملالی جویا وکامران میرهزار وجود دارد؟
درقسمت آیة کریمه "اولئک کالانعام بل هم اضل" باز هم باید اینرا بدانید که هرمنکر که حق را نخواهد بشنود از روی عمد وقصد نخواهد ببیند و نخواهد قبول کند بلی آن گروه همانند چارپایان ویا بدتر ازآن اند.
باید آیت را مکمل بخوانید ظلم یک تعداد عناصر افراطی اسلامگرایان درکشور های مسلمان درهمین است که یک بخش از آیه کریمه قران را میخوانند وآنرا بالای هرکس که باوی دشمنی میورزند بالایشان تطبیق میکنند بدون اینکه به ماقبل ومابعد آیات توجه کنند ویا به شأن نزول آیات متوجه شوند بسا آیات قرآنی موارد خاص دارد اما تطبیق آن از نظر اجتماعی بالای هرگروه چه مسلمان ویا غیر مسلمان گناه کبیره است که متأسفانه اسلام گرایان افراطی ما خوارج گونه از آن استفاده میکنند.
شاید شما روش خوارج را در تطبیق آیات قرانی خبرباشید. یک قسمت آیت را محکم گرفته بروی طرف مقابل میزند شما دقیقا همین کار را میکنید.
من میخواهم تمام آیات سوره اعراف را برایتان بنویسم:
ساء مثلا القوم الذین کذبوا بایاتنا وانفسهم کانوا یظلمون من یهد الله فهو المهتدی ومن یضلل فاولئک هم الخاسرون.
ولقد ذرأنا لجهنم کثیرأ من الجن والانس لهم قلوب لا یفقهون بها ولهم اعین لا یبصرون بها ولهم آذان لا یسمعون بها اولئک کالأنعام بل هم اضل اولئک هم الغافلون
بناء من به هیچ صورت خواهان مطلق سازی این آیات به گروه ویامردم خاص نیستم.
بسا غربیان که به اسلام ایمان میاورند بدون استعمال زور وقوت بهترین دعوت گران اسلامی میشوند مثال روشن آن شیخ یوسف استیت یک دعوتگر پرشور مسیحی بود که امروز به حال گذشته خویش میگرید.
بناء مطلق سازی ویا تعمیم نمودن این آیات وآنهم بدون ترجمه وتفسیر من به هیچ صورت باشما طرفدار نیستم.
بلی!
آن کفر محارب که عملا ازتو نفرت دارد وهیچگاه حاضرنیست که دین وآئین ونظرت را احترام کند وهمیش درپی این است که چگونه ترا از کشور خویش اخراج کند حق باتوست.
اما آن آیه دیگر را نیز نباید فراموش کنی که:
لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم وتقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین.
به ترجمه ضرورت نیست زیرا میدانم که خودتان می فهمید درصورت که نیکی کردن وانصاف نمودن که مرتبه بالای عدالت است درحق آنان جواز دارد وخداوند انصاف کننده گان را دوست دارد بناء ضرورت این چی است که شما همه بدون تبعیض وتمایز کالانعام بل هم اضل میخوانید؟
شما از من خواسته اید که حکمت را برایتان تشریح کنم.
به نظرمن تاهنوز معادل فارسی حکمت را تاهنوز مانداریم. زیرا اگر حکمت را زیرکی وآگاهی هم ترجمه کنیم ناقص است وحتی غلط اگر حکمت را نوع از اسرار معرفی کنیم تا اندازه شاید صحیح باشد اما نه چندان صحیح.
اگر نوع از رمز وراز درونی اشیا تعریف کنیم بازهم تعریف دقیق نکرده ایم.
پس حکمت حکمت است.
ذات اوتعالی حکیم است وهمچنان علیم دو صفت که ازهم جدا هستند بنظر من
مرتبه حکمت نسبت به علم بالا است زیرا لقمان راخداوند حکمت داده بود وی مطابق همان حکمت که داشت به پسرش وصایای نمود که در قرآن آمده است.
درقسمت اینکه برادر دیگر بنام مهاجر شما اراجیف گو توصیف کرده است که شاید حق بجانب باشد.
زیرا پیام شما بحث انگیز غیر مشروح است.
شما میخواهید که کامران میرهزار به اروپا پناهنده شود از کشور اسلامی خودش واجتماع مسلمین که باید در جهت اصلاحات آن اجتماع بکوشد آنرا ترک بگوید بیاید به غرب.
اینجا پناهنده شود از شما پرسیده بودم که من وتو چی گل را به آب داده ایم که دیگر ان بیایند واین جا ر بعنوان وطن خویش قبول کنند.
آیا کامران دروطن خودش موثر است یا اینجا.
اگر خودت بهتر از افغانستان اینجا موثر واقع شده باشی شاید همان یوسف استیت ویا اشخاص دیگر مانند او به دست شما مسلمان شده باشند اگر چنین است که حق با شماست درغیرآن من این پیام را نوع نظاهر می بینم.
دربین دعوتگران افغان تاکنون من همچو یک (نر) بمعنی واقعی کلمه ندیده ام که هم ازنظر علمی رسیده باشد وهم ازنظر اجتماعی دارای سویه باشد که غیر مسلمین را تابع اخلاق خویش بکند.
ازاینکه من وتو ازیک کشور هستیم خوبتر به عادات وتقالید همدیگر بلد هستیم .
چه انواع خود خواهی ها عقده های وامراض روحی وروانی که من وتو وهموطنان دیگر ما به آن دچارنیستیم.
اگر شما اینقد موثریت داشته باشید که اولاد خودرا اینجا تربیه اسلامی کنید بازهم کار بزرگ کرده اید.
آری!
من باخودت موافق هستم من خودم شخصا هیچ گل را به آب نداده ام که منظورم را حالا شاید فهمیده باشید.
اما برای شخص خودم شاید توانسته باشم که یک کار و کسب را یاد گرفته باشم که توسط آن امرار معاش کنم وبه اقربا و بستگان خویش درکابل کمک اقتصادی کنم وبس.
14 فبروری 2008, 15:52, توسط راهی
در زندگی خصوصی افراد دخالت نکنيد!
15 فبروری 2008, 03:34, توسط طالب حق
آقاویاخانم راهی!
چیزیکه درمطبوعات به نشر برسد ازحالت خصوصی به حالت عمومی تغیرمیکند وهرکس حق ابراز نظر رادارد اگرخودت هم در موارد که من وبطول بحث میکنیم چیز برای گفتن داری خوب والا از ویروس پراگنی وانحراف موضوع باید جلوگیری کنی که این کار خلاف اخلاق نویسنده گی است. ومداخله کردن بیجا از عزت انسانی شما میکاهد.
شادباشید
15 فبروری 2008, 14:03, توسط بطول
آقای طالب حق!
من از جهت اختصار آن موضوعات و آیات را خلاصه و همان نقطهء مورد نظر را نگاشتم، نه اینکه خواسته باشم به نفع خودم از آن بر داشت غلط کنم.
من گفتم: من میرهزار با هیچ کس مقایسه نکرده ام. ولی باید بدانید که غربی ها تنها به کسانی ارج می نهند و جایزه میدهند که به دول شان به نوعی برقصند. در طول تاریخ شرق امثال اقبال، علی شریعتی، خمینی و شاید صد ها نویسنده و فیلسوف آزاد اندیش بوده ولی از آن میان، یاسر عرفات، سادات، شیرین عبادی جایزه نوبل می برند. در افغانستان هم صدها نفر نویسنده و مبارز واقعا آزادی خواه بوده و گذشته است، همچنان بسیاری از زنان قهرمان و دانشمند، ولی به ملالی جویا و شکریه بارکزی جایزه ها داده میشود؟
من هم خوفم از این است که امثال میر هزار در دام نیفتند.
هرچه به استدلال های من از آیات برداشت مغرضانه کرده اید حتما به بر رسی های بی بی سی ایمان دارید.
در یک نظر سنجی که در سال 2007 بی بی سی به نشر رساند و از بیشتر از بیست کشور غربی افراد زیادی در آن نظر سنجی اشتراک کرده بودند همه رای داده بودند که: احمق ترین مرد دنیااول مایکل جیکسن، دوم جورج بوش و سوم دیک چینی معاون بوش بود. میتوانید به آرشیف بی بی سی مراجعه کنید و بی ربط سخن نگویید.
هرچه در مورد اینکه آیات را مکمل نگاشتید هیچ نتیجه گیری نداشتید و خداوند از اول تا آخر آن آیات کفار معاند را که امروز اکثر دولت هایشان همچنان هستند، کور، بدون فقه و کر خطاب کرده است، فکر میکنم تأیید رأی من باشد. اینکه یوسف استید را گفتید من از روز های اول مسلمانی او خاطرات او را با خود دارم.
بی هوده خود ستایی نکنید: خود ستایی پیشهء شیطان بود. شما هم به ما نشان دادید که گویا آیات را مکمل میدانید.
اینکه گفتید حکمت در فارسی معادل ندارد. از شما کسی نخواسته بود که معادل آنرا بیان کنید، بی هوده دانستگی خود را به رخ ما نکشید. خرد گرایی همان حکمت است. من از عمل غیر حکیمانه حرف داشتم نه از معنای حکمت. شما هم مثال همان مثل «ده کجا و درختان کجا» کار گرفتید و بی هوده تیر های هوایی فیر کردید.
من هم گفتم منتهای کار میر هزار راه انداختن یک سایت است و این در اروپا خوبتر میتواند انجام شود. شما لطفا بگویید که میر هزار دیگر چه شهامت در داخل کرده است که در خارج نمیتواند بکند.
هر چه اینکه من امثال یوسف استیت را مسلمان کرده ام یا خیر؟ بهتر است خدا بداند. نمیخواهم در تحت همان «خود ستایی پیشهء شیطان بود» داخل شوم.
شما کاسهء داغتر از آش نشوید. بهتر است خود تان کار هایی بهتری از میر هزار بکنید.
پیامبر ص فرموده اند: کسی را در حضورش تعریف نکنی، چون مثل اینست که سر او زده ای»
من در این شکی ندارم که کار های میر هزار جرأتمندانه ولی خالی از حکمت است. حکمت هم همین را میگویند که: گفتن در جایی که باید گفته شود و نه گفتن در جایی که نباید گفته شود» اینکه همه چیز را باید بگویی عین بی حکمتی است.
یک داستان محلی:
یکتن از اقوام افغانستان طفل خورد سالی بود. روزی نالان بخانه آمد. مادرش از او پرسید: چه شده است؟ پاسخ داد: من حرف حق را میگویم مردم مرا می زنند. مادرش با مهربانی گفت: بد میکنند که ترا میزنند. طفل گفت: اگر حرف حق را بگویم تو هم را مرا خواهی زد؟ مادرش گفت: خیر تو حق را بگو من با تو کاری ندارم. طفل گفت: تو هم .... داری. مادرش به زدن او شروع کرد. طفل گفت: نگفته بودم که تو هم حرف حق را قبول نداری. این یک داستان برای روشن شدن ذهن جامد شما از بی حکمتی بود. نکند که باز مثال همین مثل را بگیری و مرا بی ادب بگویی! چون گفته اند: لا جدل فی المثال. اینکه هر حرف و یا گویا جنایت را بگویی من طرفدار نیستم. ولی حق در جایش و در صورت که فایده اش از ضررش بیشتر باشد باید گفته شود. باز هم مرا متهم به پوشانیدن حقایق نکنید.
حالت امروز افغانستان به کاسهء یا ظرف سفالین شکسته میماند که بسیار در رشته های نازک گیر است و بسیاری ها به امید ترمیم و جور شدن آن هستند، ولی بی احتیاطی انسان های غیر حکیم شاید سبب شکست نهایی شود. امثال وزیر خرم.
حتما این آیت را قبول دارید: و دشنام ندهید کسانی را که غیر خدا را عبادت میکنند، پس دشنام میکنند خداوند را بدون علم و شما از کردهء خود پشیمان میشوید. مفهوم عمومی این آیت میرساند که ما باید دشمنان خود را هم دشنام ندهیم.
خدا کند فکر تان منور شده باشد و دیگر خود ستایی نکنید.
به افغانها هم اینقدر بد بین نباشید که از افغان به زعم شما نر نمی بر آید. یکبار تاریخ افغانستان با تاریخ حکمایش مطالعه کنید. سید جمال الدین، ناصر خسرو و صدها خردمندان دیگر افغانی در گذشته.
یک نصیحت برای شخص شما: هر چه در دل و رودهء تان گشت افراز ندهید یک بار آنرا باز خوانی کنید و خوب علاجی کرده بیرون بریزید. این یک نصیحت از باب مطایبه بود.
16 فبروری 2008, 09:24, توسط طالب حق
آقا بطول !
باردیگر سلام برشما!
اینرا بدانید تاریخ هجرت افغانها به اروپاوامریکا بصورت جمعیت های بزرگ فقط همین دو دهه میشود ما وشما ازبرکت انقلابات کمونیستی واسلامیبستی سرازیر شدیم نه بیشتر ازآن.
اینکه احمق ترین مرد دنیا کی است وهوشیارترین آن کسیت شما به آرشیف بی بی سی حواله داده اید که بهیچ صورت لینک مشخص نداشت واگر هم داشته باشد در بی بی سی هم افراد وانسانهای مانند من وشما کار میکنند نظر میدهند وبه هیچ صورت نظرات شان خالی از اشتباه نیست بعباره واضحتر سخنان و برداشت های موسسات مطالعاتی واستراتیژیک اروپا هم قابل تأمل وبحث است نه اینکه صد در صد قابل قبول باشد.
درباره جوایز نوبل وغیر نوبل شاید من از کسانیکه معیار های را برای اعطای جوایز شان در نظر میگیرند شاید من وتو موافق نباشیم اما هرکس حق دارد که جایزه خودرا برای فرد ایده آل خودش بدهد.
اینکه چرا شکریه بارکزی وخانم ملالی جویا برگزیده این جوایز هستند باید بااین حکم جزمی و عجولانه نباید قضایا را سطحی بنگاریم مبنی براینکه هرکس که دشنام زیاد به اسلام بزند مسحق جایزه میشود.
این یک حکم قطعی است که شما از آن کار میگیرید.
بسا افراد واشخاص استند که مستحق جایزه شناخته شده اند اما در اروپا دربین ملت ومردم جای پای ندارند نمونه واضح آنرا شما همین کاریکاتوریست که به پیغمبر اسلام در دنمارک اهانت کرد.
بسا دنمارکی ها وسویدی ها وغربیها با این شر وشور وایجاد فتنه مخالفند ونمیخواهند که زیان یک شخص را آنها به مسلمانان بپردازند.
مثال دیگر هم یکی از نویسنده گان زن که قصه نویس برای اطفال بود درسویدن که اکنون از دنیا رفته است بنام استرید لیندگرین با تمام محبوبیت اش دربین جامعه فرهنگی سویدن ودنیا بازهم به اخذ جایزه نوبل نایل نشد.
درحالیکه بسا نویسنده گان را که از خانم استرید لیندگرینگ بمراتب پائین تر بودند مستحق جایزه شناخته شدند که این موضوع همیشه ازطرف طرفداران آن خانم تا به امروز زمزمه میشود.
من مدافع جایزه دهنده گان وجایزه گیرنده گان نیستم اما از قضاوتهای کلی خوشم نمی آید.
درباره اینکه شما مرامتهم به بدبینی در قسمت افغانهای مهاجراوروپا کرده اید و لی مثال هایتانرا از ناصر خسرو وسید جمال الدین افغانی داده اید که معلوم است شما مطلب مرا درک نکرده اید که منظورمن همین افغانهای فعلی استند که از دو دهه بدینسو وبابیشتر در اروپا وامریکا زنده گی میکنند.
درقسمت حکمت که شما آنرا به خردگرائی معنا کرده اید بازهم باشما موافق نیستم زیرا معنی خرد ترجمه آن در عربی عقل است وتعقل واگر شما در فرهنگ انگلیسی هم Rationalism ترجمه عربی آنرا جستجو کنید عقلانیت وروشهای عقلانی ترجمه شده است.
بناء اگر منظور قران ازحکمت همانا خرد گرائی میبود باید درقسمت لقمان حکیم باید میگفت که لقمان عقیل.
تاکید من بازهم این است که ترجمه حکمت را من بازهم همانا حکمت میدانم نه چیزدیگر.
درمثال های که برای حکمت واینکه در اجتماع باید حکیمانه صحبت شود باشما موافق ام اما محصور ساختن حکمت را درکلمه فارسی خرد باشما موافق نیستم.
بازهم موجودیت کامران را درکشورش به نفع همان مردم وملت میدانم بخاطراینکه هرقدر اجتماع کشورهای مسلمان از وجود عناصر چیزفهم مانند کامران به عقیده شما "خردگرا" خالی شود بزیان جوامع اسلامی می انجامد واین عقیده من است ولو اینکه به سویه همین سایت کابل پرس? هم باشد.
اگر شما باهمین قدر "حکمت" که در کشورهای غربی حاصل کردید اینرا درهمان کشور محتاج ومصاب به امراض روحی وروانی بمصرف برسانید درحقیقت بخش بزرگ از مشکلات مردم را میتوانید حل کنید.
ورنه به آرزوی فراگیری "حکمت" نسل اندر نسل شما اینجا بزرگ میشود ودرجامعه اروپا حل میشود و زنده گی حکیمانه شما برای نسلها بعدی تان قصه های افسانوی خواهد شد که مادر درهنگام خواب برای آن ها زمزمه کند که بابه کلانت یک شخص بود خیلی حکیم ودنبال حکمت به اروپا تشریف آورد وامروز خودت بعنوان کواسه کواسه کواسه اش داری زنده گی میکنی.
فرار مغزها ازکشورهای اسلامی روش حکیمانه نبوده بلکه مخالف حکمت است.
بازهم تکرار میکنم که شاید جنابعالی شما ازآنچه درقسمت خودتان نوشتید میپذیرم که امکان دارد شخصیت خیلی قابل احترام باشید وهستید اما من در سطح یک دعوت گر که امروز درسایت های انگلیسی شخصیت های را از مصر مانند شیخ بلال از هند مانند شیخ ذاکر نائیک مرحوم احمد دیدات از افریقای جنوبی طارق رمضان ازمصر واین گونه اشخاص را میشنوم و ازایشان کسب فیض کرده ام تاکنون از کشورخودمان نشنیده ام.
صرف در امریکا اسلامشناس افغانی که در امریکا دکتورای خودش رادر کشور دنمارک گرفته است آقای داکتر فرید یونس باشد که تااندازه برای جامعه روشنفکری افغانی خوب است اما نچندان مهم.
زیرا باتمام احترام که به ایشان دارم ومطالعه خیلی قوی ازغرب وسازمانهای ماسونی وغیره دارد بازهم چیز جدید برای شنونده ندارد البته برای کسیکه کتابهای سید قطب وشریعتی را نخوانده باشد جدید است ولی برای آنانیکه کتاب امریکای که من دیده ام سیدقطب را خوانده باشد چیز جدید نیست. خداوند طول عمر برایش نصیب کند
14 فبروری 2008, 03:11, توسط tareq
kamrane_aziz salam, safar ba khayr wa omedwaram ke ba dastane poor bar gardi wa medanam ke medani ke har ki ra hadafe hast wa har kase ra khwasti wa to ham az een forsat estefada bebar ta safeere khobi bashi az sarzameen-e dard ha khoda jan ba to bad ya hooooooooooooooooooooo
tareq
15 فبروری 2008, 12:14, توسط بهمن اندرابی « آذین »
درود بر شما .
راقم این سطور « بهمن اندرابی » هرچند گاهی در ستون نظرات به ابراز نظر میپردازم که این حق دموکراتیک هر انسان است . برای وضاحت علاوه می دارم که نامهای « بهمن کشن آبادی » و « بهمن » و اینگونه نامهای مترادف از نگارنده نیست . برای رفع سوء تفاهمات منبعد با نام مستعار « آذین » پیام خواهم گذاشت . اینکه سرورگرامی « طالب حق » میفرمایند : حاضر به دیالوگ با جناب ایشان نشده ام ؟ نه در هر سخن بحث کردن رواست . همچنانیکه چهره ها متفاوت است ، افکار نیز متفاوت اند . شاید بین دو برادر هم تفاوت های در ذوق و سلیقه و برداشت ها در مطالب اجتماعی سیاسی موجود باشد و این کاملاً یک امر طبیعی است ، نه رویایی و تقابل و من آنم که رستم بود پهلوان . نگارنده به شما و همه انسان های دگر اندیش احترام قایل هستم . امیدوارم از من دلگیر نباشید . به آدرس خودم می گویم :
سخن را سر است ای خردمند و بُن / میآور سخن در میان سُخُن / خداوند تدبیر و فرهنگ و هوش / نگوید سخن تا نبیند خموش / اگر خود هفت سبع از بر بخوانی / چو آشفتی ا ب ت ندانی / محبت مرا بپذیرید . آذین