صفحه نخست > عکس > وجدانمندترین کمونیست تاریخ اعلام بازنشستگی نمود

وجدانمندترین کمونیست تاریخ اعلام بازنشستگی نمود

گوشه های از زندگی فیدل کاسترو از چشم دوربین
جعفر رضایی
پنج شنبه 21 فبروری 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

فیدل کاسترو 14 مارچ 1957 روزهای که او یک چریک بود

فیدل کاسترو و چه گوارا سال 1360 هاوانا

فیدل کاسترو سال 1964

فیدل کاسترو سال 1964

فیدل کاسترو و پاپ ژان پل دوم 25 جنوری 1998 هاوانا

فیدل کاسترو حین ایراد یکی از سخنرانی های پرشور و انقلابی اش، سال 1999

فیدل کاسترو و برادرش را ول کاسترو

عیادت چاوز و راول کاسترو از فیدل کاسترو 13 اگست 2006

آخرین تصویر منتشر شده کاسترو

متن اعلام بازنشستگی فیدل کاسترو به زبان اسپانیوی

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • انسانهاي والا ميروند، پس ازينکه انسانيت را به ما يادگار ميگذارند، اما تا زمانيکه انسانيت زنده است هيچگاهي نمي ميرند، همانطوريکه هنوز چه گوارا آن گوريلاي پرشور و پرخاشگر و هزاران همفکرش در يادها، انديشه ها، تپش ها و پويشهاي انسانهاييکه به انسانيت اقتدا کرده اند، هنوز زنده است. آنها هميشه و در هر نسلي وجود خواهند داشت و به عقيده ي تي سي اليوت در هر بهاري سبز خواهند شد. و تا زمانيکه استبداد و باروت زنده است پرخاشگرانه فرياد آزادي سر خواهند داد. ورنه تاريخ را مفهومي نخواهد بود.

    تو زنده اي هنوز که بيداد زنده است

    تو زنده اي هنوز که باروت زنده است

    تو در ميان هلهله هاي دلاوران

    تو در ميان زمزمه ي دختران کوه

    درشعر در شراب

    هميشه تو زنده اي

    کسرايي

    • سلام هموطنان عزیز! من خیلی وقتها نام او را (فیدل کاستر) می شنیدم ولی چیزی نمی دانستم جز اینکه رهبر کوبا است.
      ولی من شنیدم که او بیش از 45 سال بر کیوبا حکومت رانده است. من به این فکر هستم که آیا کدام شخصی وجود نداشت که رهبری دولت را به عهده گیرد؟ حتما یا شاید آزادی انتخاب که حق یک انسان موجود در یک جامعه است وجود نداشته)
      آقای یعقوب ابراهیمی من زمانیکه نظر شما را خوندم اصلا احساسی که شما داشتید را نتوانستم درک کنم (احساسیکه در نوشته های شماست.)
      اگر سایتی که زندگی نامهء او به طور مشرح تر باشد، نزد شما است، لطفا بنوسید. از شما متشکر خواهم شد.

  • یک سوال در مورد عنوان دوست گرامی اقای رضایی در ذهنم خطور نمود که ذیلآ عرض میکنم.
    من ندانستم که درجه وجدانمندی کاسترو را با کدام واحد اندازه گیری کرده اید که به این نتیجه عالی برای ایشان رسیده اید.کاسترو و همرزمانش در 1959 کیوبا را از چنگال رژیم باتیستا ی دیکتاتور که از جانب امریکا نیز حمایت میگردید رهانید و خودش 49 سال بالای این کشور بصورت استبدادی حکومت راند.من از نزدیک زندگی کیوبایی ها را دیده ام .اکثریت شان زیر خط فقر زندگی میکنند.ازادی بیان یا ازادی مطبوعات هم وجود ندارد.اکثریت مردم کیوبا با انترنت اشنایی ندارند.زیرا دولت کاسترو میتر سد که مردم دعوای ازادی بیشتر را نکنند.دسترسی به انترنت صرف در هوتل های توریستی برای خارجی ها انهم زیر کنترول وجود داشت.یک تعداد کیوبایی ها با ساختن کشتی های دستساخت بطور قاچاقی از کیوبا فرار و تقاضای پناهندگی از امریکا میکنند.در حین عبور از بحر یک تعداد شان هم غرق میشوند.اگر شما در هوتل بروید از طرف پولیس مخفی تعقیب میگردید.و مردم هراس دارند که با شما صحبت کنند.کیوبایی ها به زبان هسپانوی صحبت میکنند ، مردمان مهربان هستند، اما بسیار غریب .در ابتدای سال 90 میلادی ،پس از سقوط اتحاد شوروی وضع اقتصادی کیوبا خیلی خراب گردید.چون تولید اساسی کیوبا در انوقت دیکر بازار خوب نداشت ( تولید شکر ).مگر حالا قرار گفته خودشان وضع شان از ان سال ها بهتر شده است.حالا خودتان انوقت ها را فکر کنید.
    کاسترو یک دیکتاتور به تمام معنی بوده و همه ظرفیت مملکت خود را در ستیزه و تضاد با امریکا مصرف نمود.حالا شکر بعد از 49 سال موقع مرگش فرا رسیده است.مطمنآ یا رائول کاسترو برادرش (76 ساله) و یا معاون صدراعظم 56 ساله به قدرت خواهند رسید.هر دوی انها از طرف افراطیون حزب کمونیست متهم به میانه روی اند.رائول میخواهد که کیوبا راه چین کمونست را در پیش بگیرند.و دروازه را برای سرمایه گذاری خارجی باز تر کنند. مگر یکتعداد شان میترسند که روش چین سبب پیدا شدن سرمایه دار ها و رژیم سرمایه داری در کیوبا میگردد.در هر حال با مرگ کاسترو دفعتآ همه مشکلات حل نمیگردد.شاید چند سال طول بکشد تا کیوبا خاطرات تلخ استبداد کاسترو را فراموش کند.ممکن بعد از ده سال کیوبا مثل ویتنام مملو از کمپنی های خارجی خواهد شد که بیصبرانه منتظر مرگ کمونیزم در کیوبا میباشند.
    از قدیم گفته اند صدای دول از دور خوش است.درد و رنج استبداد کاسترو را ملت کیوبا میداند ، همان قسم که استبداد طالب را مردم مظلوم ما و مخصوصآ خواهران ستمدیده ما درک میکردند.ویکتعدادی که در کشور ما صرف با نام کاسترو و تبلیغات نادرست اش اشنا میباشند، نا اکاهانه به تعریف و تمجید کاسترو میپردازند.اگر باور تان نمی اید یک سفر به انجا کنید.خدمات پنجاه ساله کمونیستان را در انجا به چشم میبینید. باز اگر کمونیستان افغان دوستدار انجا شدند همانجا زندگی کنند.امیدوارم نظر من سبب رنجش سایر عزیزان که نظر متفاوت با من دارند نگردد. موفق باشید

    • سلام دوست گرامی ضمیر. اگر باردیگر عنوان را بخوانید من نوشته ام "وجدانمندترین کمونیست" دراینکه کاسترو یک مستبد بود هیچ شکی نیست ولی او در مقایسه با رفقای دیگرش در آسیا و افریقا بمراتب معتقدتر ووجدانمند تر بوده است. درست است که پس از فروپاشی شوروی کوبا روزگاری سختی را تجربه نمود ولی از متن همان روزهای دشوار انقلاب سبز(زراعتی) کوبا سربرآورد که برای دانشمند تحول مهمی محسوب میشود. فیدل با تمام کاستی هایش نظام صحی، نظام آموزشی و نوآوری زراعتی از خود بجای گذاشته که سرسخت ترین کاپیتالسیت هم منکر شگفتی آن نیست. بهرحال پرداختن در این موارد نیازمند وقت بیشتر است و این جواب کوتاه من کافی برای آن مسایل نیست.

      تشکر

      آنلاین : http://fromwest.blogfa.com

    • آقای رضایی، که زور تان نمی کشید، خوب بود اصلاً به کاسترو نمی پرداختی وقتی او را مستبد می دانی. هنوز هم دیر نشده، عنوان نوشته خود را تغییر دهید و بیش از این ما را خجالت ندهید. در ابتدا حتماً به "وجدانمندترین" باور داشتید و به همان خاطر هم زحمت کشیده عکس های زیبایش که به حق زیبا اند، را جمعاوری نموده و در اختیار همگان گذارده اید و فقط با یک کامنت بسیار بدبینانه و مغرضانه تسلیم شده و او را مستبد دانسته اید. کاش همچو "مستبدی" در کشور ما هم می بود که از لحاظ آموزش، صحت، زراعت وغیره در آسایش می بودیم. مگر رفاه چیزی غیر از آموزش رایگان، صحت رایگان و زراعت مدرن است که آقای کامنت گذار نوشته: کوبایی ها در فقر به سر می برند! بلی، به تناسب امریکا. اما اگر بصیرتی در کار باشد، بیش از پنجاه سال است که این کشور در محاصره اقتصادی امریکا و هم پیمانانش قرار دارد و هنوز هم زنده است.

    • سلام دوست گرامی آقای محمود. من یک کمونیست نیستم که کاسترو را با تمام بدی هایش تایید کنم و هیچ عیبی در او نبینم. وقتی هیچ صدای مخالفی در کوبا تحمل نمیشود این بزرگترین نشانی از یک نظام دیکتاتوری است. ولی قطعا کاسترو یک دیکتاتور منحصر به فردی بود که کارهای مثبت و بی نظیری نیز انجام داد.. این به مفهوم سرپوش گذاشتن به بخش دیگری از هویت او که مستبد و دیکتاتور بود نیست.. بهرحال اگر شما استدلالی دارید بیان نمایید ضرورتی نیست که صرفا دیگران متهم به زوکشیدن ویا نکشیدن نمایید. استدلال خودتانرا بگویید..

    • اقای رضایی من در این باب واقعیت بینی شما را تمجید میکنم.چرا باید واقعبین نیود.حمایت و یا طرفداری کورکورانه هم بدرد نمیخورد.یک دیکتاتور به نظر من فاقد وجدان فعال میباشد.یکی از ضعف های جهانبینی و تیوری مارکسیزم همانا منجر شدن رژیم های که به اساس این طرز جهانبینی بوجود امده اند به دیکتاتوری میباشد.مثل رومانیا،کوریای شمالی،اتحادشوروی سابق،ویتنام، کامپوچیاوغیره.
      حتی موقعی فرا میرسد که بد تر از هر نوع رژیم دیگر این رژیم ها مثل پادشاهی مطلقه موروثی میگردند.چگونه میتوان پذیرفت که بعد از مرگ رهبر حزب کمونیست فرزندش و یا برادرش این رهبری را به ارث ببرد.
      دیگر اینکه جهانبینی مارکس امروز 160 ساله شد.( اگر از انتشار مانفیست حزب کمونست حساب کنیم 1848)و اساس اندیشه مارکس بر اساس تجارب او و دوستش فریدریک انگلس ازشرایط صدو شصت سال قبل المان و اروپا میباشد.بسیار ناقص بوده و با شرایط امروزی هیچ تطبیق نمیخورد.
      اگر کتاب کاپیتال مارکس راباز کنیدو تعریفات اقتصادی اش را با شرایط امروز مقایسه کنید.متوجه میشوید که همه شان ناقص میباشد.کارگران یک و نیم قرن قبل انسان های زیر ستم بودند.مگر یک کارگر امروز المان همه چیز دارد.معاش کافی،خانه، حق بیمه صحی،بیمه اجتماعی،معاش بیکاری،حق تحصیل فرزندانشان،غذای کافی،ازادی های اجتماعی وغیره وغیره.شما در شهراز نگاه ظاهر فرق یک سرمایه دار و یک کارگر معمولی را نمیبینید.از همین سبب اعضای احزاب کمونیست در اروپا بسیار اندک و انگشت شمار است.حتی در بعضی کشور ها در پارلمان هم فاقد کرسی میباشند.در حالیکه اکثریت جمعیت این کشور ها کارگران اند.
      جای تاسف میدانم که هنوز یکتعداد از هموطنان ما بدون واقعبینی عاشقانه پشت یک تیوری میدوند.

    • با سلام
      درست است کتاب مانفیست 160 ساله شده اما ما چپی ها به دیالکتیک بودن فکرمان معتقدیم اگر خبر ندارید می توانید آثار مارکسیستهای نسل جدید را بخوانید شاید ظواهر امر تغییر کند امام دیکتاتوری سرمایه داری و شیوه های استعمار آنها فقط شکل عوض میکند.ما درزمان لنیین معتقد بودیم اوج سرمایه داری "امپریالیسم" است ولی در سال 2000 میلادی مانفیست جدید کومنیست توسط "آنتونی نگری" نوشته شده است که درآن بالاتر ین حالت سرمایه داری از حالت امپریالیستی به حالت" امپراطوری"تبدیل شده است.
      اگر منظور دموکراسی مورد ادعای غرب است به قول ژان پل سارتر دموکراسی در حد اعتراض به "آسفالت نشدن خیابانها"و غیره در سطح بسیار نازل است اگر راست می گویند چقدر به خاطر جنگ عراق اعتراض شد نتیجه ای داشت با عرض تاسف نه چرا که دموکراسی غربیها فقط سوپاپ اطمینانی است تا مردم انرژیشان خالی شود چون وقتی آثار مارکوزه را می خوانیم که می گوید در ایالات متحده اگر بفهمند شما یک سوسیالست هستید نمی گذارند تحصیلات عالیه خود را در سطوح عالیتر(فوق لیسانس و بالاتر) ادامه دهید اگر دموکراسی درست است چرا در آمریکا به سوسیالیستها اجازه نمی دهند در انتخابات شرکت کنند چرا در آمریکا ما حزب سوسیالیست نداریم.
      علت ضعف کوبا تحریمهایی است که ایالات متحده و نوکرانش به این کشور تحمیل کرده اند.

    • می بخشید شما در این دنیا تشریف دارید یا از زمان مرحوم مارکوزه اخبار و رویداد های جهان را نمی خوانید. من در باره ی ایالات متحده نمی دانم ولی در اروپا این کمونیست ها بودند که به سوسیال دموکرات و اکنون متمایل به راستگراهای طرفدار بازار آزاد شدند. راستی سوال این است که شما تا چه وقت پیش بینی می کنید و در آخر هیچ کاری از دست تان ساخته نیست؟ می شود دیگر پیش بینی نکنید و به گفته ی کارل مارکس به جای تفسیر برای تغییر کاری کنید. این تیوری به چه درد من می خورد که اوج سرمایه داری امپریالیسم است یا امپراطوری. سرمایه داری هوشیار تر از شما کمونیست های فال بین هست. این فال بینی تا کی و تا چه زمان. یاد تان باشد که مانیفست و لنین، هر دو تیوری تضاد طبقاتی و انقلاب پرولتاریا را در خدمت تغییرات اجتماعی می دانستند. وقتی در این صد سال این کار نشد، اکنون این پیش بینی ها، به ویژه اگر امروز تکرار می شود، به فال بینی شباهت دارد.

    • برادر بینام!!!

      از کارل مارکس گفته ای و آنرا فال بین نامیدی...!!! نمیدانم بیسوادی سیاسی است و یا غرض و مرض مذهبی ... همین چینل وسیع دموکراسی (انترنیت) را ورق بزن بعد خواهی یافت مارکس و مارکسیست چه معنا؟

      اگر این مقایسه را ایدیالوگ های فکری ات بخوانند مسخره ات خواهند کرد. یک نظر سنجی که توسط همین "علمبردار بزرگ دمکراسی" براه انداخته شده بود و در آن حدود 2 ملیون نفر شرکت داشتند از میان اندیشمندان بزرگ هزاره(1000) کارل مارکس مقام نخست را احراز کرده و تو خواب برده اورا فالبین مینامی !!!!!!

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس