شهر هزاره کجاست؟
به هزاره جات بیندیشیم، خانه آنجاست
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
تداوم تباله جنس به جنس روستاییان در پایان هر پاییز آغاز ظهور بازار و به تعقیب آن ظهور اولین شهرهای زمین بود. وبدینگونه بیشتر از چهار هزار سال پیش اولین شهر های زمین در "هلال حاصلخیز" ، که بعدها به بین النهرین شهرت یافت و شامل بخشهای از عراق، سوریه، اردن و فلسطین می شد، شکل گرفت و" اور"، "اریحا"، "نینوا" و" بابل " متولد شد. طی گذشت زمان وادی سند، چین، مصر، و یونان آبستن این شیوه جدیدی از زندگی بشر گردید و شهرهای بیشتری تولد یافت... ، فرار پیوسته ای هزاره ها از هزاره جات و سکونت در محله های پست و به شدت فقرزده کابل، مزار و هرات شیوه زندگی نیاکان و راه چاره نیست. بهرترتیب، فرار و تراکم اکثریت شخصیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی_و مخصوصا تاجران_ هزاره به کابل، مزار و هرات و فراموشی هزاره جات_ومخصوصا بامیان_ اگر خیانت به جامعه و خیانت به آرمان و غرور اجدادشان نباشد، کم از کم، نشان روشنی از بی همتی و راحت طلبی آنان است. برای مثال چرا پروژه شهرک امید سبز( شهرک حاجی نبی) در بامیان اجرا نشد؟
شهر هزاره کجاست؟
بشر کوه و بیابان چگونه انسان شهری شد
"خلقت" Creationو" تکامل"Evolution یکی از بحثهای پرتنش و دوامداریست که تا هنوز گریبان آزادترین جوامع انسانی را رهاننموده است و باورمندان "خلقت" و" تکامل" هردو سرسختانه به دفاع از مفکوره هایشان می پردازند. بی تردید، دانشمندان (ساینتیست ها)، که دل به دانش وکاوش دارند و روزهای زندگی شانرا در لابرتوار می گذرانند، نه تنها در حلقه ای باورمندانِ به" تکامل" حضور دارند و بلکه پیامبران و پیشوایان مفکوره" تکامل" بشراند.علی ایحال، یافته ها دانشمندان انسان شناس " ظهور" بشر را یکصد و سی هزار سال پیش می داند. روشن استکه اجداد بشر صدها هزار سال در دامن صحرا و آغوش کوه ها زندگی نموده اند و سختی ها و رنجهای فروانی را برای شکار و جمع آوری هیزم متحمل شده اند. به شهادت دانش، ظهور زراعت (کشاورزی) واهلی نمودن حیوانات پایانی بود به رنج شکار و سرگردانی های طولانی انسان. دقیقا، وقتی آخرین "عصر یخ"، که یازده هزار سال پیش اتفاق افتاد، به آخر می رسید بشر شیوه جدیدی از زیست و بوم را آغاز نمود که امروزه ما به آن زندگی دهاتی(روستایی) می گوییم. ده ( روستا) محل امن و آرامی بود که انسانها در مقابل حیوانات از خود مشترکا دفاع می نمودند و مهمتر از همه گوشت و گندم هردو در آنجا بی هیچ سرگردانیی حاضر و قابل دسترس بود. هفت هزار سال روستا نشینی انسان تجارب و مهارتهای ارزشمند مالداری و زراعتیی را به او آموخت که اغلب در پایان سال باخرمنهای بیش از ضرورت و حیوانات بیشتر از استفاده مواجه شدند. و جالب آنکه علاوه بر خرمن های پرحاصل، زنان در روستا به کشف راز بهم تنیدن تار موی حیوانات نایل آمدند و پدیده جدیدی موسوم به تکه ( پارچه ) ظهور نمود. خرمن های بزرگ و حیوانات بیشمار در پایان فصل خرمن، هر خزان ، دهاتیان را به مکانهای معیینی می کشید تا به معاوضه و تبادل مازاد باهمدیگر بپردازند. تبادل غله، حیوانات، لباس و ظروف در مقابل همدیگر اولین داد وستد تاریخ بود. تداوم تباله جنس به جنس روستاییان در پایان هر پاییز آغاز ظهور بازار و به تعقیب آن ظهور اولین شهرهای زمین بود. وبدینگونه بیشتر از چهار هزار سال پیش اولین شهر های زمین در "هلال حاصلخیز" ، که بعدها به بین النهرین شهرت یافت و شامل بخشهای از عراق، سوریه، اردن و فلسطین می شد، شکل گرفت و" اور"، "اریحا"، "نینوا" و" بابل" متولد شد. طی گذشت زمان وادی سند، چین، مصر، و یونان آبستن این شیوه جدیدی از زندگی بشر گردید و شهرهای بیشتری تولد یافت. علی رغم قدمت و اول بودن اریحا، اور، نینوا وبابل، روم شرقی درقرن سوم پس از میلاد صاحب بیشتر از یک میلیون جمعیت گردید و قادر به خلق ماندگارترین ارزشهای شهری شد و بدان سان لقب شکوهمندترین شهر باستان را از آن خویش نمود. اما به رغم ظهور زندگی شهری در هزاران سالی پیش، حتا تا اوایل قرن هجدهم تنها سه درصدی از جمعیت بشر علاقه به شهر نشان دادند و در آنجا اسکان گزیدند. ولاکن در دو قرن اخیر، بر خلاف روند کند شهر نشینی بشر در چهار هزار سال گذشته، شهر ها از جاذبه و جلالی برخوردار بوده اند که هجوم و هجرت روستاییان به شهر سبب افزایش نجومی نفوس شهرها گردیده است. بنا بر آمار و ارقام اعلام شده از جانب سازمان ملل متحد با آغاز سال نو میلادی بیشتر از پنجاه درصد انسانها در شهر سکونت گزیده اند و بدینسان پس از این تاریخ بشر تاریخ شهر خواهد بود.
به هزاره جات بیندیشیم، خانه آنجاست
واقعیت اسفبار امروز افغانستان نشانگر آنستکه این سرزمین علاوه بر گذشته درخشان شهر نشینی های بلخ، بامیان، غزنین و هرات تا هنوز یکی از دهاتی ترین سرزمین های جهان است. بی تردید هزاره های افغانستان، منحیث نژاد مختلطی از ساکنان باستان و مهمانان اسب سوار پسین، وارثان شهرنشینی های غزنین و بامیان_ومخصوصا بامیان_ هستند. بامیان با دو مجسمه ای بزرگ بودا و صدها مغارۀ نقش و نگاریافتۀ اطراف آن، یادگار شهر شکوهمند و پر رونق قرنهای چهارم وپنجم میلادی است. ظاهرا حتا پس از فتح بامیان در قرن هشتم میلادی توسط یقوب لیث صفاری، بامیان تا قرن دوازدهم میلادی همچنان یک شهر نشینی باقی مانده بود. اما سقوط و ویرانی شهر غلغله دراواخر قرن دوازدهم میلادی پایانی بود بر یکی از کهن ترین شهر نشینی های جهان و آغاز سکوت بامیان. بهرحال،غرض از نگارش این مقالت و این نیم نگاهی پرشتاب به گذشته، طرح این سوال که چرا هزاره های امروز غرور، همت، هنردوستی و آرمان اجداد شانرا پاک از یاد برده اند؟ دیروز، و در روزگاری که شمار شهر های جهان نمیتوانست سر به رقم سوم بگذارد، اجداد ما بانیان بامیان، یکی شکوهمندترین شهرهای زمین بود. اما امروز با سربرآوردن هزاران شهر درزمین و علاوه بر زندگی و سکونت بیشتر از دو میلیون هزاره در شهر، هیچ شهر هزاره در این کره خاکی وجود خارجی ندارد. و خنده آور آنکه گاهگاهی ما به بازار های خاکی و ویرانه نمای بامیان، دایکندی و جاغوری را شهر می گوییم. باید به خاطرداشت که، فرار پیوسته ای هزاره ها از هزاره جات و سکونت در محله های پست و به شدت فقرزده کابل، مزار و هرات شیوه زندگی نیاکان و راه چاره نیست. فرار و تراکم اکثریت شخصیت های اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی_و مخصوصا تاجران_ هزاره به کابل، مزار و هرات و فراموشی هزاره جات_ومخصوصا بامیان_ اگر خیانت به جامعه و خیانت به آرمان و غرور اجدادشان نباشد، کم از کم، نشان روشنی از بی همتی و راحت طلبی آنان است. برای مثال چرا پروژه شهرک امید سبز( شهرک حاجی نبی) در بامیان اجرا نشد؟ شاید بجا آن باشد که اگر عنوان این مطلب می پرسد که" شهر هزاره کجاست؟" پایان این مطلب آن باشد که: مرد شهرساز و شهراندیش هزاره کجاست؟ کو همتی که بودا و بامیان را از نو آباد و برپا کند؟
1. برای نگارش پاراگراف اولی از گزارش ویژه ای 14 صفحه ای (شامل هفت مقاله) مجله اکونومیست در مورد آینده شهر نشینی در جهان، استفاده شده است.
2. نام لاتین اولین شهرهای زمین:Jericho, Ur, Nineveh, Babylon
پيامها
28 فبروری 2008, 09:13, توسط الف
آقای رضایی دردت راهمه تن حس می کنم. حق باشماست. اگر مردم خود شروع نکنند، هرگزو هرگز دولت های فاسد کاری نخواهند کرد، چنان که صد ها سال نکرده اند.
28 فبروری 2008, 11:52, توسط امیرالمومنین ملا نصرالدین
دوستان گل و قند سلام
محترم رضائی از این که به فکر هزاره و هزارجات افتاده اید جای قدر است و اصل فکر تان قابل تحسین
یک روز یک بجای که مطابق معمول تغویذ نامه و یا حمله حیدری را بخوانم ویا در پی کشف تعویذ های موثر تر برای بشر باشم اتفاقا یک مجله علمی در دستم افتاد اول سعی کردم که نخوانم به خاطر که اعتقاد دارم که نزول وحی پایان تمام علم است ولی باز هم همان شیطان رجیم وسوسه ام کرد و صفحات چند از ان مجله را خواندم اگر هدایت خداوند نبود نزدیک که دین و دنیا از دستم برود خو بهر حال از ان کتاب علمی یک چیز های را خواندم که عقلم ام هم باور نمیکرد.
در ان کتاب نگاشته شده بود که مردم مصر یکی از اولین بنیان گذاران تمدن اولیه بشری بوده اند و خدای واحد را برای اولین را خلق کرده اند نوشته های مصری خیلی پیشتر از الفبای عبری قدمت داشته و خود مردم مصر به زبان هیروگلیف که گفته میشود در دوره زمانی میان ۲۷۰۰ پیش از میلاد تا سال ۱۰۰۰ میلادی در مصر تکلم میکرده اند. همین جامعه بدوی بشر خیلی از اختراعات از جمله نام گذاری ماه و سال را به شکل امروزی اش ترتیب داده اند بادشاهان بزرگ ان دوران کارهای بزرگ برای رعیت اش کرده و سطح کلتوری ان مردم بعد از چند هزاره و صده به نقطه اوج خود رسید و از ان به بعد دوران سقوط شروع شد اخرین ضربه به پیکر این تمدن بزرگ حمله اعراب به مصر که در نتیجه ان مردم مصر به لشکریان عرب تعهد سپردن که دین اش را حفظ کنند ولی به زبان عربی سخن گویند سرداران لشکر عرب از پیشنهاد مصریان استقبال کردن و اکنون میبینیم که یک مصری نمیداند که مصری است و یا عرب,اگر عرب اند پس این اثار تاریخی و نوشته مال کدام ملیت است اگر مصری است پس فرهنگ اعراب بدوک و صحرا نشین چگونه جای نشین تمدن بزرگ و زبان و همه هویت را اش را گرفت , امروزه مردم مصر یکی از کشورهای در حال فلاکت جهان سومی است که کار و فکرش پیشرفت به سوی تاریخ گذشته اش است هر از چند روز و ماهی یک قبر فرعونی را کشف میکنند بخاطر که از گذشته اش بریده شده اینده را اش را هم در گذشته جستجو میکند هنوز تعفن اجساد مومیائی شده فرعونها بوی اشنائی برای مصری هست هنوز هم رود نیل خاطرات دوران طلائی و باشکوه گذشته اش را با مصریان حکایت میکند .
دوست گرامی این یک بخش از جملات گمراه کننده یک مجله علمی بنام نشنل جغرافی بود که خدمت تقدیم کردم امید وارم که جوانان وطن به جای افتخار به گذشته طلائی ووو خود,خود تمدن ساز شوند و خود تاریخ ساز شوند پدر بزرگ های شما قوم بودای های بزرگ را که یکی از بهترین اثار بشر بود در طول چند نسل با دست و خیلی از وسائل ساده و ابتدائی بشر درست کردن ولی صد حیف که شما هنوز دانش و قدرت یک سرگ جور کدن پیش خانه خود را ندارین.
شما مردم وقتی میتوانید گذشته با افتخار خود را تکرار کنید که همان روح های بزرگ و الهام بودائی را در پیکر سخت کوش خود جای بدهید انوقت خواهد بود که شما برعکس مصری ها تاریخ را پشت گذاشته و خود تاریخ نو را رقم میزنید.
بعد از ظهور اسلام در بامیان بیشتر در کشف ملکوت و لاهوت و جبروت
هستم و کوشش میکنم که سوال حل نشده بشر را که از کجا امده ام امدنم بهر چه بود را, از طریق رمل اندازی, ستاره شماری, فال گرفتن,کف شناسی,تعویذنویسی,و دیگر علوم معقول و مجهول حل کنم تا شاید راه بهتر ار نیرووانا را برای بشر عرضه کنم شاید که زندگی اول ام کفاف تمام کشفیات را ندهد و روزی در همین زودی ها به طبیعت برگردم, ازان به بعد نوبت شما خواهد بود که نسبت به سرنوشت بشر و یا حد اقل همان هزارستان ات خودت فکر کنی امیدوارم که فکرت تنها در سرت نباشد بلکه فکرت بصورت لابراتوار ها سرک ها ساختمانها و دانشگاه مجسم شود تا من در زندگی بعدی تصدیق کنم که واقعا تمدن یک نسل در نسل دیگری بشکل بهتر تکرار شده.
29 فبروری 2008, 10:01, توسط تمدن دوست
سلام امیرالمومنین. جهت معلومات خدمت شما عرض شود که بازماندگان تمدن مصر و فراعنه قومی است بنام قبطی که پطروس غالی دبیرکل پیشن سازمان ملل یکی از آنها بود. قبطی ها فعلا مسیحی استند و با فقر و فلاکت زندگی میکنند. برعکس اعراب جهال و اخوان المسلمین طبقه بالا اند.. نفرین به دشمنان تمدن!