صفحه نخست > حقوق بشر > آزادی بيان > کدام آزادی بيان؟

کدام آزادی بيان؟

نقدی کوتاه بر وارونه گويی های کچالوفروشان در افغانستان
کامران میرهزار
پنج شنبه 6 مارچ 2008

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آقای رحيم الله سمندر هميشه همينطور محافظه کارانه برخورد می کند. اين محافظه کاری ممکن از رابطه ی ايشان با وزير ضد فرهنگِ وزارت اطلاعات و فرهنگ و حلقه ی اطراف ايشان باشد. در حالی که فشار بر رسانه ها و خبرنگاران هر روز افزايش چشمگيری نسبت به قبل پيدا می کند اما ايشان از وجود آزادی بيان در افغانستان تمجيد می کند.

خبرگزاری پژواک با انتشار خبری با اين عنوان "در افغانستان آزادى بيان و افزايش رسانه ها يک دستاورد مطبوعاتى خوانده شد"، سخنان آقای رحيم الله سمندر را بازتاب داده است. البته فقط کافی ست که به عنوان حرف های ايشان که توسط خبرگزاری پژواک انتخاب شده و نيز چند نوشته ی پر از مشکلات املايی و نگارشی ايشان و رفقا دقت کرد تا پی برد ايشان و رفقا در جمع کچالو فروشان افغانستان، چندان شناخت دقيقی از کار رسانه و خبرنگار ندارند. با بررسی اظهارات آقای سمندر، می توان بصورت آشکار به وارونه گويی های ايشان پی برد. ايشان ابتدا وجود " بيش از ٣٠٠ نشريه ، ١٣ تلويزيون ، شمارى زيادى راديو ها ، ٥ آژانس مستقل ، مطبوعات انترنتى" (1) را دستاورد عمده ای تلقی کرده اند. در حالی که با موشکافی می توان به اين نتيجه رسيد که نه، اين دستاورد نبوده و بلکه يکی از ضعف های رسانه های افغانستان در همين مساله است. برای اينکه دقيق تر اين موضوع روش شود مايلم چند نکته را درباره ی رسانه های افغانستان و تعداد زياد آن که آقای سمندر و حتا مقامات افغانستان در دورغ پراکنی های خود، دستاورد تلقی می کنند، بيان کنم. بديهی ست مواردی که در ادامه می آيد، بازگوکننده ی وضعيت رسانه ها بصورت کامل نيست و اينکار نياز به مجال بيشتری دارد.

يک: اگر تيراژ بيش از 300 نشريه در افغانستان را با هم جمع کنيم، در خوشبينانه ترين حالت به زور به 300 هزار می رسد. اين در حالی ست که پرتيراژترين و پرخواننده ترين روزنامه ها در افغانستان مانند روزنامه ی افغانستان، روزنامه ی 8 صبح و روزنامه ی وابسته ی انيس تيراژی بيش از سه هزار نسخه در روز ندارد که شمار زيادی از آن برگشت می خورد و يا به فروش نمی رسد و يا حتا رايگان توزيع می شود. برخی از نشريات هم هست که تيراژ آن کمتر از 500 نسخه می باشد. تقريبا بيشتر رسانه های چاپی در کابل، به ولايت فرستاده نمی شود و اگر فرستاده شود با تاخير اين کار صورت می گيرد. تاخير در ارسال روزنامه ها و هفته نامه ها از کابل به ولايات، يعنی عملا عدم خريد اين نشريات توسط خوانندگان. اين مساله با درک رقم بالا و تاسف آور بی سوادی در افغانستان، کيفيت پايين رسانه ها و گسترش رسانه های شنيداری و ديداری، بيشتر قابل لمس است. با مراجعه به چند مرکز محدود توزيع نشريات به ولايت می توان به ارقام واقعی دست يافت که شعار آزادی بيان با دليل اينکه " تعداد رسانه ها افزايش يافته" گپی پوچ و بی معنا بيش نيست. در اين ميان رسانه های چاپی هم هستند که فروش آنان از رقم انگشتان دست هم تجاوز نمی کند. در خوشبينانه ترين حالت، می توان گفت که تيراژ نشريات چاپی جمعا حدود 300 هزار است و اما اگر به واقع بنگريم و بررسی دقيقی داشته باشيم، به زعم نگارنده ی اين سطور، تيراژ همه ی رسانه های چاپی بجز صدای آزادی (ارگان نشراتی آيساف) به دو صد هزار هم نمی رسد. از ميان اين دو صد هزار نيز در خوشبينانه ترين حالت، صد هزار آن به فروش می رسد و اگر رقم واقعی را جستجو کنيم به آمار بسيار بسيار پايين تری می رسيم که يک تراژدی تمام عيار است . در کابل مرکز عمده ی فروش رسانه های چاپی، چهارراهی ملک اصغر است. افراد معدودی که مايلند رسانه های چاپی را خريداری کنند، بايد از نقاط مختلف به چهارراهی ملک اصغر بيايند تا نشريات مورد نظر خود را از چند دستفروش بخرند. تاسف اينکه هنوز مراکز فروش رسانه های چاپی در نقاط مختلف کابل وجود ندارد.

چهارراهی ملک اصغر کابل

بارها و بارها من از دستفروش های چهارراه ملک اصغر ميزان فروش نشريات را پرسيده ام که متاسفانه آمار فروش بسيار پايين است. در کابل پايتخت افغانستان که چنين باشد، اوضاع در ولايات به مراتب بدتر است. يک مرکز توزيع و فروش نشريات بنام نی هم وجود دارد که با روش ان جی او يی فعاليت می کند و فروش رسانه ها در اين مرکز نيز تاسف آور است. اين مرکز بيشتر نشريات وابسته به نهاد خود (کليد و مرسل ) را به فروش می رساند که آن هم بدليل کيفيت پايين مطالب، از فروش خوبی برخوردار نيست.

آريانا دختر روزنامه فروش در چهارراهی طره باز خان که بدليل عدم فروش نشريات، اکنون ساجيق می فروشد

دو: بيشتر رسانه هايی که در افغانستان وجود دارد، دچار خودسانسوری هستند و يا عملا تريبون مقامات بلندپايه و يا نهادهای وابسته به دولت اند. در نشرات اين رسانه ها انتقاد که آزادانه صورت گيرد، بسيار کم ديده می شود. در مواقعی نيز که انتقاد می شود، نهادهای امنيتی برخورد شديدی با خبرنگاران می کنند. وزارت اطلاعات و فرهنگ که ظاهرا آقای رحيم الله سمندر رابطه ی خوبی با وزير و ساير مقامات آن دارد، هر روز، نامه های مختلفی را به رسانه ها ارسال کرده و محدوديت بيشتر را در نشرات می خواهد. جالب اينجاست که آقای سمندر تاکنون به رفتار غير قانونی وزارت اطلاعات و فرهنگ هيچ اعتراضی نکرده است.

سه: کيفيت نشرات رسانه های افغانستان بويژه رسانه های چاپی بسيار بسيار پايين است. متاسفانه در افغانستان کاپی کردن مقالات و اخبار از رسانه های اينترنتی به رسمی معمول تبديل شده است. مثال های فراوانی می توان زد که رسانه ها فقط کاپی می کنند و ديگر هيچ. يک نکته ی بسيار مهم ديگر اين است که برخی از صاحبان اين رسانه ها که به شدت نسبت به استفاده از کلمات رسای فارسی مانند دانشگاه، فرمانده، دادگاه و.. واکنش منفی نشان می دهند، بيشتر از ديگران از سايت های فارسی بويژه سايت های ايرانی کاپی می کنند. من بارها و بارها شاهد بوده ام که مقالات بدون ذکر منبع و حتا نام نويسنده در نشريات چاپی کابل نشر شده است. جالب تر اينجاست که تنها کاری که اين جماعت کچالو فروش انجام می دهند، کاپی و تغيير کلماتی مانند فرمانده به قوماندان و دانشگاه مثلا به پوهنتون است. نمونه ی اينگونه نشريات روزنامه ی ويسا (اتفاقا به مديريت و سرمايه گذاری غير مستقيم کريم خرم)و هفته نامه های کليد و مرسل است. اگر يک آزمايش ساده از اين کچالو فروشان بگيريم، دريغ از نوشتن يک بند ساده بدون داشتن مشکلات املايی و نگارشی.

چهار: تعداد بالايی از اين رسانه ها که آقای رحيم الله سمندر و حتا مقامات افغانستان در دروغ پراکنی های خود، از آن به عنوان دستاورد ياد می کنند، با پول مفت ان جی او ها و نهادهای مختلف زنده اند. برای نمونه خبرگزاری پژواک. برای نمونه هفته نامه های کليد، مرسل و راديو کليد. خبرگزاری پژواک چندی پيش مبلغ هنگفتی را از اينترنيوز دريافت کرد. هفته نامه های کليد و مرسل و راديو کليد که بيشترين نشراتش کاپی از رسانه های اينترنتی ست نيز، با پول اتحاديه ی اروپا زنده است. حتا نهادی که آقای سمندر و ساير رفقای کچالوفروش برای به اصطلاح دفاع از آزادی بيان و خبرنگاران راه اندازی کرده اند، با پول مفت بنياد آسيا، اتحاديه ی اروپا، اينترنيوز و کونترپارت می چرخد. پول اين نهادهای بين المللی اگر تمام شود عملا رسانه های افغانستان که جناب سمندر و مقامات دولتی از زياد بودن آن تمجيد می کنند نيز به پايان عمر خود خواهد رسيد. برای نمونه، هفته نامه ی کابل که عملا پس از پايان پول کمکی که از نهادهای مختلف دريافت می کرد، ديگر نتوانست تا زمانی که پول هنگفت ديگری به آن برسد، نشرات داشته باشد.

پنج: نظاميان سابق و متهمان اصلی جنايات در افغانستان، مسابقه ای را در راه اندازی رسانه و بويژه رسانه های ديداری راه انداخته اند. تعداد زياد تلويزيون ها که تريبون اين جنايتکاران باشد و نتواند نظرات انتقادی داشته و صدای واقعی مردم را بازتاب دهد، فقط تبليغ عليه منافع مردم به نفع جنايتکاران محسوب می شود.

شش: آقای رحيم الله سمندر ضمن لاف زدن از آزادی بيان در افغانستان به مواردی نيز اشاره می کنند که خبرنگاران جان خود را از دست داده اند. اين موارد که خبرنگاران کشته شده اند، ظاهرا به ديده ی آقای سمندر آن چنان نيست که ايشان نه تنها از وضعيت رسانه ها اظهار رضايت نکند و بلکه با صلابت درباره ی خفقان و سانسور رژيم سخن بگويد. همين اکنون پرويز کامبخش در زندان بسر می برد و حکم اعدام برايش بريده اند. در شمال کشور، بلخ، خبرنگاران همچنان تهديد می شوند، در دايکندی همچنين . در ولايات ديگر نيز وضع بهتر از اين نيست و خبرنگاران يا بايد به نفع زورمندان نشرات داشته باشند و يا اينکه بايد با جان خود بازی کنند.

هفت: بهتر است که آقای سمندر و تيم همراه بجای دادن شعارهای واهی و همراهی با رژيم در تبليغات و دروغ پراکنی ، به بالا بردن دانش خود از رسانه و کار رسانه های بپردازند و يا از کار رسانه ای محترمانه دست بکشند.

خبر خبرگزاری پژواک بدون کم و کاست

در افغانستان آزادى بيان و افزايش رسانه ها يک دستاورد مطبوعاتى خوانده شد (1)

پژواک- 11 حوت

انجمن رسانه هاى آزاد آسيايى جنوبى (سفما ) در افغانستان، افزايش شمار رسانه ها و آزادى بيان موجود در کشور را از جمله دستاوردهاى عمده مطبوعات در افغانستان مى خواند. دیروز ١١ حوت ، سيمينارى به اشتراک مسؤولين دفاتر سفما در زون هاى مختلف به هدف بررسى مشکلات ژورنالستان و تهيه پلان کارى، براى آينده برگزار گرديد .
رحيم الله سمندر جنرال سکرتر و سخنگوى دفتر سفما در افغانستان ، در اين محفل گفت که به اساس بررسى اين دفتر ، آزادى بيان خوبى که در افغانستان موجود است با وجود مشکلات وموانع ، يکى از دستاوردهاى مطبوعات در کشور مى باشد .

به گفتۀ موصوف ،آزادى بيانى که در افغانستان اکنون موجود است در ساير کشورهاى عضو سفما (بنگلاديش ، سريلانکا ، بوتان ، نيپال ، پاکستان ، هند و مالديو) موجود نيست . وى از افزايش شمار رسانه ها که شامل بيش از ٣٠٠ نشريه ، ١٣ تلويزيون ، شمارى زيادى راديو ها ، ٥ آژانس مستقل ، مطبوعات انترنتى و غيره مى گردد نيز به عنوان يکى ديگر از دستاوردهاى مطبوعات در افغانستان ياد کرد . موصوف همچنان از قانون رسانه هاى افغانستان به عنوان يک دستاورد نام گرفت اما گفت که اين قانون ،نياز به اصلاحاتى دارد که آنها اميدوارند در آن به وجود آيد .

وى افزودکه باوجود تمام دستاوردهاى مذکور، هنوز موانع و مشکلاتى چون عدم احترام به آزادى بيان ، موجوديت تفنگ ها که ژورنالستان و مطبوعات را تهديد مى کنند ، فرمايشات مسؤولين محلى به رسانه ها وغيره موجود است . به گفتۀ موصوف در سال گذشته ميلادى ٦ مورد قتل ژورنالست ، ٦٠ مورد بدرفتارى ، اختطاف ، تهديد و ده ها مورد فشارهاى مستقيم به ژورنالستان ثبت گرديده که نسبت به گذشته، افزايش يافته است .

وى مى گويد که هنوز هم بيش از ٧٠ فيصد ژورنالستان به معلومات دسترسى ندارند و تنها سى فيصد آنان با داشتن شناخت ،نفوذ و يا وابستگى به يک رسانه خارجى ،مى توانند به معلومات دست يابند .

نامبرده اظهار اميدوارى مى کندکه با همکارى و هماهنگى بيشتر، تمام ژورنالستان و ارگان هايى که در اين بخش کار مى کنند مشکلات مذکور حل گرديده و يک فضاى مناسب براى کار و فعاليت رسانه ها فراهم گردد . به گفتۀ محمد حليم فدايى رئيس انجمن رسانه هاى آزاد آسياى جنوبى (سفما، افغانستان ) ، دفتر مذکور به هدف انکشاف مطبوعات ، دفاع از آزادى بيان و بلند بردن ظرفيت ژورنالستان، کمتراز يکسال گذشته در افغانستان تاسيس گرديد . قرار معلومات محمد عظيم نوربخش سخنگوى هيئت رئيسه دفتر مرکزى سفما در افغانستان ، افتتاح مرکز رسانه هاى سفما ، انترنت کافى سفما ، کميسيون مطبوعاتى سفما ، فرستادن ژورنالستان به پوهنتون رسانه هاى آسياى جنوبى ، برگزارى ورکشاپ ها و سيمينارها براى ژورنالستان ، ترتيب مسوده اخلاقى ژورنالستان و غيره، از عمده ترين دستاوردهاى اين دفتر در مدت فعاليت اش مى باشد .

همچنان موصوف مى گويد که انتخابات در هفت زون کشور با اشتراک بيش از ٩٦٠ ژورنالست برگزار گرديده و مسؤولين ولايتى دفتر سفما، از طريق آن تعيين گرديدند لذا فعاليت اين دفتر در سرتاسر کشور گسترش يافته است .


عکس کتابفروش و روزنامه فروش در چهارراهی ملک اصغر از خبرگزاری فرانسه

شاعر و متخصص سیستم های معلوماتی
سردبیر و ناشر کابل پرس?
هزاره از هزارستان

آنلاین :

Work and Poetry

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اینکه آقای رحیم الله سمندر هراشتباه را مرتکب شده باشد باید برایش فهمانده شود که ازخواب گران برخیزد و درین زمینه با آقای کامران میرهزار همنواهستم اما اصطلاح کچالو فروش اندک ثقیل است که باید کامران میرهزار قبل ازهمه راههای درست وعقلانی را تجربه کند تا زمینه یک دیالوگ سالم با عناصر سالم اندیش ومتنوع الافکار فراهم شود بهتر است. واگر نشد باز برچسپ کچالو فروشی وغیره چندان کار سخت نیست

    • اتفاقا در کچالو فروش طنزی نهفته است که توهين نيز تلقی نمی شود و من شايسته و بايسته ی اين دست از آدم ها می دانم. فکر می کنم بايد به روزنامه نگار اين اندازه اجازه داد که کلمات و ترکيبات را بصورت طنز بکار برد. به اين نمونه ی ديگر از کچالو فروشان دقت کنيد(اينجا را کليک کنيد).

      شايد بارها شده که من به اين آقايان درباره ی عملکردشان تذکر داده ام. يکی از بيماری های اين جماعت قوم گرايی مفرط و بيش از اندازه است. پشتو زبان های عزيز اطراف اين جمع گرد آمده اند و فارسی زبان ها در گروه ديگری.

    • آقای میرهزار، من منظورت را از "کچالو فروشی" نمیدانم، این اصطلاح را کمی سست و در عین توهین آمیز به آن هموطنان نگونبختم می‌یابم که از فرط ناداری و مصایب زندگی به این کسب پردرد سر اما آبرومندانه دست یازیده اند.

      اما وقتی خودت انسانهای بیمار و خاین و وطنفروش را "کچالو فروش" میخوانی به این دزدان بیشرف نوعی کریدت میدهی و آنان را همسنگ با آن هموطنان شریف ما قرار میدهی و در عینحال از جرم اصلی شان میکاهی. اینان را فقط به نامهایی که شایسته شان است باید یاد کنی. یعنی: غدار، رهزن، چتلی خوار جنایتکاران و اشغالگران و ....

    • به نظر من شما بسيار تند رفته ايد. من با شما موافق و همراه نيستم. اتهام جنايت را نمی توان براحتی ثابت کرد. موضوع کچالوفروش حکمت خود را دارد و به نظر من توهين به آن قشر جامعه که می گوييد نيست. مثلا وقتی می گوييم، فلان جنايتکار قصاب است، منظور قصاب های کوچه ی قصابی در شهر نو کابل نيست و بلکه آدم کشی مراد و منظور است.

    • کچالو فروش يعنی ناوارد و غير مسلکی !
      کچالوفروش اينجا به معنی ( غيرمسلکی و ناوارد) است ! چنانکه در مثل گفته ميشود : مير زايی و نانوايی ، دوتاست ! يعنی يک کارمند دفتر، شغلی دا رد که با شغل و مسووليت نانپز متفاوت است ! احترام . ع. وارسته

  • من با کامران میر هزار کاملاً همنوا استم ، چون که وی توانسته است حقایق بسیار بزرگ وجنایات بسیار شرم آور رحیم الله سمندر ودار ودسته اشراکه در افغانستان مافیای ژورنالیزم را بنیاد گذاشته اند افشا ء نماید.
    آرزو میبرم کسانی که درمورد این خاینین اسناد داشته باشند آنرا از طریق این سایت افشاءنمایند تا دیگر ژورنالیستان ما قربانی خواستهای این گروه خاین نشوند.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس