مدیریت رسانه
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
امروزه رسانه ها در زندگی تاثیر فراوان داشته و مانند شمشیر دو لبه ای به هیچ کس رحم نمی کند شمشیری که می تواند ریشه های فرهنگی یک کشور را بخشکاند و به نابودی بکشد تلویزیون، رادیو، روزنامه و مجلات تا اینترنت و شبکه های اکسترانت که هم ویدیو و هم نوشته را در اختیار عموم میگذارد اینترنت عصر جدید که سرعت سرسام آوری دارد و می تواند 50 تا 100 مگا بایت اطلاعات را در یک ثانیه انتقال دهد. بدیهی است که اینترنت حتی در کشورهای عقب مانده ای همچون کشور ما جای خود را باز کرده است دنیای مجازی که خرید ها فروشها، ارسال اطلاعات، دریافت اطلاعات و هزاران فعالیت کارکنان خود را پاسخ گو شده است. بسیاری از کشورها رشته های مخصوصی برای مدیریت رسانه ترتیب داده اند و بخشی از مدیریت جدید شده است تا بتوانند اطلاعات را به شیوه مناسب آن جهت رسیدن به اهداف خود چه فرهنگ سازیها، تجارت، و مسایل تنظیمی به جهانیان برسانند.
مطبوعاتی همچون بی بی سی یا سی ان ان که تنها به یک تلویزیون و در یک محیط جغرافیای انگلیسی زبان ها محصور نشده و بلکه به صورت یک مولتی مدیای بزرگ مشغول به فعالیت می باشد و دارای چندین تلویزیون
تخصصی، رادیوهای مختلف، مطبوعات چاپی و تا انتشار آنان بر روی اینترنت و شبکه خبری در سراسر دنیا، ایجاد تحول می کند و نقش بسزایی در سیاست انگلیس بازی می کند تا بتواند سیاست کشورها را متحول سازد و همه اینها نیازمند مدیریتی قوی برای رسیدن به هدف شان نیازمند هستند مدیری که با آشنا بودن به این قدرت که می تواند هنجار ساز و ضد هنجارو یا فرهنگ ساز باشد و نقش بزرگی در معرفی سیاست مداران بازی می کند می تواند بازار سازی کند و بازار هدفی برای خود تشکیل دهد و اگر این قدرت بازیچه کودکان گردد بسیار خطرناک عمل می کند. جو بی اعتماد را بوجود خواهد آورد. در کشور ما مدیریت مطبوعات معنی نداشته و در دست کودکانی همچون خرم می باشد مدیرانی که بی محابا و افسار گسیخته سعی در تداوم مکتب ناسیونالیسم و فاشیسم "قوم گرایی" را دارند جو بی اعتمادی در مطبوعات نوید دهنده جامعه از هم پاشیده و به هم ریخته است و آینده منفی برای یک جامعه رقم خواهد زد.
تلویزیون های خصوصی مهمترین هدف شان اقتصاد وتجارت است و هدفی بجز کسب تماشاچی بیشتر ندارند و قربانی جامعه ای بی سواد است که قدرت تحلیل شان تا جلوی چشمان اش است. تلویزیون و مطبوعات در داخل افغانستان به دلایل زیر تشکیل شده است.
1. تبلیغات و ایجاد بازار به هر قیمت
2. اهداف قومی و گروهی "احزاب و اشخاص سرکرده های قومی"
3. گروه های سیاسی و قدرت طلب
بدیهی است که این سه هدف نه تنها درمطبوعات و تلویزیونهای خصوصی صادق بوده بلکه به مطبوعات و تلویزیون های دولتی به مراتب صادق تر می باشد. نوکرایزم و چاکریزم دو اصل اول مدیران این مطبوعات می باشند و معضل اساسی و اصلی آن نداشتن اقتصاد مستقل می باشد. ترویج فهشا به منظور کسب مشتریان بیشتر پوچ گرایی و هرزگی هدایای بزرگ بعضی از تلویزیون های خصوصی است. قوم گرایی و فاشیزم هم در تلویزیون دولتی بی داد می کند. در این شرایط نزدیکی به انتخابات هر چیزی خواهید شنید و هدایای مختلفی توزیع خواهد شد چشمان مردم را با دروغ های متنوع ای که از نو آوری ها و تیز هوشی جوانان این مملکت تبارز می کند پر خواهد شد. تاسف تنها بدینجا خاتمه نمی یابد با ریشه یابی و بازگشت به گذشته درک خواهیم کرد که به صورت علمی این مطبوعات بازده ای جز رسانیدن خبر نداشته و وخامت اوضاع را دامن زده اند از لحاظ ارزشی هیچ گونه ارزش سازی مطبوعاتی شکل نگرفته است . از لحاظ تنظیم ها و گروه های حاکم مطبوعاتی کاری بجز تیشه به ریشه زدنشان صورت نداده اندهر بار همدیگر را سرکوب کرده اند و آبروی نداشته شان را برای برداشتن یکدیگر برده اند. این قصه ادامه دار خواهد بود .
راه حل
بنظر می آید این آشفتگی تمامی نداشته باشد با گرفتن، راهکار متحد شدن مدیران این تلویزیون ها و ایجاد بخش مدیریتی برای ارزش سازی و سیاست گذاری اجتماعی با کمک متخصصین بتوان مشکل مطبوعات داخل کشور بخصوص تلویزیون ها را تا حدودی حل نمود البته با وضع قوانین در اتحادیه های صنفی مطبوعاتی رعایت حقوق نشر، رعایت شئونات جامعه اسلامی نه به صورت افراطی ان حلال بسیاری ا ز مشکلات جامعه ما خواهند شد. ذکر این نکته که مدیران مطبوعات به سه نکته اساسی توجه داشته باشند.
1. ارزش های اجتماع
2. احترام به قانون
3. احترام به سنت ها و اداب رسوم
بسیار مهم است .