به تبعیض نژادی "نه" بگویید
از صد و پنجاه سال تا رژيم طالبانی- قبیله ای کرزی، حکومت های نژادپرست در افغانستان حاکم است و اين تکه ی جغرافیایی را به جهنمی برای اقلیت ها تبدیل کرده اند. تاکنون جنبش منسجمی برای برچیدن تبعیض نژادی در افغانستان راه اندازی نشده است. به ظاهر روشنفکران افغانستان هنگاهی که اقلیت ها با کشتار و چپاول روبرو می شوند، سکوت مرگباری می کنند و با سکوت خود به روند تبعیض نژادی یاری می رسانند. يکی از شعارهای جام جهانی فوتبال 2010، مبارزه با تبعیض نژادی ست.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
از صد و پنجاه سال تا رژيم طالبانی- قبیله ای کرزی، حکومت های نژادپرست در افغانستان حاکم است و اين تکه ی جغرافیایی را به جهنمی برای اقلیت ها تبدیل کرده اند. تاکنون جنبش منسجمی برای برچیدن تبعیض نژادی در افغانستان راه اندازی نشده است. به ظاهر روشنفکران افغانستان هنگاهی که اقلیت ها با کشتار و چپاول روبرو می شوند، سکوت مرگباری می کنند و با سکوت خود به روند تبعیض نژادی یاری می رسانند. يکی از شعارهای جام جهانی فوتبال 2010، مبارزه با تبعیض نژادی ست.
عکس از گتی ایمیج
پيش از آغاز رقابت تیم های فوتبال برزیل و هلند، بازیکنان در میانه ی میدان"به تبعیض نژادی "نه" بگویید" را خواستار شدند. مبارزه با نژاد پرستی یکی از شعارهای اصلی فیفا در جام جهانی امسال است.
پيامها
3 جولای 2010, 08:30, توسط khorasan
ازمانی شتر چران فرهنگی فاشیزم اوغانی تا ا مروز رنگ آرامی و خوشی و پیشرفت و ترقی را در ساحه ی جغرافیایی تحت حاکمیت منحوس اوغان ها ندیده است
احمد شاه دُرّانی یا احمد خان اَبدالی از دودمان ) درانی ها(، فردی بود که در سدهٔ هجدهم میلادی، در سال ۱۷۴۷
پادشاهی درانی را در( خراسان )تاریخی که بعد از سلسله شاهی تیموری هرات تجزیه شده بود پدید آورد.
[] امپراطور دولت خداداد خراساندرانی ها
وی در قبیله ابدالی، از قبیلههای) پشتون( بدنیا آمد. وی در جوانی توسط شاه حسین خلجی ، حکمران ) قندهار) زندانی شد ولی پس از آنکه ) نادرشاه افشار( در سال ۱۷۳۶ میلادی ، قندهار را تصرف کرد، احمد خان ابدالی به خدمت نادرشاه درآمد و پس از مدتی فرمانده یکی از لشکرهای نادرشاه شد
تاجگذاری احمد شاه درانی در تاریخ 1747 قندهار.
پس از قتل نادر «در سال ۱۷۴۷ میلادی دولتی در خراسان پدید آورد .در آنجا اعلام پادشاهی کرد. هدف وی از اعلان پادشاهی اعاده تمامیت ارضی خراسان و استقلال آن از قوت اجنبی و برپایی سلطنت پشتونها در خراسان بود بعدها قلمرو پادشاهی وی ) اوغانستان ) نام گرفت
الماس )کوه نور ( پس از قتل نادرشاه به دست وی افتاد
هزارهها در سه مرحله، «زمان نادرشاه افشار، ناصرالدین شاه قاجار بعد از کشتار هزارهها توسط عبدالرحمان» به ایران مهاجرت کردهاند. رضاشاه نام این قوم مهاجر به ایران را از «هزاره» و «بربری» به خاوری تغییر داد
پس از وقوع انقلاب اسلامی در ایران سیل مهاجرت به ایران بیشتر شد. در افغانستان از گذشته به آنها ظلم بسیاری وارد شده و تاکنون ادامه دارد یکی از بدترین ظلمها به آنها کشتار و اخراج انها از مناطق سکونتشان در زمان
عبدالرحمان یکی از شاهان افغانستان میباشد در آن دوره تقریبا 62 درصد مردم هزاره قتل و عام شدند
درگذشتههای دور هزارهجات کنونی بنامهای زیر یاد شدهاست: به گفته (بلیو) غر مارث که این نام در کتاب مقدس نیز آمدهاست –به قول مرحوم غبار نویسنده افغانستان در مسیر تاریخ، نزدیک ۵۰۰ سال پیش از هزارهجات به نام «ستا گید یا» نام برده شدهاست شاهان هزارهجات قبل از اسلام به نامهای شیران بامیان از اولاده کوشانی ویفتلی و بعدآ به نامهای هزار بنده – شار و ریو شاران یاد میشدند که عمدتآ در دو نقطه تاریخی این سرزمین به نامهای (پشین) یا افشین یکاو لنگ کنونی و (سورمین) سر پل فعلی که پایتخت تابستانی و زمستانی ایشان بودند حکومت میرا ندند.
کنت کورت و بطلیموس مورخین عهد سکندر کبیر، فریبه جهانگرد فرانسوی، هنری فیلد کریستیاتس محقق دنمارکی و جورج راورتی، از مورخان غربی. مقدسی، مولف گمنام حدودالعالم در ۹۵۹ میلادی، ابی بکر مشهور به ابن فقیه، ابن خرداد در ۹۲۰ میلادی، ناصر خسرو بلخی از مورخین اسلامی و همچنان هیوان تسنگ راهب چینی از موجودیت غرج الشار، غرجه، غرجستان، شاران غرجستان و موجودیت هزارهها در غرجستان به کرات یاد نمودهاند.
حکمرانی شیران بامیان توسط غزنویان ساقط و بعد از آن غوریها شنسبیها – خوارزمیها در هزارهجات حکومت کردند با شکست خوارزمشاه شهر غلغله توسط لشکر چنگیزخان تخریب و به بامیان آسیب زیادی وارد گشت
پشتوسازی در بلخ
در زمان) امانالله شا ه( یکی از افراد او به نام ( وزیر محمد گل مهمند ( نایبالحکومه ولایت بلخ شد. وی سیاست پشتوسازی را در این ولایت پیشه کرد و اقدامات زیر را انجام داد:
غصب ۵۰ هزار جریب زمین آبی تاجیکان و ازبکان و توزیع آنها میان پشتوهای آوردهشده به منطقه. اختصاص مالچرها (مراتع) به پشتوها.
نابودسازی آثار تاریخی بلخ از جمله سنگنوشتهها و سنگ مزارهای زرتشتی و سغدی پیش از اسلام.
سوزاندن ۲۳۷ دستنویس کهن فارسی، عربی و ترکی.
مدارس منطقه تا سال ۱۳۴۵ تنها مجاز به آموزش به زبان پشتو بودند.
تغییر بیشتر نامهای جغرافیایی منطقه از فارسی و ترکی به پشتو از جمله: چارباغ گلشن (شینکی)، دلبرجین (شلخی)، پلاسپوش (زوزان)، چهلستون (غندان)، بوینهقره (شولگره)، آدینهمسجد (چاربولک)، سمرقندیان (زرغونکوت)، کدوخانه (باندهگی)، دهدراز (غشی)، چقیش (استولگی)، یولبولدی (لیندی)، کول انبونه (مندتی) و...
در آن دوره، پس از پشتوسازی نامها در ولایتهای بلخ، جوزجان، سرپل و فاریاب، هر فرد بومی که نام بومی مکانها را به زبان میآورده جریمه نقدی میشدهاست
روش دیگر پشتو سازی عبارت از تغیر نام محلهای مختلف به نامهای جدید پشتو است. به عنوان نمونه میتوان به تغیر اسم این مناطق اشاره کرد:
تغیر نام سبزوار درهرت به شیندند
در سالهای ۱۳۱۶-۱۳۱۷ خورشیدی (۱۹۳۷-۱۹۳۸ میلادی) دولت افغانستان دانشجویانی را برای آموزش دیدن در زمینه نظامی به اروپا و آمریکا فرستاد. بنا بر سیاست پشتونسازی، فرزندان مردم )هزاره قز لباش (ایرانیتبار و فارسیزبان) و شیعهها از شرکت در این دورههای آموزشی محروم شدند
در سال ۱۳۱۸/۱۹۳۹ بر پایه دستور دولتی زبان تدریس در همه دروس مدارس سراسر افغانستان از فارسی به پشتو تبدیل شد
کمبود منابع به زبان پشتو و عدم آشنایی بخش بزرگی از مردم افغانستان با این زبان، باعث فلج شدن نظام آموزشی و گسترش بیسوادی شد. پس از چندین سال و اعتراضات عمومی سرانجام در زمان وزارت (نجیب الله خان توروایانا ،) وزیر معارف وقت، آن وزارتخانه ناچار شد تدریس به زبان فارسی را به مناطق فارسیزبان افغانستان بازگرداند. از آن پس مقرر شد در مناطق فارسیزبان کلاسها و دروس به فارسی باشد و پشتو به عنوان یکی از درسها آموزش دادهشود و در مناطق پشتوزبان زبان تدریس پشتو باشد
از سال ۱۳۱۸ خورشیدی برای کارمندان ورازتخانهها، بانکها و دیگر ادارات افغانستان به صورت اجباری دورههای زبان پشتو گذاشتهشد. این دورهها تا ۱۳۵۷ خورشیدی ادامه یافت ولی با ناکامی روبرو بود. کمتر کسی از فارسیزبانان که این دورهها را گذارندند قادر به نوشتن و خواندن پشتو در سطح کافی بودند
انجام مهاجرتهای اجباری برخی از گروههای قومی و ملیتی در افغانستان یکی از روشهای پشتوسازی بودهاست.بهعنوان مثال سیاست انتقال گروههای قومی پشتون به سمت شمال افغانستان در دورهً صدارت محمد هاشم خان میتوان ذکر کرد.
در زمان صدارت نامبرده ریاست ناقلین در چارچوب وزارت داخله ایجاد شد که محمد گل مومند بسمت وزیر داخله ایفای وظیفه مینمود. ریاست مذکور وظیفه و تطبیق اسکان قبایل آنطرف سرحد آزاد جنوب افغانستان را در نواحی سمت شمال بعهده داشت به آرزوی آنکه بتواند گروه قومی پشتون را در افغانستان توسعه بخشد. نامبرده برای تشویق هرچه بیشتر ناقلین زمینهای درجه اول نزدیک سرآب را برای آنها توزیع میکرد
http://www.youtube.com/watch?v...
3 جولای 2010, 08:37, توسط khorasan
تجاوزگری و وحشت افگنی اوغانها در خاک پاک خراسان
کوچی ها و ناقلین ، دو پدیده ی فاجعه آفرین
باز هم صدای پای شتر ها و شترچران های اوغان در منطقه های زیست مردمان هزاره و برخی بخش های دیگر کشور به گوش می رسد . باز هم کوچی های تجاوزگر اوغان به زمین و خانه و سبزه زارهای مردمان غیر پشتون یورش برده اند و به کشتار و خونریزی و چپاولگری پرداخته اند . این خبر و تصویر هایی از جنگ های جاری در
بهسود و ویرانگری کوچی ها ، در رسانه های همگانی بازتاب یافته است .گفته می شود که کوچی ها تا دندان مسلح بوده و انواع گوناگون جنگ ابزار با خود دارند که به وسیله ی آن می توانند مردم بی دفاع و بی سلاح مناطق مورد تجاوز خویش را به قتل رسانند و یا فراری سازند .
از زمانی که اوغانها از کوه سلیمان به سرزمین های اطراف آن سرازیر شدند ، سلسله ی تجاوزگری و اشغالگری و چپاولگری ایشان تا به همین امروز ادامه دارد و مردمان غیر پشتون از دست آنها در رنج و عذاب می باشند . به ویژه پس از آن که دو صد شصت سال پیش قبایل اوغان ( پشتون ها ) موفق به ایجاد یک دولت غاصب و تجاوزگر در خاک پاک خراسان شدند ، دیگر کسی رنگ آرامی و خوشی و پیشرفت و ترقی را در ساحه ی جغرافیایی تحت حاکمیت منحوس اوغان ها ندیده است .
یکی از ارمغان های شوم و مصیبت بار حاکمیت اوغانشاهان پدیده ای به نام " ناقلین " بوده است . شاهان جنایتکار پشتون برای تحت فشار قرار دادن و سرکوب و بی خانمان ساختن مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره ، هزاران هزار پشتون را از مناطق شرق و جنوب اوغانستان و همچنان از آن سوی خط مرزی دیورند ، به مناطق شمالی ، ساحات مرکزی و تخارستان ( بخش شمال کشور ) ، انتقال دادند و برای شان زمین های مردمان بومی آن جا ها را تقسیم کردند و خود مردمان تاجیک و اوزبیک و هزاره را بی خانمان ساختند . داستان های ظلم و جنایتکاری شاهان خاین اوغان صرف در همین مورد بی شمار است .
حقیقت این است که بخش زیاد زمین های که پشتون ها در ساحات زیست کنونی شان در دست دارند ، غیر از بخش های کوه سلیمان ، دیگر همه زمین های اشغالی تاجیکان و مردمان بومی دیگر می باشند که در اثر تجاوزگری ها و جنگ های متوالی در طول چند قرن به زور غصب کرده و در آن جا ها ساکن شده اند . اما مسکن گزین شدن پشتون ها در مناطق مرکزی و شمال اوغانستان به صورت برنامه ریزی شده از طرف دولت های اوغانی به طور گسترده در صد سال اخیر انجام شده است که این ها به نام " ناقلین " یاد می شوند . یعنی کسانی که از شرق و جنوب به مناطق مرکزی و شمال اوغانستان نقل داد شدند و خانه و زمین و زنده گی مردم بومی را به زور و جبر اشغال نمودند و از همان وقت تا کنون به مکیدن خون مردم غیر پشتون در آن مناطق مشغول می باشند .
کوچی های اوغان نیز یک بلا و مصیبت دیگری اند که بالای مردم غیر پشتون هر سال نازل می شوند و زنده گی مردم را تیره و تار می سازند . هم ناقلین غاصب و طفیلی ، هم کوچی های تجاوزگر و وحشی ، همیشه از طرف دولت های پشتونی مورد حمایت عام و تام قرار گرفته اند و به همه جنایت ها و بیرحمی ها و وحشی گری های شان از جانب دولت ها مهر تایید نهاده شده است .
ما به این باوریم که مردمان تاجیک و هزاره و اوزبیک و دیگرانی که مورد ظلم و بی رحمی ناقلین و کوچی ها قرار گرفته اند ، برای دفاع از خود و برای بازپس گرفتن زمین و جایداد خود ، دیگر هیچ راه ندارند جز این که مصیبت ناقلین و کوچی ها را به زور دفع سازند و از میان بردارند .
ما تجاوزگری و وحشت افگنی کوچی های ظالم را در مناطق مرکزی و دیگر بخش های کشور نکوهش می کنیم و موجودیت ناقلین طفیلی و غاصب را در زمین های مردم غیر پشتون یک لکه ننگ می دانیم . از نظر ما ، مردمان غیر پشتون این حق را دارند که ناقلین را دو باره به جایگاه اولی شان برگردانند و زمین و جایداد خویش را از چنگ شان رها سازند و همچنان این را حق مسلم مردم غیر پشتون می دانیم که نگذارند پای کثیف کوچی های تجاوزگر و قاتل به خاک شان نهاده شود . وقتی که دولت پوشالی و مزدور پشتونیست های غدار از ناقلین و کوچی ها به مثابه ابزار فشار و سرکوب دیگران کار می گیرند ، دیگران هم باید از چنان یک دولت سیاهکار هیچ توقع برای تامین عدالت و انصاف نداشته باشند . امید بستن به تامین عدالت از جانب دولت اوغان سالار که خود حامی و تجهیز کننده ی کوچی ها و ناقلین می باشد ، یک کار نادرست می است . همان گونه که دولت پوشالی کرزی در سال های گذشته هیچ کاری برای جلو گیری از فاجعه ی تجاوز کوچی ها نکرد ، امسال و سال دیگر نیز هیچ کاری به سود مردمان غیر پشتون در این زمینه انجام نخواهد داد .
اوغان ذلتی ها ، سورخلقی ها و دیگر پشتونیست های دزد و قاچاقبری که در اوغانستان حاکمیت را به دست دارند ، نه تنها هیچ تمایلی به جلو گیری از تجاوز کوچی ها ندارند ، بلکه کوچی ها را تقویت ، حمایت و تشویق می کنند که هر سال بیشتر از پیش بر شدت کشتار و وحشی گری خویش بیافزایند . همچنان ، دولت کرزی و پشتونیست های رنگارنگی که با آن همپیمان اند ، از اوغان ذلتی ها گرفته تا گلبدینی ها و طالب ها ، همه بر اساس دستورات کتاب مقدس شان ( دویمه سقوی ) به صورت بسیار جدی و قاطعانه خواهان این استند که ناقلین رانده شده از شمال را به آن جا برگردانند و در عین حال صد ها هزار نفر دیگر از پشتون های مناطق شرق و جنوب و حتی پشتون های آن سوی مرز دیورند را به مناطق تاجیک ها ، اوزبیک ها و هزاره ها در شمال ، مرکز و غرب اوغانستان ، سرازیر سازند و همان طرح " ناقلین " دولت های پشتونی قبلی را به شدت و قوت بیشتر ادامه دهند .
مردمان غیر پشتون باید در برابر این توطئه ها هوشیار باشند و از خود واکنش های مناسب نشان دهند و نگذارند که همان اندک زمین و جایدادی که در اختیار شان قرار دارد مورد چپاول و تاراج اوغان ها قرار گیرد . ما این را به خوبی میدانیم که تجاوزگران اوغان ، زبان نرم را نمی فهمند ، کسی نمی تواند آن ها را با سخن خالی ، با گریه و زاری ، با عریضه نویسی و گردن پتی به جاده ی خردمندی و عدالت و انصاف رهنمون گردد . تنها زبانی را که آنها می فهمند و بالای شان تاثیر دارد ، زبان زور است . تا وقتی که خوب محکم و پخته بر دهان شان کوبیده نشود ، به هوش نمی آیند و در همان شتر جهل و خودپرستی و افزون خواهی و فاشیزم سوار استند و هر کسی که در دم شان بیاید زیر پا می کنند .
برای دفع تجاوز کوچی ها و شکست برنامه ی ناقلین و پایان دادن به حاکمیت ظالمانه ی تک قومی و اوغان سالاری، ما به یک مبارزه و مقاومت گسترده و همه جانبه نیاز داریم . برای اینکه بتوانیم حقوق مردم خویش را به دست آوریم ، باید توانایی به کاربست تمامی اشکال مبارزه و مقاومت دادخواهانه را داشته باشیم . تا زمانی که اوغان سالاری در کشور ما حاکم باشد ، تا زمانی که مردمان غیر پشتون در اسارت قرار داشته و گروگان قبیله و قبیله پرستان باشند ، تا زمانی که مشکلات حاکمیت سیاسی و مناسبات قومی و اجتماعی به صورت عادلانه و شایسته حل نگردد ، همین اوغانستان خواهد بود و همین اوغوکراسی و کشور توسط اوغان ذلتی ها و پشتونیست های تمامیت خواه و فاشیست به سوی ازهمپاشیده گی بیشتر ، به سوی بی ثباتی بیشتر و سر انجام به سوی تجزیه و چند پارچه شدن سوق داده خواهد شد
4 جولای 2010, 17:15, توسط dedaban
جناب سر دبير ، چرا اينهمه « احساساتی»؟
جناب سردبير کابل پرس?! انتظار آن بود که شما پس از تجربه ها و فراز و نشيب ها، کابل پرس را رسانه ای همه گانی، قانونمدار، دانشگستر، ومنطق پرور سازيد، اما احساسات تبارگرايانه تان ، مجال وفرصت اين پيروزی و شکفته گی را نداد! فحش های رکيک بر کرزی نثار کردن، خليلی و محقق را نماينده ی هزاره ها جازدن، برای وزير شدن سرور دانش و داوود نجفی، شيون و نمايش راه انداختن، کاريست که از دست هر درس نخوانده ای ، از دست هر مرتجعی بر می آيد!
طالب ، ساخت سی آی ای و انجلس سرويس انگليس است. پاکستان ، محلی است که صادرات نيمه رسمی آن « تروريست» است ، هر گوشه ی جهان که انفجاری صورت می گيرد، پشت اين حادثه يک مزدور پاکستانی خوابيده است که اغلب توسط مطبوعات غرب، افشاء ميشود!
دنيا ، از وزيرستان و کويته و سوبه سرحد به نکويی اطلاع دارد ، چرا سک را گشوده و سنگ را بسته اند؟ شايد منافع غرب، در حفظ سرحدات فعلی است، ورنه اگر سردمداران سرمايه بخواهند در ظرف ۲۴ ساعت يک بنگله ديش ديگر و يک کشور نوين ديگر، عرض اندام ميکند و مخفی گاه ها و لانه های تروريزم، مسدود و محو ميشود!
شما به بينيد ، امريکا هنوز با رژيم تبهکار خامنه ای نيز ، به بازی موش و گربه ادامه ميدهد ، رژيمی که علنا به تروريزم جهانی، کمک ميرساند!
عراق از دست اندازی های ايران ، پيکر مجروح دارد ، هم حکومتی آنجا مستقر نيست و هم انرژی برق وجود ندارد، در گرمای بالاتر از ۵۰ درجه!
پس پياپی فحش به کرزی دادن، دردی را دوا نميکند؛ يک روزنامه نگار ژرفنگر همواره به علت ها می انديشد نه معلول ها!
جناب سر دبير يک کمی به خود آييد ، هر گردی، گردو نيست و اين تنظيم های اوباش( خليلی ، محقق، اکبری و جاويد و انوری و ...) هرگز نماينده های هزاره ها نيستند ! البته پشتونيزم و هژمونی دير پای آن بايد تقبيح شود ، اما راه آن اين نيست که کابل پرس، برگزيده است.من قسم ميخورم که اگر در يک منطقه و شهر هزاره نشين ،همين اکنون يک صندوق رای گيری سری و آزاد ، برای کرزی و خليلی نهاده شود و هزاره ناگزير به انتخاب ميان دوشخصيت باشد؛ صندوق خليلی، خالی می ماند!
جناب سردبير، با رای نياوردن دو وزير وحدتی ( گماشته های محقق وخليلی)، کم کم شما هم از نابودی هزاره ها حرف ميزنيد؛ اين دور از مآل انديشی و انصاف است.با ارادت. ديده بان