نقش رهبران محلی در انتخابات
نقش رهبران محلی در انتخابات
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
با وجود هیاهوی بسیار پیرامون مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، واقعیت این است که از دید سیاسی تفاوت مهمی میان این نامزدان دیده نمیشود. چیزی که در لابلای بسیاری از مباحث در مورد این یازده نفر پنهان شده است همانا شباهت بسیار آنها با همدیگر است. همه مرد هستند و متعلق به نسلی اند که پیش از جنگ با شوروی یا در جریان آن به سن رسیده اند. همهی آنها در گذشته بخشی از دولت آقای کرزی بوده اند و تا حد زیادی از آن در گردآوری ثروت و قدرت بهره برده اند
نوسندگان: انا لارسون و نوح کابرن
برگردان به فارسی: عماد عابدی
آنچه را از ورای گزارشهای رسانهای میتوان دریافت، انتخابات سال ۲۰۱۴ افغانستان داستان ۱۱ - یا بهتر است بگوییم ۵ - مرد است. اما در حالی که توجه ناظران بین المللی به برندهای انتخابات ریاست جمهوری متمرکز شده است، برای بسیاری از افغانها، اهمیت این رایگیری بسیار بیشتر از انتخاب یک رهبر جدید است. این انتخابات که قرار است روز پنجم اپریل برگزار شود، به مردم فرصت خواهد داد تا روابط خود را با حکومت مرکزی در کابل و رهبران و احزاب سیاسی سر از نو تعریف کنند، که اثرات آن بسیار فراتر از سال ۲۰۱۴ محسوس خواهد بود. مهمتر از همه، با درنظرداشت خروج نیروهای بین المللی، انتخابات وسیلهای است که با آن افغانها می توانند منابع سیاسی و اقتصادی خود را در مواجهه با بی ثباتی بالقوه آینده بسیج کنند.
با وجود هیاهوی بسیار پیرامون مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری، واقعیت این است که از دید سیاسی تفاوت مهمی میان این نامزدان دیده نمیشود. چیزی که در لابلای بسیاری از مباحث در مورد این یازده نفر پنهان شده است همانا شباهت بسیار آنها با همدیگر است. همه مرد هستند و متعلق به نسلی اند که پیش از جنگ با شوروی یا در جریان آن به سن رسیده اند. همهی آنها در گذشته بخشی از دولت آقای کرزی بوده اند و تا حد زیادی از آن در گردآوری ثروت و قدرت بهره برده اند. همه به جای تدوین یک خط مشی یکپارچه، معاونان خود را از میان اقوام و احزاب مختلف برگزیده اند تا نشان دهند که تیم آنها از گروه های مختلف اجتماعی مردم افغانستان نمایندگی میکند و همه شمول است.
مسلما، برخی از آنها تکنوکرات تر از دیگران اند، اما هیچ کدام انگیزهای واقعی برای تغییر سیستم فعلی ندارد.
این بدان معنی است که در سطح ولایتها و ولسوالیها زورمندان محلی بیشتر به قرار گرفتن در یک موقعیت مطلوب در تحولات گستردهای سیاسی و اقتصادی که این انتخابات به دنبال خواهد داشت اهمیت بدهند تا به وعده های نامزدان برای اصلاحات. ۲۰۱۴ سالی است که کمک های مستقیم خارجی به افغانستان کاهش مییابد و اثرات حباب های اقتصادی که مشخصه مداخله جامعه جهانی بوده است رو به زوال مینهد. به عنوان نمونه، باشندگان اطراف پایگاه هوایی بگرام در این اواخر٬ با خشک شدن منابع ایجاد شغل٬ شاهد افزایش بیکاری بوده اند٬ چون برنامه های جامعه محور که هدف آنها به دست آوردن دلهای مردم بودکاهش یافته است و درآمد حاصل از "اشیایی که از موتر ها در راه رسیدن به پایگاه میافتادند" نیز کمتر شده است (در طول چند سال گذشته قیمت مواد سوخت در نزدیکی فرودگاه بگرام نسبت به جاهای دیگر به مراتب ارزانتر بوده است). حالا پرسشی که بسیاری از مردم از خود میپرسند این نیست که "رئيس جمهور بعدی که خواهد بود، " بلکه این است که "در دوره بی ثباتی سیاسی آینده چگونه بتوانیم خرج خود را درآوریم؟"
برای یافتن پاسخ به این پرسش، و در برخی حالتها برای جبران کاهش درآمدها، رهبران سیاسی محلی در جستجوی منابع جدید قدرت سیاسی و اقتصادی بوده اند. در بعضی موارد، این جستجومنجر به ایجاد کسب و کار مشروع و یا نامشروع جدید شده است و در موارد دیگر، کارگزاران محلی از انتخابات برای تحکیم نفوذ خود استفاده برده اند.
در اینجا، جایزه واقعی به دست آوردن کرسی مجلس نمایندگان است، جایی که هم نمایندگان مجلس به درآمد دولتی دست می یابند و هم ارتباطات تجارتی آنها در کابل تأمین میشود. با آنکه انتخابات پارلمانی برای سال ۲۰۱۴ برنامه ریزی شده است، انتخابات ۲۰۱۴ میدان تمرین مهم برای مانورهای سیاسی آینده است. در بسیاری موارد، این به معنای جانبداری از تیم برنده است بدون در نظر گرفتن این که این برنده چه کسی است.
با این حال، زورمندان محلی در انتخابات شوراهای ولایتی نیز سرمایه گذاری میکنند که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگذار میشود، اما رسانه های بین المللی توجه اندکی به آن نشان داده اند. برای کسانی که خواهان نامزدی در انتخابات مجلس نماینگان استند، انتخابات شوراهای ولایتی فرصتی است برای ایجاد شبکه های سیاسی و جمع آوری رای برای سال آینده. کارگذاران محلی حتی متحدان کمتر شناخته شده خود را تشویق به نامزد شدن میکنند. به عنوان مثال، یک تاجر ثروتمند جوان، پدر خود را تشویق کرده که نامزد انتخابات شورای ولایتی شود، تا راه برای مبارزات انتخاباتی پارلمانی خودش در سال آینده هموار شود. برای دیگران، به ویژه برای رهبران سیاسی جوان، جا گرفتن در شوراهای ولایتی قدم نخست برای اندوختن تجربه های سیاسی و"نام کشیدن" در دنیای سیاست است.
با این همه، طوری که گاهی رسانه های جهان نشان میدهند٬ انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۴ پایان خط مبارزات سیاسی نیست، بلکه زمان مهمی است برای شکل دادن آینده سیاسی افغانستان در سطح محلی.
خبر خوش برای بسیاری از ناظران خارجی این است که با وجود این که انتخابات سال ۲۰۱۴ مطمئناً پر از تقلب و فساد خواهد بود٬ اما به احتمال زیاد هیچ یک از نامزدان فعلی در صورت باخت٬ با شبه نظامیان خود به کوه ها نمی برآیند. بیشتر رهبران در سطح ملی و حتی ولایتی، در نظام سیاسی فعلی سرمایه گذاری کرده اند. نظامی که با وجود فاسد و مردگرا بودن، دست کم نشانی از یک سیستم دارد. خبر بد اما این است که به نظر می رسد کسانی که در حال حاضر در قدرت استند نگرانی چندانی برای رفاه پیروان خود ندارند. در چشم انداز سیاسی و اقتصادی ناپایدار، داستان واقعی پس انتخابات ۲۰۱۴ این خواهد بود که آیا رهبران سیاسی و محلی از آرا مردم برای تحکیم قدرت خود استفاده کردند و یا شاهد فرسایش آن بودند.
منبع:
http://southasia.foreignpolicy...
دکتر انا لارسون محقق همکار در موسسه توسعه و بازسازی پس از جنگ٬ در دانشگاه یارک انگلستان است. او بین سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۱۰ برای موسسه تحقیق و ارزیابی افغانستان٬ در کابل کار می کرد.
پروفسور نوح کابرن استاد مردم شناسی سیاسی در کالج بنینگتون است. او از سال ۲۰۰۵ پژوهش های در مورد افغانستان انجام داده است و نویسنده کتاب "بازار سیاست: سفالی و قدرت در بازار افغانستان" است.
کتاب مشترک این دو "توطئه های دموکراسی در افغانستان" نام دارد.