صفحه نخست > حقوق بشر > آزادی بيان > ژورنالیزم و خشونت، پیوند ناگسستنی در افغانستان

ژورنالیزم و خشونت، پیوند ناگسستنی در افغانستان

دومين عامل كه براي شغل ژورناليستي در افغانستان به عنوان يك سايه وحشت به شمار مي رود، تحمل ناپذيري اطلاع رساني شفاف توسط دست اندر كاران قدرت است كه سال هادر سايه جنگ حكم رانده اند و با خشونت و تهديد خو گرفته اند.
محمد اسحاق فياض
يكشنبه 1 آگوست 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

افغانستان یکی از کشورهایی است که بیشترین توجهات رسانه های جهان را به سوی خود جلب کرده است. به همین دلیل تعداد زیادی از خبرنگاران داخلی و خارجی مشغول پوشش دادن اخبار و گزارشات تحولات افغانستان هستند. اما از آنجایی که خشونت ها هر روز در کشور افزایش پیدا می کند و نیز گروههای فشار و زورمندان زیادی در دستگاه دولت افغانستان حضور دارند که خبرنگاران را وادار به خود سانسوری می کنند، ژورنالیست ها همیشه با تهدیدات، لت و کوب، اهانتها، تهمت ها و مشکلات زیادی مواجه بوده اند.

براساس تازه ترین گزارشی که در مورد مشکلات ژورنالیست ها در افغانستان وجود دارد،آمده است که ۲۵۲ مورد خشونت با خبرنگاران در افغانستان طی ده سال اخیر صورت گرفته است. موسسه "نی" در افغانستان در گزارشی نوشته است که در یک دهه گذشته در این کشور ۲۵۲ مورد خشونت، علیه خبرنگاران، از جمله ۲۶ مورد قتل صورت گرفته است. صدیق الله توحیدی، رئیس سازمان "دیده بان رسانه ها" وابسته به موسسه نی گفت که این آمار شامل موارد خشونت علیه خبرنگاران از سال ۱۳۸۰ خورشیدی تا حال است. در این مدت خبرنگاران در ۱۲ مورد زخمی، ۲۴ مورد ربوده، ۵۸ مورد ضرب و شتم، ۵۸ مورد بازداشت، ۷۱ مورد تهدید و سه مورد زندانی شده اند. دید بان رسانه ها ۵۶ درصد از این خشونت ها را به دولت افغانستان، ۲۶ درصد دیگر را به افراد ناشناس، ۱۶ درصد را به طالبان و ۲ درصد را هم به نیروهای خارجی نسبت داده است.از ۲۶ مورد قتل در ده سال گذشته، ۱۰ مورد آن را منسوب به گروه طالبان و ۱۶ مورد دیگر را منسوب به افراد ناشناس دانسته است. از مجموع افراد کشته شده ۱۲ نفر خبرنگار خارجی بوده اند.

دولت افغانستان آزادی مطبوعات را یکی از دستاوردهای عمده خود می داند، اما دیده بان رسانه ها در گزارش تازه خود گفته که کار رسانه ای پس از سال ۱۳۸۵، زمانی که دولت منتخب در افغانستان برسرکار بود، با"چالش های خطرناکی" مواجه بوده است. در پنج سال اخیرهیچ سالی نبوده که "چند خبرنگار داخلی یا خارجی به دلیل کار رسانه ای و اطلاع رسانی کشته نشده باشد". دیدبان رسانه ها انتقاد کرده که نهادهای قضایی در افغانستان پرونده های مرتبط با خشونت با روزنامه نگاران را "مسکوت" گذاشته و تا حال حتی یک نفرهم به اتهام دست داشتن در این خشونت ها، حتی قتل خبرنگاران به دادگاه کشانده نشده است. دیدبان رسانه ها، اتحادیه های صنفی خبرنگاران را در قبال حمایت از خبرنگاران و حقوق آنها هم "عاجز" خوانده است و خبرنگاران درافغانستان خود را "بدون حمایت کننده" می دانند.

همانطوری که در این گزارش آمده است در افغانستان تنها گروههاي طالبان و القاعده دشمنان آزادي بيان وفعاليت هاي خبري واطلاع رساني نيستند، بلكه جريانهاي سياسي وعوامل متعددي وجود دارد كه ژورناليست ها رابه سوي مرگ و قربانگاه مي كشانند وقلم و هنرشان را با خون رنگين مي كنند.

افغانستان كشوري است كه طی ده سال گذشته بيش ترين آمار كشته شدگان ژورناليست را در خود جاي داده است. كار ژورناليستي و اطلاع رساني در اين كشورهميشه با خطر مرگ همراه بوده وزندگي و فعاليت ژورناليست ها در افغانستان ريسكي بوده كه آنان با انتخاب اين رشته آن را در زندگي خود اختيار كرده و در واقع تن به تقدير سپرده و با خطر از دست دادن زندگي شان رسالت اطلاع رساني را ادامه مي دهند.

البته قتل، تهدید، لت و کوب و خودسانسوری ژور نالیست ها عوامل متعددی دارد، اولين عاملي كه ژورناليست ها را به كام مرگ مي كشاند ادامه جنگ و نا امني در كشوراست، گسترش جنگ و نا امني در افغانستان سبب شده است كه در طول سال چندين خبرنگار جان خود را از دست بدهند. در كنار اين مسئله طرف هاي درگير ژورناليست ها را وسيله براي اهداف و خواسته اي خود قرار مي دهند، دليل عمده اسارت خبرنگاراني كه در جنوب توسط گروه طالبان به اسارت گرفته شده اند، اين بوده است كه طالبان با تهديد خبرنگاران سعي كرده اند تا از اين طريق نوعي خود سانسوري را در رسانه ها به سود طالبان بوجود آورد و از طرف ديگر خبرنگاران و گزارشگران وسيله اي براي آزادي و معامله با افراد دستگير شده طالبان قرار مي گيرند چنانچه كه خبرنگار ايتاليايي وجه المصالحه چند تن از سران بلند پايه طالبان قرار گرفت و اجمل نقشبندي كه از دور بازي خارج شده بود به قتل رسيد. طالبان بار ها اعلام كرده است كه ژورناليست ها و دست اندر كاران رسانه هاي جمعي را به ضرر طالبان سخن بگويند اگر گير بياورند مي كشند، چنين تهديدي سبب شده است كه نوعي خود سانسوري رسانه اي بوجود آيد واهل قلم و رسانه ها هميشه سايه ترس و وحشت را احساس نمايند.

دومين عامل كه براي شغل ژورناليستي در افغانستان به عنوان يك سايه وحشت به شمار مي رود، تحمل ناپذيري اطلاع رساني شفاف توسط دست اندر كاران قدرت است كه سال هادر سايه جنگ حكم رانده اند و با خشونت و تهديد خو گرفته اند. بسياري از كسان انتظار دارند كه خبر نگاران بايد در خدمت آنان قرار بگيرند و هر چيزي كه آنان گفت بدون كم و كاست به نشر برسانند، از نظر آنان واقعيت همان چيزي است كه خود شان مي گويند و خبرنگاران و يا مفسران سياسي حق ندارند واقعيت را غير از آن چيزي كه آنان مي گويند جلوه بدهند. نقد و انتقاد و افشاي حقايق در اين كشور ريسك هاي خطر ناكي است كه هر خبرنگاري جرات بيان آن را ندارد. از آن جايي كه فرهنگ انتقاد و تحمل پذيري انتقادي وشنيدن حقايق در كشور ما وجود ندارد، در واكنش به يك انتقاد و بيان واقعيت ها، اين ژورناليست است كه مورد خشم و تهديد قرار مي گيرد و انگشت تهديد و اتهام به سوي او نشانه مي رود. تا كنون بارها خبرنگاران، روز نامه نگاران و مفسران سياسي مورد تهديد و يا ضرب و شتم زور مندان قرار گرفته اند، حتی لوي سارنوال سابق اقای عبدالجبارثابت که خود را مجری عدالت در کشور می دانست، دو سال پیش به جاي شكايت به كميته تخطي مطبوعات به دفتر تلويزيون طلوع حمله برد. در کشوری که حتی دادستان این کشور به خبرنگاران روز بگوید و بجای وارد شدن از مجرای قانون خود به یه یک شبکه رسانه ای حمله نماید، چه انتظاری از دیگران وجود دارد که امنیت خبرنگاران را تامین نموده و حقوق ژورنالیستی آنان را رعایت نماید؟

سومين عامل ذهنیت سنتی و قبیلوی جامعه افغانی است، نگاهي كه به اطلاع رساني در كشور صورت مي گيرد، با ذهنيت سنتي و قبيلوي است، هم اکنون در افغانستان بیش از 67 رادیو،17 کانال تلویزیون،14 روزنامه و دهها هفته نامه و ماهنامه نشرات دارند. صدها خبرنگار مشغول فعالیت هستند. اما اين آمار هرگز نتوانسته ذهنيت سنتي و قبيلوي را درجامعه در طول اين مدت تغيير بدهد. این ذهنیت سد بزرگی است در برابر تأثیرات آزادی بیان در جامعه و اطلاع رسانی و جهت دهی توده های مردم به سوی جامعه مدنی. این رسالت آزادی بیان است که جامعه انسانی را متحول ساخته و به سوی رشد و آگاهی سوق دهد، تا بنیادهای حقوق شهروندی و رعایت قانون در سایه آزادی و دموکراسی در جامعه تحقق عینی پیدا کند، اما در جامعه سنتی، آزادی بیان و مطبوعات نمی تواند، رسالت خود را به خوبی انجام دهد، زیرا سدهای سنتی متعددی در برابر رشد آگاهی و توسعه جامعه مدنی وجود دارد که شکستنش خود زمان زیادی را هدر می دهد.

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس