کوچی ها مصیبت بزرگ برای بدخشان
اسناد جعلی کوچی ها باطل شود!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
یکی از معضلات عمده مردم بدخشان نداشتن زمین کافی است و سالانه در بسیاری مناطق بدخشان بر سر مسئلهِ مالچرها بین خود اهالی بدخشان اختلافات بروز میکند. سالانه در مناطق مختلف بدخشان جنگها و کشمکشها به خاطر استفاده از علفچر بین بدخشانیها بروز میکند. در جریان سال روان در 12 ولسوالی بدخشان جدال بر سر علفچرها باعث بروز زدوخوردهای مسلحانه و تلفات شد. زمانیکه مردم خود بدخشان از نبود علفچر رنج میبرند یک سوال پیدا میشود که چرا کوچیها رمه های خویش را به بدخشان ببرند؟
همانگونه که میدانیم در زمان حکومت امیر عبد الرحمن عده از قبایل وعشایر آنسوی سرحد بر اساس سیاستهای استعماری امیروهدایت بادارانش در شمال کشور به عناوین مختلف جابجا شدند که این سیاست ظالمانه در زمان حکومت آل یحیی توسط جلادان خائین وطنفروش و جنایتکارهاشم خان، محمد گل مومند ، شیرخان و یارانش دنبال گرديد. در جریان تطبیق این برنامه صدها هزار هکتار زمین مردم شمال به زور از دست شان گرفته شد و به مهمانان تحمیلی داده شد و بدین ترتیب مردم قبایل آنسوی دیورند یا ناقلین در شمال کشور جابجا شدند.
اما در بدخشان تطبیق این برنامه ناممکن بود زیرا شرایط دشوار زیست ، دوری راه از مرکز و سلحشوری مردم آنزمان بدخشان باعث شد تا حاکمان از اسکان دایمی قبایل در بدخشان ابا ورزند زیرا حمایت آنها به صورت دوامدار توسط حکومت مرکزی نا ممکن بود. هرچند که چند تجربه ناکام را بکار بستند اما به ثمر ننشست همان بود که جهت باز ماندن راه رفت و آمد کوچیها نیرنگی را بکار بردند و طرحی را به مردم بدخشان ارائه نمودند که بر اساس آن رمه های بدخشان باید در زمستان در چراگاه های کندز و تخار بروند و رمه های کوچیهای تخار و کندز در فصل تابستان به بدخشان بروند وگذشته ازان برای مردم بی زمین بدخشان در ولایات دیگر زمین داده شود. مردم بدخشان چون دران زمان کمتر به مالداری میپرداختند و از جانب دیگر در مقابل سر نیزه ظلم و ستم حکومتهای ستمگر وقت دفاعی نداشتند ناگزیر سکوت کردند. بر همین اساس بود که کوچیها تا قبل از کودتای ثور و آغاز جنگ به بدخشان میرفتند ، در جریان جنگ این رفت و آمدغیر منظم شد. اما بعد از سقوط طالبان دوباره رفت و آمد کوچیها آغاز شد . تا زمان قبل از جنگ مردم بدخشان منحیث مسلمانان رحم دل وواقعبین ازینکه خود گوسفند کافی نداشتند میگفتند چون علف زیاد است خیر است ، به عوض اینکه بی استفاده بماندکوچیها میتوانند خیرات سر فرزندان مان ازآن استفاده نمایند که اینهم در جمع صواب است. اما در شرایط کنونی نفوس بدخشان چند برابر شده و صدها هزار نفر همین حالا بی خانه و بی زمین روزگاری سختی را به سر میبرند ، یگانه زمینه رشد اقتصادی در بدخشان انکشاف توریزم ، باغداری و مالداری است زیرا بدخشان در حالیکه یک ونیم نفوس دارد زمین زراعتی کمی دارد و علاقه مردم به مالداری روز به روز فزونی یافته است که بدین اساس دیگر نیازی ندارند علفچرهای خود را در اختیار کوچیها قرار دهند .
در گذشته ها چون از یکطرف حکومتهای ستمگر و خود کامه جنایاتی زیادی را در حق مردم نموده بودند مردم از ترس دولتها اعتراضی کرده نمیتوانستد واز جانب دیگر کوچیهای مسلح اهالی را تهدید به قتل میکردند و بیشتر حاکمان بدخشان هم از هم تباران کوچیها بود مردم این جام زهر را نوشیده خاموش بودند اما امروز وضع چنین نیست .همگان میدانند که بر علاوهِ اینکه همین حالا صدها هزار بدخشانی بی زمین در کوه ها ودره ها ساکن اند و سالانه هزاران تن آنها در اثر خشک سالیها و سیلابها خانه ویران و مهاجر میشود و حتی یک متر جای برای سر پناه ندارند . ده ها هزار بدخشانی دیگر از سالها بدینسو در ولایات کندز، تخار و بغلان به شکل خانه بدوش زندگی دارند و یک متر جای برای بود و باش ندارند. چرا حکومت جهت اسکان آنها در دشتهای بی پهنای کندز و تخار و بغلان یک نمره زمین نمیدهد؟ چگونه حکومت و عدالتیست که به فکر بود و باش و شکم حیوانات یک گروه از اتباع خویش است اما گاهی هم به فکر بهبود وضع زندگی گروهی دیگراز اتباع خویش نیست؟ مگر در نزد نظامها اتباع درجه بندی شده اند که حیوانات یک قوم بر آدمهای قوم دیگر رجحان داشته باشد؟ مگر درقانون اساسی افغانستان مواد نا مرئی هم توسط جعل کاران رسوا و بی ازرم گنجانیده شده است که فقط با عینک سیاه قومگرایی - شئونیستی قابل رویت است؟ برای حیوانات یک قوم هزاران هکتار زمین در سرزمینهای دیگران اختصاص داده میشود اما برای انسانهای قوم دیگر سه بسوه زمین در سر زمین خودشان جهت سرپناه پیدا نمی شود؟
زمانیکه کوچی در یک نقطه افغانستان از غصب ملکیت مردم محل باز داشته میشود صد هئیت آنهم با ترکیبی از حامیان وهمتباران کوچی ها که دارای عقده های روانی و افکار مسخره فاشیستی اند و پیشاپیش آنها صباوون قرار دارد عازم محل میشوند و زمین را به کوچی تسلیم میکنند اما اقوام دیگر به علت نداشتن سه بسوه زمین در سر زمین خود شان رنج میبرند و سالانه هزاران تن به علت اسکان در مناطق کوهستانی طعمه سیلاب و فقر و مرض میشوند. تا حال چند هئیت جهت حل معضلهِ مسکن بدخشانیها از طرف اینهمه حکومتها تعین شده است؟اگر گوسفند کوچی مرد گوسفند دیگر دارد اما سالانه ده ها هزار کودک و زن و مرد بدخشی به علت همین مصیبتهای ناشی از سکونت در مناطق صعب العبور میمیرند و برعلفچر عقب خانه او کوچی ادعای مالکیت دارد.
تا حال چه کسانی فکری بحال آنها کرده است؟جالبتر اینست که یک گروه معلوم الحال در دولت و پارلمان از مدتی بدینسو طی برنامه خاصی جابجای ولسوالان و قوماندان های امنیه طرفدار کوچیهارا در آن ولسوالیهای بدخشان که علفچر ها دران موقیعت دارد ( بهارک ، شهدا، شغنان ، یفتل پایان ، کشم ، راغ ...)رویدست گرفته اند که تاحدی زیادی در تطبیق پلان خویش موفق بوده اند و بیشتر قوماندانان وولسوالان مورد نظر خود را خصوصاً از ولایت بغلان درین ولسوالیها جابجا کرده اند تا امسال امنیت عام و تام کوچیها را مانند دوران حاکمیت محمد گل مومند و شیرخان تامین کنند. در حالیکه ولسوالان وقوماندان های بر کنار شده این ولسوالیها که به مراتب شایستگی و کفایت شان از مسئولین مجهول الهویه جدید بیشتر است بی سرنوشت گردیده اند که مااز مردم بدخشان ، چیز فهمان و روشنفکران بدخشان ( منظور از روشنفکران بر خلاف تعبیر معمول در کشور کسانی نیست که شراب مینوشند و اعتقاد به دین و رسوم مردم ندارند بلکه منظور از کسانی است احساس دارند ، درد دارند و تفکر منطقی دارند مهم نیست که چپی باشد یا راستی بلکه کهک اینست که ادم باشند و تفکر انسانی داشته باشند ) ، نمایندگان بدخشان در شورای ملی و شورای ولایتی ( در صورت که منافع شخصی و گروهی و اقتصادی شان در دفاع از منافع بدخشانیها متضرر نشود) میخواهیم تا با استفاده از تمام امکانات دست داشته مانع تطبیق این پلان شوم و ظالمانه گردند.
بر اساس گزارشات رسیده تعدادی زیادی از کوچیها از بغلان و کندز پول زیادی را جهت پرداخت مخارج این قوماندانان وولسوالان و همکاران تطبیق برنامه های انها جمع آوری نموده اند. همچنان مهره های مانند سیاف ، فاروق وردک وتعدادی دیگری از دشمنان معلوم الحال مردم افغانستان جهت تطبیق این برنامه ظالمانه منشی مجید را در بدخشان حاکم نمودند تا این پروژه را تطبیق نماید.
بنابرین تا زمانیکه مسئله بی سرپناهی صدها هزار بدخشانی حل نگردد مردم بدخشان دیگر حاضر نیست تا علفچرهای خویش را در اختیارکوچیها یا مالداران دیگر بگذارند. اگر سخن بر سر برادریست بیایند در قدم اول از زمینهای آن ولایات برای بی سرپناهان بدخشان جای سرپناه بدهند بعد رمه های بدخشانیها را در موسم زمستان در مالچرهای کندز و تخار و بغلان اجازه چرا بدهند. درآن صورت مردم بدخشان هم عمل باالمثل را خواهد نمود و صرف حق استفاده را در یک چوکات معین به شکل اجاره برای آنها خواهد داد نه به عنوان اینکه انها مالک علفچرها هستند. اگر منطق این باشد که جنگلات و مالچرها ملکیت دولت است اگر قرار باشد که مردم ازان استفاده نماید در قدم نخست باید مردم محل ازان استفاده نماید نه مردم دیگر. اگر چنین نیست آیا دولت حاضر است قسمتی از جنگلات چارتراش کنر و جلغوزه پکتیا ولغمان یا پسته زارهای بادغیس و زمینهای برنج تخار و کندز و بغلان را در اختیارمردم بدخشان بگذارد که در وقت حاصل ازان استفاده نمایند؟ آیا ساکنان این مناطق حاضرند که چنین سهمی را به مردم بدخشان بدهند ؟ یقیناً که نه. جالبتر اینست که بعضی سران کوچیها فرمانهای از شاهان ستمگر و وطنفروش سابق را سند قرار داده ادعای مالکیت بر علفچرها رامیکنند سوال درینجاست که این شاهان با چه حقی چنین حاتم بخشیهای را نموده اند؟ آیا این زمینها میراث پدر شان بود ؟ اگر این اراضی را ملکیت دولت دانستند و کوچیها را رعیت. آیا فقط همین مردم رعیت بودند؟ آیا این شاهان در مقابل هر صد فرمان چند هزار جریب زمینی که به کوچیها و شبه کوچیها در اراضی شمال داده اند. یک فرمان ده جریبه هم برای مردم بی زمین و بی خانهِ بدخشان در کندز و تخار و بغلان و کابل و ننگرها و قندهار داده اند؟ تا درین ولایات یا مرکز کشور برای خود سر پناه بسازند. یقیناً که نه.زیرا این فرمانها همه بر بنیاد یک برنامه ظالمانه ، تفرقه افگنانه و استعمار گرانه داده شده است و بس که هیچ اساس و بنیاد قانونی ندارد بهتر است تا ظاهر شاه نمرده بودآنها فرمانهای دست داشته خود را برایش میبردند تا ازملکیت نادر خان و یحیی خان برای شان زمین می داد در غیر آن فرمانهای خود را تعویذ نموده به گردن کودکانشان بیاویزند.
بدین اساس مردم بدخشان از دولت خواهانند که اگر میخواهد یک ملت واحد بسازد مطابق مفاد قانون اساسی کشور سیاست دوگانه را در قبال ساکنان افغانستان کنار گذاشته وبرنامه اسکان کوچیها را به شکل عادلانه در مناطق که همخوانی با فرهنگ ورسوم کوچیها دارد عملی نموده درد سر مردم بدخشان را کم نمایند که همین مصیبتها و دردهای فعلی شان همراه با اداره محلی فاسد موجود برای چند نسل دیگر هم کفایت میکند. در غیر آن زمان آن گذشته است که کوچی ها زور بگویند یا حکومتها با استفاده از نیرنگ و ارعاب و فریب آنان را بر مردم تحمیل کنند و همچنان مقامات دولتی باید بدانند که دیگرنمیتوانند با اعزام چند هئیت نمایشی آنهم از همتباران کوچیها سناریوی را به راه اندازند و مشکل را به زعم خود شان حل کنند هر فیصلهِ را باید مردم بدخشان در مورد سرزمینهای خویش نمایند و بس که درین راستا نه نیازی به نماینده وزارت اقوام است و نه نیازی به نماینده وزارت قبایل نه نیازی به ریش دراز صباوون و سیافست و نه نیازی به تماشای آرایش غلیظ شکریه بارکزی.
اگر کوچیها بیش ازین نمیتوانند به شغل مالداری بپردازند و جای برای نگهداشت گوسفندان خویش ندارند میتوانند به کار های دیگر روی آورند زیرا بگونهِ که همه میدانیم بیشتر ساکنان کره زمین در مقطعی زمانی معین خانه بدوش و کوچی بوده اند اما با گذشت زمان این شغل طاقت فرسا را رها کرده به مدارج عالی ترقی و تعالی رسیده اند. این حتمی نیست که 30 میلیون ساکن این سر زمین به خاطر چند صد هزار کوچی عذاب بکشند و هر روز در هر نقطه کشور جنگ و جدال و حادثه بر پا شود. همه این مصیبتهای بازمانده از چند دهه گذشته برای هفتاد نسل ساکنین این کشور کافیست. بدخشانیهای دیگر نمیخواهند که شیر و قیماق و گوشت قاق را کوچی بخورد و عذاب را آنان بکشند.شاید آمدن کوچیها به بدخشان برای چند قوماندان محلی مفاد داشته باشد که چند گوسفند از آنها میگیرند یا برای والی بدخشان مفید باشد که مقداری پول نقد و گوسفند بورداقی میگیرد اما آنها سالانه صدمات زیادی را به بدخشان وارد میکنند. رمه های آنها در جریان عبور از کنار مزارع ، گندم زار ها را پایمال مینمایند . کشتزاران مردم را میخورند. سرکها را با سرازیر نمودن سنگها تخریب مینمایند میتوانند امراض خطرناک و کشنده ساری مانند ملاریای خبیثه ، ایدز سالدانه و هیپاتیت را انتقال دهند.خطر ورود مرض انفلونزای مرغان نیز خطر دیگریست که در صورت شیوع درکشور از طریق پرندگان خانگی کوچیها وجوگیها بدخشان را در آینده تهدید میکند ، همچنان بیشتر امراض متداول حیوانی مانند کسل مرغها ، مرض کشنده گاوها که به کلتک زن شهرت دارد امراض بز و گوسفند را نیز حیوانات کوچیها وجوگیها انتقال میدهند. بزرگترین مشکلی دیگری که کوچیها برای بدخشان ایجاد میکنند بندش یگانه راه نیمه موتر رو بدخشان میباشد راه بین کشم- فیض آباد و فیض آباد- بهارک و راه های دیگر که گنجایش فقط یک موتر رادارد در زمان عبور رمه های کوچی برای ساعتها مسدود میگردد زیرا جای برای عبور رمه جز سرک در کنار دریا نیست که این خود باعث میشود تا ساعتها وقت مسافرین ضایع شود و در حقیقت موتر ها باید به پای گوسفندان حرکت نمایند که در بسیاری موارد مریضانیکه راهی مراکز صحی اند در جریان این توقف در راه تلف میشوند که بدینگونه سالانه خسارات هنگفتی مالی و جانی از ناحیه کوچیها و جوگیها برای مردم بدخشان عاید میگردد.
ادامه کشتار و کوچ اجباری در بهسود!
مقامات بلندپایه همچنان از جنایات حمایت می کنند!
شنبه 2 اوت 2008
در بهسود چه می گذرد؟
يک گزارش تلويزيونی از کشتار و کوچ اجباری در بهسود!
سه شنبه 22 ژوئيه 2008
اسناد جعلی کوچی ها باطل شود!
تظاهرات افغانهای مقیم ایتالیا دراعتراض به حمله کوچی ها
جمعه 8 اوت 2008
اردوی ملی يا اردوی طالبان و القاعده؟
آدمکشان سه جوان را در بهسود مثله کرده اند!
شنبه 19 ژوئيه 2008
رحيم وردک از ارتباط با آی اس آی تا وزارت دفاع افغانستان
کنار کشيدن از سازمانی جاسوسی مساوی با مرگ می باشد
يكشنبه 20 آوريل 2008
فروش تسليحات از وزارت دفاع به طالبان
وزارت دفاع و موج دزدی ها
چهار شنبه 6 فوريه 2008
شتاب در تاراج و جنایت!
فاروق وردک- حليم فدایی- طالبان – 300 ميليارد دالر/ هدف: کوچ اجباری و پاکسازی قومی
يكشنبه 13 ژوئيه 2008
حامد کرزی مسوول جنایات در بهسود
حامد کرزی بجای معذرت خواهی از جنایات اسلافش، تکرار و ادامه جنایات آنها را زمینه سازی می کند/ تجاوز کوچی ها ادامه "پاکسازی" سیاست امیر عبدالرحمن خان ،محمد نادرشاه و طالبان است که حالا توسط کرزی عملی میگردد
شنبه 28 ژوئن 2008, نويسنده: ثنا متین نیکپی
حمايت فاروق وردک از کوچ اجباری!
وردک نقش هماهنگ کننده را بين رهبری افراد مسلح، نعيمی والی ميدان وردک و عناصر طالبان برای يکپارچه سازی ولايت ميدان وردک بر عهده دارد
شنبه 21 ژوئن 2008
باز هم آدمکشان با بيرق سفید امارت، باز هم کوچ اجباری
کوچ اجباری يکی از جنايات حاد عليه بشريت است و اين جنايت در افغانستان بدون آنکه دولت و جامعه ی جهانی به آن توجهی داشته باشد، همچنان بوقوع می پيوندد
سه شنبه 17 ژوئن 2008
مردم نمی خواهند کوچ اجباری ديگری را شاهد باشند!
تکليف کوچی ها را روشن کنيد!
يكشنبه 30 مارس 2008
يکی از جرايم حاد عليه بشريت:
کوچ اجباری به روايت عکس
عکاس: نجيب الله مسافر
پنج شنبه 28 ژوئن 2007,
کوچی ها در ولايت ميدان فاجعه آفريد!
نويسنده: فريد اميد
پنج شنبه 14 ژوئن 2007
شمال و جنوب هندوکش برای کوچی ها نیست
نويسنده: ثنا نیکپی
چهار شنبه 8 اوت 2007
کوچیها و هزاره جات
زمزمه ی رفتن کوچیها به هزاره جات ، موج وحشتی فراتر از تندباد گونو
شنبه 12 آوريل 2008, نويسنده: عبدالحمید اعتمادی
دولت ملی و معضل کوچی ها
نويسنده: نوراحمد شادمان
پنج شنبه 14 ژوئن 2007
9 مکتب تعطيل شد
کوچی ها بيرق سفيد طالبان را به اهتزار درآوردند
يكشنبه 24 ژوئن 2007
آواره شدن ساکنین محل توسط طالبان کوچی
گزارشگر: تام کوگلان، خبرنگاردایلی تلگراف- ولسوالی بهسود ولایت وردک / ترجمه: مهدی مهرآئین
چهار شنبه 11 ژوئيه 2007
پيامها
23 آگوست 2008, 08:07, توسط Omar
Dear readers!
Please be careful while reading articles like this, as nowadays a fierce propaganda campaign is launched against our poor Kochi brothers on daily bases their basic rights are denied and powerful warlords and other groups pretending to be innocent are attacking Kochies using variety of methods.
Kochies always have paid for their properties and they hold legal documents for it, and they always showed willingness to settle their issues using our country’s judicial system. So saying that the documents held by Kochies aren’t genuine or forged is just a dirty propaganda
23 آگوست 2008, 17:11, توسط محمود
شاهین جان گل گفتی. قربان سرت برادر عزیز.
من یک طرح دیگر دارد.. بیخانمانهای بدخشان و ولایات محروم کشور باید چند گوسفند و شتر بگیرند و در ولایات جنوب و شرقی رفته به نام کوچی بر زمین و مزارع مردم به صورت مفت و مجانی زندگی کنند تا ببینیم که دولت کوچیزاده ما چقدر در مقابل مردم محل حمایت شان خواهد کرد. آن وقت شاید از اردوی ملی بخواهند که این متجاوزین را نابود کند. آن وقت اینها متجاوز و نه کوچی نامیده خواهند شد.
کوچی یک بلا است برای تمدن و انسانیت و مدنیت در افغانستان. حکومت و مخصوصا افغان ملت از کوچی برای احیا حکومتهای ظالم قبیلوی سود می برد. کوچی باید ساکن شود و مثل انسان زندگی کند.
23 آگوست 2008, 17:20, توسط jawid
Dear mr. omar
If you realy believe that the documents issued by the past governments are legal and just then why we do not accept the Durand line document which was signed by Abdulrahman Jabir and even Amanullah khan as well? why we deny the legality of this historical agreement if the past governments were our people’s representative
Who did the kochis paid for their documents? to the government? then who give the governments the right to first kill thousands of people and then give their lands to others? remember, I know you are an Afghan Millati, this too late for you and your friends to come back from foreign countries and try to restore the past in Afghanistan. it is better to stick to your rubbery in new Government institutions as you people will flee back to your host countries soon after the flow of charity money is stopped
24 آگوست 2008, 05:45, توسط Omar
Dear Jawed jan,
First of all I must tell you that I’m not member of Afghan melat part but I do respect them since its one of our country’s parties with bloodless and clean background and high number of intellectuals, also I’m writing from Afghanistan.
The reason why we don’t recognize Durand agreement is that this agreement was signed between Afghanistan and British India and after the collapse of British India this agreement lost its value automatically and had to be lapsed. We should bear in mind that there is no party, group or government to be the rightful owner of British India’s inheritance, only Pakistan is claiming to be the one but based on very funny and weak reasons. Also a vast majority of our Pashton brothers don’t want to be part of Pakistan, their first choice is to have their own separate estate or join Afghanistan, but Pakistani regimes always tried to après them using any kind of force, if you only study FCR law implemented in NWFP, you’ll be able to easily measure the level of aggression used against Pashtons for the propose of controlling them.
To answer your second question I must say that this was Amir Abdulrahman Khan who started limiting and controlling the movements of Kochies by bringing modern governance system to the country, since them Kochies had to pay for any land used by them and latter during King Mohammad Zahir shah’s time most Kochies decided to buy lands, because it was hard for them to afford paying for the usage of the lands every year. You should remember that most of the documents held by Kochies are from the times of King Zahir shah and by not recognizing them we will create a big problem in Afghanistan since half of Afghanistan is built during King Zahir’s time.
Finally I want to tell you that don’t expect me to continue this conversation with you unless you use polite words to address or reduce the level of prejudice that can be seen clearly in you writing.
24 آگوست 2008, 19:59, توسط jawid
Dear Jawed jan
thanks for replying. I should say that I do respect Afghan Mellat as well but I dont accept their agenda for Afghanistan which is more or less the Domination of Pashtuns as it is clear on their website and in writings by Mr. Ahadi. I am sure you have read ( the Decline of the Pashtuns) by him
their agenda in the current government has proved desastrous and is driving Afghanistan to chaos as the Government is slowly losing its authority over the cental, northern, north easter and parts of western parts of the country and it has had no authority over souhtern and south eastern parts of the country. they have pushed Mr. Karzai towards polocies which have changed him from a popular person to an unpopular one in most parts of the country. I still believe that his still is one of the best presidents and ruler of this country but the continuation of ethnically biased agendas of Afghan Millat is going to change him more for wors which is sad
Afghan Millat sure has no visible blood on its hand but we cannot forget their support for the Taliban while they were in exile. and puting in place the polocies which will throw the country into another chaos is no less than having blood on one’s hand. I seriously doubt the claim that they have the most intelectual. the ethnic domination being pushed as a political agenda for a political party in a country like Afghanistan is no good sign of intellectual base. I am also very intersted to see how many members they have among other ethnic groups other than pashtuns. I should say that I am in the lest against my Pashtun brothers so long as there is justice and equality and the whole country is not going to pay for their ethnic and tribal interest. I like Karzai and have voted for him. I like Amanullah and his modern approach. I like Zahirshah for his calm control of the country but I cannot understand his under achievment
I have nothing against Kochis as long as they and their way of life is not puting other’s life in danger. I dont think that giving right to Kochis to use pastures in areas of the country where land is scarsed and even according to UN over-populated is going to play good for Afghanistan. for example central Highland or Hazarajat and Badakhshan. I do believe that the government should use the national means for provide alternative means for Kochis to live a better and prosperous life. their hardship is everybody’s hardship but going around with guns in their hands fighting the local impoverished and poor people cannot bring anything good for them or for the country and in this scien the government support of one party is sad and realy desasterous. the government should act as the government of the whole country not a certain ethnic group or working for the imagination of a few even intelectuals who has lived most of their lives oust of the country. I believe that a simple khosty man sometimes has more real understanding of Afghanistan than these foreign produced intelectuals as Heshmat Ghani or Anwarulhaq
as of Durand line I should say that I support and every ethnic group will support Afghanistan side so long as we have a real national government with national interest, not tribal interest
I should say for your information that most of the judges around the world hold possidettis Juris, which is approving of bilateral agreements with or between colonial powers. according to possidetis Juris these agreements are passed down to successor independent states like pakistan. this is the case in most of African boarders. Afghanistan claim of Exparte was never recognised by international courts and community. these documents like Durand can be changed only by bilateral means not unilateral approach which aFghansitan has persued and Afghanistan should first try to make a national consensus on this and then decide what to do not a tribal consensus
thanks
31 آگوست 2008, 05:32
به نظر بنده افغانستان فعلا نیازبه کو چیها نداردچرا افغانستان همیشه به هالت کوچی گری بسر میبر که به این هالت رسید وقتی گوسفند وگوسفند بازی نیست باید هر کس حق وحقوق خویش رابداند درمنطقه خویش زنده گی کنند مکتب تحصیل سواد بیاموزند بس خداوند متعال انسانهارابخاطر امو ختن واباد کر دن زمین خلیفه خود گردانیده است نه بخاطری ویرانی انتحاری ادمکشی درجایکی خون یک مسلمان بریزد رحمت خداوند تعالا قتع مگرددپس بیاید صلح رابمیان بیاوریم قوانین اسلام ربپزیریم پس بیبینم که خداوند متعال برهال مارحمم میکند یانه بااحترام موصوف فرهنگدوست ازبدخشان
22 دسامبر 2008, 05:39, توسط لیلا ( بهاری )
برادرگرامی شاهین :
چیزی راکه شما به ان اشاره نمودید حقیقتی تلخی است که جان و ر,ان بدخشانی ها را می آزارد و اما این مردم مظلوم که همیشه زیر تیغ استبداد زندهگی کرده اند حتی حق ندارند از خود سرپرست داشته و از کادر های خود دربازسازی سرزمین ابائی خود استفاده ;نمایند وهمیشه زیر دست غیر باشند .کوچی ها ادامه بیداد اسلافشان هستند که زمین این مردم صلحجو را بزور به کسانیکه بایک پتو و کلاه امدند و درین جا ماندگار شدند وو یکمقدار زمین های دیگر رانیز بنام علفچرها دراحتیار کوچی ها قرار دادند ایا پدیده بنام کوچی ها جزادامه فرهنگ تسلط قبیلوی چیز دیگری می تواند باشد ؟ اما درین عصر و زمان دیگر چه توجیه دیگری می توانیم داشته با شیم .دیگر چه جائی به تکرار وحدت ملی که بعضیها به منظور سرکوب دیگران استفاده می نمایند باقی می ماند ؟ زبان راست گویان دراز تر باد .