رسانه ها، دوکان ها و کابل پرس!
هارون نجفی زاده، روزنامه نگار، در گفت و گو با کابل پرس
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
هارون نجفی زاده يکی از روزنامه نگاران خوب و شناخته شده ی افغانستان است که برای رادیوی بی بی سی کار می کرد و قرار است بزودی در تلويزيون بی بی سی فعالیت های خود را ادامه دهد. هارون را همراه با مسعود قیام، روزنامه نگار دیگر افغانستان در شهر لی لی هامر کشور نروژ در کنفرانس بین المللی روزنامه نگاری تحقیقاتی ديدم. از هر دوی آن ها خواسته بودم در گفت و گوهایی جداگانه در کابل پرس? شرکت کنند. گفت و گو با مسعود قیام با عنوان "سانسور و روزنامه نگاران افشاگر"چند روز پیش نشر شد و حالا گفت و گو با هارون نجفی زاده را با هم می خوانیم.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
از هارون می پرسم وضيعت آزادی بيان، روزنامه نگاران و رسانه ها را در افغانستان چگونه ترسيم می کند. هارون ضمن پاسخ، چالش های موجود بر سر راه رسانه ها و روزنامه نگاران را بر می شمرد: مشکل اقتصادی يکی از مشکلات مهم رسانه ها در افغانستان است. رسانه ها در نتيجه ی عدم جذب آگهی يا اعلان، با خطر مسدود شدن روبرو هستند.
چالش ديگری که در رسانه های افغانستان دیده می شود، خودسانسوری ناشی از فضای اختناق در افغانستان است. بسیار با مشکل می توان به اين باور رسید که آنچه در قانون بر آزادی بيان تاکيد شده، پياده می شود. اين خودسانسوری تا حدودی قابل درک است. وجود هفتصد گروه مسلح غیر مسوول، وجود جنگ سالاران و واپسگرايان تهدید جدی برای روزنامه نگاران و رسانه ها محسوب می شود. پرويز کامبخش نمونه ای ست که بين دو سنگ محافظه کاری و دموکراسی خواهی آرد می شود. وجود طالبان را نيز نبايد دست کم گرفت که در نقاطی که حضور دارند، خطرات جدی بوجود آورده اند. آنان دو خبرنگار را کشته اند. اجمل نقشبندی و احتمالا صمد روحانی را.
دولت افغانستان نيز در اين راستا نه تنها کمکی به پاسداری از آزادی بيان نکرده بلکه اداره ی امنيت ملی زمینه را چنان تنگ ساخته که خبرنگاران مستعد افغانستان وادار به ترک کار اطلاع رسانی شده اند.
شما و نصیر فیاض از جمله روزنامه نگارانی هستید که با مشکلات از سوی امنیت ملی روبرو شدید. من به عنوان يک روزنامه نگار می بینم که فضا بسوی روشنایی نرفته و بلکه بسوی تاريکی ست. قانون جديد رسانه ها که در حالت تعليق است و هنوز از سوی رييس جمهور توشیح نشده، ما را بيشتر نسبت به آينده نگران می کند.
کامران میرهزار: شما قانونی رسانه های همگانی را که فعلا جاری و ساری است خوانده اید. در قانون موارد زيادی ست که دولت موظف به پاسداری از آزادی بيان شده است. با اين وجود می بينيم وزارت فرهنگ که بايد در جهت اجرای اين قانون تلاش کند، خود به مانعی بزرگ بر سر راه آزادی بيان و روزنامه نگاران تبديل شده است. کريم خرم هيچ اعتقادی به آزادی بيان ندارد و از هر راهی برای سرکوب آن دريغ نمی کند. با اين موضوع چگونه بايد برخورد کرد؟
هارون نجفی زاده: نکته ی اساسی اين است که وقتی می خواهيم يک ارزش مانند آزادی بيان را ميان مردم که تاکنون با آن آشنایی نداشته اند، پياده کنيم، خود بايد به آن ارزش، اعتقاد راسخ داشته باشیم، در کشور افغانستان وقتی که ارزش های نو وارد می شود، دست اندرکارانی که وظیفه ی اجرایی کردن آن را بر عهده دارند، يا اين ارزش ها را يا خوب نمی شناسند و يا هيچ شناختی نداشته و يا هرگز به آن باوری ندارند. بنابراين وقتی يک فرد به عنوان مجری و مسوول يک کار تعيين می شود و باوری ندارد و پديده آزادی بیان را غربی می داند، مشکل است که اين پديده را افراد عادی جامعه داشته، پذيرفته، احترام گذاشته و اجرا کنند. در کنفرانس لی لی هامر ما بر اين نکته تاکيد کرديم که افرادی که وظيفه ی حمايت از آزادی بيان را بر عهده دارند، به اين پديده اصلا باور ندارند و آن را بيگانه می دانند. ما به عنوان خبرنگاران افغانستان معتقديم که برخی ارزش ها که ممکن است از منطقه ای ديگر برخاسته باشند، می توانند پديده های انسانی و بشری باشند. پديده های انسانی را به دليل اينکه خود ما بشر هستيم نمی توانيم پديده ی بيگانه بدانيم. مانند حقوق زنان، مانند آزادی بيان. از اين رو اولين گام در راه تامين آزادی بيان، انتخاب کسانی در صدر امور است که به آن اعتقاد داشته باشند. آنچه آقای کرزی درباره آزادی بیان می گويد نبايد تنها مقابل دوربین خبرنگاران باشد و باید بصورت عملی پياده شود.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
کامران میرهزار: هارون ما در رسانه های مختلف افغانستان کار کرده ایم و می دانیم که يک مشکل اساسی رسانه ها و روزنامه نگاران، سطح پايين کار و عدم تسلط است. می بينيم که بسیاری از رسانه ها از سطح کيفی پايينی برخوردارند. نظر خودت چيست؟
هارون نجفی زاده: من هم بر اين باورم که بخش بزرگی از رسانه ها در افغانستان فقط کار ذوقی ست. مثلا برخی صدای کسانی را بلند می کنند که نبايد بلند شود، مثلا برخی گروه های که از دید مردم افغانستان در کشتار بی رحمانه دست داشته اند. دوم شهرت طلبی و مشهور کردن افراد و شخصیتهای کاذب. سوم سرگرم کردن خود و جلب و جذب بودجه از ارگان های مختلف و برخورد پروژه ای با آزادی بيان. همه و همه دست به دست هم داده که هر فردی که حتا قبلا اگر به ميدان روزنامه نگاری گامی نزده، روزنامه نگار شده است. اين ويروس از جديت و اعتبار رسانه های افغانستان نسبت به رسانه های منطقه و جهان کاسته و اعتبار و اثر گذاری بر دولت و احترام نزد مردم را از دست داده است. بنابراین يک چالش عمده این است که دولتمردان رسانه های افغانستان را دست کم می گيرند و از عدم همکاری و فراهم نکردن معلومات هراسی نداشته و خودداری می کنند. ولی به رغم اين خالی گاه ها زمینه ی آموزش کار روزنامه نگاری بايد فراهم شده و ما نياز به کانون قوی آموزش کار رسانه ای داريم تا زمينه ی حرفه ای شدن همکاران را فراهم کند.
کامران میرهزار: برای اینکار نیاز است که نهادهای صنفی روزنامه نگاران و يا وزارت اطلاعات و فرهنگ اقدام کند. اما می بینیم که اين نهادها بیشتر دوکان هستند و رقابت های تنگ نظرانه زبانی و قومی میان آن ها وجود دارد. وزارت فرهنگ نیز که مشخص است در اين وضعیت چکار می کند.
هارون نجفی زاده: من راضی نیستم. راضی به این دلیل که تمام سازمان های بزرگ و عظیم رسانه ای که در افغانستان می خواهند کاری کنند از طریق يک مجرا و يک کانال وارد کار در افغانستان می شوند. چه بسا که اين مجرا محدود به قشر خاص باقی می ماند. ما گزارشگران بدون مرز، سفما و فدراسیون بين المللی خبرنگاران را داريم که آن ها می خواهند از بالا به پایین وارد کار شده و با چهار پنج تن از مديران رسانه ها در تماس هستند. بودجه و امکاناتی که بايد برای تقويت رسانه ها و روزنامه نگاران اختصاص یابد، به اين افراد اختصاص داده می شود و ممکن است اندکی از جیب سوراخ اين افراد به روزنامه نگاران برسد. بنابراين باید کار از پایین به بالا صورت گیرد. روزنامه نگاران در ولايات ديده شده و صحبت شود. از راه های شفاف کار آموزش صورت گيرد.
درباره ی دولت، با وجود اينکه دانشگاه ها را تامين می کنند اما اگر مواد تدريسی را ببينيد می بينيد که به چند دهه قبل بر می گردد. من وقتی مقدمات و اساس های روزنامه نگاری را در دانشگاه تدريس می کردم، دانشجويان می گفتند که اين موارد برای آنان کاملا جديد و تازه است و تاکنون هيچ برخوردی با آنان نداشته اند. بنابراين باید در دانشگاه ها به مواد درسی توجه جدی شده و آن را کاملا به روز ساخت.
کامران میرهزار: شواهد زيادی در دست هست که نهادهای به اصطلاح دفاع از حقوق خبرنگاران، با دريافت پروژه های مختلف تحت نام دفاع از خبرنگاران يا آموزش آنان، در اختلاس و سوء استفاده هستند. در کابل پرس من مواردی از اين دست را بزودی نشر خواهم کرد. نظر شما درباره ی اين سوء استفاده ها چيست؟
هارون نجفی زاده: من هم به اين باور هستم که کار اين نهادها پروژه ای ست و با وجود چندين نهاد افغانی، کار آنان موثر نبوده است. عده ای از آنان به دنبال اهدافی هستند که شما به آنان اشاره کرده اید. در حالی که کار قشری و کاری که بايد برای تامين همقطاران صورت گيرد، نياز به از خودگذری ست. در کشورهای ديگر می بينيد که روزنامه نگاران از بودجه ی خود زمينه ی آموزش و کمک به همکاران خود را فراهم می کنند. مثلا بخش قابل توجه بودجه ی همين کنفرانس لی لی هامر از طرف نهاد روزنامه نگاران تحقیقاتی نروژ تامين شده است. در افغانستان بر عکس است. وقتی قرار بر برگزاری کنفرانسی می شود، آنان منتظرند تا ببينند چقدر پول به حساب آنان ريخته شده و آنان چقدر می توانند از اين راه پولدار شوند. اين قصه از قصه ی دوکان هم می گذرد. دوکاندار مالی دارد که به مردم می فروشد. اين افراد و نهاد ها مال افراد را به خود افراد می فروشند.
کامران میرهزار: هارون جان به نظر خودت در افغانستان اصلا رسانه ی مستقل وجود دارد يا اينکه آن ها از طرف جنگ سالاران، طالب انديشان و يا برخی کشورهای خارجی برای تامين اهدافشان حمايت مالی می شوند؟
هارون نجفی زاده: اول از همه بياييد ببينيم رسانه ی مستقل چگونه رسانه ای است. رسانه ی آزاد به آن رسانه ای می گويند که بيشتر از جانبداری، به ارزش های مسلکی خود باور داشته و آنرا اجرا کند. آيا در افغانستان رسانه ای هست که خبری نشر کند مديرش ضرر مالی کند، يا مثلا يک برخورد است و درگيری ست و خبر را طوری نشر کند که به نفع گروه قومی و زبانی خودش نباشد. آيا ما چنين رسانه ای در افغانستان داريم؟ رسانه ای که با احترام به معيارهای مسلکی، ملی کار کند. من شخصا چنين رسانه هایی را بسیار کم می بيننم که چنين کار کنند. رسانه های افغانستان در منجلاب وابستگی ها قرار دارند. رهایی از اين، زمانی ممکن است که واقعا جنبش روشنفکری متعهد بوجود آيد و بين خبرنگاران نفوذ کند. زمانی که ما آموزش می ديديم، به ما می گفتند شما هر افکاری داريد، داشته باشید، ولی وقتی وارد راديو می شويد، تمام وابستگی ها را کنار گذاشته و کار آزاد خبری را انجام دهيد. در افغانستان می بينيم که يک تلويزيون خود را مستقل می داند اما از بام تا شام خبر يک جنرال را نشر می کند. يک تلويزيون ديگر هم خود را مستقل می داند اما از بام تا شام، خبرهای توزيع توپ فوتبال يا مواد نفتی توسط يک شخص را نشر می کند. رسانه بستر اين کارها نيست. بايد مستقل شود. اين امکان دارد که پول يک رسانه را يک تاجر، يک گروه يا حزب ويا دولت بدهد اما در امور رسانه ای دخالتی نکند. اين در تمام دنيا معمول است. گاردين، بی بی سی، فايننشيال تايمز، ايندپندنت و يا.. را ببينيد که با پول ماليات، پول دولت يا تاجران نشرات دارند اما در کار رسانه ای خود کاملا مستقل می باشند. در رسانه های جهانی اين يک امر قبول شده است و دخالت در کار رسانه ای عيب و تخطی ست. در حالی که در افغانستان عکس آن است.
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد
کامران میرهزار: نظرت درباره ی رسانه های اينترنتی چيست؟
هارون نجفی زاده: رسانه های اينترنتی در افغانستان تازه -تازه دم می گيرند. يکی دو سایت پيشتاز هم داريم، با وجود اينکه خبرهایی می شنویم که با فيلتر، سانسور و حمله اينترنتی مواجه می شوند.
چند نکته را می خواهم درباره رسانه های اينترنتی افغانستان ذکر کنم:
رسانه های اينترنتی افغانستان با وجود داشتن آزادی های بيشتر، نبايد تنها يک روی سکه را ببينند و فقط بکوبند. رسانه های اینترنتی افغانستان بیشتر به مقالات و تحليل ها می پردازند که بايد بيشتر به تحليل اخبار، گزارش ها و زندگی روزنامه مردم نيز بپردازند. من بسیار خوشبین هستم که رسانه های اينترنتی روز به روز قوت گرفته و هر روز خبر افتتاح يک سایت به گوش می رسد. رسانه ی اینترنتی يک رسانه ی مدرن است که به ادارات، دانشگاه ها و حتا خانه های مردم راه پيدا کرده است.
کامران میرهزار: نظرت درباره ی کابل پرس چیست؟
هارون نجفی زاده: من کابل پرس را وقتی سر دولت مردان افغانستان بسیار قارم می آید، باز می کنم. سر همين کسانی که قدرت طلب هستند می خوانم و کوفت دلم را می نشانم. خوب است در افغانستان ما به چنين رسانه ای نیاز داریم. بررسی رویدادهایی که در گذشته صورت گرفته، افشای حقایق، اسنادی که من در سایت شما می خوانم، حقایق زیادی را افشا می کند ولی تاسف که بعد از افشای این اسناد، کاری از جانب دولت برای بهبود صورت نمی گیرد. بنابراین من يکی از طرفداران کابل پرس هستم.
کامران میرهزار: در آخر اگر گپی با خواندگان کابل پرس داشته باشی؟
هارون نجفی زاده: من می خواهم به خوانندگان کابل پرس بگویم که ما هر مطلبی که در هر جایی در کابل پرس می خوانيم از ديد کلان تر آن را ببينيم، هدف از نشر يک مطلب انتقادی، کارتون، عکس و يا چيز ديگر کوبيدن يک قوم نيست. ما بايد ببينيم که انتقادی که کابل پرس می کند به آدرس يک جنگ سالار است، يک ناقض حقوق بشر که هنوز هم به مردم ظلم می کند، کسانی که شهر کابل را با خاک يکسان کردند يا يک قهرمان که برای افغانستان افتخار آفريده است، مثلا آقای نيکپا يا کسی که خدمتی می کند. بايد با نگاه فراتر به کابل پرس داشته باشیم.
آزادی بيان و حکومتی دو چهره!
مسعود قیام و هارون نجفی زاده در کنفرانس روزنامه نگاری تحقیقاتی!
شنبه 13 سپتامبر 2008
سانسور و روزنامه نگاران افشاگر!
گفت و گوی ويژه کابل پرس با مسعود قیام!
سه شنبه 16 سپتامبر 2008, بوسيله ى کامران میرهزار
اخبار و گزارش های مربوط به آزادی بيان در افغانستان را در کابل پرس بخوانيد