صفحه نخست > خبر و گزارش > لبان خندان و چشمان گريان

لبان خندان و چشمان گريان

بيادر حتما تازه به وطن برگشتي از اوضاع اي مملكت فلاكت زده بي خبر استي
احمد بصيربيگزاد
شنبه 24 جنوری 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ولي راننده تاكسي : وقت آقاي كرزي به كابل آمد همه خوشحال شديم كه ديگه غمهاي چندين ساله ما از بين خواهند رفت و كار و زندگي مياره همه به او راي داديم كه شايد زندگي خوب شوه ولي اي رقم نشد هرچه از عمر اي دولت دوزد ميگذره بد بختي ما نيز زياد ميشه .خود شان بلدينگ ها داره ، شركت ها در دوبي و پول هاي كلان در بانگ هاي خارجي ، موتر هاي آخرين سيستم زير پا و... در عوض بيبي حال مردم كابل را، قيافه هاي مردم دو طرف سرك را خوب سي كو ني چه ميبيني !؟

" ولي راننده تاكسي ميدان هواي كابل : « اي بيادر كدام زندگي ! اي تاكسي را كه مي بيني مال فلان رييس استك كه مه برايش كار ميكنم . اگر شب ده خوي بود ، برايم يك صد روپه مي دهد تا براي خانواده ام نان ببرم ولي بسيار وقت است كه ده خوي و اوضاع نيست . وزندگي بر مه جهنم مي شود ». از او پرسيدم زندگيت چگونه سپري مي شود و با اين اوضاع واحوال پس چه مي كنيد ؟ او با موهاي ژوليده ورنگ پريده اش يك نگاهي تبسم آميز به من كرد و گفت :« بيادر حتما تازه به وطن برگشتي از اوضاع اي مملكت فلاكت زده بي خبر استي » . گفتم چطور، مگر من ديگه رقم هستم ؟ ولي سيگريتش را روشن كرد به لباس و وضع من يگ نگاهي كرد و گفت : « اي وطن دارد يا تازه از خارج برگشتي يا كه كارمند كدام موسسه خارجي استي كه سرو وضعت خوب استك . به اي لباس مه يك سي خو كو ني ؛ روي صابون راديده يا ني »؟ گفتم ولي جان بگذريم . اوضاع شهر كابل چگونه است كم كم بازسازي ديده مي شود خدا عمر دولت مردان را طولاني كند چند سال ديگر بخير همه چيز درست خواهد شد . اينگونه نيست ؟ عقده ولي پاره شد يك آهي جانسوز كشيد به من گفت : « از دولت مردان ، از كرزي و از اي پارلمان چيزي نگو كه دل مردم از دست اينها خون استك » . ميخواستم از او بپرسم كه چرا . مهلت نداد گفت : « گوش كن بيادرك قند! چون تازه امدي مه برايت چه ميگم ؟ من برادر سه شهيد استم كه درجنگها كشته شدند . وقت آقاي كرزي به كابل آمد همه خوشحال شديم كه ديگه غمهاي چندين ساله ما از بين خواهند رفت و كار و زندگي مياره همه به او راي داديم كه شايد زندگي خوب شوه ولي اي رقم نشد هرچه از عمر اي دولت دوزد ميگذره بد بختي ما نيز زياد ميشه .خود شان بلدينگ ها داره ، شركت ها در دوبي و پول هاي كلان در بانگ هاي خارجي ، موتر هاي آخرين سيستم زير پا و... در عوض بيبي حال مردم كابل را، به قيافه هاي مردم دو طرف سركه خوب سي كو ني چه ميبيني ؟ زنها از بيچارگي خود فروشي ميكنند ، خانواده هاي كه مردان خوده درجنگ ها به نام «جهاد» از دست داده گدايي وتن فروشي ميكنه در عوض بخير چند روز كه ماندي ميبيني كه سردم داران اي شار( شهر) چگونه به عياشي و خوش گذراني مشغوله »؛ به چهار راهي حاج يعقوب رسيديم من برايش گفتم ، ولي جان اين ساختمان ها ي لوكس و برج هاي كلان تازه جور شده مگر اين باز سازي نيست ؟ خوب به چشمانش نگاه كردم متوجه شدم در حاليكه لبانش به خنده مشغول بود اما اشك هاي چشمانش قطره قطره سرا زير شد به من گفت :« بيادر اي تعمير ها را ميبني بزور بالاي زمين هاي مردم بيچاره ساخته شده فلان رهبر ويا جنرال از اين بلدينگ ها زياد داره ، از پول بيت المال و خون مني غريب ساخته شده . خدا اينها را نابود كند كه در حق ما مردم چه كه نكرده »"

داستان من و ولي، يك آغاز نيست بل دوام سرنوشت مردم رنج كشيده وداغدار سر زمين به نام افغانستان است او به كسيكه بعد از چند سال دو باره به كابل باز گشته ظرف نيم ساعت زندگي فلاكت بار سياسيون ، فرماندهان ، قاچاقچيان مواد مخدر ، پاسداران خون وخيانت و سرنوشت « سزيف وارنه » مردمش را حكايت كرد ؛ چهر دو گانه ولي ( چشمان پر از اشك و لبان خنده )؛ هرچند به روشني نمايانگر زندگي رقت بار شهريان كابل بود ولي افشا كننده چهره هاي چند گانه دولت مردان كابل نيز بود . من طي چند روز اقامت در كابل بخوبي متوجه شدم كه داستان« ولي راننده» يك « رومان بزرك» براي منست ؛

از آنجايكه ما مانند وليي عزيز باور داريم " كاخ ستم ، خانه ظلم ، حكومت فاسد و نا هنجاري هاي سياسي هرگيز پايدار نمي مانند ؛ اين روز ها حاكميت و زمامداران كابل نيز مانند وليي راننده دچار نوسان گشته و رييس جمهور كرزي در راس حاكميت به يك بحران روحي وراني مبتلا شده است . يك روز بر آشفته به كابينه اش مي فرمايد " من ديگر نوكر آمريكا نيستم و در برابر فشار آمريكا مقاومت ميكنم . بنا بر اين هركه با من همعقيده است در كابينه مي توان بماند و هركه نيست كابينه را ترك كند ". در يك نگاه اجمالي مي توان فهميد كه بحران در ارك رياست جمهوري تاچه حد عميق است . مگر مي شود به اين سادگي يك حكومت را منحل كرد و دعاي كابينه را خواست !

روزي ديگر به رييس جمهور آمريكا پيام تبريكي روان ميكند و ميگويد" دولت و ملت افغانستان ضمن حمايت و اطاعت از برنامه شما، اين پيروزي را به شما تبريگ ميگويد " . اين حالت رييس جمهور كرزي ( چشمان گريان و لبان خندان ) ، نيز نشاندهنده اضطراب و نگراني زمامداران است . هرچند لبان كرزي ميخنندد ولي چشمانش گريان از دست رفتن عنقريب موقعيت او است . نه گريه رييس جمهور براي مردمش است و نه خنده هاي كرزي بخاطر موقعيت باراك اباما به حيث رييس جمهور آمريكاست .

رييس جمهور كرزي ، پس از باز گشت از سفر به هند از يك پيمان جديد منطقه ي سخن به ميان آورده به مطبوعات نتيجه سفر را پربار و با دست آورد خوانده بود . موضع گيريي رييس جمهور روسيه « جناب مدودوف » مبني بر حمايت و همكاري دفاعي روسيه از افغانستان تحت حمايت رسمي آمريكا ، مي تواند براي رييس جمهور دست آورد جديد در راستاي هم پيمان جديدش محسوب شود . پس از اعلام حمايت دفاعي روسيه از افغانستان ، ناگهان جنرال ديويد پتريوس فرمانده نيروهاي آمريكا در خاور ميانه به كابل آمد . آنگونه كه برخي منابع نزديك به رييس جمهور افشاء كرده اند ، جنرال پتريوس ضمن اينكه از اظهارات اخير رييس جمهور بشدت خشمگين شده اورا مجبور ساخت كه از برنامه ها واستراتژي هاي « باراك اباما » اطاعت و حمايت كند . اين حالت هاي رييس جمهور كرزي را چگونه مي شود به تحيليل گرفت .؟

موضع گيري هاي آشفته و نا سنجيده رييس جمهور كرزي آدم را به عمق گفته هاي بانو هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا كه دولت افغانستان را فاقد برنامه و غرق در فساد و مواد مخدر خوانده بود ، ميرساند . در واقع بانو كلينتون بسيار عالمانه و صادقانه درد دلي « وليي راننده » را بيان ميكند و سخن از ضرورت تجديد نظر آمريكا و استراتژي نو براي اداره افغانستان به ميان آورد . به همين دليل تيم « باراك اباما» حتي از رييس جمهور كرزي در مراسيم انتقال قدرت دعوت نكرد ه بجايش از چهره هاي مخالف او ( علي احمد جلالي ، دكتر عبدالله و گل آقا شير زوي ) دعوت بعمل آورد . دليل اين امر بسيار آشكار و هويدا است . تيم باراك اباما كه گفته مي شود از زبده ترين سياست مداران و كارشناسان آمريكا تشكيل شده است ، موضع گيري هاي آشفته و پريدن به شاخه هاي گوناگون در استراتژي جهاني و منطقه ي تيم رييس جمهور كرزي را در يك صفحه كنار هم چيده و بخوبي وروشني متوجه شده اند ، رييس جمهور كرزي واستراتژي بين المللي و منطقه ي او به شدت بيمار و آشفته گرديده است بنا بر اين نتيجه گرفته است ، حكومت تحت رياست حامد كرزيي آشفته ، نمي تواند نمودار يك اداره كار آمد و تاثير گذار يك حكومت مورد حمايت نظامي آمريكا كه بيش از چهل هزار نيرو براي حمايت از ان ، فرستاده است را به نمايش بگذارد .

تناقض در موضع گيري هاي سياسي ( از يكطرف دعوت از روسيه براي حمايت دفاعي و از سوي ديگر حمايت و اطاعت از برنامه هاي باراك اباما رييس جمهور آمريكا ) ، حكايت گر عمق گفته هاي نيم ساعته « ولي راننده » است كه با صراحت و ادبيات جانانه اش گفت " دولت جز« فريب ، نيرنگ و فساد » هيچ چيز ديگر در بساط ندارد و با فريب از مردم راي گرفت ، با نيرنگ داراي مردم را تاراج مي كند و با كمال بي شرمي به قاچاق مواد مخدر و سرقت بيت المال ادامه مي دهند . در آخرين سخن ، همانگونه كه سرنوشت « ولي راننده » لبريز از رنج و عذاب ( چشمان گريان و لبان خندان ) است ، سرنوشت رييس جمهور كرزي نيز اينگونه است . در حاليكه لبان رييس جمهور با« مدودوف » مي خندد چشمان او به سوي « باراك اباما» مي گريد .

روزنامه نگاروتحليلگر

آنلاین :

فرياد

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس