صفحه نخست > خبر و گزارش > زنان افغانستان–متحد خواستار صلح با عدالت

زنان افغانستان–متحد خواستار صلح با عدالت

در هشتم مارچ ساعت ده قبل از ظهر در سراسر کشور هزاران زن با پوشيدن چادر آبی رنگ جهت ايستادن در کنار هم، بدون در نظر داشت اختلافات لسانی، قومی و قبيلوی، برای دعا در مسير يک ديدگاه مشترک به آينده يعنی برای صلح با عدالت در افغانستان گردهم خواهند آمد. اين گردهم آيی ها در ولايات قندهار، باميان، کابل، هرات، مزارشريف، دايکندی، و ننگرهار برگزار مي شود
يكشنبه 8 مارچ 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

جهت ارج گذاری به هشتم مارچ روز جهانی زن هزاران زن در سراسر افغانستان برای خواستار
صلح با عدالت متحد گرديده و گردهم ميآيند.

در هشتم مارچ ساعت ده قبل از ظهر در سراسر کشور هزاران زن با پوشيدن چادر آبی
رنگ جهت ايستادن در کنار هم، بدون در نظر داشت اختلافات لسانی، قومی و قبيلوی، برای دعا
در مسير يک ديدگاه مشترک به آينده يعنی برای صلح با عدالت در افغانستان گردهم خواهند آمد.
اين گردهم آيی ها در ولايات قندهار، باميان، کابل، هرات، مزارشريف، دايکندی، و ننگرهار
برگزار مي شود.

برای حضور يافتن در تاريخ، اين اولين گردهم آيی به اين بزرگی و اين منظور در افغانستان
خواهد بود، يعنی وحدت زنان افغان تحت ديدگاه مشرک برای آينده.

سال گذشته در هشتم مارچ 2008 سه زن شجاع افغان با وجود تمام اختلافات برای جمع آوری
بيش از 1500 زن در يکی از خشونت بارترين محيط دنيا يعنی قندهار اقدام نمودند.
زنان با صلح و صميميت در محضر عام گردهم آمدند تا برای صلح با عدالت در افغانستان دعا
کنند، و اين اقدام توجه جهان را به خود جلب نمود.

يک تن از فعالين صلح در مزارشريف گفت: "ما نميتوانيم صلح را تنها از راه تفنگ، بمباری، و
کشتن انسانها بدست بياوريم، اگر دليل برای صلح همين ها ميبودند حال جهان در صلح بسر ميبرد.
صلح واقعی به معنی امنيت است، اما صلح در واقعيت به معنی عدالت، تساوی و دسترسی نيز
ميباشد".

به گفته خانم رنگينه حميدی از قندهار "زنان افغان ديگر از اعمال خشونت آميز درمقابل شان
خسته شده اند، آنها از تماشای کشته شدن اعضای فاميل و دوستان شان خسته شده اند، آنها ديگر
خشونت های نافذ سياسی، فرهنگی، و اقتصادی را قبول نميکنند، و اين چيزی است که زنان افغان
هر روز در خانه و در جريان مشارکت ايشان در زندگی روزمره به آن مقابل هستند"
امسال برای اظهار اهميت دريافت راه حل منطقوی برای بحران افغانستان، و نشان دادن اينکه
تمام زنان برای صلح با عدالت در کنار هم ايستاده اند، هشتم مارچ توسط پيام های راديويی از
برنده جايزه نوبل و ديگر زنان و مردان برجسته منطقه پشتيبانی خواهد شد.

اين پيام در راديو های افغان و بين المللی در جريان روز هشتم مارچ نشر خواهد شد.

زنان کشور های همسايه که در برنامه پيام راديويی اشتراک خواهند کرد عبارتند از:
شيرين عبادی (ايران) – شيرين عبادی يک وکيل ايرانی و يکی از فعالين حقوق بشر است. و
اولين ايرانی است که جايزه نوبل را بدست آورد.

خانم بشرا گوهر (پاکستان) – خانم بشرا گوهر برای يک مدت طولانی مدافع حقوق بشر بوده و
نماينده يکی از مناطق قبايلی هم سرحد با افغانستان (ولايات سرحدی شمال غربی) در پارلمان
پاکستان است.

خانم زينگ جنيان (چين) – زينگ جنيان اولاده اعتصاب کنندهء است که يک قطار از تانک ها
پيشرونده را در هنگام شورش تيانانمن در سال 1989 مانع گرديده و راه شانرا مسدود نموده بود.
از فعالين حقوق بشر است.

ازبکستان) – کانديد جايزه نوبل و مدافع حقوق بشر خانم معتبر ) Tajibayeva خانم معتبر
و بنيان گذار جنبش ملی جامعه مدنی Hearts Fiery که ريس سازمان حقوق بشر Tajibayeva
هستند. و همچنان ايشان برنده جايزه مارتين اينال سال 2008 هستند. در سال 2005 وی از جانب
دولت برای مخالفت سياسی اش بازداشت شده بود و در اواخر 2008 بنابر دلايل صحی رها
گرديد.

واژه های کلیدی

حقوق کودکان و زنان
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • ...اسلام، با «انا خلقناکم من ذکر او انثی»، صرفنظر از جنسیت، در کلیت خود بر انسانیت زن و مرد تأکید داشته، احکام قرآن با حکمت آسمانی در راستای ارج گذاشتن به زنان و تکریم مقام آنان در برابر مردان وضع شده و در همه‏ی ادوار، الگوهای ممتازی از زنان را در عرصه‏‏های مختلف سیاست و اجتماع، به جامعه بشری ارائه کرده و حافظ حرمت و کرامت زن بوده است.... (محمد عزیزی)

  • هشتم مارچ؛ زمانی به وجود آمد که در مراحل ابتدایی انقلاب صنعتی و رشد نظام سرمایه‏داری در غرب، جمعی از کارمندان اناث صنایع یک فابریکه نساجی در نیویارک، طی سال 1857 میلادی علیه وضع ناهنجار زندگی و احقاق حقوق انسانی خود به اعتصاب متوسل شدند.
    با ایجاد تنش‏هایی میان دو بلوک شرق و غرب، و رویکرد سیاسی بلوک شرق به هشت مارچ منحیث روز بین‏المللی زن؛ در کشورهای اروپای غربی؛ طی مدت طولانی برای تجلیل از این روز، دیگر محلافل بزرگی دایر نمی‏شد؛ تا این که با افول اندیشه‏های سوسیالیستی و عقبگرد نظامهای کمونیستی شرق از سال‏های 1980 به بعد، معرکه‏داری دفاع از زنان و حمایت از تساوی جنسی حقوقی‏شان با مردان را غرب به عهده گرفته و هشتم مارچ به عنوان روز جهانی زن، مجدداً در اروپای غربی اهمیت جدی‏تری یافت!

    چیزی که در ماورای این هیاهوهای سیاسی حمایت از حقوق زن در دنیای شرق و غرب دیروز و امروز به نظر می‏آید، این است که زن در این میان منحیث یک موجود کریم که قرآن شریف با « ولقد کرمنا بنی آدم...»، برابر با مرد، فرزندان یک آدم دانسته جدا از تمیز رنگ و بو، با ان اکرمکم عندالله اتقئکم» تساوی و تقرب بخشیده؛ ارج و احترامی گذاشته نمی‏شود، بلکه از حیثیت و موقعیت زنان برای پیشبرد مقاصد سیاسی و تامین اهداف تجاری، استفاده‏ی سوء می‏گردد و حیثیت و حرمت زنان در بازار معاملات سیاست و شهوت، به لیلام گذاشته می‏شود. (محمد عزیزی)

  • در این راستا دنیای مدرن شهوانی و تجاری معاصر، با برهنگی و بزک‏شدگی امروزی زن غربی و کشاندن آن به رخ زن شرقی، دین را سد بزرگی در ییش پای زنان مسلمان در رسیدن به آزادی‏های جلف جنسی دانسته، حجاب را پوشش پسماندگی، و در کل اسلام را مناقض حقوق انسانی زن می‏شمارند و انتقاداتی بر آن وارد می‏کنند و بر لوح خالی ذهن میلیون‏ها زن مسلمان در دنیا بذر بیزاری از خدا و اسلام می‏کارند؛ در حالی که با ظهور اسلام، زن کرامت انسانی و موقعیت ممتاز اجتماعی یافت؛ از حیثیت بردگی برای زحمت، و حالت ابزاری برای لذت؛ بیرون آمد به عنوان همسر مرد و برابر مرد؛ از حق و حقوق شخصی و مدنی برخوردار شد؛ و به منزله‏ی یک رکن اصلی خانواده و جامعه در زندگی به جاه و جمال رسید!

    اسلام، با «انا خلقناکم من ذکر او انثی»، صرفنظر از جنسیت، در کلیت خود بر انسانیت زن و مرد تأکید داشته، احکام قرآن با حکمت آسمانی در راستای ارج گذاشتن به زنان و تکریم مقام آنان در برابر مردان وضع شده و در همه‏ی ادوار، الگوهای ممتازی از زنان را در عرصه‏‏های مختلف سیاست و اجتماع، به جامعه بشری ارائه کرده و حافظ حرمت و کرامت زن بوده است. مواردی مبنی بر محدودیت و ممانعت از حق و آزادی زن، که مورد سوء برداشت دشمنان مغرض اسلام در مبارزه با دین، قرار گرفته و به عنوان مناقض حقوق زن در قرآن، روی آن انگشت گذاشته شده و نشان تبعیض و تنافی اسلام با حقوق امروزی زن خوانده شده‏اند، از سوی فقهای اسلام مفصلاً پاسخ یافته، که گزیده‏ای از مهمترین موارد آنها، در ذیل ذکر می‏گردد:

    تفاوت و تفوق: «الرجال قوامون علی النساء» (مردان قیم زنان‏اند)؛ که شائبه برتری مرد بر زن را از آن استنباط می‏کنند، هیچ‏گاه بیانگر برتری مرد بر زن نیست، بلکه حاکی از تعدیل مسئولیت‏هاست؛ که با در نظرداشت اقتضای طبیعت انسان و توانمندی‏های زن و مرد، در یک طرف حمل و نگهداری و تربیت فرزند را بر عهده‏ی زن سپرده و از جانب دیگر مسئولیت سنگین مراقبت، حفاظت و تأمین نیازهای زندگی و اقتصادی خانواده را بر دوش مرد نهاده، و بدینسان تعادل منطقی و فطری، میان دو جنس در جامعه به وجود آورده است.

    «لیس الذکر کالانثی» نیز در یک نقل قول مستقیم و با اشاره‏ی لطیف، فرهنگ غلط روم باستان و برخورد منحط مردم آن زمان نسبت به زن را بیان می‏کند و با نوعی نکوهش ملموس، به برملا ساختن پوچی عقاید جاهلیت قبل از اسلام در جهان می‏پردازد، نه به برتری و تمایز جنسی مردان بر زنان.

    تفاوت در ارث: «للذکر مثل حظ الانثیین» (دو برابر ارث مرد نسبت به زن) در آیه 11 سوره نساء» هرگز مشعر به برتری مرد نسبت به زن نیست، بلکه نوعی تعدیل در نتایج کار و عواید کسب و مسئولیت‏پذیری در تأمین زندگی است؛ که در قبال تحمیل نفقه زن بر مرد و تأمین زندگی خانوادگی، پرداخت مهریه و تعادل درآمدها، ارث زن، نصف مرد قرار داده شده است. در دوران جاهلیت، زن، هیچ گونه ارثی نمی‏برد و اسلام با این سنت شکنی در جامعه جاهل آن روز، برای زن، مثل مرد، ارث قائل شد و بر تفکر جاهلیت خط بطلان کشید.

    شهادت: «فان لم یکونا رجلین فرجل و امرئتان...» در آیه‏ی 282 سوره بقره که شهادت دو زن به جای یک مرد قبول شده؛ اصلاً بحث از شهادت دو زن نیست، بلکه بحث از تکمیل یک شهادت است؛ یعنی اگر یکی از دو زن، چیزی را از جریان فراموش کرده باشد (ان تضل احدیهما)، با تذکر فرد دیگر (فتذکر احدیهما الاخری)، نقص برطرف گردد. ولی همین مسئله در مرد، عکس است؛ که نه تنها دو نفر را با هم نمی‏آورد که جداجدا باید شهادت دهند و اگر یکی از مختصات را طرفی فراموش کرد، از اعتبار می‏افتد و دیگری نمی‏تواند آن را جبران کند و در مقابل، طرف دیگر نیز چون تنهاست و بینه‏یی حاصل نشده، شهادتش شنیدنی نیست؛ فلسفه‏ی این موضوع، آن است که زنان مثل مردان، سرگرم مسائل مالی و اجتماعی نیستند، لذا در معرض نسیان و فراموشی بیشتری قرار دارند، بر همین اساس، نفر دوم برای رفع نقص است که باید با هم باشند، در واقع گپ دو نفر بودن نیست؛ بلکه سخن از مکمل بودن است.

    طلاق و عده: شبهه اختیار طلاق در «لاجناح علیکم ان طلقتم النساء» در آیه 236 و «المطلقت یتربصن بانفسهن...» در آیه 228 سوره بقره؛ که باعث اشکال بازیچه شدن زن در دست مرد شده تا هر وقت بخواهد، از او بهره گیرد و هر گاه نخواست، او را طرد کند؛ کاملاً مردود است. اولاًً؛ اسلام با محدودیت و حرمت رجوع به زن پس از طلاق و عدم امکان رجوع در طلاق خلع و مبارات، سنت زشت زمان جاهلیت را که «مرد به طور مطلق، هر گاه می‏خواست، زن را طلاق می‏داد و هر زمانی که می‏خواست مراجعه می‏کرد»، تعدیل کرد. ثالثاً، طلاق، سه قسمت است: طلاق رجعی، که در اختیار مرد است. طلاق خلع، که خواسته‏ی زن اما مرد موظف به انجام آن است. و طلاق مبارات، که خواسته‏ی طرفین است؛ پس نوعی تقسیم عادلانه حق تصمیم‏گیری است. ثالثاً؛ زن می‏تواند در ضمن عقد، شرایطی را بر مرد تحمیل کند؛ از جمله حق تکفل طلاق که خود به طور مطلق یا مشروط، بتواند خود را مطلقه کند.

    تنبیه بدنی: از جمله ایرادها هتک حرمت انسانی زن در جواز تنبیه بدنی طبق حکم و «اضربوهن...» در آیه‏ی 34 سوره‏ی نساء است؛ که با در نظر گرفتن برخوردهای مستهجن و محقر دوران جاهلیت عرب و ایران و روم قدیم نسبت به زن؛ این آیه جزء منسوجات تمهیدی به حساب می‏آید، و گذشت زمان آن را مشخص می‏سازد؛ یعنی با توجه به تمهیدات و مقدماتی که شارع از آغاز تا پایان در زمینه انجام داده، مشخص می‏شود که اولاً؛ اگر چنین حقی به مرد اعطا شده، برای جلوگیری از اشکلاات و تخلفاتی است که ممکن است نظام خانواده را از هم بپاشد. ثانیاً نبی اکرم(ص) این موضوع را طی مدت زندگانی خود قولاً و عملاً ریشه‏کن ساخته، چون از یکسو آیه تأکید می‏ورزد که تنبیه نباید کمترین دردی داشته باشد و از سویی، روایات بر این نکته اصرار دارد که هیچگاه تنبیه بدنی نسبت به زن، نباید انجام گیرد. و ثالثاً این که بر مقام و منزلت والای زن، تاکید کرده و با «عاشروهن بالمعروف» در آیه 11 سوره نساء، محبت و رحمت و عطوفت نسبت به وی را، سفارش نموده است.

    تعدد زوجات: جواز چند همسری «فانکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلث و رباع» در آیه 3 سوره نساء را که عامل تحقیر زن و خدشه‏دار شدن حیثیت انسانی او دانسته‏اند، با اندکی دقت در شان نزول آیه‏ی فوق و صراحت «فا نخفتم ان لا تعدلوا فوا حده» در آیه بعدی، می‏توان نتیجه گرفت که این جواز، با تأکید بر اصل عدالت در تعدد زوجات و منع کسی که توان آن را ندارد؛ در شرایط اجتماعی خاصی نازل شده و ناظر به حل یک مشکل مهم اجتماعی بوده است، از جمله بی سرپرستی زنان و فرزندان برخی از افراد کشته شده در جنگ، که خواهی نخواهی یکی از این سه راه باید پیموده شود: یا اکتفای مرد به یک همسر و بی همسر ماندن دیگر زنان، یا اکتفا به یک همسر شرعی و ارتباط نامشروع با دیگران، و یا ازدواج با بیش از یک همسر. اولی، مناقض طبیعت و فطرت، دومی، مخالف شرافت و شریعت؛ و سومی، موافق عقل و شرع است. اسلام با این تدبیر حکیمانه در یک شرایط مقتضی، هم جلو پیامدهای ناگوار اجتماعی و فردی را گرفته و هم راه‏حل عقلانی و منطقی ارائه نموده است.

    حجاب: یکی از انگشت‏گذاری‏ها مسئله‏ی حجاب است که قرآن با «ولیضرین بخمرهن علی جیوبهم و لا یبدین زینتهن...» زنان را به پوشش و عفاف ملزم کرده، اما جاهلیت جدید امروز، آن را نوعی بی حرمتی و نفی آزادی از زن تلقی می‏کنند! با توجه به پیامدهای مثبت حجاب در حفظ عفت و حرمت زن و تأثیرات مثبت آن بر صحت اجتماع، و با ملاحظه‏ی دستاوردهای بی بند و باری جنسی در کشورهایی که با برهنگی و عریانی، بلای ایدز و...، را به ارمغان آورده‏اند؛ حجاب اسلامی که زن را همچون گوهری گرانبها و ناپیدا در پوششی از عفت و حیا عزت و کرامت می‏بخشد، بسیار ضروری و فطری پنداشته می‏شود و تشریع آن برای اکرام واحترام زنان است، نه نفی آزادی و نقض حقوق آنان!

    انجوهایی که فند حمایت از حقوق زن را می‏گیرند و هر سال با برپایی مراسم و محافل خاص، فرهنگ و عنعنه افغانی را زیر سوال برده برای زن افغان اشک تمساح می‏ریزند، در نظر داشته باشند که از هشتم مارچ و مبارزه با زن ستیزی، نباید منحیث یک حربه‏ی سیاسی و تجاری، سوء استفاده کنند و زن مسلمان افغان را قربانی تفکرات ذهنی شرقی و غرب و طفیلی کشاکش‏های سیاسی و سلیقوی مدرنیته و سنت نموده، عفت و کرامتش را به نام آزادی و برابری به تاراج بگذارند و بنیان خانواده و اجتماع دینی و اسلامی این سرزمین را برپای ارضای خاطر بیگانگان، زیر و زبر کرده خودسوزی‏ها، فرارها و جدایی‏ها را دامن بزنند!

    مسئله‏ی آزادی و حقوق زن در جوامع مختلف، بسته به بلوغ اجتماعی، انکشاف اقتصادی، توسعه سیاسی و رشد ارزش‏های قبول شده‏ی مدنی، کاملاً تفاوت دارد و تحمیل و تطبیق الگوی واحدی از آن بر همه کشورها و ملت‏ها هرگز کار معقولی نیست و نمی‏تواند در راستای آزادی زن و حق‏رسانی زن، کارساز باشد./ (محمد عزیزی)

    • با شما موافق نیستم.

      • اگر زن با مرد مساوی دانسته میشد در میراث وشهادت هم حقش با مرد مساوی میبود. در حالیکه نصف مرد حقدار حساب میشود. برایش هزاران دلیل میتوانی بتراشی ولی این دلایل ریشه یی نمیتواند باشد. به حق که حق زن پامال شده. در عین حال کدام زن در جوامع اسلامی از حق آزادی عمل مانند مرد برخوردار است ؟ شما مردم را فریب میدهید. زن همیشه مظلوم و محکوم بوده است. سوء استفاده از وجود شریف زن در جوامع بورژوازی دلیل موجه برای محکومیتش در نظام اسلامی نمیتواند باشد. هر دو فرهنگ ضد زن است و مترود.
Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس