صفحه نخست > حقوق بشر > حکیم گوندی از شورای امنیت برکنار شد

حکیم گوندی از شورای امنیت برکنار شد

حکیم گوندی بعد از روی کار آمدن حفیظ الله امین به سازمان جاسوسی کام ( کارگری استخباراتی موسسه) انتقال یافت. وی بعدا به حیث سکرتر اول شخص حفیظ الله امین مقرر شد و بعد از سقوط امین به خارج از کشورگریخت.
انجمن مدنی و حقوقی برای افغانستان
شنبه 21 مارچ 2009

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

شایعاتی انتشار یافته است که حکیم گوندی از خلقی های سرشناس طرفدار حفیظ الله امین که در دو دوره به وسیله رئیس جمهور حامد کرزی به حیث معاون ریاست امنیت ملی وعضو شورای امنیت ملی مقرر شده بود، اخیرا درنتیجه سعی و تلاش انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان و همکاری محکمه بین المللی، از عضویت شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی افغانستان سبکدوش شده است. درین رابطه انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان که پرونده جنایات بشری حکیم گوندی و غرزی خواخوگی (قاتل دکترنجیب الله رئیس جمهور پیشین) را پی گیری می کند؛ لازم می داند که مراتب ذیل را به اطلاع مردم افغانستان برساند.

حکیم گوندی اهل ولایت قندهار است که از هفت سال پیش که به بزرگ ترین نهاد امنیتی کشور راه داده شد، تخلص خود را تغییر داده و به حکیم نورزی تغییر نام داده است. گوندی از ابتدای پیروزی کودتای هفتم ثور 1357 شمسی به حیث یک خلقی وفادار، به سازمان استخباراتی دوره تره کی – اگسا- وارد شد. او درآن زمان به حیث معاون اسدالله سروری رئیس اگسا ( افغانستان گوندی سازمانی استخبارات) انجام وظیفه می کرد. در دوسیه حکیم گوندی که همین حالا در آرشیف امنیت ملی قید است، یک سندی به امضای اسدالله سروری وجود دارد که درآن به حکیم گوندی صلاحیت عام و تام در« اجرات انقلابی » داده شده است. منظور از اجرات انقلابی درزمان تره کی و حفیظ الله امین ایفای عملیات کشتار دسته جمعی و مبارزه سرکوب گرانه با کسانی بود که ازآنان تحت نام « عناصر ضد انقلاب » نام برده می شد و شبانگاه دسته دسته به کشتار گاه های پولیگون برده می شدند و در اسناد اداری نوشته می شد که « اجرات انقلابی » در مورد این اشخاص صورت گرفته است. انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان براین مساله تاکید دارد که باید در حفظ دوسیه گوندی در آرشیف امنیت ملی تلاش های جدی به خرج داده شود تا از مفقود شدن آن جلوگیری شود.

حکیم گوندی بعد از روی کار آمدن حفیظ الله امین به سازمان جاسوسی کام ( کارگری استخباراتی موسسه) انتقال یافت. وی بعدا به حیث سکرتر اول شخص حفیظ الله امین مقرر شد و بعد از سقوط امین به خارج از کشورگریخت.

پس از سقوط اداره طالبان درسال 2001 حکیم گوندی از طرف حامد کرزی رئیس جمهور دوره مؤقت به حیث معاون امنیت ملی پیشنهاد شد و بدین وسیله یکی از ناقضان ارشد حقوق بشر به مهم ترین نهاد امنیتی کشور راه یافت. این درحالی بود که افغانستان درسطح جهانی، براسناد رسمی تطبیق عدالت انتقالی درافغانستان امضاء کرده است. هنگامی که گوندی به معاونت امنیت ملی انتصاب شد، با مخالفت انجنیر عارف سروری رئیس سابقه امنیت ملی رو به رو شد و حکومت ناگزیر شد که او را ازآن منصب کنار بکشد. اما رئیس جمهور کرزی نگذاشت که گوندی به حیث طرفدار وی از ارگ بیرون برود. چنان که او را به عضویت شورای امنیت ملی منصوب کرد وبدین ترتیب، خطر مجسم در شورای امنیت کشور را حفظ کرد. گوندی درین مدت تلاش هایی را به خرج داد تا به ولسی جرگه راه یابد اما موفق نشد و بعد ازناکامی تلاش هایش برای رسیدن به شورای ملی، باردیگر از سوی کرزی به حیث معاون امنیت ملی پیشنهاد شد. اما در نتیجه تلاش های مشترک انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان ومحکمه بین المللی آی،سی،سی، دوسیه جنایات وی ترتیب داده شد که به مراجع حقوقی جهانی ارسال شده است. مساعی انجمن حقوقی در همکاری با نهاد های قضایی بین المللی سبب شدکه گوندی بار دیگر از ریاست امنیت ملی کشور سبکدوش شود. قرار گزارش، پاسپورت خارجی وی دیگر قابل استفاده نیست وگوندی به عنوان یکی از ناقضان درشت حقوق بشردرافغانستان، سزاوار تعقیب و مجازات است.

جالب این جاست که گوندی، علی رغم آن همه جنایاتی که درکشتارمردم داشته، دردوره جدید، به اعمار یک بلند منزل درناحیه شپرپور کابل دست زده و خلاف نقشه اداره کار وساختمان شهرداری، دریک ناحیه مسکونی مزدحم دست به اعمار یک بلند منزل هفت طبقه ای زده است که با اعتراض و مخالفت اهالی شیرپور مواجه شده است. حکیم گوندی به جای آن که به محکمه کشانیده شود، از طرف حامد کرزی مورد حمایت قرار گرفته و به هیچ موازین حقوقی و قانونی خودش را ملزم ندانسته است.

انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان نگران افزایش برخورد های باندیستی خلقی های شناخته شده است. درحالی تحقیقات این انجمن درهمکاری با جامعه جهانی درمورد به محکمه کشانیدن عاملان جنایات بشری درافغانستان ادامه دارد، این نگرانی وجود دارد که ممکن است این باند درآستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، دست به تحرکات سازمان داده شده برضد نهاد ها و فعالان این انجمن دراز کنند. گذشته ازین اسناد موثقی وجود دارد که امر گرفتاری غرزی خواخوگی یکی دیگراز آدم کشان خلقی به دستور عمر داوود رئیس دفتر حامدکرزی، به حالت تعلیق درآمده است. اسناد ومدارک کامل درین باره وجوددارد و ما از جامعه جهانی و سایر نهاد های دفاع از حقوق بشر خواهانیم که درین قضیه مداخله کنند و از توطئه داود زی به خاطر جلوگیری از مجازات جنایت کاران تمامی مراجع جهانی و ملی را با خبر کنند.

روايت جديد در مورد قاتل دكتر نجيب الله

برگرفته از كتاب: مسعود در نبرد استخباراتی

دو شنبه 27 اكتبر 2008, نويسنده: رزاق مأمون

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام برهمه هموطنان و با عرض تبریک و تهنیت سال نو!

    نوشته بالاشعر مولانابلخ رادرذهنم آورد:
    گرحکم شودکه مست گیرند --- هرآنکه درشهرست گیرند.
    بالاخره انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان دست بکارشد.
    سوال اینست که با اخراج آقای حکیم گوندی میتوان گفت الام مردم مداوا شد؟آمار که درحال حاضر دردست است در زمان حکمروایی خلقی ها نورمحمد تره کی و حفیظ الله امین تا دوازده هزارهموطن ما ظالمانه شهید گردیده اند.ولی انجمن مدنی وگویاحقوقی برای افغانستان درموردقتل،بیرون راندن ومعلول ومعیوب بیش ازپنج ملیون هموطن من که درزمان حکمروایی پرچمی ها وهمکاران بیرونی شان روسها که برای گرفتن قدرت وتداوم قدرت خودو قتل عام مردم وطن دعوت کردند چراچیزی نمی نویسند؟
    انجمن گویا مدنی وحقوقی برای افغانستان چرا درمورد آنعده قاتلین هموطنانان من که درحال حاضر درکشورهای آسیایی میانه ،روسیه ،اوکراِین واورپایی امپریالیست مصروف تچارت های بزرگ ومصروف نوشتن خاطرات (درخدمت روسها )هستند چرانمی نویسند ونمی اندیشند؟آیا بیروان راندن یک تن چه درد را مداوا خواهدکرد؟بیسیاری از هموطنانان که حوادث شروع ازسال 1357 به بعدبویژه بعد ازبقدرت رسانیدن مهره دلخواه روسهاببرک کارمل (باریس کارلوویچ )از جدی سال 1358الی پیروزی دولت اسلامی که به نسخه (الکساندر روتسکوی )معاون ریس جمهور وقت روسیه (باریس یلسین ) در هوتل (اکتبرسکایاوقت وپرزیدنت حال )برای آقای برهان الدین ربانی ریس جمهوردولت اسلامی وقت ورهبرمذهبی حال سپرده شده بودوهمچنان با ملاحظه ومطالعه بیسیاری آثاری که در رابطه ازجانب خود مشاورین نظامی و حزبی روسها درین اواخر بچاپ رسیده ونهایت قابل دقت میباشدمیدانندکه درپشت پرده کمک انترناسیونالیستی و دولت اسلامی چه پلانهای وحشیانه که طرح نگردیده بود.آقایان انجمن مدنی وحقوقی برای افغانستان براستی که شما ادای دین نمودید.
    اما برای من جالب این خواهد بودومنتظرم شخص بعدی کی خواهد بود،اگرهست ؟

  • با آنکه اجرای حکم قانون در مورد افراد و اشخاصی که متهم به ارتکاب جنایت با سو استفاده از موقف دولتی در صورت اثبات جرایم شان، خوشایند و امیدوار کننده است؛ اما این قضیه در کشور ما مثل سرنوشت سیاسی ما در تقریبا دو صد و شصت و یک سال اخیر بغرنج و در هم باف است!

    زیرا تاریخ دو صد و شصت و یک سال اخیر؛که کشور عموما در چنبره ی حاکمیت اختناقی قشری متعلق به یک قوم اسیر بوده است، سراسر تعدی، تجاوز ، کشتار و نقل و کوچ اجباری،و کوتاه سخن جنایات روشمند و هدفمند است!

    بنا وقتی پدیده ی ظلم و بیعدالتی ، کشتن و بستن ، اشرار خواندن و عنصر خطرناک خواندن،در کشور مباح شد و به روشی پذیرفته شده در امر حکومت داری مبدل شد آنگاه دیگر کلیت ساختار های ستمگری که در کشور حاکم بوده اند ، شامل حکم ناقضین حقوق بشر و جنایت کار میشوند، با حفظ استثنات انگشت شماری در حلقات شخصیت های درون دستگاه دو صد و شصت یک سال اخیر!

    از این گذشته؛ طالبان که نمونه ی روشن جنایت کاران جنگی اند، و شیوه ی حکومت داری یا اداری آنها که خیلی واضح استوار بر دهشت و اختناق و بربریت بود، و ظاهرا به دلیل ارتکاب همین گناهان مورد خشم ملی و بین المللی قرار گرفتند،امروز از طرف جهان غرب، صرف بخاطر حفظ منافع استراتیژیک شان در منطقه و با در نظر داشت گل روی دولت پاکستان به گروه های میانه رو و تند رو، طالبان داخلی و خارجی، مرتبط با القاعده و جدا از پیکر سازمان القاعده، تقسیم میشوند تا به این وسیله با ساده سازی پدیده ی جنایت و سر در گم سازی مردم،از اجرای عدالت در مورد ایشان خود داری صورت گیرد و کاری شود که نه سیخ بسوزد و نه هم کباب!

    اگر چنین نیست، و در صورتیکه جهان غرب یعنی کشور که های میخواهند نقش اداره کننده گان جهان امروز را بازی کنند،و خویشتن را بانی حقوق بشر جلوه میدهند،چگونه میتوانند بپذیرند که گروهی جنایت کار با برپا کردن نظامی استوار بربیرحمانه ترین شیوه ی ممکن ساقط شود ولی هیچ کسی از جمع آنان چه حضورا یا غایبا محکوم یا هم متهم نشوند، بلکه در پیش چشم آنانی که گویا برای مبارزه با دهشت افگنان به کشور ما لشکر کشیده اند،کسانی مثل ملا راکتی، وکیل احمد متوکل و ملا ضعیف با خیال راحت در مرکز کشور زندگی کنند، به پارلمان بروند و حق داشته باشند که در قانون گذاری و قانون سازی اشتراک کنند و یا هم نقش نماینده ی غیر رسمی ولی با صلاحیت تیم کرزی در میانجگری با طالبان داخل جنگ را به عهده بگیرند!!!

    به قول مردم اجرای عدالت به اینگونه را نمیتوان چیزی دیگری گفت جز " هم زمان به نعل و میخ کوفتن "!

    تیم کرزی و همکاران؛ از همان آوان روی کار آیی ثابت ساخت که حاضر است تمام ارزش ها را زیر پا نهد، به هیچ معیاری سر ننهد، و از هرمصلحتی بگذرد، اما به پشتونوالی یا حد اقل در ظاهر امر به پشتونوالی پابند بماند!!!

    در پشتونوالی به قول پشتون های سره در کنار دیگر رسوم و عنعنات مثل " ننه وتی" یکی هم رسمیست که اگر شخصی به قبیله ی و یا خانواده ی پناه آورد آنگاه آن قبیله خویشتن را مکلف به دفاع از شخص پناه جو میداند ، حتی اگر آن شخص ناقض حقوق دیگران باشد؛ قاتل باشد و تمام محاکم دنیا هم او را متهم شناخته باشند، باز هم پناه جو در میان قبیله در امان است!!!

    پابندی به همین رسم و حرکت در خط چنین باور ها بود؛ که طالبان حاضر به تسلیم اسامه بن لادن به امریکا نشدند، و باور و احترام به همین رسم است که هرچه متهم و ظالم در کشور بود به دربار کرزی خان پناه آوردند و مصونیت گرفتند، با پابندی و عقیده به چنین باوری است که کرزی ملاعمر را " برادر" میخواند و حاضر است به قیمت مقاطعه با تمام دنیا او را در پناه خویش بگیرد!!!

    بنا در یک کشور و در عین حال نمیتوان دو روش برای کشور داری داشت!!! زیرا ناممکن است که هم رسوم قبیله زیر عنوان پشتونوالی حفظ شود، و هم عدالت در مورد متهمین جاری گردد؛یعنی قانون مدنی هم داشت و رسوم قبیلوی را هم در کنار آن حفظ کرد و اجرا نمود!!!

    شما یکبار به کشور هالند که مقر داده گاه لاهه است؛ در جمع مهاجرین در آن کشور توجه کنید آنگاه ماهیت و خاصیت واقعی شعار های جهان غرب برای شما روشن خواهد شد!!!

    در یک قدمی دادگاه لاهه کسانی زندگی میکنند،که اکثرا از بلند رتبه گان نظام شاهی تا حکومت حزب دموکرات خلق نجیب اند، و به نوعی هم متهم به نقض حقوق بشر و دیگر اتهامات، اما ایشان ساختار های ایجاد کرده اند، همایش ها براه می اندازند، تارگاه های انترنتی دارند،فیصله صادر میکنند، راه پیمایی براه می اندازند و در بسیار موارد از همانجا در نقش مشاور و مصلح حکومت کرزی هم ظاهر میشوند!!!

    و چه بسا که اکثرا نمایندگی مهاجرین را هم همین ها دارند و از آدرس مجموع پناه جویان در هالند نزد مقامات مسوول هالندی سخن میگویند!!!

    به همین گونه در کشور های اسکاندونیوی؛ دسته های از همین افراد خصوصا در کشور ناروی تا مراجع عالی قضایی - اداری کشور ناروی راه دارند و به نمایندگی از اکثریت پناه جویان سخن میگویند و حرف شان نیز شنیده میشود!!!

    حالا چگونه میتوان امید به این داشت تا عدالت در مورد متهمین داخلی جاری شود!!! و جهان غرب هم از اجرای عدالت در کشور ما پشتیبانی و حمایت کند!!!

    کسانی که دیروز مسوولیت امور مالی طالبان را در کشور انگلستان داشتند،و در اوج آغاز مبارزه علیه دهشت افگنی دستگیر شدند و دارایی های شان مصادره شده، مدتی از آزادی محروم ساخته و از کشور انگلیس اخراج شدند، ولی بسیار به سادگی و از طرق مشکوکی دو باره به یکی از مستعمره های انگلیس وارد شده اسناد اقامت و اجازه کار بدست آورده و فعلا نیز مصروف فعالیت برای طالبان و سر و سامان دادن امور مالی آنها و ایجاد گویا کار و بار شخصی است تا پول را به گردش آورده صورت قانونی به آن بخشیده و به مقصد برساند، آیا این کشور ها که میلیون ها پول را برای جاسوسی و نظارت داشتن بر اعمال شهروندان شان مصرف میکنند، و حتی میدانند چه کسی با کی همخوابه میشود و چند بار و در کجا، اینرا نمیدانند که چه کسی و از کدام مجرا وارد کشور شان شده و پیشنه ی او چیست؟؟؟

    به یقین میدانند ولی به روی خویش نمیارند زیرا منافع شان ایجاب میکند خاموش بمانند!!!

    چرا اینها که این همه از فساد اداری در ساختار حکومتی کشور ما داد میزنند، و خطر فساد اداری را بزرگتر از خطر طالبان میخوانند، توجه ندارند که اشخاصی متهم و ملوث به فساد اداری تا مجال می یابند به قلمرو و درگاه اینها پناه میارند و اینجا با به دوران انداختن پولی که از راه غیر قانونی بدست آورده اند، برای خویش حق اقامت و غیره دست و پا میکنند؟؟؟

    یقینا دارند ولی چشم می پوشند!!!

    ورنه در کشوری مثل کشور ما که امروزه سه ثلث مردم آن فقیر اند، جوانی که تا هنوز بیست سال ندارد، به همراهی خانواده اش به یکی از مستعمره های انگلستان میرسد، سرکیسه می کشاید و وکیل میگیرد و تا هنوز وضعیت حقوقی اش واضح نگشته ماشین آخرین مدل میخرد، و در جریان یک سال هی ماشین عوض میکند، حد اقل باید پرسشی ایجاد کند که جوان این پول ها را از کجا آورده یی و چگونه به اینجا رسیده یی ؟؟؟ آنگاه واضح خواهد شد که همان تازه جوان تنها به دلیل دانستن زبان انگلیسی و روابط تباری - قبیلوی در یکی از کلیدی ترین ادارات ایجاد شده از جانب کشور های غربی در کشور منشی و ترجمان بوده و از پول اختصاصی برای همان اداره در تبانی با آمرین پول اندوخته و با همان پول خودش را به ساحل امن رسانیده و اینجا نیز بیش تر از همه مناسک دینی را به جا میارد و جا نماز آب می کشد!!!

    عدالت انتقالی مگر همین است؟؟؟
    کسانی که در غرب زیسته اند خوب میدانند که اگر اینها بخواهند حساب قران قران پول افراد را و حتی از بابا و اجداد او را می یابند، مگر وقتی نمی خواهند شتر را با بار آن نمی بینند!!!

    بنا همانگونه که مردم میفرمایند " گاو را نمیتوان از دم پوست کرد" !!! و عدالت هم به گونه ی گسیخته و انتخابی و با فروگذاشتن صدتن و گرفتن یکی از جمع به عنوان متهم جاری و طاری نخواهد شد.

    حالانکه سرسلسله تمام فضایل اخلاقی " عدالت " است و " عدالت " آزادی و بهزیستی را در " مشت " خود دارد!

  • فوتو های اعدامی های که در دوره امین به امضا وشفر حکیم گوندی اعدام شده اندوبه گوندی منحیث کندهاری وفرد نزدیک به امیندران دست باز میداده است در کندهار تا زمان سقوط داکتر نجیب اله موجود بود.
    بعد از ان مسولیت نگهداری اسناد ها بدوش گل اغا شیرزی , امر لالی, ملا نقیب , کاتب عطامحمد , ملاعمر می باشد.

    شفر ارسالی مرکز بدفترولایت واداره استخبارات کندهار ! به کندهار منحیث ذون اخبار موضوع را به زابل وهلمند وارزگان توصه میکرد .

    تا جای که دقیق خبر دارم شفر های این گونه در ولایت سمنگان وبغلان نیز وجوددارد .

    کشتار کننده چندهزارنفر درهرات فرد بسیار نزدیک به امین نظیف اله نهضت والی هرات والی غزنی والی سمنگان سفیر اولین رژیم کابل در کیوبا نیز در بلجیم با پاسپورت بلجیمی زندگی دارد واز یاران نزدیک حکیم گوندی می باشند .
    دستیار کشتار هرات وبادغیس شهنواز تنی با بی شرمی خود را کاندید ریاست جمهوری کرده ودر کابل زندگی دارد .

  • دزد ها وتروریست های جهادی تنظیم جمعیت که کلمه اسلامی هم به آن نمی زیبد، درمقام های بلند دولتی باشند و حکیم نورزی باید برکنار شود، تنها به این جرم که او یک پشتون است. آیا آصف دلاور که درتمام سالهای انقلاب با مجاهدین درگیر بوده و بیشترین تلفات رابه آنها وارد نموده بود گنهگار نیست وباید هم در دوره ربانی و هم در اوایل حکومت کرزی ستردرستیز میبود؟؟؟ ولی حکیم نورزی باید حتی در زاویه دید هم نباشد>>> این چگونه انصاف است؟

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس