
نامهء سرگشادهء فدراسیون فرهنگی غرجستان جهت محکو م نمودن دشمنان کتاب و فرهنگ مردم - دموکراسی و جامعه مدنی در نیمروز
به: -سازمان علمی، فرهنگی ملل متحد ـ یونسکو/ - یوناما، نمایندگی سازمان ملل متحد برای افغانستان/ هردو مجلسین پارلمان افغانستان
جلالتمآبان محترم !
شما نیز مطلع میباشید که چند ماه قبل زمانیکه رسانه های جمعی توقيف يک محمولهء چند تني کتاب در گمرک ولايت نيمروز را انعکاس داد ، گمانه زني هايي را در ارتباط با تفکرات متحجرانه و متعصبانه برخي مقامات مرکزی ومحلي در عرصه فرهنگي کشور به وجود آورد. تفکراتي که به ديدگاه هاي انحصارگرايانه و مستبدانهء گذشته پيوند مي خورد که تک انديشي را محور گفتارها و رفتارهاي خود قرار مي دهدکه مردم افغانستان از ايده هاي تنگ نظرانه ء حلقات فرهنگي و سياسي خاص وديدگاه هاي تفوق طلبانه رنج مي کشد. توقيف کتابهاي مربوط به تاريخ هزاره ها، معرفي کتاب افغانستان و متون معتبر حديث شيعه، اين نگراني را تقويت کرد که مبادا از دل دموکراسي موجود در افغانستان، يکبار ديگر انديشه هاي بسته و قرون وسطايي طالباني سر برآورده و تمام تلاش ها و کوشش هاي مردم افغانستان و جامعه جهاني را در جهت توسعه و ترقي کشور بر باد دهد. مگر با کمال حيرت هفته گذشته خبري در رسانه ها انعکاس يافت که مقامات محلي ولايت نيمروز با تأييد مقامات وزارت اطلاعات و فرهنگ و نماينده ستره محکمه، يازده عنوان کتاب را که ممنوع الورود تشخيص داده شده بودند، به آب درياي هيرمند انداخته اند. انتشار اين خبر، عملکردهاي طالبان را در زمان حاکميت شان در افغانستان به ياد مي آورد و تن و جان انسان هاي آگاه، فرهنگ دوست و ترقيخواه را به لرزه مي آورد. حال گذشته از اينکه اين عمل يک رفتار ضد اخلاقي و مخالف با مدنيت به حساب مي آيد، اما نام برخي از ین کتاب های تلف شده تذکر داده میشود که از جمله کتاب تاریخ مردم هزاره نوشته حسن پولادي و ترجمه عالمي کرماني، شناسنامه افغانستان نوشته بصير احمد دولت آبادي، گل سرخ دل افگار نوشته جواد خاوري، نهج البلاغه، مجموعه نامه ها و سخنان حضرت علي(ع) و اصول کافي را شامل مي شد. کتابهاي فوق يا مربوط است به تاريخ مظلوميت هزاره ها و ستمهايي که در گذشته بر اين مردم روا داشته شده است يا کشور افغانستان را معرفي کرده و يا هم کتابهايي اند که از نظر پيروان مذهب شيعه معتبر و مقدس مي باشند. در يک بررسي و ارزيابي منصفانه و عميق، مي توان به اين نتيجه رسيد که بيان گذشته تاريخي يک قوم ساکن در يک کشور، هرگز به معناي تفرقه انداختن ميان اقوام نمي باشد. اگر مردم هر کشوري را در دنيا مورد مطالعه قرار دهيم، در مي يابيم که در آن کشورها نه تنها هر قوم، نژاد و تبار کوشش مي کنند، تاريخ شان را بنويسند، که نويسندگان و محققان تاريخ و حتی خود دولتها که هيچ وابستگي خوني هم با قوم و نژاد مورد تحقيق ندارند؛ وقايع تاريخي، رسوم، عنعنات و نوع مناسبات يک قوم را با ساير اقوام موجود در کشور، مي نويسند و در کشورهاي ديگر صدها عنوان کتاب در ارتباط با نژادها و طيف هاي مختلف اجتماعي وجود دارند و بسياري آنها جزء منابع معتبر علمي در دانشگاهها و مراکز اکادميک و علمي معرفي مي گردند. پس چرا نوشته تاريخ برخي اقوام در افغانستان جرم محسوب مي شود؟ اين تنها مي تواند به اين دليل باشد که بر مبناي افکار متعصبانه و ناهمپذير گذشته، حتی وجود فيزيکي برخي اقوام و گرفتن نام آن قوم جرم به شمار مي آمد، و از نظر فرهنگ ستيزان ، بايد تاريخ آن غير مجاز تشخيص داده شود. جالب اينجا است که در روشنی احکام مواد قانون اساسي جديد، و در سرود ملی نام و هويت اقوام افغانستان تثبيت شده و تکثرگرايي با همه مصاديق آن در قانون به رسميت شناخته شده و در وزارت معارف، کتابهاي نهج البلاغه و اصول کافي، جزء منابع معتبر شيعه شناخته مي شود و به آنها استناد مي شود؛ اما در جايي ديگر و در يک زمان خاص، چنين کتابهايي غير مجاز دانسته مي شود.- کتابهاي فوق، نخستين باري نيست که به افغانستان وارد مي شود؛ پيش از اين نیزهمين عناوين کتاب، بارها از گمرگ بدون مشکل به کابل و ساير ولايات کشور توزيع و به دسترس علاقه مندان قرار گرفته است. اينکه چرا اين بار ورود آنها با مشکل قانوني بر مي خورد، بايد مسوولان وزارت اطلاعات و فرهنگ و گمرگ ولايت نيمروز پاسخگو باشد.- کتابهاي فوق و بخصوص کتابهاي مذهبي آن، از سالها پيش به افغانستان مي آمد و در اختيار خوانندگان قرار مي گرفت؛ حالا هم هزاران جلد آن در کتابخانه هاي عمومي و شخصي و در خانه هاي مردم موجود است و بدون کدام محدوديت قانوني مورد استفاده قرار مي گيرد، حال اين پرسش مطرح مي شود که چطور، مطالعه، پخش، نشر و توزيع يک کتاب در داخل کشور مجاز باشد، اما ورود آن از کشورهاي همسايه غير مجاز گردد.- از همه گذشته، فيصله اي که در باره اين کتابها صورت مي گيرد نگران کننده است. بر اساس قانون، اگر ورود کتابي غير مجاز دانسته مي شود. دولت حق دارد از ورود آن کتاب در داخل کشور جلوگيري نمايد، به هيچوجه حق فيصله اي ديگر را ندارد. در هيچ مادهء قانوني نيامده است که کتابهاي غير مجاز به آب انداخته شود. مقامات دولتي هم تنها مي توانند بر مبناي قانون عمل نمايند و اجازه ندارند سليقه هاي شخصي خود را در قضاوت و داوري دخيل سازند؛ در حالي که ما در اين حادثه کمتر شاهد رفتارهاي قانونمند هستيم، اغلب عملکردها و اظهارنظرها نشأت يافته از همان عقده هاي دروني اند که اينگونه اشخاص از ديگران دارند و اين عقده ها به ناچار بايد به گونه اي گشوده شود، و به آب انداختن کتابها مي تواند نوعي از عقده گشايي هاي مقامات دولتي نسبت به اقوام و مذاهب ديگر تلقي گردد.
فدراسیون فرهنگی غرجستان- مجامع فرهنگی و اداری سازمان ملل و پارلمان افغانستان را مخاطب قرار داده و میگوید که: - رشد فرهنگی.تکامل فکری وانکشاف در عرصه های علمی در گرو ازادی بیان ازادی مطبو عات و اندیشه می باشد.هرگونه عمل مخالف این روند حرکت ارتجاعی وزمینه ساز اندیشه طالبانی است.افغانستان کشور است دارای ناگفته های تاریخی که بیان کننده نارسائی های در مناسبات اجتماعی می باشد.طبقه حاکم در کشور در طول تاریخ از ابزاراستبداد در عرصه های مختلف سیاسی .فرهنگی ومذهبی استفاده نموده است.از این رو که نقل تاریخ درگ مذهب ومطالبات سیاسی در کشور از مجرای مصلحت های قوه حاکمه صورت گرفته است.وبا این روش استبداد فرهنگی تمامیت خواهی سیاسی ودگر ستزی قومی در کشور سنت شده است در این کتاب های تلف شده ، صادقانه و متعهدانه نمادها یی را ازسرگذشت فرهنگی، اجتماعی روابط قومی و واقعیتهای سیاسی افغانستان روایت می کند که صدها سال است درزندگی و تعامل اجتماعی مردم این کشورقوام و دوام پیدا کرده است. ریختن کتاب ها به آب از جانب مقامات ولایت نیمروز و مقامات مرکز به سرعت و بی واسطه می تواند پیامدهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پیش بینی ناپذیر و نا خوشایندی را در روابط قومی و مناسبات شهروندی این کشوردر پی آورد. جامعه افغانستان هنوزهم ازمرحله ی جامعه قومی عبورنکرده است و بدین جهت چنین عمل ضد فرهنگی که مستقیما به مسایل قومی و مناسبات اجتماعی می پردازد، می تواند به تیرگی روابط اقوام و بازتولید حساسیتهای قبیله ای منجرگردیده و موجی ازتنش و بد بینی های میان ـ قومی را دامن بزند. فاز جديد سياسي که با همياري جامعه جهاني و اقبال عمومي مردم افغانستان از بن آغاز يافت، در واقع با درک اين موضوع همراه بود که بايد براي ساختن افغانستان مستقل، آزاد و مرفه بسياري از ايده هاي گذشته را نفي کرد و ارزشهاي مدرن تر و انعطاف پذيرتري را جايگزين نمود. بر اين مبنا براي نخستين بار اصل تکثرگرايي قومي، نژادي، زباني، فرهنگي و مذهبي در قانون اساسي مورد تأکيد قرار گرفت و به اصل برابري و برادري اقوام و شهروندان کشور و اعطاي فرصت هاي مساوي براي همگان احترام گذاشته شد.در پرتو همين قانون اقوام، مليت ها، مذاهب و گروههاي مختلف سياسي با ايده ها و عقايد متفاوت بر محور منافع ملي و اصول پذيرفته شدهء دموکراسي در ساختار نظام سياسي، مشارکت ورزيدند و گامهاي اوليه را در راستاي وحدت ملي و همپذيري اجتماعي، موفقانه به تجربه گرفتند.متأسفانه برخي افراد، حلقات و گروههايي که تا هنوز در چنبرهء گرايش هاي واگرايانه و تکروانه اسير مانده اند، همواره به عنوان يکي از موانع بزرگ و مهم در فراروي تطبيق و جايگزيني ارزشها و باورهاي نوين سياسي، اجتماعي در کشور خودنمايي کرده اند و بسياري از پروژه هاي مدرنيته سازي جامعه را با شکست روبرو ساخته اند. اين طيف ها با عناوين و بهانه هاي مختلف ديني، مذهبي و ملي، ورود ايده هاي دموکراتيک را در تقابل با دينداري و يکپارچگي ملي دانسته و در برابر آنها شديداً مي ايستند.
فضیلت مآبان گرانقدر فدراسیون فرهنگی غرجستان میداند که :- جامعه جهانی ودولت افغانستان بدلیل دوری از مردم وعدم آشنایی دقیق از پیچید گیهای فرهنگی و اجتماعی افغانستان بخوبی متوجه حساسیتها و پیامدها یی که در واکنش به این کتاب ها در داخل افغانستان پدید خواهد آمد، نگردیده است. میدانیم که شرایط بوجود آمده پس ازسقوط طالبان، با وجود همه ی موانع و ناکامی هایی که در مسیرخود داشته، فرصتی را فراهم کرده است که اندکی از تنشها و بد گمانی های فراگیرقومی کاسته شود. برای فراهم آوردن این فرصت، نقش جامعه ی بین المللی، بویژه سازمان ملل متحد بسیارمهم بوده است. خاموش شدن جنگها و تنشهای قومی، زبانی و اعتقادی و ایجاد دولتی با مشارکت نخبگان اقوام وروند دمکراسی خواهی از دستاوردهای بزرگ این شرایط تازه بشمارمیرود. کمک های نظامی، لجیستیکی، اقتصادی و عمرانی جامعه ی بین المللی برای مردم ودولت افغانستان سرنوشت این کشوررا با امیدها ی جدید مواجه نموده است. تلاش جامعه بین المللی در جهت گذارجامعه افغانستان ازمرحله ی قومی به سمت دولت سازی و تامین و تمرین ارزشهای دمکراسی در این کشور حرکت بس ستودنی و شایسته ای محسوب می گردد. طبیعی است که ادامه، تقویت و تکمیل این روند بازهم نیازمند ادامه ی حمایتهای جدی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه ی بین المللی می باشد. تلاش در جهت برداشتن موانع همبستگی اقوام و کاهش نا خویشتنداری های اجتماعی از زمره ی مهمترین شکل این گونه حمایتها تلقی می گردد. علاوه برآنچه گفته شد، پیام و پیامد این غمل خصمانه در افغانستان از چند بعد قابل تامل، بررسی وحتا نگرانی است:در شرایطی که بسیاری از کشورهای غربی از حامیان روند صلح و بازسازی در افغانستان هستند، این نوع برداشتها و گرایشها می تواند تاثیر سوئی بر ذهنیت دوجانب برجای گذارده، حامیان غربی افغانستان را مایوس و مردم افغانستان را نسبت به سازمان ملل متحد و بخصوص موسسه فرهنگی آن یونسکو حساس میسازد. بنا براین، شایسته است که سازمان ملل بعنوان مرجع بزرگ کمک به پروسه ی صلح و دولت سازی درافغانستان، همت و اهمیت خود را تنها در امور سیاسی، امنیتی و تدارکاتی معطوف و متمرکز نکند بلکه توجه خود را در حوزه های فرهنگی، و رسانه ای که به نحوی محل پروسه ی صلح و همصدایی در افغانستان می باشد به دقت مورد سنجش و پیگیری قراردهد. دشمنی با کتاب در حوزه های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی افغانستان می تواند تاثیر قابل ملاحظه و پیش بینی ناپذیری را در ایجاد اختلال نسبت به نظم اجتماعی، روابط قومی و روند سیاسی در این کشور آسیب پذیر بر جای گذارد.بنا براین فدراسیون فرهنگی غرجستان، بعنوان یک نهاد فرهنگی افغانستان ، از سازمان علمی ـ فرهنگی یونسکو تقاضا دارد که بصورت رسمی و دوستانه از مقامات مسول دولت افغانستان بخواهند که برای پرهیز و پیشگیری از تجدید نفاق و تعارض میان اقوام و تشدید اسیب پذیریهای روند جاری، که این عمل تحریک آمیز و حساسیت بر انگیز افراد مخل و خصم فرهنگ مردم افغانستان رااز وظایف و مقامهای دولتی شان انفصال نموده و به محکمه راجع سازند. در پایان خواست ما به عنوان یک نهاد فر هنگی از حلقات فکری وفرهنگی این است که:با عکس العمل جدی. اداره ها و مسئو لین امور را متوجه عواقب کارش نما یند .به امید انکه کشور ما هر چی زود تر راه واقعی خود را در مسیر ترقی علمی ورشد فر هنگی بخوبی طی نماید .
عالی جنابان محترم :- فدراسیون فرهنگی غرجستان به این عقیده است که: - هزاره های افغانستان به روایت تاریخ، ازقربانیان اصلی استبداد دراین سرزمین اند که به جرم هزاره بودن درابعاد وسیع و اشکال فجیع مورد تهاجم وقتل عام قرار گرفته اند و به جرم وابستگی قومی بیشتر ازیکصد سال بارتبعیض واهانت را به دوش کشیده ودرحقیقت آیینه پرداز سرنوشت مصیبت بار و سیاه بختی تمام مردم افغانستان میباشد.کتاب های که به دریا غرق شده، گفتمان قوم شناسی را در افغانستان در بر می گرفته با رویکرد پژوهشی تازه ، گفتمان هزاره شناسی بوده ، که نویسندگان این کتاب ها هزاره ها است و شاید هم یکی از دلایل غرق شدن این کتاب ها هم همین باشد. هزاره ها درگذرگاه تاریخ افغانستان ازمیان دریای خون عبورکرده اند و شناخت حوادث تلخ تاریخی هرچند که سیمای خشونت ریز وخون آلود استبداد را به تماشا میگذارد وبرای وارثان آن سنگین تمام میشود، اما این شناخت برای مردم افغانستان امکان ایجاد بسترهمزیستی مسالمت آمیز رافراهم نموده و وحدت ملی را شکل می بخشد. به دریا انداختن کتاب و آن هم بیشتر کتابهایی که تاریخ هزاره های افغانستان را بازخوانی کرده است هرگز نمیتواند مسیر بازخوانی تاریخ ملیت های محروم افغانستان را مسدود نموده وازانتقال اندیشه ودانش تاریخی جلوگیری نماید. اما این نوع رفتار درواقع یک نوع انتحار فرهنگی میباشد که به قصد نابودی ارزش وفرهنگ یک جامعه صورت میگیرد . آیا صدور فتوای فتنه انگیز طالبانی در مورد غرق کتاب ها از طرف جمعی از افراد متعصب و ناآگاه موجه است ؟مگر فتوای طالبان مبنی بر کشتن بی گناهان، اطفال، زنان یک بدعت آشکار نیست؟ طالبان بی تفنگ با استفاده از احتیاج آقای کرزی به کارت های رای دهی و شدت اشتیاقی که برای ادامه ریاست دارد، غایله آفرینی می کنند، به جای ستره محکمه، پارلمان، سارنوالی و سایر نهادهای مسوول اجراآت می نمایند، تا راه را برای نظام طالبانی باز نمایند. این فقط چند جلد کتاب نیست که غرق می شود بلکه در واقع آزادی، دموکراسی، قانونیت و حاکمیت است که توسط یک مسوول حکومت و به دستور کسانی که هیچ سمت قانونی ندارند غرق می شود و در تاریخ به نام آقای کرزی ثبت می گردد؛ هر چند جاهلان مسلمان نما با این عمل شان آقای کرزی و جامعه جهانی را نیز به هیچ گرفته اند.فدراسیون فرهنگی غرجستان با اعتقاد واحترام به انسانها,هرگونه تجاوزوبی حرمتی بر ضد زبان وفرهنگ انسان ها را در هر جا وهر کشوری از سوی هر حکومت وسیاستی, نقض اشکار حقوق بشر می داند. به دریا انداختن هزاران جلدکتاب, توسط والی ووزیر فرهنگ را عمیقا محکوم می نماید.
بادرود و سلام های فایقه
واژه های کلیدی
اعتراض، راهپیمایی و تظاهرات | تبعیض، تبعیض نژادی، مذهبی و جنسیتی | تروريزم، کوچی طالبان، طالبان، القاعده و داعش | دين، عقايد و باورها | علم و دانش
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدخانم أغاکجابوديدوچی خورده بوديدکه خيلی ديربيدارشديدمن ديگرحتی حوصله ندارم که اين ناله های بيوه زنانه رابشنوم اگرهزاره هاغروروغيرت دينی وملی داشته بودندبه خيابانهای کابل ريخته واعاده حيثيت ميکرديم شايدهم معنای أنچه راکه درنيمروزگذشت مردم ماندانندخوب مردمی که رهبران شان درخدمت دربارباشندناچارازسکوت مرگباراندوبودندولی هرقدرحمايت کنيم وچاپلوسی وسکوت ماراخداوندگارقبيله تحويل نخواهندگرفت معاون ، وزير، قوماندان ، رئيس و--- ولی فقط بنام
شماکه بخاطريک ماده قانون أنهمه ضديک ديگرصف کشيدندمگرجنوسايدفرهنگی درنيمروزباندازه همين يک ماده هم ارزش نداشت که دربرابرمجرمين واکنش نشان دهندچقدرماخودکش بيگانه پروريم عجب ازين خيزهای زيرلحاف خرم وشينواری وکرزی اگرازين ترانه هاميترسيدندهرگزفرمان نمیدادندامروزکتابهاي ما به دريارفت فرداخودمان رازيراشيعه خصوصاهزاره راپشتونهاباديده حقارت وبحيث بيگانه مينيگرندطوريکه هرکسی درزمان عبدالرحمان سفاک وطالبان فاشيست هرکسی هرقدرشيعه راميکشت قدرش درپيش قبائل بحيث غازی بالاترميرفت چنانچه امان الله غازی قدوس راکه بدست خودهزاره هاراقتل عام کردصداعظم ساخت مگراوغيرازين جنايت ديگرچی برتری داشت که باين مقام رسيد؟ يعنی عوض اينکه امان الله خان اورابجرم جنايات اوزندانی ومحاکمه نمايدصدراعظم اش تعين کردصدراعظمی که دربرابرسردارولی ومرحوم طرزی دوشخصيت ترقيخواه ودمکرات سنگرگرفت وخوانين واهل دربارامان الله راعليه أنهابسيج کردتاهمين کشمکش هانظام را ازداخل فروپاشيد درسقوط امان الله خان شخص قدوس نقش کليدی داشت
عجب استدلال ومنطقی هزارهاجنايات راقبائل وحکومت های قبيله سالارمرتکب شدندوحدت ملی خدشه دارنه شدولی زمانيکه اصول کافی ونهج البلاغه بافغانستان واردشدوحدت ملی راتهديدکرد؟ وقتی همين مدافعين وحدت ملی شمالی رابأتش کشيدندومردم باميان راقتل عام کردندومردم کابل وغرب افغانستان رازندانی کردندبخاطرتحکيم وحدت ملی بودزمانيکه سقاوی دوم ، مسعودپيژندنی ، زوال پشتونهاوهزارهاکتاب ومقاله ديگردرافغانستان فروش ودرنشرات چاپ شدوهنوزهم ميشودوحدت ملی راتهديدنمی کندولی شناسنامه افغانستان وتاريخ هزاره هاچاپ ميشودوحدت ملی راميکشدوقتی که همين وحدت خواهان برهبری نادرغداربحيث مليشه انگليس وقيحانه ترين جنايات وغارت رادرشمال ميکنندومردم کابل بگفته يکی ازموسفيدان حتی نعلين های خودرادرميدان مزارع پنهان کردندطاوقتيکه عبدالرحمان سفاک 63% مردم هزارستان رابه جرم شيعه وهزاره بودن قتل عام ميکندوحدت ملی خدشه دارنشدولی باواردکردن چندکتاب ميشوداگرعوض اين کتابهاهيروين ، بمب ؛ واسکت های بمی وموادمسموم کننده واردميشدوحدت ملی راتضمين ميکردکشوريکه وحدت ملی درأن باواردشدن يکی دوجلدکتاب فروپاشدچگونه وحدت ملی ميداشته باشد؟ حقيقت اين است که خفاش ازروشنی ميترسدوخائن خائف است مصادره زبان نصف مردم کشوروحدت ملی رازيرسوال نمی بردولی --- شماخودتان چاپخانه وپرسونل مسلکی ندارداگردرديگرجا اگرچاپ شدبازوحدت ملی رامريض ميسازدعجب وحدت ومنطقی ياخرم شينواری کرزی
دارو دســـــــته خــميــنی از ايــران کـتـاب ارسال ميکنند تا افغانها با هـم بـجنگند
برادران افغان بايد ديگر دوست ودشمن وطن ومردم خود را شــــناخت !!
هـيچ عـقل سالم حکم نه ميکند تا مسوولين مطبوعات ، گمرک ، امنيتی يک کاميون کتاب را در اب دريا جيحون انداخته و از دلســـوزی اخوند ها سپاس نموده و گفتن « حتا شما به لقا شـــما »
بلی هم وطن !
از نظر بنده مقدس ترين ، با ارزش ترين ، عالی ترين چيز مقدسات ملی . وطنی و مردمی ميباشد اگر نعوذ بالله در کتاب الله ذکر گردد که برو تو پشتون برادر تاجک خود را بکش . تو شعيه با سنی قرابت ، دوستی نه کنيد و با ارايه هزاران نقل قول از امام باطل خود مذهب اهل تسنن را رد وبد گفته انرا مذهب ناقص معرفی نمايد که باعث تشديد و شعلور شدن اختلافات مردم با هم برادر افغانستان گردد لازم ميبينم که مسوولين اقدام جدی نمايند !
اگر شما وطن راو حدت مردم انرا ومنافع وطن وطندار را آرج ميداشتيد و تنها عنوان اين کتاب های شيطانی را متوجه ميگرديديد که همه تدابير فعال استخبارات اخوندی ايران بود تا اختلافات ميان مليتی ميان مذهبی را در افغانستان تشديد ميکرد اقدام مسوولين را تائيد می نموديد !
اينک احواريون خمينی در افغانستان نسبت هر وخت ديگر فعال ميباشند و عمال خاص مزد بگير استخبارات جمهوری اسلامی قرون وسطای ايران شور بختانه هر زمان در نقطه های کليدی نصب ميگردد در توزيع و ترويچ چنين کتاب ها دست بالا و وظيفه خاص دارند و اينک به اصطلاح [ کميته يا کمسيون غرجستان ] که توسط اگنت خاص اسخبارات ايران که زمان نخست وزير افغانستان بود اقای ســـــلطان عـلی کـشـــــتمند و همکاران نزديکش اســــد کشــــــتمند ـ محمد عوض نبــی زاده ــ حاجی محقق ـ خليلی معاون ريس جمهور . بخاطر تجزيه افغانستان و بخاطر منافع ايران تشکيل گرديده و هم اکنون منزل سلطان علی کشـــــتمند در شــــــهر لندن به مرکز اســــتخبارات ايران و فعاليت تشکل دولت خودمختار غرجســــتان تبديل که اسد کشـــتمند مسول فرهنگی و عوض نبی زاده مسول مالی اين تشکيلات نامقدس بوده و هرماه طبق اطلاعات دقيق شرکت کننده گان اين تشکيلات مليون ها پوند استرلنگ و دالر از حساب وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی ايران عنوانی سلطان علی کشـــتمند آويز ميگردد .
در کشوريکه فعلأ معاون ريس جمهور . چندين نماينده پارلمان وچندين رهبر حزب های اسلامی .ناسيونالستی از وابستگان ايران باشد بايد ايران به فکر راحت کتاب تشديد جنگ را برای مردم افغانستان ارسال نمايند .
تاريخ ۸ جون اقای ســـــــلطان علی کشـــــــــتمند نخست وزير ببرک کارمل که زمانی از وابســــتگان دو اتشه روســــــيه فدراتيف بود و در سال ۱۹۹۰ بنا برمصلحت و هدايت روسيه از .ح.د.خ.ا. اســــــتعفأ به حزب « وحدت اسلامی » شاخه عبدالعلی مزاری پيوست در کنفرانس مطبوعاتی ضرورت چنين کتاب ها را برای مليت هزاره لازم دانسته تا انها از ظلم ـ جفا ساير مليتها به خصوص مليت پشتون وتاجک در حق مليت هزاره اگاه و از برخورد خشن مذهب حنفی نيز اگاه شوند که اکثر کتابها چنين مطالب داشت ؟؟!!
و نيز اسد کشــــتمند و عوض نبی زاده به دستور ايران به همه سايتهای افغانی مطالب ارسال و افسوس خود را ابراز و اين عمل را نکوهش نموده تا راه کاميون های بعدی را مساعد سازند !
در حاليکه زمان اين سلطان علی کشتمند دشمن درجه يک مليت هزاره بود و بخاطر خوشی ارباب خود روس ها و ببرک کارمل روزانه دها بم افگن روسی را وظيفه ميداد تا باميان ـ يکولنگ ـ دايکندی ـ شبر ـ دره صوف ـ و يا [ غرجســــــــــــتان ] امروزی را به خاک يکسان بسازند . عوض نبی زاده که معين وزارت اقوام وقبايل بود در همکاری وهم دستی ســــليمان لايق هزار ها هزاره را سربه نيســــت نموده و صد ها خانه هزاره را تا امروز به ماتــم نشـــــانده است . ولی امروز باب غرجستان ازاد را بخاطر دريافت پول باز نموده و با ريختن اشک تمســـاح هر روز در مورد اين مليت مظلوم سياه مشقی نموده و اينک منافع « خمينی » به سنگ خورده کشـــــتمند ها ــ پدرام ها ــ زن بد نام ثريا بها ــ و صدها نوکر ايران بخاطر کتاب شــــــــــــيطانی ارسالی ايران هر طرف اف اف اف ميکشــند ــ اقايان مردم افغانستان به نان و صلح ضرورت دارند ــ نجف علی هزاره
آقای علی اصغر جان!
جالب است که خودت در مقاله ای دیگری در همین سایت تحت عنوان "هزاره ها: بیگانگان" ادعا کرده ای که اهل سیستان ایران هستی. در این مقاله هم ادعا داری که هزاره هستی. شاید مثل گرگان پوست عوض می کنی.
از خدا بترس، خودت را به کوچه حسن چپ نزن. حد اقل یکبار بگو که کتاب شویی و سم پاشی بر مکتب دختران محکوم است.
خــيــر محمد < ثبات > !!!!
گويند « صدای دهل از دور خوش آيند است » با خرم گلبدينی وزيراطلاعات وفرهنگ رژيم امريکای کرزی و والی ماويست ولايت نيمروز کار و دلی خوشی ندارم و قابل تائيد نه ميباشند !
و اما ارسال يک کاميون کتاب اگر کلام الله نيز باشد بدون مجوز رسمی وزارت اطلاعات وفرهنگ و مقامات مسول جرم ، خيانت ، مداخله ، و تخطی از روابط بين دول و پاه گزاری بر کانونسيون وين ميباشد که بايد وزارت خارجه ايران اخوندی و سفارت ايران در کابل جواب دهند ! و اينکه چند ادمک بی هويت باســـوابق بد سياسی که متهم به جنايت جنگی ونسل کشـــی ميباشند ودست های انها در خون اين ملت رنج ديده هزاره که بنده جز کوچک انها ميباشم اغوشته يکی از پوست رهبری نخست وزيری ديگرش از مقام معين وزارت قبايل و اقوام وسوم از کرسی شادژدافير افغانی مقيم تهران متهم به قتل هزاران هزاره و تخريب مناطق مرکزی افغانستان توسط روســـــها بوده و در سال ۱۹۹۰ بنا برمصلحت استخبارات روسيه جناب نخست وزير عضو بيرو سياسی موسس واشتراک کننده کنگره .ح .د.خ .ا اقای ســـــــــلطان علی کشــــــــــــــــتمند برادرش اسد کشتمند وجاکرش عوض علی نبی زاده يک شبه از همه وظايف حزبی و دولتی حاکميت دوکتور نجيب ا لله بريده اپتدا به شـــاخه عبدالعلی مزاری حزب [ وحدت ] پيوستن و از قاتل حرفوی . مزدور اخوند های ايران دست رورده خمينی خردجال و خلخالی خون اشام به ستايش نام برده و با يورش باند [ وحدت ] غرض غارت و چپاول کابل اين اقايان موصوف را در پيدا نمودن کنج های پنهان کمک نموده و چون قبلأ اسد کشتمند که کاردار افغانی مقيم تهران بود شرايط اولی پيوستن به اســــــتخبارات ايران را مساعد ساخته بود که اسناد انکار ناپذير نزد محمد رحيم سکرتر دوم سفارت افغانی موجود است که انقريب افشأ ميگردد اقای کشـــــــــــتمند « کلو » نيز با تيم خود عوض نبی زاده . فريد لعلی داماد . نواز علی سرود . به استخبارات ايران پيوسته و طبق دستور ايران نخستين وظيفه اين تيم جفا کار ايجاد [ فدراســـــــــيون غرجســــــــــــــــــــــتان ] بود که از روز اول ايجاد ان بوی تجزيه .نفاق .شقاق . از اين فدراسيون ايرانی امده اکنون به کانون بزرگ تجزيه طلبان .نفاق افگنان . تشنج پسندان . بيگانه پرستان تبديل مرکزش در لندن قرار دارد هر ماه مليون ها دالر از طرف استخبارات ايران به حساب سلطان علی کشتمند .عوض نبی زاده .اسد کشتمند سرازير ميگردد بنأ بايد بخاطر کتاب های ارسالی استخبارات ايران اين فدراسيون کشــــــــــــــــتمند ها قوله ســـــــر داده و اما ملت بيدار وطن اگاه باشيد ايران و پاکستان .روس تلاش دارند در افغانستان خون جاری باشد تاجک با پشتون هزاره با پشتو ن . دری زبان با پشتو زبان جنوبی با شمالی سنی باشعيه دايم در جنگ باشند تا انها خوبتر ماهی گرفته و افغانستان در حالت بدوی قرون وسطای قرار داشته باشد بنأ انها از سال ۱۳۳۰ برای انکه افغانها با خود ميان هم بجنگند کتاب .مجله .رساله . اخبار . شب نامه فرستاده که اين تنها اولين کاميون انها نبود که دستگير گرديد . بنأ هر کس که از ارسال کتاب ايرانی .روسی .پاکستانی .عربی .انگليسی .امريکای که بخاطر نابودی افغان و افغانستان باشد دفاع نمايند نيز دشمن مردم مزدور بيگانه بوده و با يقين همه کتاب ها غرض نابودی افغان ارسال گرديده بود که انداختن ان در جيحون اتش در خانه کشتمند ها . نبی زاده . ثريا بهأ . کوشان .دريادلی . لطيف پدرام ـ پيدژندپور . کامجو .بشير بغلانی .پيکارگر. طغيان . وو افتاده که اين شعله سوزان باشد و هرگز خاموش نگردد تا اين دشمنان وطن خود در اتش که خود افروختن بســـــــــــوزد ( بهادر هزاره ــ شبر باميان )
شاعر گويد :
زه ديگ پختــــــــگان نـــه ايد صـــــدای ـ کــه شــــــــور زه مردمان خام خيزد
بلی « خير محمد خان ثبات » و اگــر برقه را برداريم خاديست حرفوی عوض علی نبی زاده زه زير برنج « بور » شـــــــــــــــــــــــــــــود !!
اينکه تــو و ديگرانت از هر سايه هر ســـــــــکنال و هر هم وطن هم تباری هراس داريد واقعأ حق بجانب ميباشــــــــــــــــــــــــــيد !!
شــــــک نمودن ، تــــرديد داشـــــــــتن خصوصيت همه گنهکاران ــ جنايتــــــکاران ــ ددمنشـــــــــان ــ و بخصوص دارو دســــــــــــــته محمود بريالی . کشــــــــــتمند . نور .و ديگر نهضت فروشــــــــــان بود وميباشــــــــــــــــــد و بايد هر تبصره کننده نظر دهنده را تو و ديگران به چــــشــــــم ترديد و دشمن مخالف ديد چون شــــــما متحدين نامتجانس شــــــــــــــــورای نظار ــ باند وحدت شـــــاخه مزاری جنايتکار و کوده تا چيان ماهر در هر گوشـــــه وکنار وطن در همه قريه وقصبات .ولســـــوالی ها و ولايات مليون در مليون دشــــــــــمن داريد . اگر زره وجدان . ضمير باقی مانده باشد خوب ميدانيد که سلطان علی کشــــــــــــــتمند ـ اســـــــــــد کشــــــتمند و تو نبی زاده بزرگترين جفا را با مليت هزاره مغاره نشــــــــــــــين نموده که برخلاف اظهار غلط شــــــما از اپتدايی ترين نعمت ســـــــــواد . دانش محروم بوده چه انکه شـــــيوه خاص ادبيات دری نويسی داشــته باشـــــــــــــــــــند و اينکه اندک انگشت شــــــــمار نســــــبی ( فارسی ) نويسی را اموختن يا در صف جنايتکاران « پرچم » قرار گرفتن که دست و ضمير شان الوده است ويا چون مزاری . کاظمی .محقق .خليلی . اکبری جانی . غارتگر . ويرانگر . از اب بيرون شــــدن که همه ننگ مليت هزاره ميباشــــــــــــــــــند .!!
دوم تو ملحد قبلی وکربلايی فعلی را به کتاب شـــــــعيان < نـــــهج البـــلاغــه > چی ؟
تو که مغزت . توســـــــط استخبارات شـــــــــــــــــــوروی وخت شـــستشو گرديده و اکنون طريقه اغای بلخی را فراه گرفته به نــهج البلاغه پناه برديد مردم از اين نيرنک شما شـــــــــــعبده بازان اگاه ميباشند !
مردم وطنم افغانستان که برايش به افتخار افغان خطاب ميگردد نه به شيوه اخوند که( افغانستانی ) گفته و مزدوران افغانی انها « امام خردجال » را تائيد وتکرار ميکنند ديگر دوست و دشمن خود را شناخته زمانی کتاب ا لله را از بازار هديه ميکنند دقت نموده که چاپ ايران نباشد چون ايرانی ها نسبت کمبود فرهنگ هر کتاب و هر تاريخ افغانی را تغير داده کتاب تاريخ مرحوم غبار افغانســـــــــتان در مسير تاريخ چاپ < بيهقی > کابل با تجديد چاپ تهران زمين و اســــــــــمان فرق دارد !
اينکه تو . بصير احمد دولت ابادی . جواد خاوری ـ لطيف پدرام . کامجو . و ديگر چاکران ايران الحاق پسنندان . خراسان خوهان ـ جدای طلبان غرجســـتانی به رهبری سلطان علی کشــــتمندو دل به کتاب ايت الله های انگليسی مشرب بستن اين کار شما علاقمندی شما بيگانه پرستان ميباشــــــــــــــد ولی هزاره هرگز به ايران علاقه ندارد و از بصير احمد دولت ابادی خوب شناخت دارند که چون پدرام . کشتمند .نبی زاده قبلأ فروخته شده اند !
اغا !
چرا بايد کتاب از ايران بيايد وچرا در ايران چاپ ويا تجديد چاپ گردد وچرا قاچاق و پنهان داخل کشور گردد چرا از بندر نيمه تجارتی نيمروز ؟
چرا قبلأ وزارت فرهنگ. خارجه و اتشـــــــه کلتوری افغانی در تهران ومشــــهد در جريان نبود ؟
تو که چهار روز افسر خاد بودی جواب اين ســــــوال ها را بايد يافت در غير خاموش باشيد که ملت در تعقيب تک تک شما نوکران ايران .پاکستان .روس .انگليس و امريکا ميباشند. انشــــــــــــــا ا لله درک نموده باشــــــــــــــــيد ــ بهادر هـــزاره
مقدم برهمه باید گفت که دشمنی با کتاب، دشمنی با بشریت است و در این مورد هیچگونه شک و شبه وجود ندارد و هیچ انسان بافهم نباید در دفاع از کتاب سوزان و کتاب شویان قرار داشته باشد. اما زمان که کتاب سوزان ها وغارت گران کتابخانه ها صدای اعتراض را بلند مینمایند،باید این عمل آنها را صرف مسخره آمیز، ساختگی و عوام فریبی دانست. بطور مثال همین گردانندگان پس پرده و پیش پرده سازمان "فرهنگی" غرجستان مگر در چور، چپاول و غارت بزرگترین گنجینه کتابها، مونوگراف ها، لکچر ها و هزراران هزار نوشته دیگر که در کتابخانه پوهنتون کابل که محصول درد و رنج و تمام تحصیل کرده گان کشور و دانشمندان بین المللی بود در وجود باند بی فرهنگ مزاری و خلیلی و محسنی نقش نداشتند. آیاآخوند های سیاه پوش و سیاه دل ایران یا ولی نعمتان امروزی این سازمان گویا فرهنگی، هزران هزار نوشته چاپ شده و چاپ نشده احسان طبری و سایر دیگر اندیشان سرزمین با فرهنگ ایران را یکجا با نویسندگانش معدوم نکردند.آیاامروز در ایران کسی حق دارد یک سطر و یک جمله برضد خمینی جنایتکار و مسئول قتل هزاران هزار نویسنده ایرانی بنویسد؟ آیا سازمان "فرهنگی" غرجستان جرئت آنرا خواهد داشت تا چند سطر را در نکوهش کتابسوزی در ایران در قید تحریر درآورد. در اخیر هزران لعنت باد بر کتاب سوزان، ویران کنندگان کتابخانه ها، چور کنندگان کتابخانه ها و شستشوکنندگان کتاب و آنانکه با نوسیندگان دشمنی ورزیده و میورزند.