صفحه نخست > حقوق بشر > آزادی بيان > آصف ننگ آزاد شد

آصف ننگ آزاد شد

همراه با نوشته ای که به دليل انتشار آن بازداشت شد
جمعه 13 جولای 2007

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

آصف ننگ ، روز گذشته حدود ساعت 6 عصر، از زندان امنيت ملی افغانستان آزاد شد. دليل گرفتاری آصف ننگ انتشار مقاله ی " افغانستان مثل توپ فوتبال ميان شرکت های بزرگ نفتی" در دو هفته نامه ی جرگه ی امن بود. کابل پرس? از آزادی آصف ننگ استقبال کرده و اميدوار است که برای آينده، مقامات امنيتی افغانستان تفاوت يک ژورناليست را با يک تروريست و يا جاسوس درک کرده باشند.

با هم مقاله ی " افغانستان مثل توپ فوتبال ميان شرکت های بزرگ نفتی" را می خوانيم:

اشاره- ترجمه دو فصل از کتاب "جنگ و جهانی شدن" دچار وقفه شد. خیال داشتم این دو بخش را برای تکمیل آن ترجمه جهت انتشار آن در یک مجلدی که به خوانندگان وعده داده اید ارسال کنم، اما از آنجا که حوادث در افغانستان شتاب گرفته و بار دیگر طالبان را در این کشور برای حوادث آینده علیه ایران پیش کشیده اند، تصمیم گرفتم پیش از تکمیل شدن هر دو ترجمه، ابتدا این بخش ها از آن دو فصل مستقل کرده و بفرستم که منتشر کنید، تا فصل دیگر را برسانم. در این بخشی که فرستاده ام اشاره به ریشه های طالبان در کاخ سفید دارد که امیدوارم خوانندگان دقیق به آن توجه کنند و ببینید که بودن دمکرات ها و یا جمهوریخواهان در کاخ سفید هرگز ملاک سیاست های امریکا و شرکت های نفتی نیست. آنها کارگزارانی هستند که می آیند و می روند. سیاست را این شرکت ها تعیین می کنند. می بینید که طالبان را چگونه دمکرات ها و جمهوریخواهان بی دریغ حمایت کردند و در افغانستان حاکم.

جعفرپویا

لوله های نفتی ترانس افغان

واشنگتن بوسیله قانون "استراتژی راه ابریشم" نه تنها سعی دارد روسیه را از لوله های نفت و گازی كه از دریای خزر به سمت غرب كشیده شده اند محروم کند، بلكه قصد دارد تسلط آمریكا و انگلیس را بر "دالان استراتژیكی" كه به سمت جنوب و شرق میروند نیز محقق نماید. هدف این استراتژی در مرحله اول منزوی كردن جمهوری های سابق شوروی و نهایتا "محاصره كامل" آنهاست. یعنی واشنگتن با حمایت همه جانبه غول های نفتی قصد دارد مانع از آن شود كه این جمهوری ها به هر نوع توافقی كه به "لوله های نفت" مربوط میشود – و یا توافق های نظامی- با ایران و چین نائل آیند. طبق اطلاعات بنیاد "هریتیج" كه یك موسسه "تینك تانك" (فروشنده پروژه) كه طرفدار محافظه كاران است و دفتر مركزی آن در واشنگتن قرار دارد، میزگرد سیاسی امریكایی ها با طالبان ، علاوه بر دیگر موارد مذاكره دو مورد عمده جلوگیری از احداث لوله های گازی در ایران و كاهش نفوذ روسیه در تركمنستان و قزاقستان را مورد بررسی قرار داد.

در سال 1995 با پشتیبانی دولت كلینتون شرکت كالیفرنیایی نفت آمریكا، یعنی "یونوكال" طرح احداث لوله های گازی كه از تركمنستان شروع و با گذشتن از افغانستان و پاكستان به دریای عمان میرسید را تهیه کرد. این كمپانی در پروژه لوله های نفت باكو- سیحون از (شرق به غرب با گذشتن از تركیه و گرجستان) با شراكت BP كه سهامدار اصلی است نیز دخالت دارد.

كنسرسیوم سنت گاز

لوله های گاز "سنت گاز" كه توسط یونوكال طراحی شده است با عبور از افغانستان برای رسیدن به دریای عمان از مستقیم ترین مسیر آن، یعنی ایران صرفنظر می كند. بعلاوه یونوكال برای حمل نفت استخراجی از منطقه "تنگیز" واقع در قزاقستان (شمال دریای خزر) قصد احداث لوله های نفتی در این مسیر را برای رسیدن به دریای عمان دارد. با وجود شركت روسی "گاز پروم" در این كنسرسیوم، این شراكت از نظر اقتصادی چندان با معنا و تعیین كننده نیست و در مجموع قصد بی اهمیت كردن قرارداد گازی روس ها و دولت تركمنستان را كه از طریق شبكه لوله های گاز روسیه حمل می شود دارد. یونوكال به محض پایان اولین دور مذاكرات با نیازاف رئیس جمهور تركمنستان، مذاكره با طالبان را شروع كرد. در همین دوران یعنی 1996 دولت كلینتون تصمیم گرفت با پشتیبانی كامل از طالبان و حذف اتحاد شمال، كه از طرف مسكو پشتیبانی می شد در كابل یك حكومت طالبانی ایجاد كند: تحت تاثیر اراده خلل ناپذیر طالبان و نتیجه مثبت قرارداد لوله های گاز، وزارت خارجه آمریكا و سرویس جاسوسی پاكستان تصمیم به تامین مالی و تسلیح طالبان كه در حال جنگ با تاجیك های اتحاد شمال بودند گرفتند. فقط در سال 1999 بود كه مالیات دهندگان آمریكایی دریافتند حقوق كلیه كارمندان دولت طالبان را پرداخت می كردند. ( مجله سانفرانسیسكو كرونیكال دوم نوامبر 2001)

در همین ایام روس ها از پایگاه نظامی خود واقع در تاجیكستان به احمد شاه مسعود کمک های نظامی و لجستیكی می كردند.

وقتی سرانجام درسال 1996 كابل با پشتیبانی آمریكا و پاكستان بدست نیروهای طالبان افتاد سخنگوی وزارت خارجه آمریكا گلین دیویس اعلام کرد برای ایالات متحده "در مواضع اتخاذ شده از جانب طالبان برای تحمیل قوانین اسلامی در افغانستان هیچ امر قابل سرزنشی" وجود ندارد. همزمان با این سیاست، سناتور هانك براون از طرفداران پروژه های یونوكال عنوان کرد: "مسئله مثبتی كه در این قضیه وجود دارد این است كه سرانجام یكی از گروه های درگیر این كشور قادر به تشكیل یك حكومت در كابل است" و معاون مدیر كل یونوكال موفقیت طالبان را "مثبت" ارزیابی كرد. (اشتیاق احمد: پاكستان ابزور 20 اكتبر 2001)

وقتی طالبان در سال 1996 كابل را به تصرف خود درآوردند، آمریكا سكوت کرد. چرا؟ به دلیل اینكه رهبران طالبان بسرعت خود را به دعوت گردانندگان كمپانی نفتی یونوكال به هوستون تگزاس رساندند. یكی از دیپلمات های آمریكایی ادعا كرد "طالبان به همان ترتیب عربستان سعودی متحول خواهند شد" وی معتقد بود كه افغانستان به یك مستعمره نفتی آمریكایی تبدیل خواهد شد، كه برای غرب منافع زیادی به همراه خواهد داشت. در آنجا دموكراسی و حقوق زنان احتمالا پایمال می شود، اما بعدا "می شود آنها را ایجاد كرد" (دیلی میرور29 اكتبر 2001)

قبول حكومت طالبان و كنار گذاشتن اتحاد شمال توسط واشنگتن بخشی از "بازی بزرگ" برای کنترل مطلق ذخایر نفت و گاز منطقه و همچنین شبكه لوله های گاز و نفتی بود كه از تركمنستان و قزاقستان شروع می شوند. در آغاز سال 1997 هیئت نمایندگی طالبان به تگزاس به دفتر یونوكال آمدند: باری لین از كمپانی یونوكال تصدیق می كند كه خودش در مذاكرات تگزاس حضور نداشته و نمی تواند دخالت فرماندار سابق بوش كه قبلا منافعی در شركت های نفتی تگزاس داشته را در این پروژه تایید کند.

براساس اظهارات سخنگوی یونوكال در بخش آسیای مركزی ، ترزا كویینگتون این شركت در سه مورد اصلی با طالبان گفتگو کرده است: ما جزئیات طرح را برای آنها شرح دادیم و آنها را از منفعتی كه این پروژه عایدشان خواهد كرد آگاه کردیم و پذیرفتیم كه حق ترانزیت به حساب آنها واریز شود. تاكید کردیم كه در صورت عدم قبول جامعه بین‌المللی، دولت آمریكا نیز از به رسمیت شناختن سیاسی طالبان خودداری خواهد کرد و آنگاه طرح نمی تواند موفق شود. كویینگتون اضافه می كند كه این موارد به هیچ وجه طالبان را متعجب نساخت.

در دسامبر 97 ینونكال ملاقات بین طالبان و معاون وزیر امور خارجه دولت كلینتون در امور آسیای جنوبی "كارل ایندرفورث" را ترتیب داد. از طرف طالبان وزیر موقت معادن و صنایع "احمد جان"، وزیر موقت فرهنگ و اطلاعات "امیر متقی"، وزیر موقت برنامه ریزی "دین محمد" و نماینده دائمی آنها در سازمان ملل متحد "عبدالحكیم" در این ملاقات حضور یافتند.

دو ماه بعد از این ملاقات معاون روابط بین‌المللی "یونوكال چان مارسكا" در مقابل كمیته روابط بین‌المللی مجلس نمایندگان "ضرورت احداث شبكه لوله های نفتی برای انتقال گاز و نفت آسیای مركزی" را با صرفه و ارزشمند ارزیابی کرد.

سیاست خارجی ایالات متحده باید درجهت تضعیف شبكه های موجود لوله های نفتی روسی (به مقصد شمال غرب و جنوب) و لوله های نفتی كه توسط ایران كنترل می شود پیش میرفت: "صنعت نیز با یك مانع بزرگ تكنیكی و سیاسی در برابر انتقال نفت روبروست". لوله های گاز منطقه زیر تسلط مسكو ساخته شده اند، و در جهت شمال و غرب و زیر تسلط روس ها می باشند و این بدان معناست كه انشعابی به سمت جنوب و شرق وجود ندارند. بنابراین باید فهمید که چگونه می توان منابع انرژی آسیای مركزی را به سمت بازارهای آسیایی مجاور منتقل کرد. طرح ایده ال برای انتقال این منابع به جنوب از طریق ایران است، درصورتیكه كمپانی های بزرگ نمی توانند بدلیل تحریم های آمریكا برعلیه ایران آن را به اجرا گذارند و تنها جایگزین ایران عبور از افغانستان است. اما در اجرای این طرح هم مشكلاتی وجود دارد. جنگ داخلی كه در حدود دو دهه پیش در این كشور شروع شده هنوز ادامه دارد. ما از همان آغاز كار پیش بینی های لازم را کردیم: احداث لوله های گاز در خاك افغانستان مشروط به آن شد كه حكومتی با ثبات بتواند اعتماد جامعه بین‌المللی و سرمایه گذاران و كمپانی ها را جلب کند. یونوكال در نظر دارد زیرساخت (لوله های نفتی) را كه هم اكنون در تركمنستان، ازبكستان، قزاقستان و روسیه وجود دارد تبدیل به یك سیستم منطقه ای انتقال نفت کند. این لوله ها كه 1675 كیلومتر امتداد می یابند از طرف جنوب و از طریق افغانستان به ترمینالی كه در كناره های سواحل پاكستان ساخته می شوند خواهند رسید. این لوله ها با قطر 107 سانتیمتر قادرند روزانه تا یك میلیون بشكه در روز نفت انتقال دهند. هزینه این پروژه با همان كیفیت لوله های ترانس آلاسكا حدود دو میلیارد و پانصد میلیون دلار خواهد بود. اما بدون حل مسالمت آمیز درگیری های منطقه احداث لوله های گاز و نفت ترانس از افغان غیرممكن خواهد بود. ما دولت و كنگره را در جهت ایجاد آرامش در افغانستان و در چارچوب پروژه صلح زیر نظر سازمان ملل ترغیب می کنیم. دولت ایالات متحده باید از تمام نفوذ خود در جهت پایان دادن به درگیری هایی كه به ضرر منطقه عمل می كنند استفاده نماید.

رقابت یونوكال و بریداس

اما در پروژه لوله های نفتی یونوكال مشكل دیگری هم وجود داشت كه رسانه ها به آن توجهی نكردند. طالبان در عین گفتگو با یونوكال با یك شركت نفتی آرژانتینی بنام بریداس نیز مذاكره میكردند. "یك شركت را برعلیه شركت دیگر به بازی می گرفتند" بریداس متعلق به خانواده ثروتمند بهول گرونی تعلق داشت. "كارلوس بهول گرونی" دوست صمیمی رئیس جمهور سابق آرژانتین كارلوس منم است. دولت منم در هماهنگی با بانك جهانی در ایجاد اختلال در رگلمانتواسیون عظیم در بخش نفت و گاز كه منجر به ثروتمند شدن خانواده بهول گرونی شد شركت کرد. در سال 1992 – پیش از آنكه یونكال وارد صحنه شود- كمپانی بریداس حق اكتشاف نفت در شرق تركمنستان را گرفت. و سال بعد امتیاز نفت و گاز منطقه كیمیر را هم كه در غرب تركمنستان قرار دارد بدست آورد. این امر برای واشنگتن یك نوع دست درازی به حساب می آمد و غیرقابل تحمل بود. به همین منظور و برای مقابله با گسترش بریداس در آسیای مركزی دولت كلینتون از وزیر امور خارجه سابق الكساندر هیگ خواست كه با فشار به دولت تركمنستان "سرمایه گذاری آمریكایی" را در تركمنستان را افزایش دهد. چند ماه بعد بریداس دیگر نتوانست از منطقه كیمیر نفت صادر كند. بریداس و یونوكال وارد رقابت برای نفوذ سیاسی در منطقه شدند. در حالیكه بریداس از یونوكال در مذاكره با رهبران تركمنستان جلوتر بود یونوكال از حمایت دولت آمریكا از طرق مختلف دیپلماتیك و پنهانی برای خراب كردن رقیب سود می برد. در اوت 1995 در بحبوحه جنگ داخلی در افغانستان مسئولان بریداس برای احداث لوله های نفت رهبران طالبان را ملاقات كردند. كمی بعد یعنی در اكتبر 95 رئیس جمهور تركمنستان نیازاف برای امضای یك قرارداد با یونوكال و شریك سعودی اش (در كنسرسیوم سنت گاز) یعنی شركت دلتا اویل به نیویورك دعوت شد. این قرارداد امضای رئیس جمهور تركمنستان، نیازاف و رئیس شركت یونوكال "جان افغانستان.ای مل" بعنوان صاحبان قرارداد و امضای "بدر. ام .ال عبان" مدیر كل دلتا اویل را بعنوان شاهد در برداشت.

ارتباط بین یونوكال و بن لادن

كمپانی سعودی دلتا اویل به "خالد بن محفوظ" و "ال عمودی" تعلق دارد. این دو تن ارتباط نزدیكی با شبكه القاعده اسامه بن‌لادن دارند. خواهر خالد بن محفوظ سرمایه دار با نفوذ سعودی همسر اسامه بن‌لادن است. تعجب آور است كه كنسرسیوم متشكل از یونوكال و دلتا اویل با سرمایه های خانواده های بن لادن بوجود آمده است. یک اتفاق ساده! آنها ارتباطات تجاری با اعضای حزب جمهوریخواه و از جمله خانواده بوش دارند. بنظر میرسد كه مقامات بلندپایه دلتا اویل نقش مهمی در مذاكرات با طالبان بازی كرده اند. بعلاوه شركت بزرگ انرون كه مدیر كل آن با بوش ارتباط دوستی نزدیگی دارد، مامور مطالعه اجرایی پروژه "لوله های نفت" از طرف یونوكال شد. انرون مستقیما در مذاكرات مربوط به این پروژه با حكومت طالبان شركت کرده بود.

ارتباطات یونوكال خانواده بن لادن و خانواده بوش

بنظر میرسد كه سهامدار عمده دلتا اویل (شریك یونوكال در كنسرسیوم سنت گاز) محمود حسین العمودی است. وی یك شبكه بزرگ تجاری را كه در زمینه ساختمانی، معادن، بانك ها و نفت دخالت دارد فعالیت دارد از اتیوپی اداره می كند. "ال عمودی" صاحب كورال پترولیوم نیز می باشد. منافع تجاری العمودی و بن محفوظ درهم گره خورده اند. سومین شركت عمده نفت عربستان سعودی بنام نیمیرپترلیوم زیر كنترل آنهاست. امپراطوی تجاری بن محفوظ ارتباطات نزدیكی با اعضای بانفوذ حزب جمهوریخواه و از جمله خانواده بوش دارد. جرج دبلیو بوش در هنگامی كه در صنایع نفتی فعالیت داشت با خالد بن محفوظ رابطه معاملات تجاری داشت. بعلاوه بوش و بن محفوظ هر دو در افتضاح بانك بین‌المللی تجارت و اعتبارات ب.ث.ث.ای دخیل بودند. در سال 1979 بوش برای راه اندازی اولین موسسه خود "اربوست انرژی" از یكی از نزدیگان خانوادگی خود بنام جیمزبیس كه ساكن تگزاس است اعتبار دریافت کرد. ...... در آن ایام جیمزبیس در امریكا زندگی می کرد و نماینده تجاری سالم بن لادن بود (برادر اسامه بن‌لادن ) که مدت ها بدون داشتن دلیل گمان می رفت اعتبار داده شده به اربوستو مستقیما از سالم بن لادن دریافت شده است. بعد از وقایع یازدهم سپتامیر دریك اطلاعیه رسمی از جانب كاخ سفید وجود چنین رابطه ای بطور كامل انكار شده و اعلام گردید كه اعتبار داده شده از جانب اربوستو متعلق به بیث بوده و سالم بن لادن در آن دخالتی نداشته است. "در اتبدا بوش دوستی با بیس را هم انكار كرده بود، اما بعدا با پس گرفتن حرف خود اعتراف كرد كه درجریان نمایندکی بیس برای حفاظت از منافع سعودی ها در آمریكا نبوده است. در واقع بیس فقط با خانواده بن لادن ارتباط نداشت، بلكه سهامداران اصلی بانك تجارت و اعتبارات بین‌المللی نیز با او در رابطه بودند. علیرغم افتضاح بانك و ضربه وارده به این موسسه سهامداران در ارتباط با بیس گشایش اعتبار برای بن لادن را ادامه دادند. بانك تجارت در سال های هشتاد مبلغ ده میلیارد دلار از سپرده های مشتریان خود را بالا كشید. براساس اظهارات دادستان منطقه مانهاتان "مورگن تاو" عمل بانك "بزرگترین تقلبی بود كه در چارچوب مسایل بانكی و مالی نظیر نداشت" بانك در سال های هشتاد عامل اصلی پولشویی برای كمك به "عملیات مخفی" سیا در جهت تامین بودجه مجاهدین افغان و پرداخت پول به واسطه های ماجرای ایران گیت بود.

"با مرگ سالم بن لادن در سال 1988 همه منافع وی در هوستون به بانكدار بزرگ سعودی و بزرگترین سهامدار بانك تجارت یعنی خالد بن محفوظ به ارث رسید. بیث اداره یك موسسه متعلق به بن محفوظ را در هوستون بعهده داشت. وی با گیس فرعون - كه بصورت پوششی صاحب سهام بانك تجارتی بود – در بانك پرنسیپال هوستون مشترک کار می کردند. بوش فقط بخاطر اعتبار گرفتن برای ارگوستو به محافل مشكوك مالی مراجعه نكرده بود. بعد از بارها تغییر نام دادن، سرانجام ارگوستو در سال 1986 بنام شركت انرژی هاركن ظهور كرد. این شركت در سال بعد با مشكل مالی روبرو شد. و به همین دلیل شیخ سعودی عبدلله طاها بخش 6ر17 درصدی سهام این شركت را خریداری کرد. این بخش یكی از شركای فرعون در عربستان سعودی است. جالب اینجاست كه بانكدار وی بن محفوظ است.

از "اظهارات واضح بوش برای ژورنال "وال استریت" در رابطه با اینكه از موضوع پشتیبانی مالی بانك تجارت از هاركن بی اطلاع بوده، با توجه به رابطه تنگاتنگ وی و بانك تجارت چنین نتیجه گیری می شود، که تعداد كسانی كه با بانك تجارت در ارتباط اند و با هاركن معامله كرده اند – و همه بعد از به قدرت رسیدن بوش- بسیار زیاداند و معلوم نیست که این بخاطر خوش خدمتی به پسر رئیس جمهور است یا خود رئیس جمهور.
سرانجام در سال 1999 "اف.بی.آی" در مورد بیس شروع به تحقیقات کرد. اتهام وی در مورد رابطه اش با سعودی ها و انتقال پول از طریق هوستون و دادن رشوه به دولت ریگان و بوش پدر به منظور زیر نفوذ قرار دادن سیاست خارجی آمریكا بود.

"بدتر از آن "بن محفوظ" مشكوك به كمك مالی به شبكه تروریست بن لادن است. یعنی بوش به مثابه یكی از شهروندان امریکاست كه با اشخاصی كه تروریست ها را حمایت مالی می كنند، رابطه دارند. به گزارش US To Day در سال 1999 بن محفوظ و چند سعودی دیگر به كرات با معاملات ساختگی سعی كردند 3 میلیون دلار متعلق به بن لادن را به عربستان سعودی وارد كنند. شبكه ا.ب.ث. در همین سال اشاره می كند كه رهبران سعودی از توافقنامه های مالی مستقیم بن محفوظ و بن لادن جلوگیری كرده اند.

بوش و بن محفوظ رابطه های مالی دیگری در رابطه با سرمایه گذاری در گروه كارل لایل - یك موسسه تجارتی و كاریابی كه رئیس جمهور سابق، یعنی بوش پدر از اعضای كمیته اجرایی آن بود- نیز داشته اند. رئیس جمهور كنونی در یكی از شعبات كارل لایل یعنی كمپانی كاتر ایر بین سالهای90 تا 94 سهامدار بود. در ضمن گروه كارل لایل یكی از تامین كنندگان اصلی مبارزات انتخاباتی جرج دبلیو بوش بود. در بین اعضای كمیته مشورتی كارل لایل نام سامی بارما به چشم می خورد. وی مدیر یك موسسه مالی پاكستانی بنام پرایم كمرشیال بانك پ.س.ام . است. كه مركز آن در لاهور قرار دارد. جالب اینجاست كه این موسسه مالی متعلق به بن محفوظ است."

بریداس و طالبان

در فوریه 1996 گروه بریداس و حكومت طالبان به یك موافقتنامه مقدماتی رسیدند. واشنگتن توسط سفیر خود در پاكستان با بی نظیر بوتو نخست وزیر پاكستان تماس گرفت و وی را ترغیب به توافق انحصاری با یونوكال و چشم پوشی از رابطه با بریداس نمود. همزمان با این جریان دولت كلینتون توسط سرویس مخفی پاكستان به نیروهای طالبان از نظز نظامی كمك می كرد. این پشتیبانی برای تصرف كابل در سپتامبر 96 تعیین كننده بود. بعد از اینكه طالبان حكومت بنیادگرای خود را در كابل تشكیل دادند، یونوكال تصدیق کرد كه : بعد از آنكه طالبان قبول كردند شورایی برای حفاظت از پروژه تشكیل دهند، كمك نظامی به آنها مورد موافقت قرار می گرفت" در همین هنگام بریداس برعلیه یونوكال به دلیل تخلف تجاری 15 میلیارد دلاری ادعای خسارت کرد. كمپانی بریداس عنوان می كرد كه یونكال محرمانه با معاون نخست وزیر تركمنستان كه مسئول گاز و نفت این كشور نیز هست در امور پروژه ای كه مربوط به بریداس بوده مذاکره کرده است. بعد از این ملاقات محرمانه براساس اطلاعات بدست آمده از طرف یك منبع نزدیك به بریداس، دولت تركمنستان به فوریت (از امروز به فردا) تصمیم گرفت مانع بریداس از صدور نفت از منابع كیمیر واقع در كناره دریای خزر شود. " از مذاكرات مخفی یونوكال با مقامات تركمن سند كتبی در دست است."

ب. پ. اموكو. در داستان قدیمی لوله های نفت

بدلیل مشكلات مالی بردیاس 60 صد از سهام خود را در سال 1997 به كمپانی نفتی آمریكا اموكو فروخت. و بدینسان كمپانی انرژی پان امریكن ایجاد شد. علاوه براموكو برای پیشنهاد خرید بردیداس اتحادیه نفتی تگزاس ایالات متحده، توتال فرانسه، شل هلند، اندسای اسپانیا و یك كنسرسیوم متشكل از رپسول اسپانیا و امریكن موبیل نیز مشتری بودند. برای اموكو كه در سال 98 با ب.پ. ادغام شد خرید بریداس از ارزش بالایی برخوردار بود كه با كمك چیس مانهاتان و مورگن استانلی امكانپذیر شد. در این معامله برژینسكی وكیل كمپانی اموكو و ارتور اندرسن – دفتر حسابدرای كه در افتضاح انرون در 2002 شركت داشت – مامور رتق و فتق امور بعد از ادغام بودند. (برژینسكی مشاور سابق امنیت ملی دولت دموكرات ها)

ب پ اموكو سهامدار اصلی پروه لوله های نتفی دریای خزر به سمت غرب، مخصوصا پروژه بحث برانگیز "باكو – سیحون" كه از گرجستان و تركیه عبور می كرد بود. و با بدست آوردن بریداس كنسرسیوم تحت كنترل ب پ توسط شعبه خود در پروژه لوله های نفت ترانس افغان نیز وارد شد.

یونوكال هم رقیب و هم شریك ب پ است. بعبارت دیگر ب پ در كنسرسیوم پروژه های لوله های نفتی به سمت غرب سهام زیادی دارد. از طرف دیگر یونوكال هم در این پروژه منافع قابل توجهی دارد. در عین حال بریداس كه حالا در اختیار ب پ اموكو قرار دارد، امكان مذاكره مستقیم بدون موافقت یا مشاركت شركت های مذكور برایش تقریبا غیرممكن است. یك شركت نفتی پاكستانی كه از اهمیت ادغام دو غول نفتی مطلع است عقیده دارد كه اگر كشورهای آسیای مركزی می خواهند با شركت های بزگ آمریكایی ارتباط برقررا كنند اموكو خیلی بهتر از یونوكال است.

كمپانی انرژی پان امریكن كه بعد از خرید بخشی از بریداس توسط اموكو جانشین آن شده بود مذاكرات با طالبان را ادامه داد. اما طرف مذاكرات بطور كلی تغییر كرده بود. شركت انرژی پان امریكن به حساب كمپانی مادر خود، یعنی اموكو مذاكره و گفتگو می كرد. بعلاوه دولت كلینتون هواخواهی از یونكال را رها كرده و از شعبه نمایندگی اموكو پشتیبانی کرد. در همین زمان یعنی اوت 1998 ب پ و اموكو تصمیم خود مبنی بر ادغام فعالیت های كلی را اعلام و بدین ترتیب و با همراهی (اتلانتیك ریچفیلد) بزرگترین کمپانی نفتی جهان را بنیان گذاردند. بعبارت دیگر رقابت بین یونوكال و بریداس به "نزاع" بین دو کمپانی بزرگ آمریكایی – كه در عین حال در پروژه لوله های نتفی شرق به غرب شریك بودند – منجر شد. یونوكال و ب. پ- اموكو هر دو در ارتباط با قدرت های سیاسی نه تنها در كاخ سفید و كنگره، بلكه بین نظامیان و سرویس های اطلاعاتی – كه به عملیات مخفی در آسیای مركزی مشغولند- می باشند. هر دو كمپانی سخاوتمندانه در مبارزات انتخاباتی به نفع بوش شركت داشتند. ادغام ب پ و اموكو بدون هیچ تردید نقش مهمی در تقویت روابط سیاسی بین دولت ایالات متحده و بریتانیا بازی كرد. براساس منافع مشترك دو كشور در بخش های نفت، بانك ها و صنایع نظامی حكومت حزب كارگر انگلیس تونی بلر به دوست و هم پیمان بی قید و شرط ایالات متحده تبدیل شد.

حمله های موشكی به سفارتخانه سفارتهای آمریكا در افریقا

در سال 1998 مذاكرات یونوكال و طالبان به بن بست رسید. ماه عسل تمام شد. بعلاوه بمباران سفارتخانه های آمریكا در افریقای شرقی – كه به شبكه القاعده بن لادن نسبت داده می شد – حمله موشكی آمریكا به مواضع افغانستان را بدستور كلینتون بدنبال داشت. بدنبال حمله به افغانستان و سودان در اوت 1998 یونوكال رسما مذاكرات با طالبان را به حالت تعلیق درآورد.

آیا خرید بریداس توسط آموكو در سال 1997 و بدنبال آن ادغام ب. پ و آموكو در این تصمیمی موثربوده است؟ به هر حال "بازی بزرگ" وارد مرحله جدیدی شده بود: یونوكال باید با بزرگترین شركت نفتی جهان یعنی ب.پ آموكو رقابت می كرد. بمباران یك كارخانه داروسازی در سودان به بهانه پاسخ به حمله به سفارتخانه های آمریكا در افریقای شرقی – نیز از اسرار فاش نشده است. این كارخانه متعلق به صالح ادریس شریك تجارتی خالد بن محفوظ بود. او یكی از صاحبان دلتا اویل است كه در پروژه لوله های نفتی افغانستان در كنسرسیوم سنت گاز شریك یونوكال است نیز می باشد. موسسات تجاراتی بن محفوظ صاحب بزرگترین بانك عربستان سعودی، بانگ تجارت ملی كه به پروژه لوله های نتفی از نظر پولی كمك می کرد اعتبار مالی می باشند. به چه دلیل دولت كلینتون دستور بمباران كارخانه متعلق به یكی از شركای یونكال را صادر كرده است؟

تعقیب حقوقی ب. پ آموكو (بریداس) برعلیه یونوكال

دو ماه بعد، یعنی در اكتبر 1998 یك دادگاه تگزاس ادعای خسارت 15 میلیارد دلاری بریداس برعلیه یونوكال را طرح كرد. بریداس ادعا كرده بود كه یونوكال مانع بهره برداری این شركت از گاز طبیعی در تركمنستان شده است. لازم به ذكر است كه در زمان این ادعا، بریداس به منافع آرژانتین وابسته بود. اما تصمیم دادگاه در حقیقت به كمپانی مادر، یعنی بریداس- ب.پ. آموكو مربوط می شد كه سال قبل از آن بیشتر سهام بریداس را خریداری كرده بود. به احتمال زیاد ب. پ اموكو و یونوكال كه هر دو در كنسرسیومی كه از كرانه دریای خزر بهره برداری نفتی می كند شریكند به توافق رسیدند. چون برژینسكی (كه در حكومت سابق دموكرات ها مشاور امنیت ملی بود) وكالت ب. پ- اموكو را بعهده داشت و كسینجر (كه وزیر امور خارجه سابق آمریكا بود) وكیل یونوكال بود. خریداری شركت بردیاس توسط ب.پ - اموكو نشان دهنده آن است كه ب. پ به احتمال زیاد با موافقت یونوكال حرف اول را در مذاكرات آینده در مورد پروژه لوله های نفتی خواهد زد. درحالیكه یونوكال در هیاهوی حمله موشكی به افغانستان و بمباران سودان به صورت موقت خود را از كنسرسیوم سنت گاز كنار كشید، شركت انرژی پان امریكن (جانشین بریداس) به مثابه نماینده محلی ب. پ اموكو مذاكرات خود را با نمایندگان روسها، تركمن ها، قزاق ها و افغان ها در مورد پروژه لوله های نفتی ادامه می داد. سیاست خارجی دولت كلینتون كه برعلیه بریداس (حالا بپ اموكو) و به نفع یونوكال بود تغییر نمود. و در جهت منافع یكی دیگر از بزرگترین كمپانی های آمریكایی یعنی اموكو قرار گرفت. در دو سال آخر دولت كلینتون ب. پ آموكو رقیب یونوكال در مذاكرات مربوط به پروژه لوله های نفتی با وضوح تمام به موفقیت های قابل توجهی دست پیدا کرد. با وجود اینكه یونوكال خود را از كنسرسیوم سنت گاز به صورت موقت كنار كشید، اما كنسرسیوم از هم نپاشید و شریك سعودی اش در سنت گاز یعنی دلتا اویل كه به امپراطوی تجاری بن محفوظ تعلق دارد، مذاكرات با طالبان را ادامه داد.

جرج دبلیو بوش در كاخ سفید

داستان قدیمی لوله های نفتی با ورود جرج بوش به كاخ سفید در ژانویه 2001 از سر گرفته شد. از همان آغاز به كار دولت بوش یونوكال (كه در زمان دولت كلینتون خود را از مذاكرات كنار كشیده بود) مجددا وارد كنسرسیوم سنت گاز شد. (ژانویه 2001) اما اینبار با پشتیبانی شخصیت های سیاسی با نفوذ و از جمله ریچارد آرمیتاژ مذاكرات با طالبان را از سر گرفت. ریچارد آرمیتاژ لابی یونوكال در شركت بورما میان مارفروم و واشنگتن کروپ بود. (اعتبارات این دو شركت بزرگ توسط یونوكال تامین می شد). بر اساس اطلاعات ژان شارل بریسار و گیوم داسكیته این مذاكرات چند ماه قبل از وقایع یازدهم سپتامبر از سر گرفته شد: لیلا هلمز دختر سناتور هلمز به مثابه مسئول روابط داخلی حكومت طالبان استخدام شده بود. او مشاور ملا عمر، رحمت الله هاشمی را در مارس 2001 به واشنگتن دعوت کرد. لازم به ذكر است كه استخدام هلمز اتفاقی نبود. عموی وی ریچارد هلمز قبلا رئیس سازمان سیا و سفیر ایالات متحده در ایران بود. در ادامه این مذاكرات در دوم اوت 2001 یعنی یكماه قبل از وقایع سپتامبر كریستینا روكا مدیر مسایل آسیائی وزارت خارجه ، سفیر طالبان در پاكستان عبدالسلام ضعیف را ملاقات كرد. روكا ارتباط تنگاتنگی با افغانستان داشت. وی در تحویل موشك های استینگر در سالهای 80 به مجاهدین تحت نظارت وی انجام شد. او در سازمان سیا مامور ارتباط با گروه های چریكی اسلامی بود.
در جریان آخرین مذاكرات در برلن – اوت 2001 – به شهادت نماینده پاكستان نایز نائیك ، گروه كوچك نمایندگی آمریكا از دخالت نظامی در افغانستان درصورت تغییر نكردن مواضع طالبان گوشزد كرد.
در بحبوحه بمباران افغانستان، در اكتبر 2001 دولت بوش حامد كرزای را به مثابه رئیس دولت موقت در كابل منصوب کرد. همه رسانه های گروهی از مبارزات میهن پرستانه كرزای برعلیه طالبان داد سخن دادند. اما هیچیك از آنها در مورد ارتباطات وی با طالبان سخنی به میان نیاوردند. نام كرزای در فهرست حقوق بگیران یونوكال ثبت است. در حقیقت وی از اواسط دهه 90 به مثابه مشاور و لابی یونوكال در خدمت این شركت در مذاكرات با طالبان قرار داشت. انتصاب وی در این پست كه بدون هیچ نوع پیش شرطی از طرف "جامعه بین‌المللی" در نوامبر 2001 و زیر حمایت سازمان ملل پذیرفته شد، در حقیقت از طرف شركت بزرگ نفتی آمریكایی نشات می گرفت. روزنامه الوطن چاپ عربستان سعودی می نویسد: کرزای از سال های هشتاد در خدمت سیا بود و یا برای آن كار می كرد. وی از 1994 كه ایالات متحده تصمیم گرفت طالبان را به قدرت برساند، با سازمان سیا برای رساندن كمك به طالبان همكاری مستقیم داشت. (این كمك ها بیشتر بصور ت مخفی و از طریق سازمان اطلاعاتی پاکستان صورت گرفت.)

به هیچ عنوان اتقاقی نیست كه فرستاده ویژه رئیس جمهور بوش به افغانستان، یعنی زلمای خلیل زاد هم از حقوق بگیران كمپانی یونوكال است. برآورد هزینه پروژه لوله های نفتی در سال 97 توسط وی انجام گرفت. وی به نفع طالبان موضع گیری می کرد و در مذاكرات با طالبان شركت داشت.

خلیل زاد بعنوان مشاور مخصوص وزارت خارجه امریکا در دولت ریگان نیز انجام وظیفه می كرد. وظیفه وی در آن زمان سازمان دادن یك لابی برای افزایش كمك نظامی آمریكا به مجاهدین بود. متقابلا وی به مثابه معاون وزیر دفاع در كابینه بوش پدر شركت كرد. به محض به قدرت رسیدن جرج دبلیو بوش وی بعنوان عضو شورای امنیت ملی منصوب شد.

بازسازی افغانستان

واشنگتن صحنه آرایی كاملی انجام داد. براساس اظهارات نماینده بانك جهانی در كابل، بازسازی افغانستان یكسری موقعیت های فوق العاده برای سرمایه دارها ایجاد کرد.

دو روز بعد از شروع بمباران افغانستان، یعنی در 9 اكتبر سفیر ایالات متحده در پاكستان وندی چمبرلن مسئولان پاكستانی را در ارتباط با پروژه لوله های نفتی ترانس افغان ملاقات کرد. هدف از این ملاقات ایجاد راه های جدید همكاری منطقه ای در بخش های مختلف با توجه به وضعیت جدید بود. (منظور بمباران افغانستان) است.

افغانستان تحت اشغال نظامی ایالات متحده

آمریكا وظیفه حامد كرزای را بعنوان رئیس دولت موقت افغانستان و یك واسطه برای اهداف پروژه لوله های نفتی بنفع شركت های نفتی آمریكایی انگلیسی تعیین كرده است. در هیاهوی اولین حملات اكتبر 2001 در رسانه های گروهی دیده و شنیده شد كه دو كمپانی كوچك، یعنی چیس انرژی و كاسپین انرژی كه به نفع شركت های بزرگ نفتی عمل می كردند، با حكومت تركمنستان و پاكستان در مورد راه اندازی پروژه لوله های نتفی تماس حاصل كردند. این فعالیت ها بدون آنكه نام كمپانی های بزرگ افشا شود انجام شود. اما در واقع رئیس كاسپین سی كانسولتینگ اسامه بن‌لادن. سبحانی وكیل ب.پ آموكو در آسیای مركزی بوده است. سبحانی همچنین در شورای كاسپین سی دیسكورس، که زیر نظر شورای پرقدرت روابط خارجی است، در همراهی با نماینده كمپانی جرج سورس انستیتو كه شركتی وابسته به سیا و بنیاد هریتیج است. به گفته سبحانی "آمریكا باید مسئله پروژه لوله های نفتی را در قلب بازسازی افغانستان قرار دهد. ..... " وزارت امور خارجه نیز این را فكر درستی می داند. انتقال گاز طبیعی از طریق ایران متوقف می شود و جمهوری های آسیای مركزی احتیاجی به لوله های نفتی روسیه نخواهند داشت.

از نظر ژوزف نومی رئیس چیس انرژی ، "یازدهم سپتامبر و جنگ در افغانستان حوادث خوبی نبودند، گرچه كار بدی انجام شد. اگر ایالات متحده حضور خود را در منطقه حفظ كند، احتمالا یك نعمت خواهد بود برای همه، و البته برای کشورهای آسیائی نعمتی بزرگتر! چرا که، برای اقتصاد نفتی منطقه اکنون در قرن جدید، یك مرز نوین شکل گرفته است و افغانستان جزئی از این مرز خواهد بود. "

آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • سلام به همه .ازادي اين بهترين نعمت را به اقاي اصف ننگ تبريك گفته به خانواده شان چشم روشني ميدهم خوب شد كه دوره از زندگي شان گذشت و به تجربيات شان افزوده شد و واقعيت هاي را روشن نمود كه ممكن قبلا در تاريكي قرار داشت با خواندن مقاله نشر شده در مورد نفت از طرف ايشان وگرفتاري شان توسط امنيت ملي حقايق بيشتر اشكار شد و دستگيري ايشان اين را واضح ساخت كه مطالب شامل مقاله به حقيقت زياد نزديك است چرا كه به گفته معروف حقيقت تلخ است واگر حقايق مقاله تلخ نميبود اقاي اصف ننگ گرفتار نميشد شايد مقاله نشر شده صرف قطره يي بشد از بحر بيكران حقايق عقب صحنه در مسايل داخلي و خارجي كشور عزيزمان افغانستان كه اميدوارم در اينده بتوانيم شاهد نشر مقالات ديگر از خبرنگاران و نويسندگان عزيز خود باشيم و هرگاه با چنين گرفتاري ها مانع نشر حقايق شوند حتما تاريخ قضاوت خود را خواهد كرد كه كي چي كرده و بلاخره به سرنوشت اين سرزمين چي كساني دستبازي كرده اند .اين مطلب واضح است كه جهان سرمايه داري امروز سخت درتلاش تصرف وداشتن حاكميت در موردنفت وگازوبقيه مواد كشور هاي سوم كه ذخاير شان دست ناحورده است ميباشند وازطرفي هم همكاري هاي نامشروع حكام كشورها با انها باشندگان اصلي اين كشور ها را به مشكلات بسيار زياد فقر و بيچارگي وزندگي بسيار ناچيز بخور ونمير مواجه ميسازد. خوب ما كه افراد عادي هستيم و از دست مان چيزي برنمي ايد و صرف با نوشتن چند سطر عقده هاي دل مانرا خالي ميكنيم دعاي ما همين است كه خداوند كريم همه اناني را كه بالاي ديگران ظلم ميكنند در دنيا واخرت به عذاب سخت دچار نمايد بيشك كه ذات اقدس الهي حق المبين است و از مهلت كه به ظالمان داده است انها خوشنود نباشند حتما روزي حساب امدني است .از اينكه وقت گرانبهاي شما را در خواندن اين چند سطر ضايع نمودم معذرت ميخواهم و اميدوارم برادر كوچك تانرا از نظريات مفيد تان مستفيد سازيد بااحترام تراب

  • این مقاله توسط آقای ننگ تهیه شده بود تا در جای دیگری به چاپ برسد. این بخشی از مبارزه سیاسی آقای فاروق وردک برای براندازی حامد کرزی بود. اما مقاله در جای نامناسب به چاپ رسید. در این مقاله آقای ننگ رئس جمهور را مستقیما جاسوس سازمان سیا می خواند.

    رئیس جمهور نه به خاطر بی گناهی آقای ننگ بلکه به خاطر فشار بیش از اندازه آقای وردک که تمام نهادهای دولتی را در قبضه خود دارد مجبور به آزاد نمودن آقای ننگ شده است. علاوه بر آن 35 نفر از اعضای حزب اسلامی که در پارلمان افغانستان هستند از آقای ننگ حمایت نموده اند. آنان همکاری خود با حامد کرزی را منوط به رهایی آقای ننگ اعلام نموده اند.

    از سوی دیگر نقش محمد یونس قانونی در رهایی آصف ننگ کلیدی بوده است. آقای یونس قانونی که در یک ائتلاف بسیار نزدیک و استراتژیک با فاروق وردک قرار دارد، خود را در برابر آزادی آصف ننگ متعهد دیده سعی نمود با اعمال فشار بر رئیس جمهور و استفاده از نفوذ شخصی خود بر امنیت ملی رهایی آصف ننگ را تسهیل نماید.

    همکاری آقای وردک و یونس قانونی رئیس جمهور را در وضعیت دشواری قرار داده است و با توچه به تنش ها و صف بندی های اخیر احتمال می رود در آینده فضای سیاسی کشور بسیار پیچیده تر و حساس تر شود.

  • کرزی زور داکتر فاروق وردک را ندیده بود. پدر کرزی هم نمی تانست آصف ننگ را آزاد نکند. رئیس جمهور حقیقی افغانستان داکتر وردک است که با ائتلاف اخیر خود با محترم یونس قانونی تمام قدرت را به دست گرفته است. انشاءالله به زودی شاهد ریاست جمهوری داکتر فاروق وردک خواهیم بود.

    زنده باد آصف ننگ و داکتر فاروق وردک و محمد یونس قانونی.

    • برادر به آقای قانونی زیاد افتخار نکن این مقاله را که چند وقت قبل در کابل پرس? چاپ شد بخوان تا بدانی این قهرمان تو کیست.

      محمد یونس قانونی

      از جهاد علیه روسها تا عضویت در سازمان FSB (کا گ ب سابق)
      نويسنده: نادر پوينده

      سه شنبه 12 ژوئن 2007

      گفته می شود یونس قانونی رییس پارلمان افغانستان در سفر اخیر خود به روسیه با وزیر امنیت این کشور در داخل یکی از قایق های تفریحی دریای مسکو به صورت خصوصی ملاقات نموده است. این خبر از جانب نزدیکان آقای قانونی به بیرون درز نموده است. انتظار می رود اطلاعات بیشتری از مکالمات طرفین در روزهای آینده به مطبوعات درز نماید. در این ملاقات آقای قانونی پروتکل احمد شاه مسعود با شوروی سابق را در زمان جهاد به عنوان مبنای دوستی دیرینه ی بین گروه خود و روسها قرار داده سعی می نماید جانب روسها را متقاعد نماید که این شورای نظار نبوده است که باعث سرافکندگی و شکست شوروی در افغانستان شده است بلکه خام بودن مردم افغانستان در تحلیل معادله ی قدرت جهانی و عدم آگاهی آنها از ظهور امپریالیزم امریکا بوده است که باعث اخراج نیروهای شوروی از افغانستان شده است. آقای قانونی با ذکر لغت امپریالیزم سعی می نماید خود را پیرو خط مشی پوتین رییس جمهور روسیه که اخیراً امریکا را امپریالیزم خوانده است نشان دهد. اطلاعاتی که به بیرون درز نموده است روشن می سازد که آقای قانونی با تلاش بسیار سعی می نماید وزیر امنیت روسیه را متقاعد نماید که در پنج سال گذشته شورای نظار عملاً متحد استراتژیک روسها بوده است. وی ضمن اینکه حامد کرزی را نماینده ی امریکا خطاب می نماید مقاومت شورای نظار را در برابر نفوذ امریکا در کشور افغانستان دلیل واضح این امر قلمداد می نماید. قانونی در بخشی از صحبت خود با جانب روس وی را مخاطب قرار داده می گوید:"جبهه ی ملی که در هماهنگی کامل با سفارت روسیه در کابل تشکیل شده است انتظار دارد دوستان روس خود را در تمام مسیر حرکت خود به سوی موفقیت در کنار خود ببیند. ما معتقد هستیم که امریکا روزی در افغانستان به زانو در خواهد آمد، به دلیل اینکه امریکایی ها قادر نیستند این واقعیت را که افغانستان همواره حوزه ی نفوذ روسیه بوده است درک نمایند." این ادعاهای آقای قانونی در حالیست که اطلاعات منتشرشده از تلاش مایوسانه ی شورای نظار به نزدیکی با امریکا در طی پنج سال گذشته حکایت می نماید.

      گفته می شود که تیم آقای قانونی-عبدالله بعد از شکست طالبان دهها ملیون دالر را از سازمان CIA امریکا دریافت نموده است. اما بعدها امریکاییها به دلایل ظاهراً نامعلوم علایق خود را از این تیم کم نموده سعی نمودند آنان را حذف نمایند. گفته می شود علت بی علاقگی امریکا به تیم قانونی روابط همزمان این تیم با سازمان اطلاعات ایران بوده است. مصارف چند ملیونی آقای قانونی در جریان انتخابات ریاست جمهوری نیز بخشی از همکاری مشترک سازمان اطلاعات سپاه ایران وSFB (کا گ ب سابق) بوده است که ظاهراً سعی دارند جبهه جدیدی را در منطقه علیه نفوذ امریکا باز نمایند. آقای قانونی قصد دارد از این موقعیت با مهارت به نفع خود و تیم خود استفاده نماید. اما خبط عمده ی آقای قانونی سطحی بودنش در تحلیل معادلات جهانی قدرت است. تصور نمی شود روسها واقعاً مایل و قادر باشند جبهه ی جدی را علیه امریکا در منطقه باز نمایند. صحبت های آقای پوتین بیش از اینکه مبین تهدید غرب بوسیله ی شوروی باشد نوعی تلاش برای اخذ امتیازات اقتصادی از امریکا و اروپا محسوب می شود. روسها قدرت درک این مسئله را دارند که جنگ جهانی سوم هیچ برنده ای نخواهد داشت اما این را نیز دریافته اند که سیاست می تواند رقابت های اقتصادی روسیه را در منطقه به نفع این کشور خاتمه دهد. به هر حال موفقیت یا عدم موفقیت آقای قانونی دغدغه ی اصلی روسها نیست و آنها صرفاً تلاش خواهند نمود از یونس قانونی و لفاظی هایش به نفع سیاست های اقتصادی خود در منطقه بهره برداری نمایند. نکته ی ظریف مسئله عدم درک آقای قانونی از مسایل نسبتاً پیچیده ی منطقه ای است. تلاش یاران قلم بدست آقای قانونی در سایت ها و نشریات وابسته به وی برای بزرگ جلوه دادن حضور جهانی روسیه نیز بخشی از اشتباهات استراتژیک این تیم سیاسی سطحی نگر است. اتکا به شخصیت سیاسی معامله گری مثل قانونی برای یک سیاستمدار به معنای خودکشی سیاسی است.

      منابع نزدیک به احمد شاه مسعود می گویند که وی همیشه از معامله گری و پول دوستی یونس قانونی بیمناک بود و تا زمانی که زنده بود هرگز ابتکار عمل هیچ مذاکره ای را به وی نسپرد. بعد از مرگ مسعود آقای قانونی در اولین ظهور خود درکنفرانس بن با معامله ای با آقای کرزی رهبر و پیشوای خود برهان الدین ربانی را حذف نمود. در نتیجه ی این معامله سه وزارت کلیدی به آقای یونس قانونی و یارانش رسید و وی بدین ترتیب طرح ناکام سیطره بر کشور را طراحی نمود اما دیر نپایید که گروه کوچک انحصار طلب قانونی وزارت خانه های بادآورده ی خود را یکی پس از دیگری از دست داد و آقای قانونی در محاسباتش شکست خورد و حالا با کرنش در مقابل روسها سعی دارد پایگاه سیاسی خود را مستحکم نماید.

      روابط قانونی با ایران نیز پیچیدگی های خود را دارد. در سفری که آقای قانونی در هنگام وزارتش به عنوان وزیر معارف افغانستان به ایران داشت، کشور ایران را متقاعد ساخت که شورای نظار بدون تردید به عنوان یک موتلف تمام عیار جمهوری اسلامی ایران باقی خواهد ماند. در آنجا نیز آقای قانونی از همکاریهای نزدیک احمد شاه مسعود با ایران به عنوان نقطه ی آغاز استفاده نمود و به ایرانی ها قول داد که تمام فعالیت های خود را با سازمان اطلاعات سپاه ایران هماهنگ خواهد نمود. ایران در ازای این تعهد سخاوتمندانه ی آقای قانونی دو هزار بورس تحصیلی را به کشور افغانستان تعهد نمود و به صورت خصوصی به آقای قانونی قول داد که در صورت تداوم همکاری شورای نظار با سازمان استخباراتی اطلاعات سپاه ایران قسمت اعظم این بورسهای تحصیلی در اختیار تیم آقای قانونی قرارداده خوهد شد نه دولت افغانستان. نکته ی عمده این بود که ایرانی ها به صورت تلویحی به آقای قانونی تفهیم نمودند که تیم آقای قانونی باید در روابط خود با روسها و ایرانی ها اولویت را به ایرانی ها بدهد و ابتکار عمل ایرانی ها را در افغانستان به رسمیت بشناسند. نزدیکی بیش از اندازه ی آقای قانونی به روسیه این اعتماد ایرانی ها را نسبت به قانونی تضعیف نمود و آنها حاضر نشدند تمام بورسهای تحصیلی را به وی واگذار نمایند. بدین ترتیب قانونی جایگاه نخست خود را از دست داد و به اولویت درجه دوم ایرانی ها تبدیل شد.

      تمام شواهد نشان می دهد که یونس قانونی بازنده ی نهایی بازی سیاست در افغانستان خواهد بود. در حالیکه قانونی بر سر استیضاح سپنتا وزیر خارجه ی کشور با فاروق وردک یک ائتلاف سیاسی را تشکیل داده بود، اما خود در معرض حمله ی آقای وردک قرار گرفت. گزارشات اخیر به وضاحت روشن می شازد که آقای فاروق وردک استیضاح آقای قانونی از ریاست پارلمان را در راس اجندای سیاسی خود قرار داده است. آقای قانونی که تصور می کند در معامله گری استاد است می رود تا خود قربانی دامی شود که برای دیگران تدارک دیده بود. برطرفی یونس قانونی از ریاست پارلمان نکته ی آغاز سقوط آقای قانونی خواهد بود. آقای قانونی بهای سیاست های انحصار طلبانه ی خود را می پردازد. به نظر می رسد سیاست آقای قانونی که بر قربانی نمودن مردم افغانستان خصوصاً مردم شمالی استوار بوده است سرانجام خود قانونی را نیز به زباله دان سیاست افغانستان خواهد سپرد.

      پاسخ به اين مقاله

    • به نفر های دفتر سپنتا صاحب:

      فکر می کنید کسی لبهء تبلیغات شما را نمی فهمد؟ یعنی تصور شما این است که مردم نفهم هستند و شما می توانید با این جنگگ های تبیغاتی دروغین مثلا هم به فاروق وردک و هم به قانونی ضربه بزنید و رییس جمهور را و یا تیم وی را علیه آنها تحریک کنید؟ این کار به ضرر خود شما است. یک کم به فکر کارهای خود باشید. دیگران دقیقا می دانند شما چه می کنید و چه خط تبلیغاتی را به هدایت نابغه گگ که کمبود جنسی وی را بی آبرو ساخته دارید. منظورم را می فهمید که چه کسی است؟ نیازی به معرفی در اینجا ندارد چون زبان هم را می فهمیم. قبر وزیر صاحب را با این حرکات احمقانه شما کندید. این را مطمئن باشید.

  • جاسوس ها همیشه دستشان پیش است. پشت سر آصف ننگ استخبارات پاکستان استاد است. کی زورش به پاکستان می رسد. کرزی اگر دو روز دیگر آصف ننگ را آزاد نمی کرد استخبارات پاکستان او را دوباره به گریه می انداخت.

    • چنین مینماید که شما افتخار میکنید که استخبارات پنجابی های بویناک پاکستانی اطفال افغان را قتل عام کند تا کرزی را به گریه بیاورند.

    • WE MUST LAUGH TO THIS BLIND MAN CALLING OUR MOST EDUCATED AND AFGHANISTAN LOVER THE SPY OF PAKISTAN WAKE UP MAN THERE MUST BE TWO REASON ONE YOU MIGHT GET SALARY FROM OUR ENEMIES OR YOU ARE THE MOST STUPID PERSON IN AFGHANISTAN SOCITY TO CALL ASEF NANG OR FAROOQ WARDAK THE SPAY OF PAKISTAN IT IS CLEAR LIKE SUN ON THE SKY WHO IS SPY WHO WAS DEALING WITH KGB AND ISI IN THE SAME TIME WHO WAS MAKING AFGHANISTAN EMBASSY IN PARIS THE MARKET OF STONES WHEN DAOUD MEER WAS EMBASDOR THERE SO THERE ARE ALOT OF CRIMES AND CORRUPTIONS WAS DONE BY YOU AND YOUR LEADER FROM TOP TO THE BOTTOM THAT IS WHY YOU ARE AFREID OF THOSE LIKE FAROOQ WARDAK OR ASEF NANG IF THEY COME TO POWER THEN YOU AND YOUR CORRUPTED FRIEND WILL BE BEHIND THE BAR NOT DRIVING THE MOST LATEST CARS OR LIVING IN SHER CHOOR

      SOONER OR LATER INSHAHLLAH THAT DAY WILL COME

      WITH REGARDS,
      IKHLAS WARDAK

    • روسیه گردید انانی که تهمت میزدند

  • سلام به همه ، خرسندم خبری از آزادی برادر ما اقای اصف ننگ را بعد از مدتی سپری کردن در اداره محترم امنیت ملی میشنوم ، قابل یا اوری می دانم برای انعده دوستانیکه وی را جاسوس فکر کرده بودند ووی راخائین به ملت ووطن خطاب کرده بود حال سر خویش را در گریبان کرده خجالت بکشند واز طریق نشریات خوش از اقای اصف ننگ وهمه مردم افغانستان معذرت بخواهند وتوبه بکشند که دوباره همچو یک فکر وسخن پوچ را که سبب اذیت کسی شود نگویند واز مسولین امنیتی خواهیش ما اینست که انعده شیطانان که خواستند به این بهانه اداره و ارگانها امنیتی را در اذهان مردم بد معرفی وتخریب کنند باید از انها تحقیق صورت بگیرد تا این دشنمنان سوگند خورده این ملت به جزای اعمال شان رسیده دست شان از بدنام کردن وتخریب کردن دیگران کوتاه شود.

  • tu irani asti ya afghan ya afghanestani az chapalusi hayet malum meshawad yak sage iran baashi! haman iran hatta ba haman sag yak arzesh mydehad wale4 ba yak tadjik ne!!! agar drogh megom az an dostane beporss ke dar iran zendagi karda and!tamae tarykhe afghanistan ra ba syhi kashidend serf ba khatere ayn zabane ! wa emroz tamame badbakhti ma az daste shoma ast chun shoma ayn khak pak ra ba har qessme ke shawad ba frosh berasaned! malum meshawad tu cheqadar yak kasafat asti tu mnafe iran ra ba afghanistan tarjih meti! man nafrin ba ayn gona ansanane kasif meferestam chun man hech kaleme adabi baraye ayn marhaye astin nadaram!wale ayn arman ra manend bache saqau massode mordar ba qaber khwahed bord

    آنلاین : ay watanfrosh

    • من به نظریات همهء تان — اگر پشتون هستید، یا تاجک، یا هزاره و یا ازبک و ترکمن و بلوچ و پشه یی و غیره می خواهم احترام داشته باشم؛ نوشته های تان را با واژه ها و عبارت های بسیار خوب (از نظر ادبیات) آراسته ساخته اید؛ اما آنچه که در نوشته های تان نیست، آداب نوشتاری می باشد. این خطاب به کسانی است که میدانند چه نوشته اند و برای چه؟

      وقتی که "مسعود" را دشنام میدهی، میدانم که چرا و برای چی او را دشنام میدهی و تا چه اندازه دلت را "زنگ آلایش" فرا گرفته است. وقتی که تو تاجک، یک پشتون را دشنام میدهی، میدانم که تا چه اندازه دلت چرکین شده؛ و به همین گونه، توازبک، هزاره را و یا تو هزاره یک بلوچ را و ....

      اما به یاد داشته باش که این احتمال وجود داشت که تو پشتون — تاجک و یا هزاره و ازبک می بودی؛ و یا تو تاجک یاهزاره شاید هندو می بودی؛ و یا تو ازبک احتمالاً یک سیاه زنگی می بودی و یا از نژادی دیگر؛ اماهرکسی که باشی، "بهترین شما نزد خداوند، پرهیزگارترین شماست."

      لطفاً وجدان تان را با قضاوت های یک جانبه، کورکورانه و قوم گرایانه، نیالایید و اگر می نویسید، حرمت نوشتن را چه با قلم باشد و چه با کلید های کمپیوتر، رعایت کنید و در آنچه که می گویید، خداوند را حاضر ببینید.

    • بسیار نظر نیک داده اید تشکر و راست گفتید.

  • اگر به مقالهء آصف ننگ و مقالات مشابه و به خصوص کتاب «افغانستان در آتش نفت» از خواجه بشیر انصاری دیده شود و با عقل و درایت اوضاع و رویداد های افغانستان بررسی شود، روشن میگردد که اشخاص، احزاب و گروه های سیاسی و حوادثی که به نام آنها ثبت تاریخ گردیده، همه و همه وسایلی بوده اند که در درامه های ساخته و پرداختهء شرکت های نفتی، قدرت های بزرگ و منافع کشور های دور و نزدیک میباشد. اینقدر شعار و خائن و صادق سردادن ها و اینقدر به طرفداری و یا ضدیت به این یا آن گروه سیاسی پرداختن ها مضحکترین کارهایی است که یک روشنفکر میتواند بکند. افغانستان از قرن نزده به بعد همیشه اینچنین بوده است. ما همیشه برای دیگران جنگیده ایم. ازهمینروست که از هیچ جنگی، ازهیچ انقلابی و از هیچ تحولی خود ما طرفی نبسته ایم. دیگران جنگ داشته اند، ما جنگیده ایم، دیگران صلح داشته اند، ما هم در صلح زیسته ایم، دیگران با هم مسالمت داشند ما هم در مسالمت بودیم. ما هیچگاهی فرصت آنرا نداشته ایم و تلاشی هم نکرده ایم تا کشور خود را به مثابهء یکی از طرف های موثر و مستقل معامله در بازی های سیاسی بسازیم. نظام های سیاسی مزدور که روی منافع به ظاهر قومی و در اصل گروهی ساخته میشود، همه و همه درنتیجهء خر ساختن مردم (پشتون ها یا تاجک ها)و با خون فرزندان آنها ایجاد میشوند، و در پایان چار تا چار کلاه ازگوشه و کنار جهان می آیند و با پر کردن جیب های شان از دالر تخم هزاران نفاق و مصیبت را در کشور ریخته و با شعله ورشدن نخستین جرقه های نا امنی واپس به خارج پناه میبرند. آن گاه است که مردم، چه پشتون و چه تاجک یاازبک و هزاره یا بلوچ و پشه یی در آتش جنگ و با از خود و بیگانه میسوزند.

    من بدین باورم که باید راه های رسیدن به یکدیگر و ایجاد وحدت ملی را در پیش بگیریم. هرگونه نفاق افگنی و تولید بی اعتمادی میان طبقات و اقشار مختلف کشور، خیانتی است...

    برتری جویی ویا نفرت افگنی میان اقوام و اقشار اجتماعی و قومی زمینه سازی برای جنایت است......

  • خوب است که کابل پرس? غیر رسمی از آصف ننگ معذرت خواست.

    و اگر نه باز میدید که چه میکردش. دوستان عزیز ژورنالیست، لطفاً وقتی مقاله یا گزارش مینویسید، آداب و رهنمودهای ژورنالیستی را مراعات کنید تا نشود که شما هم مثل کابل پرس.اورگ، سر خم و سرکوب شوید.

    موفقیت شما آرزوی ماست.

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس