ماده ی 158 قانون اساسی افغانستان حذف شد!
ديکتاتور چند ماه پيش مرده بود!
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
کابل پرس? در اواخر سال 1385، طی خبری اعلام کرده بود که محمد ظاهر مرده است. چند منبع معتبر که نخواستند نامشان فاش شود ضمن تاييد اين مطلب افزوده بودند که جسد محمد ظاهر در کنار پدرش در تپه ی نادر دفن خواهد شد. در طی اين مدت جسد محمد ظاهر، در يک سردخانه نگهداری می شد. از هنگامی که خبر کابل پرس نشر شده بود، تاکنون هيچ رسانه ای از وی تصوير زنده و يا صدای او را، در اختيار ندارد. گفته می شود که مرگ وی به دلايل خاصی از سوی حکومت اعلام نشده بود. از سوی ديگر کار بازسازی تپه ی نادر نيز با مصرف 3 ميليون افغانی، به پايان رسيده و به زودی جسد وی دفن خواهد شد.
اکنون شايد فرصت خوبی باشد که به مساله ی اموال و دارايی های محمد ظاهر نيز رسيدگی شود. هزاران جريب زمين در نقاط مختلف به نام املاک محمد ظاهر و خانواده ی وی می باشد. بايد مشخص شود که آيا خانواده ی شاهی به واقع از پول و سرمايه ی شخصی خود صاحب هزاران جريب زمين شده اند يا اينکه شاکيان خصوصی هم هستند که مدعی می شوند که شاه با قدرتی که در اختيار داشت، زمين و ملک و املاک آنان را غصب کرده است. البته موضوع مهم تر هم اين است که آيا اين افراد، امنيت جانی و روانی احساس خواهند کرد که ادعای خود را به صورت رسمی در محاکم طرح کنند و يا نه.
نکته ی مهم ديگر اين است که بر اساس قانون اساسی افغانستان، محمد ظاهر ديگر "بابای ملت" محسوب نمی شود. ماده ی يکصد و پنجاه و هشتم قانون اساسی افغانستان چنين آمده است:
" لقب باباى ملت و امتيازاتي که توسط لويه جرگه اضطرارى سال يکهزارو سيصدو هشتادو يک هجرى شمسي به اعليحضرت محمد ظاهرشاه ، پادشاه سابق افغانستان ،اعطا شده است ، با رعايت احکام اين قانون اساسي مادام الحيات براى ايشان محفوظ مي باشد."
در کتاب افغانستان در مسير تاريخ از آزاديخواه معروف غبار، به نقل از جريده ی دولتی اصلاح آمده است که در زمان پدر محمد ظاهر يک دوره ی طالبانی را افغانستان تجربه کرده است:
حوت سال 1310- شماره 55 جریده دولتی اصلاح ممنوع شدن ورود دختران به مکاتب و نقض حق برخورداری از آموزش فراخوانده شدن دختران دانشجو از ترکیه و بازداشت 9 تن از آنان. در سال 1309 و 1310، حدود 78409 دانش آموز دختر و پسر از رفتن به مکاتب منع شدند و تنها 4591 دانش آموز با 165 آموزگار باقی ماند ( جریده اصلاح ماه دلو 1309 شمسی، صفحه ی سوم.)
پيام‌ها
23 جولای 2007, 00:30, توسط timur
waqti az goftani harfe manteqi ajiz meshawin,shero mekonin ba dashnam,mesli hamesha.kash makatebi tana namesuzandin,ta elmo adab yad megreftin
bye loly
23 جولای 2007, 01:05
مرگ این شیطان را بر تمام مردم افغانستان بیریک عرض میدارم.
خیلی خوشحال شدم.
23 جولای 2007, 01:06
گفته میشود که سالانه از بودجه ملی دولت مبلغ 600،000 دالر امریکای خرچ و مصارف دستار خوان و دفتر بابای مرحوم میگردید. بسا جای خوشی و خوشحالی است که این پول بعد ازین در خدمت یک شخص نخواهد بود. از جناب کرزی تقاضا دارم تا این پول را بعد ازین در ساحات تعلیم و صحت به مصرف برساند.
23 جولای 2007, 03:32
بعد از این این پول مثل بلیونها دالر دیگر به جیب کدام دولتمدار یا قاچاقبر و یا جنگ سالار دیگر میرود. مطمئن باش یک قران آن هم به نفع مردم افغانستان به مصرف نخواهد رسید.
23 جولای 2007, 01:29
دوستان عزیز
امروز ملت افغان به غم نشسته
بابای ما از جهان کوچ کرد
بابای عزیز
بخواب و آرام بخواب
فرزندانت به تو دعا میکنند
جنت نصیبت باد
24 جولای 2007, 03:40, توسط Fakhry
خدا لعنت کند تو و بابایت و امسال شمارا. این عید پاک را به تمام وطندوستان تبریک و به تمام خائنان و وطن فروشان کاسه لیسان دربار فرعون زمان تسلیت می گویم امروز یک روز بسیار خجسته است (البته منظورم روزی که به جهنم فرستاده شد و از لوس وجودش زمین پاک شد) شاید سال گذشته باشد. لعنت خدا بر شما و بابای شما و بابای بابای شما
24 جولای 2007, 07:49
ميگويند : ظاهر شاه در زمان پادشاهي اش فقط در فكر خوش گذراني و عياشي بود و چند مرتبه هم به سبب افراط در عياشي و زن بارگي هايش در بستر بيماري افتيد و ازين شعر بي سروپا معلوم ميشود كه راستي در اجتماع فعلي افغانستان از او حرامزاده هاي زيادي به جا مانده كه با رفتنش شعر!! ميسرايند و گريه ميگنند
24 جولای 2007, 08:19
شعرگونه براي باباي فرمايشي ملت بايد در اصل چنين باشد .
ــ امروز ملت به شادي نشسته .
ــ باباي فرمايشي زمين فروش و قصر فروش از چهان دست خالي كوچ كرد
از همه حرص و آزش فقط دو سه متر كفن با لعنت زياد بُرد .
ــ بخواب و آرام بخواب !. در داغ ترين نقطة دوزخ . و ياد آر ازآنهايي كه در سياه چالها و زندانهايت پوسيدند .
ــ حرامزاده هايت به تو دعا ميكنند و ملتت به تو لعنت و نفرين ميفرستد .
ــ دوزخ ابدالابد نصيبت باد .
25 جولای 2007, 21:33, توسط Fakhry
اعلاميۀ حزب كنگره ملي افغانستان به مناسبت در گذشت محمد ظاهر
محمد ظاهر خدمت يا خيانت
محمد ظاهر، در گذشت؛ تنها تا سفي كه وجود دارد اين است كه در روز هاي زندگي اش دوره ي چهل سالۀ فرمانروايي اوبه درستي نقد نشد. كميسيون هاي حقيقت و داد گاه هاي عدالت بر او نگذشتند؛
به داد گاه فراخواند ه نشد تا در برابر مردمي كه به دليل رنج ها و مرارت ها د ر دوران «ستم شاهي» به عقبمانده ترين و فقير ترين مردم جهان مبدل شده بودند، پاسخ گويد. – به مردمي كه در سالهاي مقاومت و جهاد بر ضد اشغالگران شوروي، تنها شان گذاشت و به صداي شان لبيك نگفت.
دهه هاي نخستين پادشاهي محمد ظاهر، با نخست وزيري عمو هاي او چه هاشم خان وچه شاه محمود خان ، به ويژه هاشم خان، با وابسته گي بي چون و چرا به بريتانيا و سر كوب و ستم و استثما ر داخلي، - كشتن، بستن، به زنجير كشيدن، ايجاد زندان هاي مخوف و تبعيد گاه ها مشخص مي گردد. دوره بعدي سلطنت او كه مداحان، كاسه ليسه سان و بي خبران از آن به نام «دهه دموكراسي» ياد مي كنند چيزي جز ادامه ي همان سياست هاي قبلي در پوشش اين «دروغ بزرگ» و «آش دهن سوز» (دموكراسي) نبود؛ دهه اي كه قانون احزاب و جود نداشت، دهه اي كه مردم به سواد و آموزش دسترسي نداشتند، دهه اي كه صداي ملت شنيده نمي شد، دهه اي كه از بهداشت وخدمات اجتماعي خبري نبود، دهه اي كه سران قبايل،اربابان و نماينده گان او در سلسه مراتب « نظام سلطاني قدرت» تا آخرين روستاهاي افغانستان شيره و جان مردم را مي مكيدند؛ از غصب يك تكه زمين، و يك راس مال و مواشي فقرا هم دريغ نمي كردند. اين ها اند اند كي از حقايق و واقعيت ها ي دوران محمد ظاهر.
چرا حافظه ي تاريخي نداريم، چرا همه چيز را به زودي فراموش مي كنيم، چرا تبليغات و جو تبليغاتي حاكم مجال فكر كردن ر ااز ما مي گيرد. مگر يادمان رفته است كه تا پايان حاكميت او و خانوادۀ او برادر ان هزاره ي مان ونيزاقوام ازبك وتركمن وغيره در آموزشگاه هاي نظامي پذيرفته نمي شدند. به لست نظاميان آن دوران در نظام ارتش و قواي مسلح و سازمان هاي استخباراتي نگاه كنيد چند ژنرال، درجه دار و افسر عالي رتبه از اقوام ديگر داريد؟ به وزارت خانه هاي كليدي نگاه كنيد، به حكام تان (والي ها،ولسوال ها، علاقه دار ها، قومندان ها، مامورين ماليه، مستوفي ها،كميسرها...) و فرمانروايان تان نگاه كنيد. تا چه حد عدالت ملي و قومي در نظر گرفته شده بود، چند جنبش سواد آموزي وسپاه دانش داشته ايد، چه در صدي از هم وطنان در اين دوره چهل ساله از نعمت سواد به معنا ي ابتدايي آن بهرمند شده بودند؟ چند جاده، سدوبند آباد شده، چه تعداد ازشهر ها و روستا ها بر ق داشتند، براي هزاران انسان چند داكتر و جود داشت، شمار دانشگاه هاي ما چند بود، وضعيت جوانان چه بود چند پارك ورزشي و تفريحي براي جوانان داشتيم، وضع چاپ ونشر و كتاب خانه هاي عمومي به چي منوال بود؟ فكر كنيد. تنها هنر اش اين بود كه شخصا كسي ر ا نكشته است؟ نه، قتل عام مان هم مي كرد؟! صداي دانشجويان چگونه در سه عقرب سال 1343 خفه شد، گلوها به سختي فرياد نمي كردند، و رنه آن ها هم بريده مي شدند. كم نبودند آنهايي كه عدالت را فرياد كردند و در زندان هاي اين خانواده شكنجه شدند، پوسيدند ويا اعدام شدند. افغانستا ن را با كشور هاي همسايه در همين دوران مقايسه كنيد.
نماينده گان لويه جرگۀ قانون اساسي! به بهانه مرگ او سردر گريبان خود فروببريد، خدا را حاضر بدانيد، انصاف به خرچ بدهيد، به چه حقي لقب « باباي ملت» به او داده ايد، به چه حقي مي بايست از پول مردم چندين هزار دلار مستمري و خرچ سفره مي گرفت؟ اين «بابا»!! كه اين همه ملك و مال ملت را در پنج شش سال اخير فروخت حتا به خاطر خدا و بخاطر توشه را ه آخرتش ده بسوه زمين به مهاجرين و خانواده هاي فقير نداد؟ يكبار كسي را نفرستاد تا از آن مليون ها دلار (پول خود مردم) چند هزار دلاري به كودكان فقير زير چادر نشسته (فقير وبدبختي كي حاصل چهل سال پادشاهي اوست) كمك كند. با مرگ يك چنين آدمي مي خواهيد سه روز زندگي راهم تعطيل كنيد،عزا داري نمائيد؟
شاه تركان سخن مدعيان مي شنود
شرمي از مظلمۀ خون سياووشش باد
20 سپتامبر 2007, 13:30, توسط فرهاد
غلط کرده هرکه این پیام را نوشته است .
ما خوشحال هستیم از اینکه یک دیکتاتور ظالم از روی زمین برداشته شد او همچون هیولا برای ملت افغانستان بود که تمام ثروت افغانستان را هدر داد.
23 جولای 2007, 01:39, توسط جاوید
خوب شد که شر این تنبل و خواب برده از سر مردم بدبخت افغانستان کم شد. مرغ کم درد سرش کم.
در طول 40 سال این بدبخت چه خدمت کرد به مردم؟؟؟؟
اگر به تصاویر سالهای 1950 .60 و 70 نگاه بی اندازد در خواهی یافت گه عقب مانده ترین.بی سوادترین.فقیر ترین. غول ترین. کثیف ترین.ساده لوح ترین. بی خبر ترین و و و هزاران نام دیگر که زبان از گفتن اش و قلم از نوشتن اش عاجز است. مردم عادی افغانستان هستند. البته چند تا درباری با سواد متکبر. فخر فروش و خودخواه هم در بین این مردم پیدا میشود.
به عنوان مثال در دهه 70 شاگردان بدبخت در فضای باز و در زیر درختان درس میخوانند.
البته باید خاطر نشان ساخت که در دهه آخر حکومت این تنبل و تاریخ زده کم فضای باز سیاسی. اجتماعی و سیاسی در کشور بوجود امده بود یعنی در دوره صدارت موسی شفیق.
اما سوال این است که وقتی نان خوردن نداشته باشی و شکم ات گرسنه باشد. کفش و لباس درست بتن نداشه باشی آن دموکراسی را چه کنی؟؟؟
در لینک بالا تصاویر مردم افغانستان و وضع زندگی آنان را در مشاهده فرماید.
آنلاین : تفاوت افغان ها و امریکای ها در دهه 60 میلادی
23 جولای 2007, 02:02, توسط بوسیله افغانستانی
هیچ کس حق ندارد بالای پدر بزرگ ایراد بگیرد او یک شخصیت بود. اگر واقعاً خائین بود پس خائینین دیگر مانند ربانی ، سیاف، محقق، خلیلی ، اکبری ، ملاعمر ، گلبدین و غیره وغیره اینها چه اند و کی اند
23 جولای 2007, 21:15
agar zamina demokracy raa ba hama mardum masaed namisakhtand emrooz RAHZANAN WA DOZAN bechara az kodam tariq ba qudrat merasidand. hamin zamina sazi hai demokracy bood ke rahzanan qudrat ra dar ekhteyar gerefta wa tamame darayee hai melat wa mardum ra ba gharat burdand
25 جولای 2007, 13:44
بد کدی احمق نادان !
امروز چند در صد شاگردان مکاتب روی چوکی ( او ببخشید شما که بیشتر ایرانی استید تا افغان باید بزبان خودتان بگویم) روی صندلی می نشینند؟ در آنزمان که چند درصد از قدرتمداران باسواد و با علم بود ولی امروز وضع از چی قرار است ؟ ( البته تعدادی از ماشین ایت الله سازی ایران وجود دارند که البته آنها را در جمع آدم نمیشود شمرد، باسواد را بگذار).
23 جولای 2007, 01:43
دوستان عزیز
امروز ملت افغان به غم نشسته
بابای ما از جهان کوچ کرد
بابای عزیز
بخواب و آرام بخواب
فرزندانت به تو دعا میکنند
جنت نصیبت باد
24 جولای 2007, 03:02
برادر بابایت به خودت تبریک
ما که از اول او را بابا نگفته بودیم و حا لار که مرده خودش میداند و جواب دادنش نزد خداوند و شما تنها در غم بنشینید نه ما
23 جولای 2007, 02:06, توسط ammar rezai
mr i think such person like Zaheabout themr is not worth to speak
23 جولای 2007, 02:26, توسط فرخنده جاغوري
واكنش ها به مرگ شاه سابق تا حال دوگونه بوده است.
1. كساني بر عليه شاه صرف ناسزا گفته اند بدون اينكه به تحليل زمان حكومت شاه بپردازند.
دوم كساني كه يكسزه از شاه دفاع مي كنند و اورا تاسرحد بابا بزرگ كرده اند در اين گروه ريس جمهوري و تكنوكرات ها را مي شود جاي داد.
تا جاي كه تاريخ، وافعيات و تجربه هاي دوران حكومت شاه و حوادث پس از كودتاهاي ننگين داوود خان و تركي نشان مي دهد كه در دوران شاه سابق افغانستان بطرف قانونيت، دموكراسي و يك توسعه پايدار در حركت بود.
آنچه باعث ختم آن دوران درخشان تاريخ كشور ما شد و آنچه كه منجر ب وقوع حوادث خطرناك تاريخي چون كودتاهاي ننگين سرطان وثور شد همان عكس العمل هاي آني تند و زود تحصيل كردگان ما بود. افراطيون مذهبي و كمونيستي ما بدون درك از واقعيت هاي تاريخي كشور با قبول كوركورانه ايديولوزي هاي كمونيستي و اسلاميستي و تطبيق نسخه هاي پيچيده شده در ماسكو، قاهرة تهران، رياض و اسلام آباد خواستند كه بهشت موعود شان را بسازند كه ساختند، كشتند، چپاول كردند، تجاوز كردند و سپس قهرمان شدند، رهبر شهيد شدند، استاد شدند، و كساني هم در پناه خداي شان غايب شدند و از مخفيگاه بم براي اين ملت مي فرستند.
من چنين نتيجه گيري مي كنم كه درگذشت مرحوم ظاهر شاه، فرصتي است براي بازنگري دوران زمامداري وي. بياييد كه آگاهانه و دور از جبه گيري ها و سمت گيري هاي قومي، زباني و عقده هاي شخصي با درايت و دقت به مثابه يك شهروند افغانستان زمان زمامداري وي، اصلاحات وپيشرفت زمان وي را همرا با كاستي ها و كمي هايش، بحث بگيريم. و يكبار با خويشتنداري و تساهل و تسامح قبول كنيم كه مرحوم ظاهر شاه به عنوان يكي از شاهان اين كشور حق تمجيد و احترام و تقدير را دارد.
شما به كشور هاي ديگر جهان نگاه كنيد، انگلستان هنوز سلطنتي است، در سرك ها و چوك هاي لندن وساير شهر هاي اين كشور مجسمه هاي چه بزرگاني را كه نمي بنيد، حتا مجسمه گاندي بزرگ را. ملكه هنوز دارايي و ابوهت زيادي دارد.
اميد وارم كه كابل پرس به عنوان رسانه آزاد از هموطنان دعوت كند كه نوشته هاي شان را بمناسبت درگذشت باباي ملت به اين سايت بفرستد.
23 جولای 2007, 03:05
دوستانی که مرحوم محمد ظاهر شاه سابق را که بر اساس تصمیم لویه جرگه لقب بابای ملت را بدست آورده با کلمات ناشایسته خطاب کرده اند یا خون جوان در رگهای شان روان است، یا از قضایای مربوط به افغانستان فقط برداشت سطحی دارند و یا هم پیروان جنایتکاران اند.
هر زمانی که مرحوم ظاهر شاه را نقد میکنید باید شرایط داخلی و خارجی را و موقف افغانستان را در منطقه هم در نظر بگیرید. او که در اوایل سلطنت از طرف دو کاکای خویش هدایت میشد بعد از فوت ایشان خدماتی بزرگی در راه دموکراسی، حقوق زنان و رشد بیسط ولی باثبات اقتصاد برداشت.
یکی از رجال افغان او را بهترین رهبر منطقه دانسته و افغانستان را بعد از هند مادر دموکراسی د آسیا خطاب کرده بود.
واقعا هم که چنین بود . از احزاب دست راستی تا چپی و راست و چپ افراطی تا احزاب ملیگرا نه تنها که اجازه فعالیت داشتند بلکه نماینده در ولسی جرگه کشور هم داشتند. نماینده های تمام اقوام کشور به تدریج در ساختار دولتی کشور سهم میگرفتند.
بیایید دوره درخشان او را با دوره سیاه کمونیست ها و مسلمان نما های مجاهد مقایسه کنیم و ببینم که آیا او یک دولت با ثابت ایجاد کرده بود یا خیر ؟
در زمانی که شاه ایران و ساواک او هزران ایرانی را بر اساس عقاید سیاسی و مذهبی شان در زندانهای وحشتناک شکنجه میکرد در افغانستان احزاب سیاسی به انتقاد مستقیم شاه پرداخته و در پارلمان به کاندید شاه برای صدراعظمی رای نمیدادند.
بیایید قدری از منطق کار بگیریم و این روز را برای بازماندگان و مردم که او را دوست دارند تسلیت عرض کنیم. تاریخ در مورد همه ما قضاوت خواهد کرد.
از الله تعالی استدعا میکنم که روح شاه سابق را شاد و بهشت برین را نصیب اش گرداند.
انا لله و انا الیه راجعون
23 جولای 2007, 04:04
فراموش نکن ای فرخنده جاغوری که مادر و مادر کلانت، پدر وپدر کلانت را پدر این گرگ پیر از حق تحصیل محروم ساخته بود و در گوشهً مانند کنیز و یا جوالی از ایشان استفده میکرد تو چطور وجدان داری که دیگران از حقوقت حمایت میکنند و خود آنرا نقض میکنی؟ خوب باشد گذشت زمان و تجربهً زندگی برایت خواهند آموخ که راه که تو میروی به ترکستانست و نابودی شناخت اتنکی ات. لطفاً چشمانت را باز نگهدار.
23 جولای 2007, 04:54, توسط فرخنده جاغوري
دوست عزيز، در همان دوره اي حكومت باباي ملت جاغوري ات داراي مكتب بود. همين معلميني كه در طول دو دهه آخر مكتب هاي جاغوري را ادآره مي كردند و مي كنند مربوط به همان دوره بود. صادق ياري، اكرم ياري، غفور سلطاني وصدها تحصيل كرده گاني كه متاسفانه قرباني جناح گرايي ها شدند در همان دوره آرام سلطنت باباي ملت درس خواندند.
و تجربه خانوادگي خودم هم همين را ثابت مي كند كه چگونه پس از كودتاي ننگين ثور فرصت تحصيل از مردم ما گرفته شد و گرگان وحشي در هرجاي تمامي مكاتب و مراكز تعليمي را ويران كردند و بسياري از تحصيل كردگان هزاره را از هزاره جات تا كويته به قتل رساندند.
آقاي عزيز عقده من گفتم بياييد كه به جاي اعلام انزجار به تحليل بپردازيم.
23 جولای 2007, 06:05
سلام دوستان.
شخصی کی تحت نام فرخنده جاغوری پیام گذاشته اصلا از خاک پاک جاغوری نیست
مردم جاغوری اینقدر بی غیرت نیستند که قاتل مردم را مرحوم یاد کنند .
بلکه ایشان از جمله دشمنان مردم جاغوری است که میخواهد مردم شریف جاغوری را بد نام نماید
اما مثل معروف است که از چل چل ..... آب مردار نمیشود
23 جولای 2007, 02:29
ٌWith this ill-timed and meaningless article you have disappointed many who were otherwise thinking of helping you. Go ahead with abusing. it only shows your intellectual bankruptcy Kamran Jan
23 جولای 2007, 04:25, توسط amin
rukhsat asteee jan hameee babai melat ke megen az hamageee karda beshtar kheyanat karda zameen ha ra eshghal karda mardom ra da faqr wa besawadee qarar dada wa amsalesh besyar kar hai dega kho ba har soorat haleee ke azee donya rafta khoda maghferatesh kona choon gonah hai behad ra mortakeb shoda bood wa kohdawang haq khod ra mebakhsha wa haq bande khod ra ne.wa babai shoma da haq banda hai khodawand zolm karda bood.az yad nabar een waqheyat ra.
23 جولای 2007, 02:43, توسط Fakhry
خدا لعنت کند تو و بابایت و امسال شمارا. این عید پاک را به تمام وطندوستان تبریک و به تمام خائنان و وطن فروشان کاسه لیسان دربار فرعون زمان تسلیت می گویم امروز یک روز بسیار خجسته است (البته منظورم روزی که به جهنم فرستاده شد و از لوس وجودش زمین پاک شد) شاید سال گذشته باشد. لعنت خدا بر شما و بابای شما و بابای بابای شما
24 جولای 2007, 03:27, توسط شعیب شایان
سلام دوستان
لازم است بگویم که با احساست برخورد کردن به موضوع چیزی را نصیب ما نمی سازد. ظاهر شاه حاکم افغانستان بود که در طول چهل سال کارهایی را که لازم بود انجام نداد. البته نباید فراموش کرد که قدرت های جهانی و به خصوص در جریان جنگ سرد نقش گسترده ای می توانستند در افغانستان بازی کنند که چنین هم کردند. با اینکه افغانستان در جنگ جهانی دوم بی طرفی اعلان کرد اما بعداْ خود را منزوی حفظ کرد و در همکاری با کشورها از خود علاقه ای نشان نداد. آمریکا هم چندان علاقه ای به افغانستان نداشت. آیزنهاور زمانی که به کابل آمد به صراحت این مطلب را گفت که افغانستان مورد علاقه آنها نیست و فقط می توانند در قسمت معارف و زراعت این کشور را کمک کنند. به این ترتیب نقش قدرت های منطقوی را نیز نباید فراموش کرد.
از سوی دیگر برای سالها دولت ظاهر شاه ذهن مردم ما را مشغول قضیه خط دیورند ساخت و با هدف سر پوش گذاشتن بر ناکامی هایش استفاده کرد. با ایران نیز تا آخر مسله دریای هلمند را حل نکرد و حتی زمانی قسمت زیادی از این آبها را به ایران داد که شورای ملی جلو اقدام وی را گرفت. همین شاه دستور به کوچ های اجباری داد و در قسمت رشد دادن متعصبانه یک زبان کار کرد. در قطعات نظامی یک قوم حاکمیت داشت و به تحصیلات بعضی از ولایات توجه صورت نگرفت به عنوان مثال هرات به عنوان یکی از پر نفوس ترین ولایات افغانستان تا زمان حکومت دکتر نجیب الله هیچ دانشگاهی نداشت. داستانهایی هم در مورد حرم سرا و میله جاهای وی وجود دارد.
27 جولای 2007, 22:18, توسط احمدیار
شعیب جان چون خودت تازه از دانشگاه فارغ شده یی لطفاً نخست خود را اکمال کن بعد دیگران را نصیحت .
تشکر
23 جولای 2007, 05:36
ابراهیم احمدی از بامیان
مرگ این خائن بزرگ ملی را برای تمام ملت های محرومی که تحت ستم های این پیر خرفت قرارداشتند تبریک می گویم .
23 جولای 2007, 05:49, توسط بصیر
دوستان بیآید کمی واقع بینانه قضاوت کنیم. اگر داود خان خود خواه دست به قانون شکنی نمیزد و افغانستان تا به امروز یعنی از 1973 تا 2007 بصورت نورمال مسیر توسعه پایدار اقتصادی.سیاسی.اجتماعی و فرهنگی را سپری میکرد. امروز افغانستان از لحاظ انکشاف ملی.ارزش و اعتبار منطقه ای و جهانی. از لحاظ فضای آزادی و دموکراسی در چه وضعیت قرار داشت>؟؟؟
امروز افغان ها وقتی سفر میکنند در قدم اول اگر دیگران را یک بار بازرسی و یا تلاشی کنند افغان ها 3 بار میکنند و بسیار از افغان ها حتی شرم شان می آیید که پاسپورت افغانی اش را نشان بدهد. آیا هرگز از خود پرسیده اید که مسوول حقارت ما در سطح ملی و بین المللی کی و کی ها هستیند؟؟؟؟
در زمان این شاه دختران آمریکای در هر کوچه و پسکوچه افغانستان چکر مزدند پس چی شد که امروز خود افغان ها زن ها خوب خیر باشد بسیاری از مرد ها جرات کرده نمیتوانند که به بسیاری از ولایات از جمله ولایات جنوبی سفر کنند.
در دهه های 60 و 70 میلادی افغانستان روابط خاص با غرب داشت.
و این شوروی ها و نوکر های که شستشوی مغزی شده بودند بود که ما را به جنین سیاه روزی کشاند. امروز به همه ثابت شده که اگر اندیشه انسان نوین شوروی برای خوشبختی بشر بود پس چه شد که هزاران زن و دختر از سرزمین اصلی همین اندیشه با زیر پا گذاشتن غرور فردی و ملی شان و بخاطر یک لقمه نان شب و روز در هتل های لندن و نیویورک مشغول روسپی گری هستند.
همان طوریکه ما همه میدانیم جرم و خیانت و هر عمل دیگر مربوط همان شخص میشود نه کسی دیگری بنا" ظاهر مسوول عملکرد نادر نیست همان طوریکه اگر من جرم را مرتکب شوم پدرم را به زندان نمی کشانند. و به همین اساس حبیب الله خان مسوول عملکرد عبدالرحمن نیست. و امان از حبیب الله. بنا" در باره هر شخص باید بطور جداگانه قضاوت کرد.
البته من نمیگویم که در دولت ظاهر پرابلم های اتنکی و یا دیگر مشکلات نبود اما نباید از خاطر دور داشت که هم عصر حکومت ظاهر در بسیار از کشور های متمدن جهان هم چنین مشکلات موجود بود بطور مثال اقلیت های قومی ساکن ولایات شمالی سویدن.ناروی. فینلاند و روسیه در دهه 90 میلادی بود که دارای پارلامان و خود مختاری شدند.
آمریکای جنوبی در آتش جنگ های داخلی و دیکتاتوری های خودکامه میسوخت و میساخت.
اروپای زخمی.ویران شده. فقیر و با شهر های خاکستری اش به کمک پلان مارشال یعنی آمریکا با بازسازی و نو سازی دست و پنجه نرم میکرد. و هزاران مثال دیگر.
هر قدر زمان بگذرد واقعیت های تاریخی افغانستان آشکار تر شدن میگیرد و حقیقت این که کی خدمت کرد و کی خیانت روشن تر خواهد شد.
بصیر از کانادا
23 جولای 2007, 07:25, توسط غمخور آواره
به هر صورت حال که عنوان مادۀ 158 قانون اساسی بامرگ بابی ملت حذف شد کاکای ملت خو چندروز زنده است چرا پارلمان حق تلفی میکند ونام سردارولی رادرعوضش نمیگنجاند تا 60000 شصت هزاردالری که جامعه جهانی به افغانستان خیرات میدادوبابی ملت خرچ دسترخوانش مینمود به بیت المال افزود گردد بگذارند که چندی این هم به یاد جوانیهایش دوباره عیش کند .ظاهر خو بی ازاواقتصادافغانستانه ازروزیکه پدرش به قتل رسید وگاوش زایید درعیش وشکارخودمصرف کرد که تاحال سرپا نمیاید همه مردم افغانستان میدانند که این ضربۀ تاریخی که افغانستان به حال روکود اقتصادی مواجه است عاملش پدروبچه عیاشی هستند که یکی پی دیگر صاحب قدرت شدند .وآنانیکه دادازدیموکراسی زمان شاه میزنند بایدکمی سردرگریبان خودکنند وبه حال این ملت مظلوم که ازهمان زمان حکومت شاه تاامروزباگردن لق دست گدایی به دنیا درازمیکند امانمکش رانمیچشد و چند قلدری که شرم است نام افغان رابالایشان ماند باآرق ترش وبدون اینکه بشرمند مصرفش میکنند ونامش راهم دیموکراسی میمانند.وا،وا کته یک دستت گدایی کو کته دیگیش چاکلیت بخو ونامشان بان دیموکراسی .خوشا به حال توملت مظلوم که تالی ده تفش سوختی حالی سه روز ده غمش بشی .
23 جولای 2007, 06:53, توسط مهردل امیر زاده
قبل از بحث بیمورد در باره بابا ملت این بحث را بخوانش بگیری.
این بحث بین آقای فرهنگ دوست و یک نفر بینام است.اطلاعات زیادی در باره بابای ملت مرحوم برای شمامیدهد. بسیار آموزنده است لطفا مراجعه کنید.
نظرات خود در همین صفحه بنویسید ضمن اینکه اخلاق دو طرف را هم مدتظر قرار میدهید و در این باره هم ابراز نظر فرمائید.
عنوانهای مباحث بدین قرار است
_ خطاب به بخش فارسی سایت بی بی سی. فرهنگ دوست
2 _ پاسخ _ ظاهر شاه پدر ملت است. وطندار مهمان سايت
3 ــ در جواب مطلب ظاهر شاه بابای ملت. فرهنگ دوست
4ــ جواب آقای فرهنگ دوست در باره ظاهر شاه. مهمان
5 ــ در جواب دوستی که هنوز پرچمدار بابای ملت است. فرهنگ دوست
پايان بحث
لازم به ياد آوري است اين مبحث از مباحث پر خواننده بخش نظر خواننده و بحث آزاد سايت آريانانت است
آنلاین : نیما در مسیر جنبش
23 جولای 2007, 08:46, توسط ش. عمر
گرچه محمد ظاهر در این سالها بیش از یک جسد متحرک نبود و لی به هر حال از وجود سمبلیک او برای منافع سیاسی و اقتصادی نزدیکان و خانواده اش سود برده می شد.
دوره حکومت خاندان نادری و مخصوصا حکومت دیرسال ظاهر برای ملت افغانستان بیش از انکه یک دوره ترقی و سازنده بحساب اید دوره رکود و عقب ماندگی است. کسانی که با حرارت از حکومت ظاهر به نیکی یاد می کنند منصفانه بگویند در مدت حکومت علی الاطلاق این شخص در کدام عرصه و چه قدر کار شده است؟
در سی سال اول حکومت او اختناق و خفقان به اندازه ای بوده است که واقعا در تاریخ بشری بسیار کم نظیر است. زندان ها ی دهمزنگ و کوتی باغچه و ارگ و... در دوره حکومت او از ازادگان و مردان شریف افغانستان پر بود اگر کسی توانست یک میهن پرست صادق را نشان دهد که در حکومت محمد ظاهر زجر و شکنجه و زندان ندیده باشد نام ببرد.
خیلی هابجرم داعیه ازادیخواهی و عدالت طلبی در زندان ها مخوف محمد ظاهر عمر شان تباه شد و پوسید. کم انسان عزتمند وشریف در کشور بود که درد مردم و افغانستان در دل داشت و لی از شکنجه و حبس درامان مانده باشد.و حتی در دهه اخیر حکومت او که مبارزات ازادیخواهانه افغانستان به نسل سوم مشروطیت رسیده بود و شرایط خارجی و داخلی ظاهر را مجبور کرد به غیر از خاندان خویش دیگران را نیز در حکومت افغانستان شریک و حد اقل فضای تنفس به مردم در بند افغانستان داده شود، در واقعیت کدام ازادی عملی فراتر صفحات قانون اساسی وجود نداشته است.
او یک شاه فقیر بود، وبر مردم گرسنه حکومت می کرد. ولی نسبت به همین مردم گرسنه بی تفاوت بود و به فکر عیاشی و خوشگذرانیهای خود بود. او بجای ساختن مکتب و شفاخانه در هر ولایت یک کاخ تفریحی برای خودش آباد کرده است. او به بسیاری ولایات افغانستان سفر می کرد اما نه برای دیدن مردم بلکه سپری کردن چندروز خوش در تفریحگاه های و میله جاهای شاهی.
به هر روی مرگ محمد ظاهر مرگ امتیازخواهی های خانوادگی . پدرخواندگی و پدر تراشی است. این مرگ اورا از رنج زندگی نکبت بار و مردم افغانستان را از رنج خود او خلاص کرد.
23 جولای 2007, 09:00, توسط مهدی جاغوری
به دوستی که می گوید فرخنده از جاغوری نیست،
دوست عزیز در افغانستان یک رویکرد منفی وجود دارد و آن تلاش ما برای همگون کردن افکار و نگرش مردم است. ما همیشه تلاش داریم که دیگران مثل ما فکر کنند، زندگی کنند و جهان را مثل ما ببینند. به نظر من این بر آمده از پس زمینه ای قبیلوی ساخت و بافت اجتماعی ما است. در دنیای قبیلوی بسته شخص وجود ندارد. اشخاص اعضای منفعل قبیله اند و باید از الگوی شخصیتی و رفتاری و فکری قبیله کاپی کنند. اما در دنیای آزاد و جامعه ای باز غیر قبیلوی کسی مجبور به پیروی از کسی نیست. حتی کسی مجبور به رفتار و کردار و پندار خوب نیست. منظور این است که اگر فرخند خوب و یا بد و هر طور دیگر دنیا را می بیند من و تو حق تعلق داشتن او به یک سرزمین را از او گرفته نمی توانیم. این حق را نه من و تو به او داده ایم و نه من و تو و کسی دیگری از او گرفته می تواند. جاغوری هم پاره ای از افغانستان است و کره ای مریخ نیست که کسی که از آنجا نیست خود را از جاغوری بگوید. همه ای جاغوریگی ها هم فرشته نیستند.
من فکر می کنم ما در تاریخ افغانستان مثالهای زیادی داریم از آزادی خواهانی که روش و اندیشه شان آزادی کش بوده است. ما وقتی می توانیم آزادی برای مردم خود به ارمغان آوریم که اصول ابتدایی آزادی و حقوق ابتدایی افراد را خود ما احترام کنیم.
من از محمد ظاهر و هر خاندان شاهی دیگر خوشم نمی آید. اما وقتی ما می خواهیم در مورد کسی و یا سیستمی بحث و گفتگو کنیم باید به همه اجازه ای ابراز نظر دهیم. حکم نکنیم و اینطور و یا آنطور فکر کنند. دوران محمد ظاهر خوبی ها و بدی های دارد. مثلا در همین جاغوری در دوره ای محمد ظاهر میان مردم ساکن و قوم جوری کوچی جنگ شد. قوم جوری به سختی شکست خورد و تقریبا همه چیز شان از دست رفت. آنها به کابل شمایت کردند. دولت به جای انتقام از مردم جاغوری آنها را جریمه ای نقدی کرد. من فکر می کنم این یک اقدام عاقلانه بود.
یاد مان باشد که دولت های افغانستان به همین سادگی نمی توانستند مکتب و سرک بسازند. به خاطر مکتب و سرک ساختن میان دولت و اقوام و قبایل نقاط مختلف کشور جنگهای سختی شده است. مثلا وقتی اولین لیسه ای جاغوری را در زمان ظاهر شاه ساختند مردم بچه های شان را به مکتب روان نمی کردند و دولت به زور بچه ها و دختر های مردم را ثبت نام می کرد ولی آنهایی که پول داشتند با دادن رشوه بچه ها و دخترهای خود را از مکتب می کشیدند. به همین خاطر فقیرترین جای سنگماشه ای جاغوری یعنی سبز چوب بیشترین تحصیلکرده را دارند چون توان رشوه دادن را نداشتند. می بینیم که جامعه ای افغانستان به اندازه ای کافی در مقابل مکتب و هر نو آوری دیگر استادگی کرده اند. آخند ها در جاغوری رسما می گفتند که کسی به مکتب سرکاری برود کافر می شود. من فکر می کنم ما گاه در شناخت نقاط آسیب پذیر جامعه ناکام بوده ایم چون بیش از حد به افراد و سیستم سیاسی می چسبیم. همه می دانیم که برای مدرن کردن کشورهای منطقه حکومتهای مجبور بودند با خانان و امیران محلی و مخصوصا ملاها حتی وارد جنگ شوند. برای ملت کردن ایران و صنعتی کردن آن شاهان آن با خشونت بیش از زمامداران افغانستان عمل می کردند.
به هر صورت خوب است ما مشکلات کشور را تنها و تنها در نظامهای سیاسی جستجو نکیم . این کار خوب است اما افراط در آن ما گمراه می کند و نمی توانیم تمام ریشه های درد را پیدا کنیم.
تشکر
23 جولای 2007, 09:10, توسط مهدی جاغوری
من فکر می کنم اگر ظاهر شاه در آن زمان واقعا دست به نوسازی جدی می زد مجبور می شد که بیرهمی و سرکوب می کرد چون جامعه ای افغانستان در آن زمان خیلی بسته بود. حتی فعلا در خیلی از مناطق کشور مکتب را قبول ندارند. در مورد اینکه در زمان ظاهرشاه دختران را از ترکیه خواستند باید یاد آوری کنم که این کار دلایل بسیاری داشت. ملاها و خانها و میرهای محلی از این کار ناراضی بودند و کشور را شورش تهدید می کرد. امان الله به خاطر این کار تاج و تخت را باخت. ملای لنگ و حبیب الله کلکانی را همه می شناسیم. شاید تاریخ کمترین کشور دنیا مثل افغانستان پر باشد از مقاومت مردم در مقابل مدرنیزه کردن کشور.
من از ظاهر شاه حمایت نمی کنم بلکه از او بدم می آید اما برای خودمان وقتی مسایل تاریخی و اجتماعی خود را مطالعه می کنیم باید کمی عمق تر از فحش به این و آن جامعه و کارکردهای ساختاری آن را بشکافیم.
23 جولای 2007, 09:11, توسط مهدی جاغوری
من فکر می کنم اگر ظاهر شاه در آن زمان واقعا دست به نوسازی جدی می زد مجبور می شد که بیرهمی و سرکوب می کرد چون جامعه ای افغانستان در آن زمان خیلی بسته بود. حتی فعلا در خیلی از مناطق کشور مکتب را قبول ندارند. در مورد اینکه در زمان ظاهرشاه دختران را از ترکیه خواستند باید یاد آوری کنم که این کار دلایل بسیاری داشت. ملاها و خانها و میرهای محلی از این کار ناراضی بودند و کشور را شورش تهدید می کرد. امان الله به خاطر این کار تاج و تخت را باخت. ملای لنگ و حبیب الله کلکانی را همه می شناسیم. شاید تاریخ کمترین کشور دنیا مثل افغانستان پر باشد از مقاومت مردم در مقابل مدرنیزه کردن کشور.
من از ظاهر شاه حمایت نمی کنم بلکه از او بدم می آید اما برای خودمان وقتی مسایل تاریخی و اجتماعی خود را مطالعه می کنیم باید کمی عمیق تر از فحش به این و آن جامعه و کارکردهای ساختاری آن را بشکافیم.
23 جولای 2007, 10:01, توسط بهار
آفرین به فرخنده جان جاغوری، من گفته های معقول شما را کاملآ تصدیق می نمایم. این نشانه ای از داشتن معلومات درست و واقع بینانه و بدون غرض شما از تاریخ پر از تلاتم کشور ما است. و ضمنآ درایت و روحیه ای سالم و خالی از کینه شما را نشان میدهد. هر انسانی میتواند با نقد های علمی از اعمال درست و یا نادرست، کار های انجام داده و یا نداده دیگری انتقاد کند و آنرا تحلیل نماید. این حق را دیموکراسی واقعی به هر انسان داده است. ولی دشنام هاو یا کلمات بی ادبانه ای بعضی ها را که در بالا از نظر گذراندم (بخصوص معلومات غلط دادن شان را)، نشانه ای از ضعف کرکتر و بی معلوماتی و متاسفانه سواد کم داشتن و صرف از روی تعصبات قومی و زبانی و ... صحبت کردن است.
24 جولای 2007, 22:51
بهار جان که اینگونه کوکورانه از جنایات تاریخی که این روباه پیر علیه کشور و مردم مان کرده چشم پوشی میکنی . بیبین به گفتهً خودت واقعبینانه بحث کنیم آیا این همه عقب ماندگی و بروز اختلافات قومی، سمتی و........امثالهم ثمرهً دورهً زمامداری این بابا ها نبوده؟ آیا این که نادرشاه در ولایت بامیان چه کرد خبر داری؟ آیا اینکه پسران بابای ملت بالای دختران لیسهً سوریا،رابعهً بلخی،عایشهً درانی و...... چه کردند میدانی؟ آیا از عیاشی های خود این گرگ پیر که متاًسفانه چون شما دختر میباشید و اخلاقاٌ یادآوری از آن مناسب نیست خبرداری؟ حتی تا هنگام مرگش میدانی در اطرافش چه میگذشت؟ این سوالهایست که بیشتر مردم افغانستان جواب آنرا میدانند اما شما میگوئید که از همهً اینها چشم پوشی شود. من متعلق به هیچ گروهی نیستم و از انسانهای عقده ئی و پابوس هم بسیار متنفرم و میخواهم همیشه واقعیت گرا باشم و اگر خواسته باشید حاضرم ساعت ها در مورد تاًریخ افغانستان (آریانای کبیر) با شما بحث کنم.اما نه آنقدر گذرا وسرسری بلکه عمیق و مدلل. در آخر میخواهم بگویم که در چهل سال پاکستان به کمال ترقی و تکنالوژی رسید اما در چهل سال زمامداری این علی حضرت ما چه دست آورد های داشته ایم؟ که برایش دعا کنیم. تشکر
23 جولای 2007, 10:15
شرم ملت، پلیدی تاریخ کشور رفت! و یاد نفرت آلود از خود بجا گذاشت.
23 جولای 2007, 13:07
من از آن پشتون های که از ظاهر شاه دفاع میکنند میخواهم بپرسم که او به پشتون ، پشتونولی و زبان پشتو چه خدمتی کرده است ؟
او نه تنهاکه خود بلکه تمام خانواده او زبان پشتو را فراموش کرده و زبان پشتو را که باید به حیث زبان ملی کشور جایگاه لازم خود را میداشت امروز در بدتری وضع است ، در وضعیت که غلام بچه های بز کثیف مسعودوف با استفاده از موجودیت یازنه های امریکایی شان میخواهند که حتی آنرا از افغانستان کاملا ً گم کنند.
من از پشتون ها میخواهم اگر واقعا ً میخواهید که تا پنج سال آینده هر چیز تانرا از دست ندهید پشت ظاهر شاه نگردید بلکه به خاطر آزادی کشور تان به پاه بر خیزید. همانطوریکه دزدان مسعودوف با استفاده از روسها دو میلیون پشتون را به شهادت رساندند امروز باند بز کثیف مسعودوف بر سر سوته امریکایی نشسته بر علیه شما از هیچ توطئه دست بر دار نیستند. هر روز دهها پشتون به وسیله جنایتکاران امریکایی به شهادت میرسند . در بین آنها اطفال و زنان . این همان سیاست است که روسهای جنایتکار بر علیه پشتون های قهرمان شروع کرده بودند.
وطن یا کفن . برای ما پشتون ها هیچ چیز دیگر باقی نمانده . وطن ما ویران شده و میلیون ها فرزند پشتون به شهادت رسیده. دشمنان ما امروز حتی میخواهند که نام کشور بابای ما احمد خان درانی را هم در سایه امریکایی های جنایتکار تغیر بدهند.
بیدار شوید. مقامات و لقب های سمبولیک ظاهر شاه و کرزی فقط برای فریب شما است. آن پشتون های که در سنگر های داغ جانهای شانرا برای وطن فدا میکنند برای افغانستان میرزمند.
23 جولای 2007, 13:30
kho saf bogo ke az taleb ha poshtebani koneed , baz dile mardom ke chi mekonan
23 جولای 2007, 13:45, توسط amin
to khodet dilet por az tahasob wa ghosa ast
agar massoud da moqabel pakistan wa arab ha wa trorist ha jangeed kar bad kard
agar da moqabel roos ha mardana war estad wa jangeed kar bad kard
agar barai defa az mardom kabul da moqabel hekmatyar estadagee kar chee eshtebai kard. az yad nabreem ke agar massoud nameebod wa moqawemat namekard halaa afghanistan ba yak heyalat deegar pakistan tabdeel shoda bood wa markaz trorism jahanee.agar waqehan be tarafana qazawat konem yagana rahbar bood ke ba khatir aazadi mejangee wa jan shereen khod ra az dast dad. ba fahsh goftan cheez jor namesha da kharej az afghanistan ba shakhsyat massoud bozorg eftekhar mekonan oo ra ba chegvara moqayesa mekonan wa dar bahz mawared oo ra bartaree nesbat ba chegvara medehan agar tamam tahasobat qawmee wa zobanee wa nezhadee ra kenar begozarem aaya hameen tawr qazawat mekonem wa fahsh megem beyayen ba soboot wa sanad naqd konem ba nazar shakhseee ma ke yak jawan afghan astam wa hech ertebat ba massoud nadaram wa na ba az panjsher astam ba choneen shakhseeyat eftekhar mekonam . leken khodet aslan wataneta dost nadaree
23 جولای 2007, 14:30, توسط majnun
سوته خوار باز امدی!
فتوای فرزند اصیل ملا عمرونمونه ای از تفکر شوونیستی که برای هست وبود این مردم واین کشود بسیار زیان بار است.
به پشتونها باید گفت که اول هزاره هارا بعد تاجکهارا وبعد اوزبکهارا قتل عام کنند این واقعا بی غیرتی یک پشتون است که در اقغانستان دیگران هم زندگی کنند.شرم به اوپشتونی گه با دیگران دریک سرزمین زندگی میکند.کجاست غیرت اقغانی .از احمد شاه بابا یاد بگیرید که با وجود که بچه بیریش نادر افشار بود مگر اخر پادشاه شد.دوملیون پشتونرا مسعود به دست خودش کشت .باور کنید.او هنوز درگور هم به سوی پشتونها شلیک میکند وروزانه هزاران تن انهارا میکشد.سوته امریکایهارا صاحب شوید.این کرزی قنداری با وجود که ریس جمهور است اما هنوز سر سوته نه نشسته است. پشتونها قهرمان هستند وغیر پشتونها بی غیرت به اسانی میشود انهارا نابود کرد واز کشور بیرون ساخت.چرا معطل هستید!!! مگر همی ملا عمر بی غیرت است که به سر سوته پاگستان مینشیند.ببینید که از بس طالبها با غیرت اند نمیدانند که به کی نوکر اند.
ادم تنها کسیست که زبان پشتو را یاد بگیرد .ظاهر شاه به خاطری مرد که به پشتو گپ نمی زد.با وجود او خدا ... پشتو تولنه ساخت واموزش پشتورا جبری کرد اما باز با فارسی زبانها ساخت وانهار نکشت!!
ببخشید پشتونهای عزیز که اوامر خودرا به پشتوصادر نمی گنم.بگذارید که فارسی زبانها پیش ازشما پلان مارا بدانند واز ترس فرار کنند.باز مه بعدها به پشتو به شما همین گپ ها را تکرار میکنم.چه گنم من یگ پشتون هستم ومخاطب من پشتونها است.من وجود قوم دیگر را دراین سرزمین به رسمیت نمیشناسم.اگر دراین سرزمین ادمهای دیگری هم باشند غیرت ندارن که نام خودرا یاد کنند.
23 جولای 2007, 23:18, توسط تراب از کابل
سلام به همه .به نظر من دشنام دادن کار عاقلان نیست وکسانی که حتی نمی توانند نام خود را اشکار کنند و بزبان شیرین پشتو نوشته نمتیوانند چطور میتوانند از قوم وملیت خود دفاع کنند لطفا از تعصبات بیجا بگذرید و واقع بین باشید مسایل را عمیق فکر کنید وازشما برادر عزیز یک سوال دارم وان اینکه از نوشته های بالا ونظریات تان تا حالا چی نتیجه گرفته اید ؟لطفا از نام پشتونها صحبت نکنید که در حقیقت شما به ان قوم مظلوم خیانت خواهید نمود به اساس حرف خداوند کریم هر زیروح مردنی است و هیچ کسی در این دنیای دون زنده نمیماند حالا که بابای ملت ! از جهان رفته است نباید به مناسبت فوت او ما یکدیگر خود را متهم سازیم از نظریات بالا مثل اقای جاغوری و تحلیل های شان نتایج بهتر از بحث ها بوجود خواهد امد نه از دشنام دادن به این وان وبه قومی یا گروهی ؟!من هم چندان طرفدار شاه نیستم لاکن هر انسان خوبی ها وبدی ها دارد و بی عیب خداوند است هر چی بود گذشت و این هم میگذرد مگر متاسفانه در کشور عزیز ما در طول تاریخ رهبری خوب ومردمی بسیار به ندرت دیده شده ودر همین سه دهه اخیر ما شاهد کارنامه های رهبران خود بوده ایم که تاریخ زنده است و خود مان شاهد ان بوده ایم ومتاسفانه همیشه فرزندان غریب این وطن قربانی خواست ها وارزوهای رهبران شان شده اند .افغانستان یکی از خوب ترین کشور های جهان است که از هر لحاظ مثلا موقعیت طبیعت معدنیات و.... اما نقص کلان ان نداشتن رهبری خوب در طول تاریخ ان بوده وانعده رهبران که اگر کاری انجام داده اند بسیار ناچیز بوده و نطر به پیشرفت های که درمما لک منطقه صورت گرفته بسیار اندک است در بسا موارد هم در بوجود اوردن سد بروی پیشرفت همانا یک تعداد از رهبران قومی و تنگ نظران از بین خود مردم بوده اندوبه اصطلاح گناه به گردن هر دوطرف قضیه بوده مگر باز کردن چامعه بسته وظیفه و هوشمندی رهبری خوب را نیاز داشت .من کسی را میشناسم که همین اکنون به لطف خداوندج سلامت است و خودش اقرار میکند که وی را بزور در همین شهر کابل در مکتب شامل کرده بودند و فامیلش راضی نبود و او حالا بسیار خوش است از اینکه در ان زمان مکتب خوانده که صنف شش انزمان به مراتب بهتر از فارغ 12 امروز بود .خوب حالا که یکی از پادشاهان که بیشترین مدت زمام دار این ملک بوده از جهان رفته است زیاد پشت مرده را نمگیریم و دعای ما همین است که خداوند کریم جزای خیر نصیبش کند بیشک که جزای عمل حق است و خداوند خق المبین است واز طرفی دیگر ما هیچ گاهی زنده خوب ومرده خراب نداشته ایم امین
24 جولای 2007, 08:10, توسط Web Master
لطفا منبع خبر خود را ذکر کنيد، ورنه گفته می شود که شما در کار تفرقه افکندن هستيد. ديگر تفرقه بس است. بهتر اين است که همه با هم، از هر نژاد و با هر زبان، زندگی آرام داشته باشيم و برای صلح بکوشيم.
از فرصت کابل پرس? هم اميدواريم برای گفت و گو استفاده کنيد. گفت و گو می تواند بسياری از مشکلات را حل کند.
شاد باشيد
24 جولای 2007, 23:21
تو براستی مجنون(دیوانه)استی از پشتونهای خواننده میخواهم به این آقا جواب بدهند که آیا این گپ پشتونهاست یا از پاکستانی های که میخواهند آب را خت کنند و ماهی بیگیرند. آیا غیرت افغانی این سخن ها را قبول میکند؟ بی منطق، بی تربیه. انسانهای احساساتی چون تو ننگ همهً ملت افغانستان است.
23 جولای 2007, 16:58
امشب از خاطر مرگ عامل عقبمانی ملت و کشور و بخاطر سوگواری چاپلوس کلان احسان بیات نتوانستیم سریال حنا و کوم کوم را ببینیم.مه میگم هرچه زودتر این پلیدی را دفن کنید که ما از شرش خلاص شویم. خدا ازش بازخاس کنه
24 جولای 2007, 00:23, توسط لورکا
او هر چه بود، اما بر جنایتکارانی که بعد از وی آمدند و کشور را به آتش کشیدند و هنوز هم بر گرده مردم سوار اند، شرف داشت. نه تنها خودش که سگش بر آنان شرف داشت.
آنلاین : سگش هم بر جنایتکاران جهادی شرف داشت!
24 جولای 2007, 12:38
hamin Zaher Shah bood kae janayet kar haa ra bah mayan aword. agar au aazaadi bah merdoom mi dad yek nafar donbal Islami ya Khalghi nah mi raft
24 جولای 2007, 00:45, توسط محمدعلی سرابی
فرخنده و مهدی جاغوری
همشهری عزیز(اگر از جاغوری استین) اصلا به آدمای خوش خیال مثل شما تعجب نمی کنم که از یک حاکم عیاش و باچه نادر غدار را یک شاه قابل احترام می نامید. بله راست می گویید درافغانستان همه چیز سمتی و قبیلوی است و واقعیت هم است صد در صد. مکاتب جاغوری از گذشته تا امروز مدیون دلسوزان از خود جاغوری می باشد چرا در دیگر مناطق هزاره جات همچین چیزی وجود نداشته است؟ ظاهرشاه نه اینکه آدم خوبی باشد که شکایت کوچی ها را جریمه کرده بلکه ضرب شست یک باچه هزاره ره روی سینه پدرش دیده بود که به راحتی جرأت نکند بازهم علناً ظلم کند و انگیزه برای قتل خودش درست کند. شما واقعا راست می گویید که همه چیز سمتی و قبیلوی است که بدتر خانواری است. اگر نمی بود این همه سال حاکمان همه از پشتون بوده اند نه تنها برای اقوام دیگر کاری نکرده اند که ظلم های بی شماری بر غیرپشتونها روا داشته اند و تازه این حالت خوش بینانه اش هست اینها حتی پشتونهای خودش را از طریق تحریک احساسات قومی شان برعلیه اقوام دیگر شورانده اند و تا امروز اگر می بینیم در مناطق پشتون نشین مکاتب آتش زده می شود نتیجه تعلیم وحشی گری و بربریت توسط حکام مستبد گذشته است. من بارها آرزو می کنم کاش اگر ما محروم بودیم اگر زنان و دختران ما به کنیزی رفته است و اگر چهل دختران هزاره خودش را از کوه به پایین پرتاب کرده است که از دست متجاوزین پشتون درامان بماند و اگر مردم هزاره را حتی با فرستادن یک کمربند یک سرباز حکومت کثیف و ننگین پشتونی مالیات شان را می گرفتند اگر مالیات های گوناگون و کمرشکن برمردم فقیر و زجر کشیده ما حواله شده است کاش و کاش و صد کاش که برای مردم خود خدمت می کرد منظورم خدمت نه اینکه اسباب عیاشی مهیا کند و اسباب تاراج اموال مردم و راه انداختن جنگ های خانواری بین فلان زی و فلان خیل پشتون بلکه مردم پشتون را در فهم و شعور و تحصیل رشد می داد که امروز اگر می بود نه تنها جنوب کشور نماد ترور و مواد مخدر و وحشی گری و مبارزه با کسب علم و ... نمی بود که حتی ما از همنشینی و هم صحبتی و هموطنی با مردم پشتون به رشد می رسیدیم. اما ظاهرشاه، ظاهرشاه چی کرده است. چهل سال بر یک کشور حکومت کردن و نتیجه کارش؟ امروزه یک رئیس جمهور در یک کشور وقتی یک دوره چهار یاپنج ساله اش را طی می کند می گوید بگذار یک دوره دیگر هم انتخاب شود که برنامه های شروع شده اش را به پایان برساند اما ظاهرشاه نه چهارسال که چهل سال حکومت کرده است چی کار کرده است؟ اگر بعضی کارها کرده است آن را نتیجه افکار و اندیشه های ظاهرشاه ندانید اولاً نتیجه تلاش و سعی بعضی فعالان روشنفکر و نتیجه تحولات اجتماعی و سیاسی در ایران وترکیه بدانید. ظاهرشاه جز یک دوره عیاشی چهل ساله به عنوان شاه افغانستان و یک دوره عیاشی 29 ساله در ایتالیا و یک دوره جنازه بودن که خرج این جنازه از بودجه کشور سالانه 600 هزار دالر بوده است دیگر برای مردم چی کرده است؟ و بازهم فرخنده و مهدی جاغوری که به احتمال زیاد حتی هزاره نیستید عرض کنم که بله شما راست می گویید که همه تصمیمات سمتی و قبیلوی است اگر نمی بود دولت کرزی این همه بودجه کشور را بیشتر در مناطق ناآرام و طالبانی جنوب خرج نمی کرد کمی هم نگاهی به مناطق شمال و مرکزی می کرد که در امنیت به سر می برد و با دولت بیشترین همکاری را دارد. و راست می گویید اگر قبیلوی و سمتی نمی بود کوچی ها بر بهسود حمله نکرده و مردم مارا تاراج نمی کرد و آخرش هم کرزی گفته که بروید باهم بسازید ولی از کشته شدن طالبان سراسیمه می شود و موضع گیری می کند. اگر سمتی و قبیلوی نمی بود طرح کاهش معلمین و مکاتب جاغوری نمی آمد درحالیکه بیشترین مکاتب جاغوری با سعی و تلاش خود مردم ساخته شده و حتی خرج زیادی از مکاتب را خود مردم می دهد ولی طرح کاهش مکاتب جاغوری از 77 به 25 مکبت ریخته می شود.
آنلاین : فردای روشن
24 جولای 2007, 01:23
دوستان عزیز
امروز ملت افغان به غم نشسته
بابای ما از جهان کوچ کرد
بابای عزیز:
بخواب و آرام بخواب
فرزندانت به تو دعا میکنند
جنت نصیبت باد
24 جولای 2007, 01:31, توسط عارف از قرباغ
اگر افغانستان را به يك باغ تشبه نماييم و ظاهر شاه را باغبان اين باغ در چهل سال قبل بدانيم ، ثمره اي اين باغ را در شرايط كنون چگونه مي بينيم ؟
هر جامعه ، هر باغ ، و هرانسان ، يك گذشته دارد و نتيجه زندگي يك انسان ، يارشد و پيشرفت يك جامعه ، يا پسماندن يك جامعه ريشه در گذشته ي خود دارد . كسان كه خود را صاحب اين باغ و زندگي و سرنوشت جامع و انسان مي دانند بستگي به تلاش ، زحمت ، تصميم گيري درست و نادرست ، مالكين ان باغ دارد .
كه به چي ميزان تلاش نموده اند و ثمره اي اين تلاش چي بوده است .؟ ثمره اي زحمت و تلاش شبانه روزي اين باباي ملت را در جامعه كنوني به وضوح مي بينيم .
مردم آگاه شده اند و مي توانند انسانهاي دلسوز و زحمت كش را از تن پرور تشخص بدهند . اگر رفتار بدي ظاهر شاه زياد به چشم نمي آيد شايد يكي از دليلش جنايت هاي سلاطين و مسؤلين نالايق بعد از ان بوده است و الله تاريخ از جنايت و كارهاي ظاهر شاه به خوبي ياد نموده است .
زنده ماندن و مردن ظاهر شاه تأثير مثبت و منفي به حال وروز مردم در شرايط كنوني نداشته و چيزي كه نيگران كنند ه است ، رفتار مسؤلين ما است . مسؤلين ما راهي را مي روند كه ، ظاهر شاه در گذشته رفته و نتيجه ي براي اين ملت نداشته است .
24 جولای 2007, 01:42, توسط اسحق سروری
این خبر پرمیمنت را به تمام ملت افغانستان تبریک عرض میکنم. من با شنیدن این خبر بسیار خرسند شدم و نمیدانم که دولت افغانستان با کدام حق سه روز را برای سوگواری وی اختصاص داده است؟ آیا دولت میداند که در این سه روز غریبان چه بخورند؟ نخیر، هیچ کس بجز آن غریب نخواهد دانست. چرا مرگ ده ها جوان که در حملات در ولایات مختلف افغانستان کشته میشوند عزا گرفته نمیشود؟
افسوس افسوس !
با احترام
محمد اسحق سروری، مستوفی ولایت بلخ
24 جولای 2007, 01:44, توسط م خرم
دوستان عزيزوهموطن سلام بر شما!
به نظر بنده اين ديكتاتورو ديكتاتور زاده سالهاپيش از اين مرده بود در واقع اوتنها يك جنازه اي متحرك بيش نبود گرچه كرزي وديگران فقط براي دلجويي از او و بدست آوردن دل پشتونها خواستند با دادن لقب كذايي(باباي ملت) براي او حيات دوباره ببخشند كه هرگز مستحق آن نبود!؟ زيرا نه شاهي و نظام شاهي اوو نه حكومت ظالمانه اي اجداد ظالم اش هيچ كدام مشروعيت ومقبوليت نزدهمه اي مردم را نداشته و آنها در واقع ديكتاتور هاي ستمگر و خون ريزي بودند كه به كمك بيگانگان به قدرت دست يافته بودند !؟
بنا بر اين هموطنان ستم ديده و مظلوم و عقب نكهداشته شده در گام اول از به زير خاك رفتن يك جناز ه اي متحرك نه سينه چاك كنيد ونه گلوي همديگر را با خوشنت و از روي عقده بفشاريد !! در واقع نه بودن او و نه نبودن او هيچگونه تاثيري در سرنوشت غمبار مردم ما ندارد يعني اصلا مردن يك جنازه ارزش اين همه حرف وحديث را ندارد!!!!؟؟؟ در حال حاضر وطن ووطنداران بيشتر ازهر وقتي نياز به آرامش و وحدت وامنيت دارند!پس لازم است كه بيش ازاين دل خونين مادر وطن را ما فرزندان ناخلف زخمي تر نكنيم!ما كه با تجربه هاي تلخ از سالهاي خون وآتش به خوبي آموخته ايم كه هيچ يك از اقوام ساكن در وطن توان حذف فزيكي هم ديگر را ندارند دراين ميان حتي برادر بزرگتر !؟(پشتون ها )از همه بد بخت تر اند و هرگز توان ونيروي گذشته را ندارند كه لاف بزرگي زنند !!؟
پس وقت آن فرا رسيده كه گذشته هاي تلخ را به فراموشي سپرده وزندگي نويني را دركنار هم آغاز كنيم و حد اقل كمي از صبر و برد باري و عقل و خرد خود كار بگيريم دوران زورگوي و تكروي و پرخاشگري بسر آمده پس دست دوستي به هم داده و از ديگر ملت هاي آزاده اي دنيا پند گيريم و از كردارو گفتار وپندار نيك پيروي كنيم بساط دشمني را براي هميشه برچينيم!و خانه ويران خود را آباد كنيم تا از اين خفت وخواري بر آييم!به فرداي بهتربيندشيم!!؟
خير خواه و دوستدار شما:خرم
24 جولای 2007, 01:50, توسط ملا نقیب حاجیزاده ، قندهار
والا ایقه درد مرگ ظاهر شاه برایم دردناک نبود که از دست دادن سریال امتحان زندگی، قصه هر خانه و سریال زمانی خشو هم عروس بود برای یک شب بسیار دردناک بود. خدا کند که ای بزرگان بعد از این وقت فوت کدن خود را بدانند.
24 جولای 2007, 03:43, توسط Davood
افغانستان حای بهتر خواهد بود وقتی آخرین شاه با امای آخرین ملا خفه شود .
24 جولای 2007, 03:57
ظاهر شاه یکی از دموکرات ترین شاهان جهان بود. قدر او را کسی میداند که اوضاع منطقه و جهان آنزمان را بداند و حوادث را که بعد از سرنگونی نظام او به میان آمد به صورت درست تحلیل کند.
یکی از بزرگان در مورد او گفته بود که او با یک لبخند روسها را و با لبخند دیگر امریکایی ها را خوش نگهداشته و استقلال کشورش را حفظ و آنرا از مرکز تصامات ابر قدرت ها دور نگهمیدارد.
و شما دیدید که بعد از سرنگونی نظام او تا حالا افغانستان به میدان زور آزمایی همسایه ها و ابر قدرت ها مبدل شده است.
24 جولای 2007, 04:26, توسط کامبیز از مزار شریف
دیکتاتوریکه سالها بر مردم این سرزمین تاخت و هزاران انسان را روانه ای سلولهای زندان کرد و انسانهای فراوان را به قتل رسانید؛ داری های عامه را ضبط کرد،نویسنده گان چون غبار را تبعید نمود،مبارزان چون داکتر فقید رحمن محمودی را در پشت میله های زندان به مرگ کشانید،تحت نام آزادی در ارگ دختران کابل را برای خوشگزرانی رقصاندو... با کمال مسرت برای همیش خاموش شود.
ظاهر شاه مردی بود که برای تحقق شیونیزم پشتون در افغانستان از هیچ نوع تلاش دریغ نورزید، که برای رسیدن به این آرمان« پشتو تولنه» را برای نابودی زبانهای دیگر در افغانستان تاسیس داشت. او در برابر مخالفین خود روحیه ای خشن داشت و هرکه برای آزادی سر بر میآورد باید به قتل میرسید.
دوران ظاهر شاه در تاریخ کشور،ننگینترین دوران تاریخ کشور است که در این دوران، بد بختانه در امر احیایی روحیه انسان سازی در کشور کاری صورت نگرفت. در دوره زعامت چهل ساله خود مردم این سرزمی را در خفا نگه داشت و برای معارف و روشنگری در کشور بد بختانه که کاری انجام نداد.
به تمامی آزادی خواهان کشور مرگ این پیر مرد سمبولیک را که تا پایان مرگ سالانه 60 میلیون دالر« که افغانستان از جامعه جهانی قرض گرفته » باج میگرفت تبریک عرض میدارم و برای این روز خجسته همه را به سرود خوانی و محافل خوشی دعوت میورزم.
دست دیکتاتوران از زمره ای ظاهر غدار برای همیش از سر مردم ما دورباد!
دیکتاتور ظاهر غدار نفرین بر تو باد!
24 جولای 2007, 06:50
هرکس هرنظری در باره ظاهر دارد مربوط خودش است و در اختیار آن آزاد است. اما لقب بابای ملت را من منحیث یک فرد ملت برای خود و فامیل و اقارب خود قبول ندارم و آنرا یک عیب بزرگ میدانم امید هرانسان باشرافت براءت و عدم رضایت با این لقب را اعلان کنند ورنه متوجه شوند به یک داستان که چنین است: کسی از روی تملق به ریس خود گفته بود که تو هم پدرم هستی و هم مادرم، کسی در گوشه ای برایش گفته بود که آقا اگر این مادرت باشد خوب عیبی چندانی نخواهد بود اگر پدرت باشد رابطه و نسبت آن با مادرت چه خواهد شد!!! واه بحال کسی که مفهوم این لقب را ندانسته اند و آنرا تکرار میکنند. نظر شخصی من در باره اینست که او عامل عقب مانی و بدبختی ملت است بنا هرچه زودتر این خباثت را دفن کنند که از شرش که باعث شده سه روز از موسیقی و برنامه های تلویزیون باز مانیم. تمنا دارم همه این روز را تا زنده اید با پایکوبی و خوشی تجلیل نمایید. بامید اینکه سالهای آینده درین روز جشن ها و کنسرت ها دایر شود
24 جولای 2007, 07:54, توسط جبهه ای ملی افغانستان
پیام تسلیت جبهه ملی افغانستان به مناسبت رحلت محمدظاهر شاه بابای ملت افغانستان
جبهه ملی افغانستان رحلت محمدظاهر شاه بابای ملت را به ملت بزرگ و مسلمان افغانستان، خانواده محترم شان، رییس جمهور، رهبران و بزرگان سیاسی، اجتماعی، روسا و اعضای هر دو اتاق شورای ملی، رییس و اعضای رهبری استره محکمه، تسلیت می گوید.
بابای ملت در طی سالیان متمادی تلاشهای زیادی را برای برقراری ثبات و اجرای قانون، رشد سیاسی و اقتصادی کشور انجام داد.
بدون تردید محمدظاهر شاه هماره به حیث یکی از استوانه های صلح و تفاهم در دوران های مختلف زندگی خویش، بویژه بعد از کودتای هفت ثور محسوب می گردید.
عدم انتقام گیری بابا ملت از داودخان، موقف درست و سنجیده وی در دوران اشغال کشور به وسیله نیروهای اتحاد جماهیر شوروی سابق، تلاشهای صلح جویانه ایشان برای ایجاد حکومت بر مبنای آشتی ملی و موضع گیری حساب شده بابای ملت در دوران طالبان، حمایت از مقاومت، ارایه طرح سه فقره یی صلح و ایفای نقش فعال در مذاکرات بن، او را به چهرۀ مطرح و تعیین کننده در صحنه سیاسی افغانستان تبدیل کرد.
جبهه ملی با باور به این که از جایگاه معنوی بابای ملت در طول دوران حیات وی بعد از یازده ستامبر برای تحکیم صلح و امنیت به طور درست و شایسته استفاده نشده، امیدوار است که خانواده بابای ملت و بویژه نوه ارشدش جناب مصطفی ظاهر که از پشتوانه معنوی این خانواده برخوردار است، نقش خوبی را برای تأمین صلح و ثبات و سازنده گی داشته باشد.
جبهه ملی افغانستان
لینک پیام در روزنامه ای افغانستان:
http://www.dailyafghanistan.co...
24 جولای 2007, 11:32, توسط پرتو
عجب، اکثر اعضای جبهه متحد یک زمانی ظاهر شاه را "واجب القتل" و "ملحد" مینامیدند و مشخص آقای ربانی در یکی از سخنرانی هایش در سال 1988 که در نشریه "مجاهد" ارگان نشراتی جمعیت اسلامی افغانستان بطور کامل چاپ شده ظاهر شاه را با کلمات ذیل مورد حمله قرار داده بود: "كثیف"، "مسول تجاوز روس"، "قاتل یك ملیون و نیم مردم مسلمان افغانستان"، "شاهی كه یك عمر ما را در جهل و ذلت نگهداشت"، "عشق باز"، "شهوتران" و ...
ولی امروز اینان آمده در مدح وی مینویسند و تمامی رهبر صاحبان جهادی سر جنازه اش جمع شده و هرکدام میکوشید پیشتر از دیگری برایش ادای احترام نمایند و در مصاحبه هایشان از کارکرد های مثبت و اینکه وی بزرگورا و ... است یاد میکردند. امروز دیدیم که سیاف و ربانی و محقق و خلیلی و فهیم و قانونی و دیگران همه در صف اول نماز جنازه این "کثیف" و "شهوتران" و ... را ادا کردند!!
راستی که به گفته مردم ما اینان "اخوان الشیاطین" اند، و سیاست را مثل بازیچه در خدمت منافع گروهی و شخصی و تنظیمی خود بکار گرفته که در اثر آن طی بیش از دو دهه اخیر افغانستان را ویران و برباد و ماتمدار ساختند.
24 جولای 2007, 08:14, توسط اميد از بغلان
زنده باد کابل پرس?!
آقای کامران سپاس از فرصت و غنيمتی که فراهم کرده ايد. کابل پرس يگانه رسانه ای است که درد مردم را بازگو می کند. زنده و جاويد باشيد.
24 جولای 2007, 08:53, توسط کامران ميرهزار
شما زنده و جاويد باشيد خواننده ی عزيز. اميدوارم اين فرصت را، همه غنيمت بشماريم و گفت و گو کنيم. کابل پرس? شما جوان است و در راه تازه ی ژورناليزم در افغانستان، فراز و فرود بسيار دارد.
آنلاین : فرصت اصلاح را از هم دريغ نکنيم
24 جولای 2007, 09:11
دولت هند به مناسبت وفات بابای ملت اعلیحضرت محمد ظاهر یک روز عزای عمومی در هند اعلان کرد.
دولت هند، مرحوم محمد ظاهر را دوست نزدیک مردم هند خواند.
24 جولای 2007, 09:51
کاش یک سایت و یک جایی میبود که با پیام های دشنام آمیز خود دل را یخ میکردیم. چون این آدمک که دفن اش کردند کی لایق بحث دارد که خوب کرد یا نه؟ آنقدر بد کرد که فقط دشنام باید حواله اش داد.
24 جولای 2007, 10:31, توسط شعله ای جاوید
Akram Yari is considered the founder of the Revolutionary Communist movement[1] of Afghanistan. He was the leader and founder of the Progressive Youth Organization (PYO), a Maoist organization which was formed on October 6, 1965. PYO published a magazine by the name of Shola e Jawid (Eternal Flame). Akram Yari opposed the government of Zahir Shah, the Islamic fundamentalists, and the pro-Soviet People’s Democratic Party of Afghanistan (PDPA). PYO adhered to Marxism-Leninism-Mao Tse-tung Thought, and called for the overthrowing the old order by revolutionary armed struggle.
Under Akram Yari’s leadershiop, PYO had strong support among the masses of workers and students in the cities of Afghanistan. PYO could mobilize thousands of people in its demonstration and political actions. PYO led new-democratic movement, which had huge support among workers, students, and other oppressed segments of society, clearly was the biggest mass movement in Afghanistan. Among the people of Afghanistan, the movement that PYO led is famous by the name of Shola-e-Jawid and its members were commonly known as the Sholais (Flamists), after the name of their journal.
Akram Yari was a teacher and propagator of Marxism and introduced Marxism to a large number of intellectuals and political activists in Afghanistan, among them Dr. Faiz Ahmad, founder of Afghanistan Liberation Organization (ALO).
In 1978 the pro-Soviet PDPA came into power through a military coup. The PDPA government began a crack-down on PYO cadres. Akram Yari was arrested and later killed by the PDPA government. The exact conditions surrounding his death is not known.
24 جولای 2007, 10:32, توسط ستم ملی
Mohammad Tahir Badakhshi (1933 - 1979) (Persian: محمد طاهر بدخشی) was a cultural and political Tajik activist in Afghanistan. He was the founder of SAZA (Revolutionary Organisation of Hardworkers of Afghanistan)(Persian: سازمان انقلابی زحمتکشان افغانستان).
[edit] Biography
Tahir Badakhshi did his primary studies in Badakhshan, and then moved to Kabul for continuing his higher studies in economics and law at the University of Kabul. During this time he was very close to a Kabul based literature scene under the influence of Sufi poet Ghulam Sarwar Dehqan Kabuli and poet Khalilullah Khalili, both of which were supporters of Habibullah Kalakani.
He began contacting a broad circle of urban intellectuals with activities in the field of culture and politics. He was narrow connected to the avangardist writers and poets like his friends Wasef Bakhtari and Azam Rahnaward Zariab, who were the primary sources of the contemporary poetics and fiction of Persian literature in Afghanistan. He was active involved in literature circles of Kabul.
He was a co-ordinator of the first congress of People’s Democratic Party of Afghanistan, the first left democratic party in Afghanistan. He left it in 1964 after the membership of Hafizullah Amin who had a suspected prehistory of ethnicentric chauvenist activities in the south of counry and and recently returned from the United States. He soon created the "Mahfili Intezar" (Waiting circle) movement and later the SAZA Political movement speaking out for the basic political rights and for amelioration of economic and educational conditions for all non-Pashtun poeple in Afghanistan.
The contemporary political background was built by some third world emancipation movements like Vietnam, Cuba, Palestine, African anti-colonial activities and was orientated on Non-Aligned Movement. His movements were mainly against the Pashtun ethno-dominance, asking for equal rights of other ethnicities in Afghanistan. The political organization he led was called as Setami Milli (National Oppression) by the royal regime and leftist opponents such as People’s Democratic Party of Afghanistan and especially by Hafizullah Amin.He also in the 70s started collecting Ghulam Sakhi Dehqan Kabuli’s poetry into a divan with Muhamad Yusuf Nazari, while he also wrote the introduction with his pen name Abu Zar Waisi.
He continuited his work in the Ministry of Education during the regime of Nur Muhammad Taraki. He was arrested. By the government of Hafizullah Amin in 1979, he was killed under the name of anti-government activists.
His 20th death anniversary was held in Dushanbe in 2000 by the Institute of Oriental Studies.
24 جولای 2007, 10:40, توسط ستم ستیز
عبد الخالق هزاره
عبد الخالق فرزند مولا داد در سال 1295 شمسی به دنیا آمد. غلام جیلانی خان چرخی عبدالخالق هزاره را شامل مکتب نجات ساخت و مانند اولاد خود در تربیت خالق توجه میکرد.محمد نادر شاه خان در اثر مخالفتی که با خاندان چرخی داشت غلام جیلانی خان چرخی راهمراه با هجده تن دیگر از اعضای خاندان چرخی بقتل رسانید. عبد الخالق به تمام خاندان چرخی و به خصوص به شاه بی بی، خانم غلام جیلانی که مانند مادر علاقمندش بود احترام داشت صالح پرونتا میگوید که عبدالخالق یک جوان جدی ـ محکم ـ گرمجوش و تا حدی عصبی مزاج و دارای صفات مردانه بود خالق اساساً به انتقام خون غلام جیلانی خان مربی خود به این کار اقدام کرد. بعد از قتل نادر خان عبد الخالق به وضع نا مطلوبی کشته شد و همچنین پدر کاکا و تعداد دیگر از اقاربش بقتل رسیدند و حفیظه خواهر خورد سالش نیز در زندان از میان رفت. توجه بیش از حد مولاداد پدر خالق - وی را بیک مبارز بی باک ضد استبداد مبدل کرد. خالق هزاره فرزند فقر و محرومیت، وارث رنج های بیکران مردم خود بود او فولادی بود که در کوره فقر و رنج توان فر سای پدر و مادرش آبدیده تر میشد. بعد از ظهر ماه جدی سال 1312 شمسی قبل از کشیدن به دار اعضای بدن خالق هزاره را قطعه قطعه کردند که به دار آویختن نر سید. خالق قبل از شهادت 17 ـ 18 سال داشت و به تعداد21 تن از اعضای خا نواده و منسوبین خالق بدین رابطه کشته شدند.
24 جولای 2007, 10:43, توسط بیدار
درود به ارواح پاک اکردم یاری، طاهر بدخشی و قهرمان ستم ستیزی عبدالخالق هزاره که برای بیداری مردم محروم از جان خویش گذشتند. مرگ روباه پیر محمد ظاهر را به ارواح پاک شان تبریک می گویم. مرگ این خاین را به تمام مردم افغانستان مخصوصا اقوام محروم کشور تبریک می گویم.
24 جولای 2007, 10:52, توسط خالقیار
شهيد عبدالخالق هزاره، فرزند مولاداد جاغوري از بردگان سپه سالارغلام حيدرخان چرخي ومادري ازکنيزگان ارزگاني که باضرب گلوله نادرشاه را اعدام انقلابي نمود.
مبارکباد مرگ ظاهر یک احمق تنبل برای اقوام محروم
24 جولای 2007, 11:16, توسط شمیم
عبدالخالق از قهرمانان ملی وطن ماست. ما امروز هم به آزادیخواهان و از جان گذشتگانی مثل عقدالخالق نیاز داریم. برجسته ساختن هزاره بودنش جایی را نمی‌گیرد، وی قبل از هزاره بودن یک افغان بود و عاشق وطنش وی نه تنها به ملیت هزاره بلکه به تمامی ملیت های وطن ما تعلق دارد و امروز همه نام بزرگش احساس غرور مینمایند.
کسی که وی را "تروریست" میداند شاید تعریف "تروریست" را از زبان جورج بوش شنیده باشد و به آن معتقد باشد.
ما به این نوع به اصطلاح تروریست ها در وطن خود نیاز داریم. در اوضاع و شرایط خاصی اعدام انقلابی بعضی شخصیت ها میتواند مفید واقع شود و باعث سریعتر شدن چرخ تاریخ گردد.
مثلا اگر همین امروز کسانی یافت شوند که گردن خوکی سیاف و ربانی و گلبدین و ملاعمر و فهیم و دوستم و چند جنایتکار دیگر از این نوع را از گردن شان جدا کند، باعث تغییرات مهمی در کشور شده راه برای یک آینده بهتر باز خواهد شد. اما این عبدالخالق ها چه وقت و از کجا سر بدر خواهد کرد، باید منتظر باشیم.
24 جولای 2007, 11:18, توسط شمیم
عبدالخالق از قهرمانان ملی وطن ماست. ما امروز هم به آزادیخواهان و از جان گذشتگانی مثل عبدالخالق نیاز داریم. برجسته ساختن هزاره بودنش جایی را نمی‌گیرد، وی قبل از هزاره بودن یک افغان بود و عاشق وطنش وی نه تنها به ملیت هزاره بلکه به تمامی ملیت های وطن ما تعلق دارد و امروز همه به نام بزرگش احساس غرور مینمایند.
کسی که وی را "تروریست" میداند شاید تعریف "تروریست" را از زبان جورج بوش شنیده باشد و به آن معتقد باشد.
ما به این نوع به اصطلاح تروریست ها در وطن خود نیاز داریم. در اوضاع و شرایط خاصی اعدام انقلابی بعضی شخصیت ها میتواند مفید واقع شود و باعث سریعتر شدن چرخ تاریخ گردد.
مثلا اگر همین امروز کسانی یافت شوند که گردن خوکی سیاف و ربانی و گلبدین و ملاعمر و فهیم و دوستم و چند جنایتکار دیگر از این نوع را از گردن شان جدا کند، باعث تغییرات مهمی در کشور شده راه برای یک آینده بهتر باز خواهد شد. اما این عبدالخالق ها چه وقت و از کجا سر بدر خواهد کرد، باید منتظر باشیم.
24 جولای 2007, 11:01
با انکه من طرفدارنادرشاه نیسم ولی باید بگویم که عبدالخالق یک تروریست بود. فقط یک تروریست و بس. کشتن یک عمل غیر انسانی است.
24 جولای 2007, 12:26, توسط ف دردمند
جناب محترم! ايا كشتن شهيد غلام نبي خان جرخي به نظر شما جطور تعريف ميشود.........؟ شما صرف كشتن ان افغان ملي را يك بار در جشمان خود مجسم كنيد و خود راجع به بدر بابا ملت نادر خان باز قضاوت كنيد.
آنلاین : ماده 158 قانون اساسي
25 جولای 2007, 00:34, توسط محمدعلی سرابی
دوست عزیزیکه نوشته است عبدالخالق هزاره یک تروریست بود. راستی که کشتن عمل غیرانسانی است ولی کشتن های نادر غدار و جد اندر جدش و بچه ها نوه هایش با کشتن عبدالخالق هزاره بسیار فرق دارد. مثل کشتن یک افغانستانی توسط روس یا آمریکا و کشتن یک متجاوز انگلیسی و روس و آمریکایی توسط یک افغانستانی. دوستان و وطندارانی که ظاهرشاه را بابای خود میداند برایشان تسلیت عرض می کنم. خصوصا فرخنده جاغوری !!!! که شدیداً ظاهرشاه را بابا میداند ولی من اصلا نتوانستم دلیل بابای ظاهرشاه را بر ملت افغانستان پیدا کنم چرا که ظاهرشاه و پدرانش و فرزندانش برای افغانستان چیزی کاشته است که ما درحال دروش هستیم یعنی بدبختی و سیه روزی تمام عیار. کسی که یک سره به بحران های دهه اخیر چسپیده است و بحران های امروز مارا به دهه نود خلاصه می کند یا اینکه میخواهد خاک به چشم مردم بریزد که ریشه بدبختی و سیه روزی امروزما که در گذشته و از بدو تاسیس کشوری به نام افغانستان تا امروز را نتواند ببیند. یا اینکه بسیار خوش خیال هستند و دربرابر تمامی مظلومان و قربانیان حاکمان نالایق و بی وجدان چیزی به نام وجدان را فراموش می کنند.
آنلاین : فردای روشن
25 جولای 2007, 01:29, توسط ج باختری از مزارشریف
سلام دوستان مرک این خاین ملی به همه که واقعآ یک عید است مبارک باد
آنلاین : مرک خاین میارک باد
25 جولای 2007, 11:58, توسط فرخنده جاغوری
آقای سرابی،
این قدر دیوانگی نکن. تمام دوستان پیام مرا می توانند بخوانند. من به صورت روشن گفته ام که من از محمد ظاهر خوشم نمی آید خوش نیامدنم از او باعث نمی شود که بر نقایض و کمبودهای کارهای اجتماعی او و یا شخصیتی او چشم بپوشم. اما هیچگاه نمی شود به صورت عادلانه و درست قضاوت کرد مگر اینکه زمینه های اجتماعی یک پدیده و عمل کرد را مطالعه کرد. من حتی به شما نمی گویم که چنین یا چنان کنید. فقط نظرم را گفته ام. من یک بابا دارم. هیچ کسی دیگی یا خوب یا بد بابای من نیست. کسی را بابای من منسوب کردن زیبنده ای آدم باسوادی مثل شما نیست. من باور دارم اگر من کسی را بابای شما بگویم ناراحت خواهی شد. شما اگر با اندیشه ای من مخالفت دارید مهم نیست. می توانید آن را عاقلانه و مودبانه نقد کنید تا همه بر کژی و نادرستی آن آگاه شوند. این کار شخصیت شما را هم پیش خوانندگان بزرگ و قابل احترام می سازد. اما با کنایه و برخورد کودکانه شما هیزم در تنور بی خردی می اندازید و این کار نه به سود هزاره ها است و نه به سود کشور مشترک ما و افغانستانی ها.
من فکر می کنم هزاره ها یک قوم بزرگ استند. تعدد فکر و اندیشه در میان شان گسترده است. ما حق نداریم هر کسی را خواستیم هزاره بگوییم و هر کسی را که نخواستیم نگوییم. هزاره های کمونست داریم، جهادی و اسلامیست داریم، طرفدار شاه داریم، هزاره های لیبرال داریم، هزاره های نادان داریم و هزاره های دانا داریم. هزاره ها ضرورتا افغانستانی هم نیستند. ما هزاره های پاکستانی و ایرانی و سوری و ... هم داریم. پس می بینید که قالب زدن اندیشه و فکر ملیونها انسان نه یک کار عملی است و نه یک کار عاقلانه.
من راستش دوست ندارم که دوستانی مثل محقق روزی تمام مردم را به دشمنی در مقابل سیاف تحریک می کنند و روزی دیگر با او طرح دوستی می اندازند و کاکازاده می شوند.
من طرفدار حقوق مساوی هزاره ها با دیگران هستم. از تبعیض و ظلم بر هر قوم و به خصوص قوم خودم هزاره ها نفرت دارم. من افتخار می کنم که یک هزاره هستم. اما با همه ای اینها من دوست دارم مسایل را با مغز خودم و با بی طرفی و به دور از احساسات بررسی کنم. بروید در هزاره جات و مکتب های نمیه ویران را ببینید و از مردم بپرسید که آنها را کی ویران کردند. بروید در دایکندی از مردم بپرسید که هفتاد هزار کشته در جنگهای داخلی میان کی ها بر جای ماند. بروید از مردم جاغوری بپرسید که چقدر به اسم این و آن همدیگر را کشته اند. خلاصه آنچه من می خواهم بگویم این است که عقب ماندگی کشور ما دلایلی اجتماعی تاریخی بسیار دارد و کم کاری و تنبلی و تعصب قومی شاهان یکی از عوامل است.
در ضمن من می خواهم توجه تان را به تسلیت نامه ای آقای کریم خلیلی جلب کنم. این تسلیت نامه را می توانید در سمت راست بالای وبسایت حزب وحدت اسلامی افغانستان بخوانید و بعد شما خواهید دانست که ظاهر خان را چه کسانی بابا می گویند:
"بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با کمال تأسف و تأثر، ارتحال غم‌انگيز اعليحضرت محمد ظاهر شاه باباي ملت را به جلالتمآب حامدکرزي رئيس جمهور، خانوادة محترم آن مرحوم و ملت بزرگ و غم‌ديدة افغانستان تسليت عرض نموده و اين مصيبت المناک را ضايعة جبران ناپذير ملي و تاريخي مي‌دانم.
تاريخ معاصر و مردم افغانستان، خدمات بزرگ و ارزندة ايشان را در زمان زمامداري بخصوص دهة دموکراسي که ضامن صلح و امنيت سراسري و انفاذ قوانين مدني بود هرگز فراموش نخواهد کرد.
حمايت همه جانبه و قاطع از جهاد و مقاومت مردم عليه اشغالگران و تجاوزگران، ايفاي نقش مهم و تأثير گذار در کنفرانس بن و تلاش در جهت بنيانگذاري افغانستان نوين، تدوير لويه جرگه اضطراري و قانون اساسي و تأمين وحدت ملي و حمايت از دولت انتخابي مردم افغانستان از عملکرد هاي دلسوزانه و بيادماندني آن مرحوم مغفور است.
آرزوي باباي ملت همواره آرامي و آبادي مردم افغانستان بود و از هيچگونه تلاشي در اين زمينه دريغ نکرد؛ تا سرانجام داعي اجل را لبيک گفت و ملت بزرگ افغانستان را در فقدان خود به سوگ نشانده و به جاودانگي پيوست.
از خداوند بزرگ، براي آن مرحوم فردوس برين و براي بازماندگان و ملت سوگوار افغانستان، صبر و شکيبايي استدعا مي‌نمايم.
محمد کريم خليلي
معاون دوم رياست جمهوري ا.ا. "
25 جولای 2007, 11:59, توسط فرخنده جاغوری
آقای سرابی،
این قدر بی انصافی نکن. تمام دوستان پیام مرا می توانند بخوانند. من به صورت روشن گفته ام که من از محمد ظاهر خوشم نمی آید خوش نیامدنم از او باعث نمی شود که بر نقایض و کمبودهای کارهای اجتماعی او و یا شخصیتی او چشم بپوشم. اما هیچگاه نمی شود به صورت عادلانه و درست قضاوت کرد مگر اینکه زمینه های اجتماعی یک پدیده و عمل کرد را مطالعه کرد. من حتی به شما نمی گویم که چنین یا چنان کنید. فقط نظرم را گفته ام. من یک بابا دارم. هیچ کسی دیگی یا خوب یا بد بابای من نیست. کسی را بابای من منسوب کردن زیبنده ای آدم باسوادی مثل شما نیست. من باور دارم اگر من کسی را بابای شما بگویم ناراحت خواهی شد. شما اگر با اندیشه ای من مخالفت دارید مهم نیست. می توانید آن را عاقلانه و مودبانه نقد کنید تا همه بر کژی و نادرستی آن آگاه شوند. این کار شخصیت شما را هم پیش خوانندگان بزرگ و قابل احترام می سازد. اما با کنایه و برخورد کودکانه شما هیزم در تنور بی خردی می اندازید و این کار نه به سود هزاره ها است و نه به سود کشور مشترک ما و افغانستانی ها.
من فکر می کنم هزاره ها یک قوم بزرگ استند. تعدد فکر و اندیشه در میان شان گسترده است. ما حق نداریم هر کسی را خواستیم هزاره بگوییم و هر کسی را که نخواستیم نگوییم. هزاره های کمونست داریم، جهادی و اسلامیست داریم، طرفدار شاه داریم، هزاره های لیبرال داریم، هزاره های نادان داریم و هزاره های دانا داریم. هزاره ها ضرورتا افغانستانی هم نیستند. ما هزاره های پاکستانی و ایرانی و سوری و ... هم داریم. پس می بینید که قالب زدن اندیشه و فکر ملیونها انسان نه یک کار عملی است و نه یک کار عاقلانه.
من راستش دوست ندارم که دوستانی مثل محقق روزی تمام مردم را به دشمنی در مقابل سیاف تحریک می کنند و روزی دیگر با او طرح دوستی می اندازند و کاکازاده می شوند.
من طرفدار حقوق مساوی هزاره ها با دیگران هستم. از تبعیض و ظلم بر هر قوم و به خصوص قوم خودم هزاره ها نفرت دارم. من افتخار می کنم که یک هزاره هستم. اما با همه ای اینها من دوست دارم مسایل را با مغز خودم و با بی طرفی و به دور از احساسات بررسی کنم. بروید در هزاره جات و مکتب های نمیه ویران را ببینید و از مردم بپرسید که آنها را کی ویران کردند. بروید در دایکندی از مردم بپرسید که هفتاد هزار کشته در جنگهای داخلی میان کی ها بر جای ماند. بروید از مردم جاغوری بپرسید که چقدر به اسم این و آن همدیگر را کشته اند. خلاصه آنچه من می خواهم بگویم این است که عقب ماندگی کشور ما دلایلی اجتماعی تاریخی بسیار دارد و کم کاری و تنبلی و تعصب قومی شاهان یکی از عوامل است.
در ضمن من می خواهم توجه تان را به تسلیت نامه ای آقای کریم خلیلی جلب کنم. این تسلیت نامه را می توانید در سمت راست بالای وبسایت حزب وحدت اسلامی افغانستان بخوانید و بعد شما خواهید دانست که ظاهر خان را چه کسانی بابا می گویند:
"بسم الله الرحمن الرحيم
انالله و انا اليه راجعون
با کمال تأسف و تأثر، ارتحال غم‌انگيز اعليحضرت محمد ظاهر شاه باباي ملت را به جلالتمآب حامدکرزي رئيس جمهور، خانوادة محترم آن مرحوم و ملت بزرگ و غم‌ديدة افغانستان تسليت عرض نموده و اين مصيبت المناک را ضايعة جبران ناپذير ملي و تاريخي مي‌دانم.
تاريخ معاصر و مردم افغانستان، خدمات بزرگ و ارزندة ايشان را در زمان زمامداري بخصوص دهة دموکراسي که ضامن صلح و امنيت سراسري و انفاذ قوانين مدني بود هرگز فراموش نخواهد کرد.
حمايت همه جانبه و قاطع از جهاد و مقاومت مردم عليه اشغالگران و تجاوزگران، ايفاي نقش مهم و تأثير گذار در کنفرانس بن و تلاش در جهت بنيانگذاري افغانستان نوين، تدوير لويه جرگه اضطراري و قانون اساسي و تأمين وحدت ملي و حمايت از دولت انتخابي مردم افغانستان از عملکرد هاي دلسوزانه و بيادماندني آن مرحوم مغفور است.
آرزوي باباي ملت همواره آرامي و آبادي مردم افغانستان بود و از هيچگونه تلاشي در اين زمينه دريغ نکرد؛ تا سرانجام داعي اجل را لبيک گفت و ملت بزرگ افغانستان را در فقدان خود به سوگ نشانده و به جاودانگي پيوست.
از خداوند بزرگ، براي آن مرحوم فردوس برين و براي بازماندگان و ملت سوگوار افغانستان، صبر و شکيبايي استدعا مي‌نمايم.
محمد کريم خليلي
معاون دوم رياست جمهوري ا.ا. "
25 جولای 2007, 02:15
حیف است که این را لقب بابای ملت داده اند.به او باید لقب سگ ملت میدادند. چرا که این دیکتاتور غرب دیده با توشیح نکردن قانون احزاب در سال 1965 عملا بنیاد بدبختی ملت افغان را گذاشت. مردمی که نتواند با مبارزات سیاسی و حزبی به اهداف اجتماعی. سیاسی.اقتصادی و فرهنگی خود برسد بدون شک راه های دیگری را و از جمله مبارزه گرم را در پیش خواهد گرفت.
داود خان هم کار بد نکرد که رزیم دیکتاتوری سلطنت را به رزیم جمهوری تبدیل کرد. اگر شاه عاقل میبود قانون احزاب را که بوسیله مجلس سناو پارلامان تصویب شده بود توشیح میکرد.
هیچ دلیلی و عذری برای عدم توشیح مهم ترین و رکن اساسی چامعه مدنی یعنی قانون احزاب وجود ندارد.
امیدوار هستم که شر همه دار و دسته این دیکتاتور تنبل که فعلا تحت نام جمهوری اسلامی حکومت میکنند از سر مردم مظلوم افغانستان کوتاه شود.
فرید
25 جولای 2007, 04:13, توسط امان الله نوزاد وال
(انا لله وانا الیه راجعون) خبر رحلت مرحوم اعلیحضرت محمد ظاهر پادشاه اسبق (بابای دلسوز ملت افغان)را شنیدم خیلی متاءثر شدم خداوند روح اورا قرین اولیا وصالحین بگرداند (امین یا رب العالمین) . دوستان ملت شریف افغانستان از رحلت ان بزرگوار سخت غمگینند ودر سوگ ایشان ماتم گرفتند ولی بر عکس دشمنان ملت شریف افغانستان از رحلت ایشان خشنود ومسرور هستند.دوره زمامداری ایشان در افغانستان دوره صلح ودوستی بود وهمه مردم ازحقوق یکسانی برخوردار بودند واین یک نقطه عطفی درکنار پرونده خدمات ایشان به مردم خودش است واین واقعیت رامردم شریف افغانستان میپذیرند ولی دشمنان قسم خورده افغانستان ازخدمات دوره زمامداری ایشان سخت ناراحتند. امیدوارم که در اینده هم افغانستان فرزندان صادق وراستینی چون ایشان به جامعه تقدیم کند. روحش شاد ویادش نهایت گرامی. امان الله نوزاد وال
25 جولای 2007, 07:30, توسط صالح چهاردهی
آقای نوزادوال! در باره ظاهر «شرم ملت» از ده ها و صدها مورد عیب و نقص و بی کفایتی، غفلت، جفا به حق مردم، بیخبری از درد و مشکلات ملت، و خوشگذرانی و عیاشی و دختر بازی و فحاشی و... که بگذریم یک سوال از شما میکنیم که ظرف 40 سال در ساحه تعلیم و تربیه و باسواد ساختن مردم چه کار کرد و این فقر سواد در بحران و تباهی کشور چه نقشی داشته؟ شما میگوید دوره صلح و آرامی بوده. بهتر است بگویی دوران رکود و خواب بوده
25 جولای 2007, 07:40, توسط عبدالله شهر هامبورگ
در بین همه پیامها یک پیام برایم جالبتر بود که لقب بابای ملت یک دشنام ناموسی است. من هم این لقب را برای خودم و خانواده و نزدیکانم قبول ندارم. هرکسی خودش اختیار دارد که این لقب را برای خود قبول میکند یا نه اما برای ملت کسی این اجازه را ندارد که از طرف آنها نام و لقب و بابا تعیین کند. من یک پدر دارم و یک بابا و کسی دیگری که بنام ظاهر آمده و از طرف لویه جرگه و یا قانون اساسی این لقب را گرفته نزد من بابای ملت نه بلکه جواب چای ملت است!
25 جولای 2007, 08:36
با عرض احترام ،
من کاملاً موافق با هر نظری که در راه مبارزه با بیسوادی کمک کند هستم. ولی دوستان عزیز باید متوجه باشید که شخصی به نام داکتر صدیق ویرا مشاور وزیر معارف افغانستان یک شخص فوق العاده متعصب (حتی میشود که او را فاشیست نیز صدا زد) که صرف از پشتونیزم صحبت میکند و کاملاً طالب بودند و هستند، در کانادا افغانهای مقیم تورنتو و بعضی شهر های دیگر او را خوب میشناسند، او فعلاً با یکتعداد کانادائیان چپی در قسمت نقش کانادا در افغانستان کار مینمایند که عساکر کانادائی از افغانستان خارج شود که حتی خودش بیانیه های در بعضی پوهنتون های کانادا داشته است. و از مقابله کانادائیان و عساکر افغان با طالبان کاملاً مخالف میباشد او خود نماینده طالب و طرفدار صلح با طالبان میباشد، و همیشه کوشش دارند تا برای طالبان زمان بخرن و از حمله های هوایی و زمینی دولت و قوای ائتلاف را در حذر دارند.
او در همین سمت هم تمام توجه و انرژی خود را در راه تدریس زبان پشتو بحیث زبان اول و اصلی در معارف افغانستان به خرچ میدهد لطفاً در باره او تحقیق شود تا با آقای اتمر که حتی خواهان تدریس زبان کامل پشتو در بعضی مکاتیب شهر کابل میباشند . اقای ویرا یک سمت دیگر نیز دارند که معاون پروفیسور مجددی در کمیسیون صلح با طالبان میباشد.
25 جولای 2007, 12:06, توسط فرخنده جاغوری
باید بگویم که من در بالا پیام خلیلی را فقط به عنوان مثال آورده ام ورنه در سیاستبازی های جناههای این حزب و یا احزابی دیگر، طرفدار و یا طرفمدار کسی نیستم و نه باور دارم که احزاب مثل حزب وحدت و آدمهای مثل خلیلی و محقق و محسنی و اکبری می توانند برای هزاره ها نجات بخش باشند اما حضور شان را بهتر از نبود شان می دانم. بیرون آوردن رهبری از هزاره ها را از چنگ آخند ها و ملاها من یکی از بزرگترین چالشها برای هزاره ها و روشنفکران هزاره می دانم.
در ضمن از اقای سرابی معذرت می خواهم که گفتم دیوانگی نکن. کمی عصبی بودم از اینکه محمد ظاهر را بابای من گفته بود ورنه این کار را نمی کردم.
خداوند یار همه ای ما
25 جولای 2007, 12:20, توسط بدخشی
او بیادر تو خالق ازاره ره تروریست میگی. مگر دیوانه شدی. خی تمام مردم وطن تروریست استن که کدی روسا جنگ کدن. جان بیادر کمکی حیا کن. خالق ازاره قهرمان جوانان افغانستان اس او خلیفه بلای ته ببره
25 جولای 2007, 12:22, توسط بدخشی
فرخنده جان رای ته تفییر دادی. امی سرابی صایب آدمت کد. همیشه اینه امیته خوب خوب گپای فامیده بزن نه کی بری یک احمق گریان کنی که شاه بود. بر پدرش لعنت که ار چه بود مگه ملته بدبخت ساخت
27 جولای 2007, 04:57, توسط محمدعلی سرابی
فرخنده جاغوری؟؟!!
تو هم به من نگو که برو دایکندی و یا جاغوری برو چرا که با دایکندی نشینان زیادی نشسته ام و هم صحبتی و هم نشینی دارم و خودم بزرگ شده جاغوری هستم. من منظورم بابای که شما فکر کردین نبود بلکه همان بابای بود که شما وقتی اسم باچه نادر غدار را می بردید بابای ملت می گفتین. شما خود را ملت و ظاهرشاه را بابای تان می دانستید. ولی زنده باد همان روشنفکری افغانستانی که گفت اگر ظاهرشاه بابای ملت است و من یکی از همان ها پس برپدرم لعنت . ولی خوب نظرت را بخوان : در یک جای به یک همشهری ات به خاطر یک شاه عیاش و دیکتاتور و دیکتاتور زاده طوری صحبت کرده ای که تو یا یکی از شما به جاغوری مکتب داده است. دوست عزيز، در همان دوره اي حكومت باباي ملت جاغوري ات داراي مكتب بود. شاید محمدظاهر از تپه نادر اگر کفنش را پاره کرده میامد که منت مکتبش را به جاغوری بدهد اینچنین نمی گفت و حق هم نداشت که چنین بگوید. دیگه اینکه آقای عزیز عقده مند گفتی. فرخنده بیگم بله درافغانستان مردم زیادی عقده مند هستند ولی عقده مند بودن یعنی بی عقلی و دیوانگی نیست. درافغانستان عقده مند بودن جای تعجب ندارد فقط فرقش را فکر کن و پیدا کن که از طرف کی ها عقده مند هستند؟نزدیک به سه قرن دیکتاتوری و ظلم و محرومیت و تاراج و غصب کردنها به راستی نتیجه اش عقده مندی مردم نیست دربرابر حاکمان دیکتاتور و مستبد گذشته؟ فرخنده ... تو می توانی بدتر از دیوانگی کن یا نکن به من بگویی من باکی ندارم چرا که دیوانگی نکن یا بکن گفتنت به من قابل تحمل تر از حمایتت از ظاهرشاه (به گفته شما بابای ملت) گفتن و منت کار نکرده ظاهر را به سر مردم جاغوری گذاشتن است.
آنلاین : فردای روشن
25 جولای 2007, 14:59, توسط Basmllh popal
سلام به خوانندگان کابل پرس? وهموطنان عزيز.مرگ هرانسان قابل تاسف است اما مرگ انسانی که زيادتر از چهل سال فقط غيرازعياشي به هيچ چيزديگری فکرنميکرد.خوشبختی خود را در بدبختی مردم سراغ کردن يکی از خصايل عالی مرحومي بود.زمانيکه سال 1348 را بخاطر مياورم اگر چه طفل کوچکی بيش نبودم اما بخاطر دارم که هزاران مادر وپدر جوان اطفال کوچک يا بهتر بگويم جگر گوشه خود را بخاطر زنده ماندن در جاده های شلوغ و پرازدهام رها ميکردند .اين واقيعت تلخ جامعه سنتی ماست.هزاران قربانی گرسنگی خود فروشی دختران جوان بخاطر زنده ماندن يکی ازهزاران واقيعت تلخ جامعه زمان سلطنت ظاهر شاه بشمار ميا يد.چه تفاوتی بين دو طفلی که همزمان تولد ميشوند يکی درفاميل مملو از تمام نعمات زنده گی وديگری درفقر نيستي وجود دارد.کسانکه امروز ظاهر شا ه را بنام بابای ملت بمردم افغانستان تحميل ميکنند ايا ملت مظلوم افغانستان خواهان قبول ان است يا نه.دوستان عزيز چهارنفر چهار کلاه نميتواند شخص منفوری را بنام بابای ملت برملت تحميل نمايد .ملت امروز همه چيزرا ميداند ملت خود تعينگر سرنوشت خود هست.تفاوتهای ميلتی قومی و منطقوی يکی از عوامل تفرقه اندازی سيستم دولتی زمان ظاهر در همه ابعاد تا امروز در جامعه افغانستان بنظر ميرسد.
25 جولای 2007, 15:16, توسط Basmllh popal
سلام به خوانندگان کابل پرس? وهموطنان عزيز.مرگ هرانسان قابل تاسف است اما مرگ انسانی که زيادتر از چهل سال فقط غيرازعياشي به هيچ چيزديگری فکرنميکرد.خوشبختی خود را در بدبختی مردم سراغ کردن يکی از خصايل عالی مرحومي بود.زمانيکه سال 1348 را بخاطر مياورم اگر چه طفل کوچکی بيش نبودم اما بخاطر دارم که هزاران مادر وپدر جوان اطفال کوچک يا بهتر بگويم جگر گوشه خود را بخاطر زنده ماندن در جاده های شلوغ و پرازدهام رها ميکردند .اين واقيعت تلخ جامعه سنتی ماست.هزاران قربانی گرسنگی خود فروشی دختران جوان بخاطر زنده ماندن يکی ازهزاران واقيعت تلخ جامعه زمان سلطنت ظاهر شاه بشمار ميا يد.چه تفاوتی بين دو طفلی که همزمان تولد ميشوند يکی درفاميل مملو از تمام نعمات زنده گی وديگری درفقر نيستي وجود دارد.کسانکه امروز ظاهر شا ه را بنام بابای ملت بمردم افغانستان تحميل ميکنند ايا ملت مظلوم افغانستان خواهان قبول ان است يا نه.دوستان عزيز چهارنفر چهار کلاه نميتواند شخص منفوری را بنام بابای ملت برملت تحميل نمايد .ملت امروز همه چيزرا ميداند ملت خود تعينگر سرنوشت خود هست.تفاوتهای ميلتی قومی و منطقوی يکی از عوامل تفرقه اندازی سيستم دولتی زمان ظاهر در همه ابعاد تا امروز در جامعه افغانستان بنظر ميرسد.
25 جولای 2007, 21:28, توسط Fakhry
محمد ظاهر خدمت يا خيانت
محمد ظاهر، در گذشت؛ تنها تا سفي كه وجود دارد اين است كه در روز هاي زندگي اش دوره ي چهل سالۀ فرمانروايي اوبه درستي نقد نشد. كميسيون هاي حقيقت و داد گاه هاي عدالت بر او نگذشتند؛
به داد گاه فراخواند ه نشد تا در برابر مردمي كه به دليل رنج ها و مرارت ها د ر دوران «ستم شاهي» به عقبمانده ترين و فقير ترين مردم جهان مبدل شده بودند، پاسخ گويد. – به مردمي كه در سالهاي مقاومت و جهاد بر ضد اشغالگران شوروي، تنها شان گذاشت و به صداي شان لبيك نگفت.
دهه هاي نخستين پادشاهي محمد ظاهر، با نخست وزيري عمو هاي او چه هاشم خان وچه شاه محمود خان ، به ويژه هاشم خان، با وابسته گي بي چون و چرا به بريتانيا و سر كوب و ستم و استثما ر داخلي، - كشتن، بستن، به زنجير كشيدن، ايجاد زندان هاي مخوف و تبعيد گاه ها مشخص مي گردد. دوره بعدي سلطنت او كه مداحان، كاسه ليسه سان و بي خبران از آن به نام «دهه دموكراسي» ياد مي كنند چيزي جز ادامه ي همان سياست هاي قبلي در پوشش اين «دروغ بزرگ» و «آش دهن سوز» (دموكراسي) نبود؛ دهه اي كه قانون احزاب و جود نداشت، دهه اي كه مردم به سواد و آموزش دسترسي نداشتند، دهه اي كه صداي ملت شنيده نمي شد، دهه اي كه از بهداشت وخدمات اجتماعي خبري نبود، دهه اي كه سران قبايل،اربابان و نماينده گان او در سلسه مراتب « نظام سلطاني قدرت» تا آخرين روستاهاي افغانستان شيره و جان مردم را مي مكيدند؛ از غصب يك تكه زمين، و يك راس مال و مواشي فقرا هم دريغ نمي كردند. اين ها اند اند كي از حقايق و واقعيت ها ي دوران محمد ظاهر.
چرا حافظه ي تاريخي نداريم، چرا همه چيز را به زودي فراموش مي كنيم، چرا تبليغات و جو تبليغاتي حاكم مجال فكر كردن ر ااز ما مي گيرد. مگر يادمان رفته است كه تا پايان حاكميت او و خانوادۀ او برادر ان هزاره ي مان ونيزاقوام ازبك وتركمن وغيره در آموزشگاه هاي نظامي پذيرفته نمي شدند. به لست نظاميان آن دوران در نظام ارتش و قواي مسلح و سازمان هاي استخباراتي نگاه كنيد چند ژنرال، درجه دار و افسر عالي رتبه از اقوام ديگر داريد؟ به وزارت خانه هاي كليدي نگاه كنيد، به حكام تان (والي ها،ولسوال ها، علاقه دار ها، قومندان ها، مامورين ماليه، مستوفي ها،كميسرها...) و فرمانروايان تان نگاه كنيد. تا چه حد عدالت ملي و قومي در نظر گرفته شده بود، چند جنبش سواد آموزي وسپاه دانش داشته ايد، چه در صدي از هم وطنان در اين دوره چهل ساله از نعمت سواد به معنا ي ابتدايي آن بهرمند شده بودند؟ چند جاده، سدوبند آباد شده، چه تعداد ازشهر ها و روستا ها بر ق داشتند، براي هزاران انسان چند داكتر و جود داشت، شمار دانشگاه هاي ما چند بود، وضعيت جوانان چه بود چند پارك ورزشي و تفريحي براي جوانان داشتيم، وضع چاپ ونشر و كتاب خانه هاي عمومي به چي منوال بود؟ فكر كنيد. تنها هنر اش اين بود كه شخصا كسي ر ا نكشته است؟ نه، قتل عام مان هم مي كرد؟! صداي دانشجويان چگونه در سه عقرب سال 1343 خفه شد، گلوها به سختي فرياد نمي كردند، و رنه آن ها هم بريده مي شدند. كم نبودند آنهايي كه عدالت را فرياد كردند و در زندان هاي اين خانواده شكنجه شدند، پوسيدند ويا اعدام شدند. افغانستا ن را با كشور هاي همسايه در همين دوران مقايسه كنيد.
نماينده گان لويه جرگۀ قانون اساسي! به بهانه مرگ او سردر گريبان خود فروببريد، خدا را حاضر بدانيد، انصاف به خرچ بدهيد، به چه حقي لقب « باباي ملت» به او داده ايد، به چه حقي مي بايست از پول مردم چندين هزار دلار مستمري و خرچ سفره مي گرفت؟ اين «بابا»!! كه اين همه ملك و مال ملت را در پنج شش سال اخير فروخت حتا به خاطر خدا و بخاطر توشه را ه آخرتش ده بسوه زمين به مهاجرين و خانواده هاي فقير نداد؟ يكبار كسي را نفرستاد تا از آن مليون ها دلار (پول خود مردم) چند هزار دلاري به كودكان فقير زير چادر نشسته (فقير وبدبختي كي حاصل چهل سال پادشاهي اوست) كمك كند. با مرگ يك چنين آدمي مي خواهيد سه روز زندگي راهم تعطيل كنيد،عزا داري نمائيد؟
شاه تركان سخن مدعيان مي شنود
شرمي از مظلمۀ خون سياووشش باد
25 جولای 2007, 23:52, توسط فرزاد
وای بر ملتی که به بزرگان خود اهانت کند وبه کرامت انسانی انها احترام نگذارد . ای وطن فروشها ایا شما میدانید که یک پادشاه مرتبه ی چندین ولی خداوند متعال را دارد یا خیر؟ ایا شما که به بزرگ یک مملکتی (جواب چای)نسبت میدهید اصلاآ خودتان مسلمان هستید؟ خیانتکاران وطن فروشان مزدوران جنایتکاران لعنت بر شما خاک بر سر شما. شما که به بزرگان خود توهین میکنید ذلیل ترین وبد بخت ترین انسانها هستید . خداوند نسل شما وطن فروشان خاین رااز صحنه ی روز گار محو کند تا بشر از وجود شما کثافتها را حت شوند . خاک بر سر تان نمک میخورید ونمکدان میشکنید. زشت ترین القاب ارزانی شما اشغالها.
26 جولای 2007, 07:36, توسط صمد از جرمنی
من امروز به اولادها و بچه هایم یک درس تاریخ دادم و گفتم بیاد داشته باشید در تاریخ کشور ما یک آدمک 40 سال سلطنت کرد و هیچ خدمتی برای مردم و ملت نکردو کشور را به عقب و پسمانی سوق داد و تمام عمر را به عیاشی و خوشگذارنی و بی ناموسی سپری کرد درحالیکه ملت با فقر تنگدستی وبیچارگی زندگی میکردند. بعضی مردمان چاپلوس او را بابای ملت و اکثریت مردم ستمدیده و جبرکشیده لقب جواب چای ملت را به او گذاشتند.
28 جولای 2007, 08:18, توسط بهار
فرزاد آقا من برایت می گویم که به چه دلیل این ها به جز فحش و اهانت چیزی دیگری برای گفتن ندارند. اینها فقط یک عده ای کوچک و اما بیسواد و سخت نادان هستند که از دانش به جز چند کلمه نوشتن اندوخته ای دیگری ندارند. وگرنه در باره هر چیز میشود، عاقلانه و مانند یک انسان که برتر همه مخلوقات است، با نگهداری حرمت انسانی بحث نمود. اما این ها از این نوع موضوعات آگاهی ندارند، لذا بحث با آن ها ضیاع وقت است. اینان بایست بروند در قدم اول بیاموزند و بعدآ بحث نمایند.
از نظر من آقای میرهزار گرداننده این سایت اگر واقعآ یک ژورنالیست دانسته و دیمکرات و هم چنان دارای کرکتر انسانی است، نباید اجازه دهد که از سایت اش این طور استفاده سوء شود و در آن به اشخاص خوب یا بد این گونه کوچه بازاری فحش داده شود. این دیموکراسی نیست، به این میگویند سوء استفاده از دیمکراسی که طفیلی های یک اجتماع است.
آقای میرهزار! این نوع بحث ها به کثافت کشیدن یک موضوع است. این نوع انسان های که خود را هم مسلمان می دانند و اما از اسلام واقعی آگاهی شان هم صفر است، به فکر خودشان عقده های دل شان را بالای این و آن خالی مینمایند، قسمیکه یکی دوتا شما را هم به خاطر این شانس که برای شان مهیا نموده اید، مخاطب ساخته اند و تشکرات تقدیم نموده اند. مسلمان واقعی در باره هیچ کس چه مسلمان و چه غیرمسلمان مثل اینان نمی نویسد. این ها چیزی بهتر از از طالبان نیستند و لااقل در کودنی برادر آن ها هستند.
16 فبروری 2008, 01:43, توسط مالک
محترم بابا ملت محمدظاهرشاه یکی ازشخصیت های وطن دوست وملت پروربود.کسیکه بابا ملت راخائین خطاب میکند گویا خود همان شخص خائین است.بخاطریکه ازحقیقت چشم پوشی میکند.