صفحه نخست > خبر و گزارش > در پوهنتون بلخ چه می گذرد؟

در پوهنتون بلخ چه می گذرد؟

موضوع ترفیع علمی پوهندوی محمد قاسم «واثق» را ازنظربگذارنید ببنید که استادان ما ازدست افراد غرض آلود وبی کفایت، خودخواه و به زورمعتبر چه روزی را سپری می کنند.
جان نثار
يكشنبه 21 فبروری 2010

زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )

همرسانی

ضمن سلام وعرض ادب به خواننده گان محترم، سریال «درپوهنتون بلخ چه می گذرد» وقبل ازپرداختن به قسمت ششم این سریال، به ارواح شهدای برف کوچ اخیر درسالنگ به ویژه مرحوم استاد سید یونس استاد فاکولته انجینری پوهنتون بلخ درود فرستاده وازبارگاه ایزد متعال برایشان طلب مغفرت و برای اعضای خانواده های این عزیزان صبرجمیل و طول عمرتمنا می کنیم.

خوانندگان محترم!

روسای پوهنتون ها وادارات بزرگ دولتی به خارج می روند وبا نهادهای مشابه قرارداد ها بسته می کنند. اما این قرارداد ها محرم نیست. باید منسوبین حداقل ازآن آگاهی داشته باشند.اما درپوهنتون بلخ کارهای صورت می گیرد که غیر ازچهارنفرهواخواه جناب دوام السلطنه (حبیب الله حبیب) وخودش کسی نمیداند که چه کاری وبه چه منظوری صورت می گیرد.

مثلاً:مدت سه سال(1386-1387و1388هـ ش) می شود که ازجدید الشمولانی که درپوهنتون بلخ غرض سپری نمودن امتحان کانکور ثبت نام می کنند مبلغ /250افغانی معادل پنج دالرامریکایی گرفته می شود کسی نمیداند به خاطرچه؟ اما بعضی ازگیرندگان می گویند این پنج دالربه خاطردوسیه محصل ومصرف استادان یا هئیتی است که ازمرکز به خاطراخذ امتحان کانکور به مزارشریف می آیند.درحالیکه درسالهای 1386و1387هـ ش استادان پوهنتون بلخ ازبابت اخذ امتحان کانکوریک افغانی هم حق الزحمه دریافت نکرده اند.

اگردراین سه سال که گذشت حداقل /20000 بیست هزارمحصل به خاطرامتحان ثبت نام کرده باشند مجموعاً یک دالرمی شود.درحالیکه دردوسال گذشته یعنی سالهای 1386و1387هـ ش هیچ استادی امتحان گیرنده ازبابت امتحان حق الزحمه دریافت نکرده و هئیت مرکز نیز ازاین پول استفاده نکرده است.درحالیکه قیمت دوسیه محصل حداکثرده افغانی می شود که وقتی کامیاب شد خود محصل می پردازد.

دیگر اینکه ازبیست هزار محصل گرفته شده اما فقط دوهزار آن درپوهنتون بلخ جذب می گردد. بقیه هژده هزارآن ناکام وبی نتیجه اند و دیگرهرگز پشت پنج دالرخود نمی آیند. اینها سوالاتی است که نزد هراستاد وهرمحصل موجود است.

یعنی $90000=$5*18000 پس این نود هزاردالرچی می شود؟ این رشوت نیست، چیست؟ نامش چیست؟ به منسوبین خود بگویید که این نود هزاردالرکجا می رود وبه چه راهی مصرف می رسد.؟

یک مشکل ازصدها مشکل:

موضوع ترفیع علمی پوهندوی محمد قاسم «واثق» را ازنظربگذارنید ببنید که استادان ما ازدست افراد غرض آلود وبی کفایت، خودخواه و به زورمعتبر چه روزی را سپری می کنند. اگر دوام السلطنه وشرکایش که تعداد شان ازانگشتان دو دست بیشترنیستند بیمار و لبریز ازعقده های گوناگون نمی باشند.چرا چنین عمل کنند؟

پوهندوی محمد قاسم استاد فاکولته اقتصاد موضوعی را زیرعنوان«مسائل سرمایه گذاری درکشورهای روبه انکشاف» انتخاب می کنند.دیپارتمنت امورمالی وپولی درجلسه مورخ 20/4/1384هـش پروتوکول شماره (3)وشورای علمی فاکولته درجلسه مورخ 21/4/1382هـ ش پروتوکول شماره(11) عنوان مذکوررا تائید ومنظور کرد. استاد سه سال روی این عنوان زحمت کشید. وتقریظ استادان معتبر پوهنتون کابل هریک محترم پوهاند صاحب «شهیدی»،محترم پوهاند صاحب «عارض»،محترم پوهنوال «یادگاری» ومحترم پوهنوال «عارف» را اخذ نموده وآنان هرکدام اثرمذکور را تائید ونظرموافق دادند.

اما ریاست پوهنتون بلخ ناجوانمردانه بعد ازسه سال می نویسد که محتوی اثرشان فوق العاده وسیع ومفصل می باشد بناً تجدید نظرنمایند.اسناد سخن می گویند.

جناب دوام السلطنه! سه سال پیش کجا بودی؟ وتو رئیس نام نهاد فاکولته اقتصاد، سه سال قبل چرا موضوع را تائید کردی؟

جناب رئیس فاکولتۀ اقتصاد! تو که رئیس فاکولتۀ بودی بعد ازاینکه یک شخص ازراه وارد شد وتا رتبۀ پوهندویی رسید.تواکنون فهمیدی که رشتۀ تحصیلی استاد با موضوع ترفیع اش فرق دارد.به گفته خودتان اسناد نزد شما می باشد؟

این تنها نیست.حال می پردازیم به حکایت محترم پوهندوی سید یوسف«رحمانی» استاد برجسته وسابقه دار فاکولته انجنیری پوهنتون بلخ.

این حکایت یکی ازکارنامه های جالب حبیب الله «حبیب» دوام السلطنه و نمایانگر حسادت، کینه توزی وعداوت شخص وی دربرابر استادان زحمت کش،و وظیفه شناسی که در بین منسوبین این پوهنتون ازشهرت نیکو برخوردارهستند ولی مداح،متملق، وبلی گوی «دوام السلطنه» نمی باشند ویا دوام السلطنه ازوجودشان احساس خطرمی کند که مبادا چوکی اش را اشغال کنند. می باشد. تا خوانندگان چهرۀ اصلی این کژدم زیربوریا را بشناسند وقضاوت نمایند.

موضوع چنین است: محترم پوهندوی استاد سید یوسف «رحمانی» که ازجمله استادان برجستۀ ،سابقه دار و زحمت کش فاکولتۀ انجنیری می باشند بعد ازآنکه مکتوب انفصال خود را ازوزارت معارف اخذ نمود(ایشان مدتی رئیس معارف ولایت بلخ بودند) و به وزرات تحصیلات عالی معرفی می شوند.دوام السلطنه(حبیب الله حبیب) عمداً نام وی را ازتعینات(سال 1384هـش) پوهنتون بلخ حذف می کند.وبه مدیریت محسابه خبر می دهد که معاشات وی را قطع نماید.وبه استاد موصوف می گوید: که جهت شمولیت درتعینات، از وزارت تحصیلات عالی احکام بیاورد.یعنی پشت نخود سیاه برود.

وقتیکه استاد بیچاره به وزارت مراجعه می کند.درآنجا نیز به عوض آنکه با وی همکاری صورت گیرد ویا حداقل ازرئیس پوهنتون بلخ جناب «دوام السلطنه» بپرسند که شخص را که شامل تشکیل است با استفاده ازکدام قانون وصلاحیت وبدون موجب اسمش را ازتعینات حذف نموده ای؟ ویا بگویند که جناب حبیب الله خان «دوام السلطنه»! آیا قانون کارمندان دولت را مطالعه نموده ای ویاخیر؟ گفتنیست رئیس انسجام اموراکادمیک درآن زمان شخصی به نام گل محمد «طنین» بود که او نیز ازهم قماشان حبیب الله خان دوام السلطنه بود واین دو(دوام السلطنه وطنین)در تفاهم با هم به سرگردانی جناب استاد رحمانی می افزودند.(قابل یاد آوریست که که سه سال قبل نیز جناب دوام السلطنه، محترم پوهنیاراستاد غلام صدیق استاد دیگر فاکولتۀ انجنیری را به کمک همرزم اش «طنین» به صورت غیرقانونی وخلاف همه نورم های اکادمیک وازروی اغراض وعقده های شخصی ازپوهنتون بلخ منفک نمود که تا هنوز سرگردان است)

استاد رحمانی درجال این دو عنکبوت سادیست خون آشام( حبیب الله «حبیب» و «طنین») که از آزار دیگران لذت می برند گیرمانده بود. وآن دو( حبیب وطنین) به بهانه های گوناگون استاد گرانقدر«رحمانی صاحب» را مدت سیزده ماه سرگردان می نمودند.تا بالاخره استاد رحمانی درسنبله 1385هـش به کمک دوستان وآشنایان خود ازوزیر تحصیلات عالی وقت حکم شمولیت خویش را درتعینات حاصل می کند ورئیس انسجام دیگرنتوانست مخالفت وبهانه تراشی کند.ولی حبیب الله خان دوام السلطنه به اذیت وآزار استاد ادامه می دهد ومعاش استاد را حواله نمی کند و ازوزارت تحصیلات عالی طالب هدایت می شود. وزارت تحصیلات عالی درپاسخ هدایت میدهد که ازتاریخ انفصال استاد ازوزارت معارف باید امتیازاتش پرداخته شود.ولی ریاست متذکره به این حکام اعتنا نمی کند وصرف معاشات کدری سال 1385هـش وی را حواله می کند. استاد رحمانی نیز ازمقام محترم ولایت بلخ وزارت تحصیلات عالی احکام مکرر اخذ می کند.ولی حبیب الله خان دوام السلطنه به هیچ کدام آن سرفرود نمی آورد واز پرداخت حقوق با قیماندۀ استاد «رحمانی» که حق قانونی وشرعی اش می باشد ابا می ورزد درحالیکه استاد مذکور دراین مدت درامورتدریس سهم گرفته، امتحان اخذ نموده ودرحاضری ماهوار فاکولته امضا نموده است. تا اینکه استاد مجبورمی شود به سارنوالی ولایت بلخ مراجعه نماید. وبه آنجا عارض شود. چند نفرسارنوال موضوع را تحقیق می کنند وبه حق به جانب بودن استاد رحمانی متقاعد می گردند وبه مسولین پوهنتون بلخ اکیداً هدایت می دهند که حقوق استاد مذبوررا بپردازند واز وی معذرت نیز بخواهند. ولی مرغ حبیب جان یک لِنگ دارد و نول هم میزند.

علت تمامی این سرگردانی های استاد رحمانی این است که درزمان تقرر ایشان چنین شایع شده بود که وی رئیس پوهنتون بلخ می شود.

باید متذکر شد که تنها اینها نیستند بلکه چندین استاد بیگناه دیگر نیز به سرنوشت مشابه دچارشده اند ودرجال اجراأت ننگین وشرم آور حبیب الله خان«دوام السلطنه» گیرمانده اند.

با توجه به مسایل فوق چنین سوال مطرح می شود که این همه مطلق العنانی وخود خواهی ناشی ازچیست؟ آیا مقامات وزرات تحصیلات عالی و ولایت بلخ ازاوضاع واحوال این پوهنتون زندان نما اطلاع دارند یانه؟

جناب حامد کرزی رئیس جمهور منتخب کشور،جناب وزیر تحصیلات عالی، مشاورین شرافتمند وبا فرهنگ وزرات تحصیلات عالی وریاست محترم انسجام واستادان شرفتمند پوهنتونهای افغانستان این روز و روزگار استادان پوهنتون بلخ است.

امیدوار هستیم که مسولین وزارت تحصیلات عالی یکبار نه به خاطر«تحفه» و«هدیه» و... . تأکید می کنیم نه خاطر«تحفه» و«هدیه» و... بلکه به خاطروطن واولاد وطن و بالاخره به خاطر رفع مسولیت ایمانی و وجدانی خویش به این پوهنتون تشریف بیاورند و ازهرفاکولته ده نفر استاد را ازروی حاضری خودشان لیست بگیرند و درعدم موجودیت «دوام السلطنه» و افرادش با ایشان صحبت کنند ممکن است حقایق بیشتری برای شان آشکار گردد. ادامه دارد...

آنلاین :
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره

مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره

این کتاب را بخرید

پيام‌ها

  • اساس اين وطن به دسيسه توطعه و تقلب كزاشته شده است.هميشه مبارزه بين مادون ها و مافوق ها موجوداست بيوسته برعليه همديكر دسيسه ميسازند.اكر يك لغمانى رييس شد بايد همه ان شعبه را ترك كنند وهمه لغمانى هاى از باند رييس باهم يكجا شوند و بر عليه ديكران تو طعه كنند.
    سر كنده كنيز را همه ديده ولى دل برخون بى بى را كه ديده.اين نيست كسى اكر فرياد كشيد او حق است.ولى يك مطلب واضح است جرا بلخ خار جشم همه فاشيستان قبيله است.خيلى دسايس برعليه والى بلخ هم در جريان است.انجا شاه اوليا هم جواب خواهد داد وحق را به مستحق باز خواهد كرداند.

    • آقای بینا متاسفانه این را برایتان بگویم که از حرف هایتان به شکل درست چیزی فهمیده نمی شود. کمی مبهم بیان داشته اید. اما باز هم این را فهمیدم که از دسیسه و توطئه علیه رهبران جهادی نما یت سخن می گویی. جانم ، این دسیسه نیست. بلکه بعضی کسانی که زیر آزار و اذیت بعضی اشخاص کینه توز و خود خواه قرار گرفته اند ، فریاد بی صدایشان است. من تعجب می کنم که مسئله دانشگاه بلخ چه ربطی به رهبران جهادی نمای تو دارد. هیچ ندانستم. فکر می کنم از کار هایی که در دانشگاه بلخ می گذرد بی خبری و یا این که تو نیز یکی از کاسه لیسان دایم السلطنه ای.

  • Alima Jan!!shoma Mozo ra Drost dark Nakardeed Feker konom shoma Moshkili Rawani Dareed lotfan Ba Doctor morajiya konid

    • برادر محترم ! اول باید به شما بگویم که بروید و کمی سواد بیاموزید. اسم من الیمه نیست . حلیمه است. ثانیا اگر من موضوع را درست درک نکرده باشم شما برایم توضیح می دادید تا من می فهمیدم. ثالثا با نوشته هایی که من نوشتم هیچ نوع ارتباطی با روان و اعصاب نداشت. این کینه توزی و کور مغزی و کور بینی تو فاشیست است که ادعا می کنی. شما نیز مثل اکثر نطاقان بعضی تلویزیون های بی مورد حرف ح را الف تلفظ می کنید و یا این که بی سواد هستید و حلیمه چطور نوشته می شود نمیدانید. alima = الیمه . حلیمه= halima

Kamran Mir Hazar Youtube Channel
حقوق بشر، مردم بومی، ملت های بدون دولت، تکنولوژی، ادبیات، بررسی کتاب، تاریخ، فلسفه، پارادایم و رفاه
سابسکرایب

تازه ترین ها

اعتراض

ملیت ها | هزاره | تاجیک | اوزبیک | تورکمن | هندو و سیک | قرقیز | نورستانی | بلوچ | پشتون/افغان | عرب/سادات

جستجو در کابل پرس