گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی
انتخاب این شعر قهارعاصی که دراوج احساس خودباوری سروده شده است درواقع نشانگراندیشه خود باوری وهنرمندانه سرایندگان این آهنگ میباشد که تعهد اخلاقی آنها را به ارزشهای خودی به نمایش میگذارد.
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
گل نیست، ماه نیست، دل ماست پارسی شعری از شاعر فقید قهارعاصی میباشد که آقای عارف کیهان، صدیق شباب ،طاهر شباب و خالد کیهان آنرا بصورت آهنگ زیبا وماندگار اجرا کرده اند. این شعر یکی اززیباترین اشعار مرحوم قهارعاصی میباشد که ازتمام کلمات آن احساس وطن دوستی و پاسداری از ارزشهای خودی می درخشد. اما اجرای آن بصورت آهنگ درواقع یکی ازشهکارهای هنری هنرمندان وطن دوست وفرهنگ دوست آقایان عارف کیهان صدیق شباب، طاهرشباب و خالدکیهان میباشد که تقدیم جامعه هنرموسیقی افغانستان کرده اند. البته آقای عارف کیهان یک عمربرای موسیقی افغانستان خدمت کرده است وسهم برجسته ومهم در رشد وبالندگی موسیقی افغانستان دارد. صدیق شباب وطاهرشباب هرچند که دراین سالهای اخیرکارهای ارزشمند دیگری را نیز تقدیم جامعه هنرموسیقی افغانستان کرده اند وخوش درخشیده اند اما ساختن آهنگ بریکی اززیباترین شعر مرحوم قهارعاصی یکی ازکارهای ماندگاراین هنرمندان عرصه موسیقی میباشد.
این هنرمندان ارجمند هنرآفرین علاوه براینکه درهنرموسیقی تجارب واندوخته های ارزشمند دارند، درانتخاب اشعار ومضامین شعری نیز ذوق شاعرانه وهنرمندانه دارند. انتخاب این شعر قهارعاصی که دراوج احساس خودباوری سروده شده است درواقع نشانگراندیشه خود باوری وهنرمندانه سرایندگان این آهنگ میباشد که تعهد اخلاقی آنها را به ارزشهای خودی به نمایش میگذارد. این اقدام ارزشمند همانگونه که گام مهم درجهت رشد وتعالی هنر موسیقی درافغانستان میباشد به همان پیمانه خدمت ارزنده درجهت پویایی و برپایی زبان فارسی میباشد که دشمنان مردم ما برای تضعیف آن هرازگاهی کمرمی بندند. البته فارسی ستیزی درافغانستان یک جریان تاریخی میباشد که حتی درحکومت آقای کرزی نیز نمونه های آن را شاهد هستیم اما آنانیکه برای پویایی و پاسداری ازاین زبان تلاش میورزند درواقع خدمت گزاران صدیق این جامعه میباشد.
صدیق شباب و طاهر شباب محترم عارف کیهان وخالد کیهان از دره سرسبز ومقاوم پنجشیر برخواسته اند؛ جایی که مقاومت مردم افغانستان علیه دشمنان این وطن با نام آن گره خورده است. مردم این دیار همانگونه بیشترین قربانی را برای دفاع از مرز وبوم این وطن تقدیم کرده اند، اکنون هنرمندان این دیار برای صیانت وپاسداری از ارزشهای فرهنگی وزبانی شان تلاش میورزند وافتخار می آفرینند .همانگونه که اشعار مرحوم قهارعاصی پیام آور شجاعت ومقاومت مردمان این دیار میباشد، دره زیبای پنجشیر مرکزتسخیر ناپذیر جهاد ومقاومت مردم افغانستان بوده است، واکنون میرود که مرکز رشد وبالندگی فرهنگ وزبان فارسی باشد آنگونه که کم کم شاهد آن هستیم. برادران شباب علاوه بر سرودن آهنگ های فارسی به زبان پشتو نیز آهنگ های زیبا وماندگار تقدیم کرده اند که ازاین رهگذر خدمت ارزنده ی را برای پویایی زبان پشتو انجام داده اند. اما متاسفانه برخورد بعضی حلقات با هنرمندان و هنر در افغانستان براساس پیشداوریهای قومی و سمتی صورت میگیرد. بطورمثال چندی قبل آقای احسان الله بیات طی یک محفل مجلل از هنرمندان موسیقی افغانستان تجلیل به عمل آورد اما دراین محفل جای بسیاری ازهنرمندان خلاق و ارزش آفرین درموسیقی افغانستان خالی بود.
آقای داود سرخوش که سهم بسیار ارزشمند وارزنده در رشد وبالندگی موسیقی افغانستان وبخصوص موسیقی هزارگی دارد وعلاوه برکارهای ارزشمند درعرصه موسیقی دانش بلند درشعر وادبیات فارسی دارد، دراین محفل حضور نداشت وهمچنان آقای امیرجان صبوری که کارهای ارزشمند او درعرصه موسیقی باهویت موسیقی افغانستان گره خورده است جایش خالی بود. برادران شباب نیز دراین محفل حضور نداشتند که دیدگاه آقای بیات را نسبت به هنرمندان موسیقی درافغانستان سوال برانگیز می نمود.
اما آهنگ گل نیست، ماه نیست دل ماست پارسی، به دلیل محتوی ارزشمند زبانی آن، جا دارد که درجشن گل سرخ به عنوان سرود نوروزی برگزیده شود وباهمین اهمیت مورد توجه وستایش قرار گیرد. این آهنگ باتمام کمبودیهایی که دارد یکی ازبهترین آهنگهای ملی وطنی میباشد که تاهنوزتقدیم جامعه هنرموسیقی افغانستان گردیده است. من این موفقیت بزرگ را به این برادران هنرمند وهمراهان ایشان تبریک میگویم وامیدوارم که این هنرمندان هنرآفرین مصدرخدمات بیشتر برای زبان وفرهنگ مردم خود گردند.
پيامها
4 نوامبر 2014, 07:02, توسط hamid
فرشته گل حضرتی! فقط کوشش میکنی که تمام احساسات نیک دیگران را تابوت سیاه سکتریستی بپوشانی . هنرمندان که ازنام شان پیداست بخاطرپایه دارساختن هنرخویش اشعار قابل قبول مردم را می سرایند . ولی زمانیکه از زبان تو به تعریف گرفته میشوند نقش خودرا ازدست میدهند . زیرا این هنرمندان هرکدام شان علاوه ازشعر فارسی ، اشعارپشتو ، هزارگی وازبکی را سروده اند وبرای شان فرقی ندارد ولی توکه تنها به نام سرودن شعرفارسی اینهارا ستوده ای آنهارا میخواهی از قطار هنرمندان ملی دور ودرتاریکی سایه های سکتریستی بنشانی آنها به تو موافق نخواهندبود.