
طرح مساله حقوقی جنایت بشری در افشار
(21، 22 و – ادامه آن تا چند روز- دلو 1371)
(21، 22 و – ادامه آن تا چند روز- دلو 1371)
مردم هزاره: برای ایجاد یک جامعه انسانی و عادلانه که اساس آن را ارزش های شهروندی تشکیل دهد، اجرای عدالت و محاکمه ناقضان حقوق بشر و جنایاتکاران جنگی ناگزیر است. در غیر آن، زندگی عادلانه شهروندی و دولت حقوقی به عنوان یک نهاد اجتماعی شکل نخواهد گرفت؛ حکومت به عنوان یک نهاد اجرایی- حقوقی مشروعیت نخواهد یافت و گروه های اجتماعی برای حفظ حیثیت و وقار شان، دست به اقدام تطبیق عدالت، آنهم به شیوه خشونت آمیز، دست خواهند زد.
دولت حقوقی و مدرن وقتی به میان می آید که به عنوان شخص ثالث و مرجع مستعد و معتبر، عدالت را در جامعه انسانی پیاده کند. هرگاه حکومت چنین اعتباری را نتواند کسب کند، مشروعیت ندارد.
افغانستان، کشوری است که در آن انواع ی ظلم، ستم، تجاوز و جنایات ضد بشری توسط فرماندهان جنگ های داخلی، صورت گرفته است. بنابران، تا عدالت تطبیق نشود، جامعه انسانی به اساس ارزش های حقوقی و بشری، در آن شکل نگرفته و به مفهوم مدرن آن تکمیل نمی شود. به این اساس؛ احتمال هرگونه وضعیت جنگی و برگشت به دوره جنگ های داخلی،امکان پذیر میگردد.
سارتر می گوید: هر انسانی که در هر گوشه ای از جهان کشته می شود، ما همه به نوعی در کشته شدن آن شخص مقصیر هستیم. انسان افغانستانی، در صورت که بخواهد کشوری به نام افغانستان وجود داشته باشد و در این جغرافیای سیاسی حکومت قانونی به میان بیاید، بایست در برابر هم میهنان شان که انواع جنایات و حق تلفی، بالای آنها صورت گرفته است، رفع تقصیر کند. این رفع تقصیر، در قدم اول اقدام مردم افغانستان برای محاکمه افراد جنایت کار و متهم به نقض حقوق انسانی در طی سالیان جنگ های داخلی در افغانستان میباشد.

مردم افغانستان همیشه قربانی منافع افراد جنایت کار ، با روپوش قوم و مذهب و ارزش های همگانی بوده اند. این افراد، مردم افغانستان را با این گونه پوشش های ارزشی اغوا کرده و با استفاده سؤ از آن منافع خویش را تحقق بخشیده اند.
هر بار که سخن از عدالت و محاکمه اشخاص جنایت کار گفته می شود، همزمان با آن، مسایل قومی، زبانی، سمتی، مذهبی و … مطرح می گردد. زیرا جنایتکران تطبیق عدالت را بی حرمتی به قوم خاصی در افغانستان تلقین کرده اند. در حالی که این مسایل، نوعی ایدیولوژی سازیِ است که افراد جنایت کار برای منفعتِ خود، آن را ساخته اند وبا این گونه ایدیولوژی سازی منافع ملی و شهروندی مردم افغانستان را به قربانی می گیرند.
جرم یک امر فردی است که به غیر از مجرم به هیچ کسی دیگر قابل سرایت نیست. پس مردم افغانستان بایست آگاهانه برای محاکم جنایت کاران اقدام کنند.
یکی از جنایاتی که در دوره جنگ های داخلی در افغانستان آنهم در شهر پرجمعیت کابل به شکل عمدی، آگاهانه وسیستماتیک توسط جنایات کاران صورت گرفته یکی هم، قتل عام مردم افشار بود که درآن یک شهر انسان فقط به جرم هزاره بودن نابود گشتند.
این جنایت توسط فرماندهان جنگ های داخلی از جمله عبدالرب رسول سیاف (چهره مخفی و پروژه مخفی تفرقه افگنی بین اقوام در افغانستان زیر نام مذهب و قوم و…)، احمد شاه مسعود، شیخ محسنی، سید حسین انوری، (دلقک روزگار) یونس قانونی و … صورت گرفت.

بزرگ ترین جنایت را این افراد در تاریخ افغانستان و جهان به نام شان ثبت کردند که شامل تجاوز به زنان در برابر مردان خانواده، کشتن مردان خانواده در برابر زنان، به برده گی گرفتن دختران و زنان، کشتار مردم در اماکن همگانی از جمله در تکیه خانه افشار، بی حرمتی به اجساد مردگان، قتل و تجاوز به جرم هزاره بودن، بود.
عبدالرب رسول سیاف، یکی از قصابان این فاجعه هولناک، در حمله و تجاوز به افشار به عساکرش گفته بود: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است».
جنایت به چگونگی و کیفیت عمل جنایت کار مرتبط است نه به کمیت جنایت. مهم این است که جنایت برای چه صورت گرفته است و جنایت کار چه هدفی از جنایت اش داشته است. هم در آموزش دینی اسلام و هم در حقوق بشر، نفس یک آدم، نمونه ای از تمام بشریت و عالم در نظر گرفته شده است. هنگامی که یک شخص را می کشند در حقیقت همه بشریت را کشته اند.

جنایت افشار، یکی از جنایات ضد بشری در تاریخ بشریت است. زیرا این جنایت از طرف احمد شاه مسعود، برهان الدین ربانی، عبدالرب رسول سیاف، شیخ آصف محسنی و دیگران به هدف محو نابودی که گروه اتنیکی صورت گرفته است. در این تراژیدی یک شهر انسان به جرم هزاره بودن قتل عام شده اند ونیت جنایت کاران، از این جنایت، نسل کشی بوده است.
این نسل کشی ها با نسل کشی های قبلی زمان عبدالرحمان خان و پاکسازی قومی وردک توسط طالب-کوچی های زمان کرزی بی رابطه نیست. زیرا قربانی هر سه قضیه هزاره های افغانستان و اجرا کننده این جنایان حکومت افغانستان بوده که از طرف یک قوم اداره می شده است. این جنایت تا وقتی ادامه خواهد داشت که حاکمیت قبیله جای خود را به دولت حقوقی ندهد.
در اعلامیه حقوق بشر، این نوع جنایت، وحشت ناک ترین جنایت بشری دانسته شده است، که گروهی از مردم به خاطر موجودیت شان کشته می شوند. زیرا انسان نمی تواند اگزیست و وجود اش را تغییر بدهد. موجودیت، چیزی است که به طور طبیعی برایش داده شده است، تغییر آن بیرون از اراده انسان است. انسان می تواند مذهب، دین و ارزش های فرهنگی اش را تغییر بدهد اما نمی تواند خون شان را تغییر بدهد. تغییر مذهب و دین در تاریخ بشر بسیار اتفاق افتاده است، ولی تغییر قومیت ناممکن است.
چقدر وحشتناک است که قومی به موجودیتش افتخار کند و موجودیت قوم دیگر را نپذیرد و به نابودی آن اقدام کند. وحشتناکتر از آنکه ابزار دولت و حاکمیت به دست قومی که تحمل دیگران را ندارد، داده شود و جنایت و نابودی قوم دیگر توسط حاکمیت انجام شود و این کار قرن ها تداوم داشته باشد و هرگاه این وحشت به مرور زمان و قربانی مردم از بین برود و دست های برای احیای آن دراز شود و آنرا دوباره حاکم بسازد.
تراژدی افشار، جنایتی است که انسان های بی گناه، برای موجودیت شان به مثابه یک قوم قتل عام شده اند. فاجعه ی افشار جنایتی است که برای نسل کشی یک قوم به راه اندخته شده و نیت جنایت کاران نیز؛ محو ونابودی یک نسل بشری به نام هزاره در افغانستان بوده است.
روایت تلخ فاجعه:
شب 21 و 22 دلو سال 1371 خورشیدی پیهم از طرف فرماندهان این جنگ بالای خانه های مردم درمنطقه افشار، از سلاح های سنگین استفاده می شود. در این دو شب به طور کامل، افشار به یک “ویرانه” تبدیل می شود وعده زیادی از ساکنان این منطقه، زیر آوار می شوند.
به روز بیست دوم دلو، قتل عام برای پاک سازی محل تصرف شده از مردم هزاره، عملا توسط عساکر؛ شورای نظار به فرماندهی احمد شاه مسعود، نیروی های اتحاد اسلامی به رهبری عبدالرب رسول سیاف و افراد حرکت اسلامی به فرماندهی شیخ آصف محسنی وسید حسین انوری آغاز می شود.
این قتل عام با هدف پاک سازی هزاره ها یا به گفته عبدالرب رسول سیاف: «سربریده سخن ندارد، هزاره ی خوب هزاره ی مرده است» صورت می گیرد. در نتیجه ی این جنایت، مردم افشار زیر آوار، در راه ها کشته و فرار می شوند، تعدادی که در خانه می مانند، با تجاوز و انواع بی حرمتی کشته می شوند و تعدادی هم که در اماکن عمومی و مقدس پناه برده بودند، همان جا تیرباران می گردند.
در کل بنا به آمار «پروژه عدالت برای افغانستان» و پژوهش گران دیگر، 12000 هزار انسان بیگناه به جرم هزاره بودن، کشته می شوند و5000 هزار نفر که بیشترین آنها زنان بودند به اسارت برده می شوند. خانه ها همه ویران چور و چپاول می شود. دراین حمله در منطقه افشار هیچ دیواری باقی نمی ماند که مورد اثابت گلوله های راکت و سلاح های سنگین دیگر قرار نگرفته باشد. پژوهشگران در گزارش های نوشته اند که اکثریت اسرا هم بعد از مدتی به قتل رسیده اند.
در این نوشته ما در پی ارایه امار نیستیم. فجایعی که در افشار صورت گرفت همه شهروندان کابل به یاد دارند. برای ما مهم اصل مساله یعنی جنایت ضد بشری و کیفیت این جنایت است ولو که در این جنایت یک نفر به قتل می رسید آنهم به جرم هزاره بودن و به خاطر اگزیست و وجود خود، باز هم این جنایت همان کیفیت را داشت که هم اکنون با کشته شدن بیش از 12000 هزار انسان دارد.

جامعه جهانی باید بدانند که عدم تطبیق مفاد کنوانسیون های و میثاق های مهم و معتبر ملل متحد در مورد ملل فقیر و گروه های اتنیکی ضعیف و بی دفاع و تطبیق سریع و جدی آن در مورد شهروندان کشور های نیرومند و مقتدر، خلأ بزرگ را در تعریف بشر بوجود آورده است. این امر محرومیت شدید را بوجود آورده که زمینه های نفرت و خشونت را میان مردمان جهان و حتی تمدن ها بوجود می آورد. یگانه راه جلوگیری از این معضل، تامین عدالت و محاکمه جنایت کاران است.
چیزی که این موضوع را باز هم وخیم تر می سازد اینست که در افغانستان نه تنها جنایتکاران مجازات نمی شوند، بل قدرت سیاسی کشور برای شان هدیه شده و جامعه جهانی از بقای آنها در قدرت نامشروع شان حمایت می کنند و آنها با استفاده از ابزار دولتی و چتر نیروهای خارجی به جنایات شان ادامه میدهند که موجبات بیزاری مردم را در مقابل جامعه جهانی فراهم می آورند.
پیشنهاد ما به حکومت افغانستان و سازمان ملل متحد و کنوانسیون های جنایات نسل کشی، این است تا این دو روز را به رسمیت بشناسند و عاملان این جنایات را که علیه مردم افغانستان صورت گرفته، به عنوان یک امر حقوقی و قانونی و برای ارج گذاری به عدالت و حرمت گذاشتن به جامعه انسانی و انسان هایی که مورد تجاوز و قتل و نسل کشی قرار گرفته اند، به روز محاکمه عاملین ان تبدیل کنند.
افغانستان با قبول اعلامیه حقوق بشر و کنوانسیون های حقوق بشری مکلف به محاکمه جنایت کاران در افغانستان می باشد و از طرف دیگر جنایت از نوع نسل کشی و ضد بشری فراتر از صلاحیت حکومت به سازمان ملل اجازه می دهد که این گونه جنایت کاران را به محکمه بکشاند.
بنابراین برای شکل گرفتن یک دولت در و مشروعیت یابی آن در افغانستان، خیلی مهم است که عدالت در این کشور تطبیق شود تا این برخورد قانونی در ذهن مردم افغانستان نهادینه شود و ما را از مفهوم بدوی عدالت که انتقام گیری است به مفهوم مدرن عدالت که مجازات قانونی است، نزدیک بسازد.
نگذاریم تا جنایت کار با ایدیولوژی سازی از مذهب، قوم و مسایل دیگر برای شان پناه گاه بسازند و منافع ملی و مردمی افغانستان را بار بار برای منفعت جنایت کارانه شان قربانی کنند.
میثاق های جهانی که در فاجعه افشار از نورم های آنها بطور گسترده تخلف صورت گرفته است:
1. اعلامیه جهانی حقوق بشر 1948
2. میثاق منع شکنجه و سایر مجازات غیر انسانی 1987 و 1984
3. میثاق منع انواع تبعیض علیه زنان 1971
4. میثاق حقوق کودک 1989
5. میثاق بین المللی رفع انواع تبعیض نژادی 1965
6. میثاق بین المللی حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی 1969
7. میثاق سازمان ملل در مور د حقوق زنان 1953
9. میثاق برخورد با اسرای جنگی 1949
10. کنوانسیون ملل متحد علیه جرایم سازمان یافته، دسامبر 2000
11. میثاق سازمان ملل در جلوگیری از نسل کشی یا ژینو ساید، جنوری 1951
12. میثاق وضعیت مهاجران 1967
13. میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶
شبکه ی سر تاسری مردم هزاره
………………………………………………………………………………………….
تذکر: هیچ وبسایت حق ندراد که نام و یا آدرسش را به روی این عکسها علاوه نماید. این عکسها به منظور زنده نگهداشتن خاطره قتل عام افشار منتشر می شود.
واژه های کلیدی
دو قرن جنایت در افغانستان: جنایات نسل کشی، قتل عام، برده داری، جنگ های داخلی، جنایات جنگی و جنایات حاد علیه بشریت
آنتولوژی شعر شاعران جهان برای هزاره
مجموعه شعر بی نظیر از 125 شاعر شناخته شده ی بین المللی برای مردم هزاره
این کتاب را بخریدبسیار جالب است که شما فعلا درگیر و زیر آماج کوچیها قرار دارید هیچ اقدامی تا هنوز بخاطره حل قضیه دایمیرداد نکردید که زندگی زندها در خطر قرار دارد ! بر عکس شما دعوا حقٔ برای مردهها میکنید ؟ آنهم بی خبر ازینکه در قدم اول جوابگوی اصلی شما خود خواهد بودید بخاطره سینه بریدنها ، رقص مردها ،، تجاوزهای دسته جمیی افراد وحدت که رهبری وحدت اطلاع داشتند ! این خوب راهی مظلومیت و حقٔ طلبی هست که فیلم کسانی را گرفتد که برای شما سپر شده بودند توسط شعارهای مزاری (از خدا خواستم که در بین شما بمیرم ) و مردم را هم مانع رفتن از ساحه جنگ کرد ! در مقابل از شو رأی هماهنگی شوما هم سوال میشود که از ۳ طرف بالای مردم راکت باران کردید، به نام زنهای سنی چه فجا نبود که انجام نه شد ! زیر شعار (هزاره و اوغو براره - دشمن شورای نظاره ) مگر زنها شورای نزار با وحدت جنگ میکرد ؟آیا خبر دارید که همو اوغو برار شومو (گلبدین) در قتل دایمیرداد دست دارد؟ و حتا صیاف را هم کمک میکرد که با وحدت جنگ کند در آن زمان ؟ این کارها به جز دامن خود را بالا کردن است و بس. اگر شما میخواهید با صیاف تصفیا حساب کنید اول رأی خود را برایش ندهید ! ۲ از گلبدین و صیاف ، حقّانی ، کرزای حقٔ تان را بخواهید که چرا اولین بار و توسط کی علیه شما آغاز شد !۳ رشه یابی کنید که آیا واقعاّ مسعود در صدد حذف شما بوده است یا دیگران ! اگر مسعود مزاری را حذف میکرد ، خلیلی را هم که در محاصره طالبان در بامیان گیر مانده بود و ۱۰۰ % امکان میرفت که به سرنوشت مزاری دچار شود نجات نه میداد چون به اصطلاح شما مسعود یک شخص خود خواه بود . چرا این کار را کرد ؟یک آدم خود خواه باید یک دشمن دیگر خود را هم کم میکرد ؟ چون در دسیسه حذف وحدت به خاطر
همسوی اتحاد اولاً کاملا بی طرف بود اما بعدأ ناا خواسته پایش کشیده شد. شما یک بار فیلم مزاری را که در جمهوری سکوت است ببیند ، مزاری از مسعود به عنوان طرف اصلا یاد نه میکند فقط یک بار نام از او میبرد اما طرف اصلی ، صیاف ، مولوی خالیص ، حقانی ، محسنی ،اکبری ، هادی و دیگران هستند . من این را نوشتم که ما باید دشمن اصلی خود را بشناسیم چون دشمن ما مشترک هست . ما باید سنگر مشترک تحکیم کنیم نه یک بار دیگر علیه یک دیگر به دسیسههای دشمنان سنگر بگیرم چون کمیابی ما در وحدت ما است ناکامی ما در اختلافات ما . بگذارید نسل نو راه درست و همبستگی را پیگیری کنند
1آقای نویسنده پشتون ز وی فکر می کنند که از نام مردمی شریف هزاره استفاده کرده که تفریق اندازی کنی ؟کور خواندی مردمی غیر افغان خوب میدانند ه که تو اوغان هستی !!http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
. تصرف سرزمين و املاک
پس از قتل عام هزارهها توسط وی، بخش هايي از سرزمين هزارهجات که غنیترين زمينهای کشاورزی محسوب ميشد، از چنگ هزارهها خارج و به پشتونها واگذار گرديد. سرزمين دايه، دای چوپان، و ديگر مناطق ارزگان از هزاره ها گرفته شد. در ولايت پروان نيز زمينهای مرغوب از چنگ هزارهها گرفته شده «دره دوشی، و دره وادو و دره اشرف و ساير نقاط موطن و مسکن هزاره شيخ علی از وجود ايشان تهی گرديد و حضرت والا فرمان داد که از مردم افاغنه سکنه غوری و بغلان در مواضع مذکوره جای دهند».(۶)
پس از تسلط حاکميت عبدالرحمن در کشور، چراگاهها و اراضی مردم هزاره و بسياري از اقوام محكوم به عنوان هزينههاي جنگ و پاداش همکاری با دولت رسما برای افغانهای کوچی داده شد. «فقط از 1892م به بعد که امير عبدالرحمن خان هزاره جات را فتح کرد و آن را زير تسلط مستقيم خود قرار داد، ما در هنگام تابستان کوچ نشينان را به تعداد زياد در اين بخشهای مرکزی کشور میيابيم. رويداد بعد از فتح به اين صورت بود که چراگاههای هزارهجات بين قبايل مختلف کوچنشين به عنوان پاداش همکاری آنها در اين فتح و برای کسب اطمينان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزارهها، تقسيم شد. امير عبدالرحمن خان به شعب مختلف قبيلهای برای چراگاههای جديدشان تأييديه رسمی (فرمان) داد ... »(۷)
در تداوم سياست تصرف سرزمين، انتقال تدريجی پشتونها پس از سرکوب خونين اقوام تاجيک، ازبک و ترکمن، به شمال (ترکستان) کشور شدت بيشتری به خود گرفت و کوچیها را به مراتع هزاره جات مسلط ساخت. «کوچیهای «پشتون» افغانستان به تدريج، اراضی کشت شدهي هزاره و چراگاههای دايزنگی، بهسود، ناهور، مالستان و جاغوری را برای خود تخصيص دادند و هزارهها را مجبور ساختند تا زندگی مشقتبار و سختی را تعقيب نمايند. اين همه ظلم سبب شد تا امور زراعتی و کشت هزارهجات سقوط کند.»(
http://www.nasransari.blogfa.c...
پس از قتل عام هزارهها توسط وی، بخش هايي از سرزمين هزارهجات که غنیترين زمينهای کشاورزی محسوب ميشد، از چنگ هزارهها خارج و به پشتونها واگذار گرديد. سرزمين دايه، دای چوپان، و ديگر مناطق ارزگان از هزاره ها گرفته شد. در ولايت پروان نيز زمينهای مرغوب از چنگ هزارهها گرفته شده «دره دوشی، و دره وادو و دره اشرف و ساير نقاط موطن و مسکن هزاره شيخ علی از وجود ايشان تهی گرديد و حضرت والا فرمان داد که از مردم افاغنه سکنه غوری و بغلان در مواضع مذکوره جای دهند».(۶)
پس از تسلط حاکميت عبدالرحمن در کشور، چراگاهها و اراضی مردم هزاره و بسياري از اقوام محكوم به عنوان هزينههاي جنگ و پاداش همکاری با دولت رسما برای افغانهای کوچی داده شد. «فقط از 1892م به بعد که امير عبدالرحمن خان هزاره جات را فتح کرد و آن را زير تسلط مستقيم خود قرار داد، ما در هنگام تابستان کوچ نشينان را به تعداد زياد در اين بخشهای مرکزی کشور میيابيم. رويداد بعد از فتح به اين صورت بود که چراگاههای هزارهجات بين قبايل مختلف کوچنشين به عنوان پاداش همکاری آنها در اين فتح و برای کسب اطمينان از عدم قدرت گرفتن مجدد هزارهها، تقسيم شد. امير عبدالرحمن خان به شعب مختلف قبيلهای برای چراگاههای جديدشان تأييديه رسمی (فرمان) داد ... »(۷)
http://goshayesh.org/index.php...
نقل شمه ای از تاریخ خونبار هزاره هاhttp://www.hazarapeople.com/fa/?p=4022
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
آقای نویسنده از نام مردمی شریف هزاره استفاده کرده که تفریق اندازی کنی؟ کو رخواندی
مردمی غیر افغان خوب میدانند ه که تو اوغان هستی !!http://www.youtube.com/watch?v...
مجسمه های بودا را درحالت تخریب نشان میدهد
زندگی یک فامیل فقیر مردم بامیان را دریک مغاره
وسموچ کنار بودا ی بامیان که تقریبآ دو هزار سال
قبل بوسیله نیاکان شان ساخته شده اند مشاهده مینمائید
http://archive.khawaran.com/Na...
http://www.youtube.com/watch?v...
http://www.youtube.com/watch?v...
آقای نویسنده از نام مردمی شریف هزاره استفاده کرده که تفریق اندازی کنی؟ کو رخواندی
مردمی غیر افغان خوب میدانند ه که تو اوغان هستی !!http://www.youtube.com/watch?v...
مجسمه های بودا را درحالت تخریب نشان میدهد
زندگی یک فامیل فقیر مردم بامیان را دریک مغاره
وسموچ کنار بودا ی بامیان که تقریبآ دو هزار سال
قبل بوسیله نیاکان شان ساخته شده اند مشاهده مینمائید
http://archive.khawaran.com/Na...
آقای نویسنده از نام مردمی شریف هزاره استفاده کرده که تفریق اندازی کنی؟ کو رخواندی
مردمی غیر افغان خوب میدانند ه که تو اوغان هستی !!
http://www.youtube.com/watch?v...
مجسمه های بودا را درحالت تخریب نشان میدهد
زندگی یک فامیل فقیر مردم بامیان را دریک مغاره
وسموچ کنار بودا ی بامیان که تقریبآ دو هزار سال
قبل بوسیله نیاکان شان ساخته شده اند مشاهده مینمائید
http://archive.khawaran.com/Na...
My heart is bursting out of my chest for AFSHAR.
AFSHAR catastrophic tragedy exposed loudly and unambiguously to our people and to the world the savage and barbaric nature of those who perpetrated this horrific and shocking crime against humanity. AFSHAR remains an open and bleeding wound in the hearts of our people and generations to come. AFSHAR, under no circumstances, must not be forgotten and lessons by our leaders and people must be learnt from this poignant catastrophe.
Brothers and sisters, who you have watched this film and who you read my message, be informed if we do not take if our elite and leaders do not take realistic and practical measures to safeguard our people from the same possible tragedies (as we saw in AFSHAR) in the future, our future may even look bleaker than what we experienced in the past.
The solution to our complex and grim fate and future is not alone to cry out and write, or chant and shout slogans, but rather finding a concrete way to empower our people through the creation of an effective, government like system within our people.
This requires a leader who is committed, knowledged and who stands ready to sacrifice all his being for the cause of his people. Hope we may see Mazari like leader emerge amongst our people and finish the unfinished work of late Mazari.
Dardmand, Melbourne Australia.
از همه تاسف آور بی تفاوتی جامعه جهانی است. در افشار و سربرنیتیسا قتل عام صورت گرفت ولی شیوه و طرز قتل عام و تجاوز در افشار آنقدر وحشتناک است که از تصور آدمی بالا میباشد ولی متاسفانه مرتکبین و مسولین این جنایت مانند سربرنیتسا مورد محاکمه و توجه جامعه جهانی قرار نگرفته است و برعکس متحدین امریکا به شمار میروند.
در افغانستان جنايات زيادى از جانب تمام اقوام صورت گرفته ولى از حق نبايد گذشت كه پشتونها در طول تاريخ بيشتر و بدترين جنايات را مرتكب شده اند كه نمونه آن قتل عام هزاره ها در افشار و مزارشريف و جاهاى ديگر و جنايات و قتل عام هاى تاجيك ها ذر شمالى و نقاط ديگر است.
يك واقعه غمگين و جالبى كه از پاكستان بخاطر دارم كه شرح آن خوب نيست ولى بخاطر اينكه مردم بداند كه طالبان و پشتونهاى دوطرف مرز چكارها كه نكردند.
وقتى در پشاور پاكستان بودم از زبان بچه ها شنيدم كه ميگفتند كه يك اوغان است كه ناموس فروشى ميكند و وقتى كه بچه ها پرسان كرده كه چرا اين بيغيرتى را ميكني اين مرد گفته كه شما فكر ميكنيد كه او زن من است؟ من او را از شمالى آوردم و اينجه كاروبار ميكنم مه خو زن و اولادايم ده افغانستان است.
خوب دقت كنيد كه اينها با نواميس مردم چيكردند و اين زن يا دختر يكى از هزاران زن هاى بود كه بدست جانوران وحشى افتاده بود.
راستى يك داستان ديگر را از زبان يك افغان ديگر شنيدم كه خدا ميداند صحت دارد يا نه ولى اين مرد قسم خورد كه بچشم خود ديده. اين مرد گفت كه در يكي از نقاط سرحدي افغانستان و پاكستان مردم آنجا رسم و رواج دارند كه زنهاى شانرا در يك جايي مثل يك ماركيت ميبرند و زنها زير چادر هستند و خريدار فقظ ميتواند يك انگشت زن را ببيند و او را در مقابل مبلغى بخرد و بعد از چند مدتى همينطور او را ميفروشد و يكى ديگرى را ميخرد.
طوري كه گفتم من نميدانم اين تا چه اندازه صحت دارد و اگر خدا نكرده صحت داشته باشد مگر اين يكى از بزرگترين جنايت بر زن و بشريت نيست؟
در جنگ حلوا تقسیم نمیکنند. میخ زدن بر فرق مردم، رقص مرده و سینه بریدن را مردم فراموش نمیکنیم.
سیاف صاحب یک مجاهد است و او صرف دست به یک عمل بمثل زده بود. از مزاری که فرشته جور کرده اید مگر بیگناه بود؟ هزاران نفر از مردم هزاره در جنگ های داخلی بین گروف مزاری و دیگران کشته شوده بودند. چرا از آن شهیدان یاد نمیکنید؟
حالا حقیقت را مردم حتی نمایندهای هزاره میدانند و بهیمن خاطر است که ۳۰ نفر از برادران هزاره با تشویق خلیلی و محقق در ولسی جرگه به سیاف صاحب رای دادند.
عبدالرحمن حداقل یکصد هزار لشکر حکومتی و قبایلی پشتون تبار را برای سرکوب و قتل عام هزاره ها بسیج کرد و آنهمه نسل کشی، http://www.armans.info/article...
از همه تاسف آور بی تفاوتی جامعه جهانی است. در افشار و سربرنیتیسا قتل عام صورت گرفت ولی شیوه و طرز قتل عام و تجاوز در افشار آنقدر وحشتناک است که از تصور آدمی بالا میباشد ولی متاسفانه مرتکبین و مسولین این جنایت مانند سربرنیتسا مورد محاکمه و توجه جامعه جهانی قرار نگرفته است و برعکس متحدین امریکا به شمار میروند.
صد كه بكوييد باور نميكنم.باور نميكنم كه نفر هاى سياف به امر سياف و به هيج عنوان نفرات مسعود به امر مسعود اين كار را كرده باشد.اين كار كار دست افغان نيست,اين مردوم انقدر بست باور نميكنم كه بوده باشند.شايد اى اس اى كدام كروب انتحارى را فرستاده باشد كه ما نا دان ها در كله كله يكديكر خود بزنيم.دربين خصومت ايجاد كند وكرنه هزاره عزيز ماست دوست و برادر ماست.ولى بايد ما خر نشويم.به هر صورت بكزشته كزشت جنايت شد كسى هم اثبات ندارد .خداى باك جزاى ظالم را ميدهد درين دونيا و در اخرت هم .اينده را احتياط.ازين به بعد بايد جنايت كار كر فتار و به سزاى اعمالش برسد.بايد از كوجى ها شروع ميشد كه نشد.
آقای صالح از ناقلین شمال میگفت بخاطر ساعت تیری به کابل پرس? میاید. نان مردم شمال را خوردید ولی به دسترخوان شان شاشیدید.
شیوا صاحب
بدون دلیل اتهام نبندید. اول از کجا میدانید که من از جمله ناقلین استم و دوم منظور تان اگر از ..... نمک را خوردن و نمکدان را شکستن است پس بگویید چه نمک حرامی کرده ام ؟
از نظر من باید واقعه افشار اتفاق میافتاد ورنه عبدالعلی مزاری افغانستان را به ایرانی ها تسلیم میداد . احمد شاه مسعود در ان زمان وزیر دفاع بود و به خاطریکه تحصیلات عسکری نداشت برای او فرقی میانی وزارت دفاع و باغ کمپنی که برای سگ جنگی لچک های کابل روز های جمعه میرفتند , نداشت . ولی با ان همه خر یت خود درک نموده بود که اوضاع حساس است و مجبوراء با دشمن خود سیاف برای غلبه به حزب وحدتی ها و عبدالعلی مزاری که روحاء مستقیم از قم و تهران اکمالات میشد , متحد گردید . باقی همه شما میدانید که اوباش های تحت قومانده مسعود و اشراری تحت فرمان سیاف از دسپلین و نظم عسکری واقف نبودند و فاقد تحصیلات ابتداییه بوده به جز جوانا و خرابات های قشلاق خود خدا ره ده خدایی نمیشناختند . مخلوطی از وحشت و بربریت داخل جنگ شدند و افشار از چهاراهی دهمزنگ و سر گردنه هوتل کانتینینتال و فرقه قرغه و جنگلات پغمان محاصره نموده شروع به جنگ نمودند . اکثر قوماندان های جنگی عبدالعلی مزاری را قسیم فهیم و خودی مسعود با پول های هنگفت تر از پول های که ایرانی ها برای هزاره های تحت فرمان مزاری برای نابودی کابل و مردمان ان داده بودند خریده و از محل جنگ فراری دادند یکی از پوسته های مهمی که توسط مسعود با پرداخت یک لک دالر خریده شده بود کوه پشت سر فاکولته تخنیک بود . وقتی قوای مسعود از بالای این پوسته که مستقیم بدنه ساختمان فاکولته تخنیک که مقر فرماندهی عبدالعی مزاری بود شروع نمودن به فیر نمودن . . مزاری بعد از مقاومت کوتاهی فرار نموده و جنگ مغلوبه گردید و قوای مسعود از طرف گردنه باغ بالا و اشراری سیاف از طرف پغمان و کوته سنگی داخل خانه های افشار شدند و از این لحظه به بعد جنگ نبود بلکه انتقام و نفرت پشتون و پنجشیری از قوم هزاره چنان به اوج خود رسیده بود که نظیر ان در هیچ جنگی داخلی دیده نشده بود در افغانستان . حالا شما ها چه نتیجه از موضوع گرفته اید . باشد سر جایش ولی از نظر نظامی تحت تصرف دراوردن منطقه سوق الجیشی مانند افشار در قلب کابل توسط گماشتگان خارجی چون ایران خود معضله حساس باید بوده باشد . مسعود از مقر فرماندهی خود مقابل مکتب نادریه و یا عمر شهد ( خانه غلام بچه ظاهر خان ) قبل از شروع جنگ , اول اخطاریه اعلان نمود . . بعد از دو روز فیر های اخطارات نمود و در مرحله سوم افشار و فاکولته تخنیک و اکناف افشار را توسط انواع زرهدار ها و هاوان ها تحت اتش گرفت و سیاف همچنان , وقتی مطمین شدند که سه حصه مردم افشار و جنگجویانی مزاری کشته و یا زخمی شده اند . . بعد امر داخل شدن به افشار را داد . این جنگ را به نوع بهتری با تلفات کم تر نیز میتوانستند بجنگند ولی ار جایی که همه فریقین در امور نظامی دوره ندیده بودند مردم بی گناه زیاد کشته شد .
باعرض تسلیت محضر آنانیکه درحادثه افشارمصیبت وگرفتاری کشیده اند. نمایی ازویرانی افشارقلب هرانسان بادرد وانسان سالار را بدرد می آورد واو را وامیدارد تا به همه ای جنایتکاران وانسان ستیزان تاریخ نفرین فرستد. بدون تردید دراین عمل وحشیانه وخونین همه ای سران جهادی ذینقش بودند. امروز برانسانهای شریف وبادرد ودرک کشور است تا بخاطر این رویداد غم انگیزوسیاه، به مسعود- سیاف - مزاری - محسنی و..... نفرین فرستندونسبت به کارنامه ها وطرزالعمل های شوم وضدبشری آنان تبری جویند. برای من بسیار زیبنده است که دوستان نقل وقولی ازسارترآورده اند! این نشانگربلوغ ورشد فکری مردم هزاره است. برخلاف حلقاتی معینی که میخواهند ازفاجعه افشار برای خودکلاه نمدین ساخته وجنایتهای انجام شده زیرریش مزاری را لاپوشانی وبرطبل نفاق وبدبینی بکوبند!! هستند افراد وعناصرکه به قضایای تاریخی برخورد عاری ازتعصب وعلمی دارند. فراموش نباید کرد که فاجعه افشار زمانی جنایت وسفاکی تعریف میشود که آنرا بادید انسانی به تماشا نشینم . هرگاه دراین داوری برخورد دینی واسلامی داشته باشیم؛روشن است که بخش کوچکی ازآنچه را قشون اسلام درجریان حمله به سرزمین ما به انجام رسانیده اند .مسعود- سیاف- مزاری- محسنی ودیگران انجام نداده اند.
For an independant judgement and assessment of Afshar tragedy, I invite all the readers to read the following article which I found informative and constructive.
thankshttp://urozgan.org/fa-AF...
به این لینک ها نگاه کنید و ببینید که برادران هزاره ما هنوز هم دنبال ایران ها را ایلاه نداده اند :
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
http://64.130.220.65/Multimedi...
باقی خودتان فکر کنید که جزای قروت او گرم است یا نه . . مه میگم که خودی برادر ههای هزاره ما اکثر به مخالف عبدالعی مزاری بودند و هستند .
این لینک ها کار نمیکنه و شاید محسنی مره جادو کرده که به مخالف برادر های هزاره زبان بند شوم . پرووا نیست برادر ها . لینک ها ره کاپی و پیست کنین . بالکل کار میکنه .
در آستانه هفتادوهفتمین سالروز شهادت شهید عبدالخالق هزاره
http://www.hazarapeople.com/fa/?p=3802
نیم نگاهی بر غصب و" تصرف عدوانی" املاک هزاره ها در زمان عبدالرحمن جابر
عباس دلجو
مسئله غصب و تصرف عدوانی زمین ها و املاک شخصی هزاره ها را در زمان عبدالرحمن جابر، هم از منظر حقوق مدنی و هم از نگاه احکام اسلامی، میتوان به بحث کشید. بررسی ابعاد حقوقی و کیفری تصرف عدوانی زمین های هزاره ها در عصر حاکمیت سیاه عبدالرحمن بر عهده فرزانگان، دانشمندان و کارشناسان مسائل حقوقی، جامعه ما است که با طرح دعاوی حقوقی و کیفری بر علیه غاصبین و مجرمین، درین زمینه وارثین هزاره هائی را که در حاکمیت سیاه استبداد در گذشته، املاک شان بغارت رفته بودند، یاری رسانند
و از طرف دیگر وظیفه علمای اسلامی است که در قبال غصب و تصرف عدوانی املاک هزاره ها توسط پشتون ها، به کمک و یاری وارثین جان باختگان و مظلومان و محرومان و مال باختگان دوره استبداد سیاه عبدالرحمن خان برخاسته و با بیان احکام صریح قرآن کریم و احادیث نبوی که کشتار و تصرف و غصب و تعدی و تجاوز را بر جان و مال مسلمان حرام دانسته، برای احقاق حقوق از دست رفته آنان اقدام عملی نمایند. اما این قلم با توجه به محدودیت بضاعت علمی و حوصله این مقال، صرف به طرح بحث غصب زمین های هزاره ها پرداخته، امیدوارم تا این بحث، مدخلی شود بر ادامه بحث های ازین قبیل تا در فرجام به اعاده حقوق از دست رفته مردم مظلوم جامعه هزاره، منجر گردد .
معنای اصطلاحی تصرف: "تصرف كه از آن به ید تعبیر میشود عبارت است از سلطه و اقتداری كه شخص به طور مستقیم یا به واسطه غیر، بر مالی دارد"1.
http://ffta1.com/index.php?opt...