تفاوتهای فیلم "گدی پران باز" با رمان " گدی پران باز"
فیلم گدی پران باز
زمان خواندن: (تعداد واژه ها: )
رمان گدی پران باز
رمان شهیر "گدی پران باز" سوژه جنجال آفرینی بوده است که در پنجسال گذشته هر از گاهی بر زبان رسانه ها نشسته است و ٌنقل تبصره و تحلیل مجالس فرهنگی و فکری افغانستان بوده است. اما واقعیت آنستکه، بسیار از افغانی ها بر سبیل عادت حوصله مندی آنرا نداشته اند که متن انگلیسی، و یا حتی فارسی، آن کتاب قطور بردارند و تا آخر آنرا تلمذ و مطالعه نمایند. "گدی پران باز" رمان شیرین، پر تنش و تحقیر آمیزی است که خواننده هزاره تبار آن به سختی میتواند چهار فصل اول آنرا تحمل نماید. از همین روست که بسیاری ها پس از مرور فصل اول زبان طعن آمیز و دشنام آلود رمان را که بیانگر واقعیت تلخ و نژادپرستانه اشراف دیروز کابل است، برنمی تابند و از خیر خواندن آن میگذرند. نگارنده این سطور خبر نوشتن و نشر "کاغذ پران باز" را مثل دیگران از رسانه ها شنیده بود. اما بهار سال گذشته بود که معلم ادبیات ما درصنف با سه نسخه رمان وارد شد و گفت هر محصل باید یکی از آنانرا انتخاب نماید و در آخر ترم سخنرانی کوتاه راجع به آن داشته باشد. یکی از سه رمان پیشنهادی" کاغذ پران باز" بود. من و یکی از همصنفی های سفید پوستم کاغذپران باز را انتخاب نمودیم. بیست یک فصل کاغذپران باز صحنه ها و مطالبی را در بر میگیرد که شانه های خواننده ای هزاره تبار آن به سختی میتواند آنهمه تحقیر را حمل نماید وهمچنان بر تورق آن ادامه دهد. چهار فصل آخر رمان که شامل سفر امیر به کابل و نجات سهراب پسر حسن است تا حد زیادی حال و هوای فصول پیشین را ندارند. نشستن تشله ای آهنی(ساچمه) از غولک سهراب بر چشم آصف و کورشدن آصف، کسی برسهراب و پدرش حسن هتک حرمت نموده است، شادمانه ترین لحظه رمان برای خواننده هزاره تبار آن است. بهرحال، رمان" کاغذپران باز" علاوه بر زبان تحقیر آمیز آن حاوی مطالب واقعبینانه و مفیدی است که نمیتوان آنرا نادیده گرفت. یادآوری کشتار و غصب زمینهای هزاره ها توسط امیرعبدالرحمان، یادآوری قتلعام هزاره ها توسط طالبان و توضیح مفصل تبعیض نژادی علیه هزاره ها در افغانستان واقعیت های نهفته در متن رمان است که میلیونها خواننده ای غربی رمان با آن آشنایی حاصل مینمایند.
فیلم گدی پران باز
چهاردهم دسمبر امسال "گدی پران باز" بار دیگر در غرب خبر ساز شد. اما اینبار اخبار و تبصره های نوشته شده بر آنرا در بخش مرور کتابها، نه، و بلکه در صفحات مرور و نقد فیلم میتوان یافت. در حالیکه تنها دوهفته از نمایش فیلم "گدی پران باز" میگذرد این فیلم توانسته است چهل و هفت میلیون دالر درآمد داشته باشد. من فیلم گاغذپران باز را دیروز در یکی از سینماهای " ای. ام. سی." در تکزاس دیدم. اکثر تماشاچیان که درهمان تایم (سانس) که من به تماشای فیلم رفته بودم، آمده بودند متشکل از سفید پوستان مسن و چند خانواده آسیایی (احتمالا کوریایی) بودند. پس از ختم فیلم که تقریبا دو ساعت طول کشید بسیاری ها با هم گپ میزدند و تبصره میکردند. از لابلای گپهای چند نفر که من از کنارشان گذشتم معلوم میشد که پیش از تماشای فیلم رمان را نیز خوانده اند. فیلم" گدی پران باز" آنگونه پیش بینی نیز میشد، بسیاری از جزییات و حتا صحنه های از رمان را نادیده گرفته و وارد فیلم ننموده است. به باور من فیلم" گدی پران باز" تا حد زیادی نسبت به رمان" گدی پران باز" زبان تحقیر آمیز ندارد و چند صحنه به شدت تحقیر آمیز آن کاملا در فیلم نیامده است. اما این بدان مفهوم نیست که فیلم چیزی متفاوتی از رمان است. بازگویی فیلم گدی پران باز بدون شک خسته کننده و نقل رمان خواهد بود. موارد زیر موضوعاتی اند که اندکی شایسته ذکر میباشند.
1 . خالد حسینی، نویسنده رمان، در آخرین لحظات فیلم در نقش یک افغان که در پارک با امیر احوال پرسی مینماید ظاهر شده است.
2 . آهنگ آغازین فیلم بسیار دلنشین و زیبا است.
3 . علاوه بر کودکان بازیگر در نقش حسن و امیر، بازیگر ایرانی تبار فیلم که نقش پدر امیر را بازی مینماید بسیار خوب و طبیعی بازی نموده است.
4 . ظاهرا صحنه های زیادی از فیلم در کاشغر چین فیلم برداری شده است. به استثنای بعضی از تفاوتهای معماری، کاشغر تاحد زیاد و باور نکردنی شبیه کابل دیروز است.
5 . کودکی که نقش کودکی امیر را بازی نموده است قیافه ای نسبتا هزارگی دارد.
6. در حالیکه در متن رمان به دواود خان و نظریات پشتون محور افراطی آن اشاره شده است و آصف با افتخار از حضور داود خان در مهمانی پدرش سخن میگوید، در فیلم هیچ خبری از داودخان و نظریات پشتونیزم او که آصف از آن الهام گرفته است نیست.
7. در متن رمان آصف ( وقتی که بزرگ شده و یکی از فرماندهان ارشد طالبان است) صراحتا از مشارکت در قتلعام هزاره ها در مزارشریف سخن میگوید و از آن به عنوان پاکسازی افغانستان از اشغال سخن میگوید، در فیلم این بخش از سخنان او نیامیده و صرفا به کمونیستها اشاره شده است.
در وبسایت رسمی فیلم کاغذپران باز میتوان قسمتهایی کمی از فیلم را تماشانمود.
وبسایت رسمی فیلم کاغذپران باز :
پيامها
27 دسامبر 2007, 19:45, توسط ظریف
چیزی که عیان است چی حاجت به بیان است!
این تفاوت ها بخاطر آن است که فــــلــم نیز جز از سیاست بوده و چیزی که حقایق را افشا سازد همیشه محکوم به سانسور است!
اما خوشبختانه بار کج به منزل نمیرسد! چی داود و چی ملا عمر و تمامئ همقطارانشان با بار کج خود به هدف نخواهند رسید...!
28 دسامبر 2007, 06:05, توسط سعید
رمان و فلم گدی پران باز در خط سیاست امریکا به بازر آمد و علت موفقیت بیش از حد آن میباشد چون این دولت امریکا بود که خواست آنرا به جهان ارایه دهد و هر کمک ممکن را درین جهت نمود.
وقتی خالد حسینی بوسیله آقای بوش و خانمش در کاخ سفید دعوت میشود و بعد همه هرسه یکجا به تماشای فلم مینشینند و بوش از آن تمجید میکند، معلوم است که چه سیاستی در آن نهفته و این فلم چگونه فلمی است.
دهها فلم در مورد افغانستان نوشته شده ولی هیچکدام مورد حمایت بوش قرار نگرفت و این یگانه بود.
اگر کتاب و فلم چیزی در خدمت منافع مردم افغانستان میبود، ابدا بوش به این شیوه با آن برخورد نمیکرد حتی برعکس با آن مخالفت میکرد.
29 دسامبر 2007, 12:50, توسط Borat
به نظر من باید فلم در افغانستان به نمایش درآید و هزاره ها به خصوص آن را ببینند و پیش خود تحلیل کنند. صحنه های زننده در تاریخ افغانستان آن چنان زیاد بوده است که این فلم کدام چیز تازه ای برای افزودن ندارد. البته اینکه نویسنده داستان یک عرب (یا سید چی فرق میکند؟) است و اینها همان چشم فریدون هزاره ها بوده است باید در نظر گرفته شود. چرا خود هزاره ها نمیتوانند با نگاه انتقادی در مورد خود نوشته کنند؟ چرا رهبران سیاسی شان مزدوران بیگانه ها هستند؟ آیا سپاه پاسداران و اعراب (سیدها) نسبت به هزاره ها از پشتون ها دلسوزتر هستند؟ کاش این داستان را یک غیر عرب نوشته میکرد و توهین آمیزتر نوشته میکرد. به هر حال جنایات زیادی در مورد هزاره ها از همه سوی صورت گرفته است و اینها نباید فراموش شوند.
در یکی از تحلیل های انترنیتی فلم گفته شده بود که آصف شخصیت بد فلم ارمان های نازیستی دارد. من که فکر نمیکنم جرمن ها این جت های سیاه فام را در کنار خود قبول کنند مگر که کدام مقصدی را برای شان تامین کنند.
برای اینکه طرز دید غربی ها را در مورد این مردم لاشه بدانید یک بار قلم بورات (Borat) را ببینید که کرکتر تیپیکال این مردم را دارد. (او هیچ شباهتی به قزاق ها ندارد!)
12 فبروری 2008, 16:43
سلام بر شما
من به عنوان یک خانم افغان که بیشتر از ۳۰ است در کشور آلمان زندگی می کنم وارتباطی چندانی هم متاسفانه با افغانستان ندارم به همه توصیه می کنم که بار بار این فلم را تماشا کنند تا یادشان نرود چه به ملت گذشته است و کدام قومی ما را خاکستر نشین کرده است.